فرزندان و اقتصاد خانواده
بسیارى از والدین فکر مىکنند که وظیفه تربیتى آنان صرفاً در زمانهایى است که آنان با فرزندانشان به بحث و گفتگو مىنشینند یا بازىها و مناسباتشان را با اطرافیان جهتدار مىنمایند. اما فرزندان نه تنها باید افرادى شرافتمند باشند بلکه لازم است مدیرانى خوب و شرافتمند نیز باشند. به همین دلیل توجه به اقتصاد در خانواده زمینه بسیار مناسبى براى پرورش خصوصیات مهم اخلاقى در مدیران آینده جامعه است.
با رهبرى صحیح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمعگرایى، صداقت، دلسوزى، صرفهجویى، مسئولیتپذیرى، استعداد سمتگیرى و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش مىیابد.
هر گاه بچهها از محل عایدى خانواده خود اطلاعى نداشته باشند و عادت کنند صرفاً نیازمندىهاى خود را مرتفع سازند و به نیازمندىهاى سایر اعضاى خانواده بىاعتنا باشند، صرفاً مصرفکنندگان حریصى خواهند بود که بعدها مىتوانند هم براى خود و هم براى جامعه زیانهاى جبرانناپذیرى به بار بیاورند. از طرف دیگر، اگر پدر و مادرها فقط در این اندیشه باشند که فرزندشان خوب بخورد، خوب بپوشد و در یک کلام همه چیز داشته باشد، در عین حال خود را از ضرورىترین چیزها محروم سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالا بردهاند. آنان از نیازهاى والدینشان بىاطلاع مانده و تنها راه ارضاى امیال خود را خواهند شناخت. این شیوه تربیتى بسیار نادرست و زیانآور بوده و پدر و مادر قبل از هر فرد دیگرى از این تربیت ناصحیح در رنج و عذاب خواهند بود.
به همین دلیل:
1- بچهها باید از محل کار والدین، حرفه آنان و دشوارىهاى شغلشان آگاهى داشته باشند.
2- بهتر است والدین فرزندان خود را با برخى از همکارانشان آشنا کنند.
3- اگر مادر، خانهدار است بچهها باید اهمیت وظایف، کار و زحمات خانهدارى را بدانند و به آن احترام بگذارند. بچهها باید بدانند که کارهاى خانه به زحمت و تلاش فراوان نیاز دارد.
4- بچهها باید احتیاجات عمومى و مشترک خانواده مانند فرش، رادیو، تلویزیون، کتاب و ... را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضى نیازهاى خود جهت رفع نیازهاى دیگر اعضاى خانواده صرف نظر نمایند.
5- بهتر است بچهها با بودجه خانواده آشنا باشند و از مقدار حقوق و یا دستمزد والدین خود آگاهى یابند.
6- نباید به بچهها اجازه داد که اگر وضع مالى خانواده رضایتبخش است او به خود ببالد و به اصطلاح لاف ثروتشان را بزند. در چنین خانوادههایى که از رفاه نسبى بیشتر و بهترى برخوردارند، بهتر است پولها صرف نیازهاى عمومى خانواده بشود. به عنوان مثال خرید کتاب بهتر از خریدن لباس اضافى است.
7- اگر خانوادهاى به دلایل مختلف نیازهاى خود را به زحمت برآورده مىکنند، بچهها باید بدانند که انسانها در تلاش و کوشش بیشتر براى معاش حلال و بهبود زندگى، بیشتر احساس غرور مىکنند تا در پول اضافى و ثروتى که بدون دردسر به دست آمده است. در چنین خانوادههایى باید بردبارى، تلاش در راه آیندهاى بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ و پرورش داد. والدین هرگز نباید در مقابل بچهها از وضع زندگى خود بنالند و یا شکایت کنند. بر عکس آنها باید خود را خوشبخت نشان بدهند و براى بهبود معیشت خانواده تلاش و روزهاى بهترى را براى خود و خانواده آرزو نمایند.
8- وسایلى که مورد نیاز زندگى خانواده هستند به تدریج فرسوده و کهنه مىشوند که باید وسایل جدید و نو جانشین آنها شوند. از طرف دیگر وسایل جدید را باید خرید. بنابراین لازم است از درآمد خانواده مبلغى پسانداز شود. همچنین لازم است بچهها بیاموزند که از وسایل زندگى به طور عاقلانهاى استفاده نمایند و نسبت به وسایل مشترک و عمومى خانواده دلسوزى لازم را از خود نشان بدهند.
9- ملاحظهکارى را باید در بچهها تقویت نمود. ملاحظهکارى جنبه خاص دلسوزى است. دلسوزى بیشتر در افکار و تصورات انسانها تجلى مىیابد اما ملاحظهکارى در عادات ظاهر مىشود. بچهها باید قادر باشند و یاد بگیرند بدون اینکه لوازم و وسایل خانه را کثیف کنند یا بشکنند، از آنها استفاده نمایند.
10- حس مسئولیتپذیرى در بچهها را باید بالا برده و تقویت نمود. حس مسئولیتپذیرى یعنى اینکه هر گاه چیزى در اثر قصور یا اشتباهى خراب یا از بین رفت، انسان بىآنکه مجازات شود، احساس خجالت و شرمسارى نماید. بنابراین نباید بچهها را براى خراب کردن یا از بین بردن سهوى وسایل خود و خانواده، مجازات یا تهدید نمود. بچهها باید از بىاحتیاطىشان، خودشان قلباً احساس تأسف کنند. این مهم نیز با صحبت کردن و توضیح دادن به بچهها میسر خواهد شد.منبع: -
گفتارهایى در باره تربیت فرزندان، نوشته: آنتوان ماکارنکو، ترجمه: ابوتراب باقرزاده.