نویسنده

 

عصبانیت را کنترل کنیم قبل از آنکه ما را تحت کنترل خود درآورد

ترجمه: فریده نایبى‏
منبع:اینترنت American Psycological Association.

همه مى‏دانیم عصبانیت چیست و همه ما آن را احساس کرده‏ایم. یا به صورت یک ناراحتى ناگهانى یا به صورت یک خشم و غضب تمام و کمال. عصبانیت یک احساس کاملاً طبیعى و حاکى از سلامتى است. اما وقتى کنترل آن از دست برود و مخرّب شود، مى‏تواند مشکلاتى را ایجاد کند؛ مشکلاتى را در محل کار، در روابط شخصى و در کل زندگى و مى‏تواند این احساس را در شما به وجود آورد که گویى شما تحت تأثیر یک احساس غیر قابل پیش‏بینى و بسیار قدرتمند قرار دارید. این مقاله قصد دارد به شما کمک کند تا عصبانیت را کاملاً درک کرده و آن را کنترل نمایید.

عصبانیت چیست؟

ماهیت عصبانیت‏

طبق نظر دکتر چارلز اسپیلبرگر، روانشناسى که مطالعه عصبانیت را به صورت تخصصى انجام مى‏دهد، عصبانیت یک حالت احساسى است که شدت آن از ناراحتى جزیى تا خشم بسیار شدید و جنون متغیر است. مثل سایر احساسات، با تغییرات روانى و بیولوژیکى همراه است. وقتى عصبانى مى‏شوید، ضربان قلب و فشارخون و همین طور سطح هورمون‏هاى انرژى، آدرنالین و نورآدرنالین، بالا مى‏رود.
عصبانیت مى‏تواند سبب بروز مشکلات خارجى و داخلى در بدن شود. ممکن است شما از فرد خاصى (مثلاً یک همکار یا سرپرست) یا یک اتفاق (ترافیک سنگین، پرواز لغوشده) عصبانى شوید. ممکن است عصبانیت شما به علت نگرانى یا فکر و خیال در باره مشکلات شخصى‏تان ایجاد گردد و خاطره حوادث و اتفاقات تکان‏دهنده یا ناراحت‏کننده مى‏تواند احساس عصبانیت را در شما به وجود آورد.

بروز دادن عصبانیت‏

روش طبیعى و غریزى براى نشان دادن عصبانیت، واکنش پرخاشگرانه است. عصبانیت یک واکنش طبیعى و تطبیقى در برابر تهدیدهاست. احساسات، رفتارهاى شدید و اغلب پرخاشگرانه را ایجاد مى‏کند که باعث مى‏شود وقتى مورد حمله قرار مى‏گیریم، بتوانیم بجنگیم و از خودمان دفاع کنیم. پس یک مقدار عصبانیت براى بقایمان لازم است.
از طرف دیگر، نمى‏توانیم به هر فرد یا چیزى که ما را ناراحت و آزرده کرده حمله‏ور شویم. قوانین معیارهاى اجتماعى و وجدان سالم، محدودیت‏هایى را در برابر نشان دادن عصبانیت ایجاد مى‏کند.
افراد از انواع فرآیندهاى آگاهانه و ناخودآگاهانه براى کنترل احساس عصبانیت خود استفاده مى‏کنند. سه شیوه اصلى عبارتند از: بیان کردن، فرو نشاندن و حفظ آرامش. نشان دادن عصبانیت به شیوه‏اى جسورانه - نه پرخاشگرانه - سلامت‏ترین روش براى بروز آن است. براى انجام این کار باید یاد بگیرید که چگونه نیازهاى خودتان را به طور واضح و آشکار بیان کنید و چگونه آنها را برآورده سازید. البته بدون اینکه به دیگران لطمه‏اى برسانید. جسور بودن به معنى پررو یا پرتوقع بودن نیست؛ یعنى اینکه براى خود و دیگران احترام قایل باشید.
عصبانیت را مى‏توان فرو نشاند و سپس آن را تغییر داد یا به جهت دیگرى هدایت کرد. این بیشتر زمانى اتفاق مى‏افتد که عصبانیت خود را پنهان مى‏نمایید، به آن فکر نمى‏کنید و به چیز مثبتى فکر مى‏کنید.
هدف، جلوگیرى و فرو نشاندن عصبانیت و تغییر آن به رفتارى سازنده‏تر است. خطر این نوع واکنش این است که اگر اجازه ندهیم عصبانیت به طریقى اظهار شود مى‏تواند به داخل برگردد یعنى به خودمان. عصبانیتى که داخلى شود ممکن است افزایش فشارخون یا افسردگى را به همراه داشته باشد.
عصبانیت نشان داده نشده مى‏تواند مشکلات دیگرى هم به وجود آورد. مى‏تواند به بروز پاتولوژیک عصبانیت، مثل رفتار نافعال - پرخاشگر (به طور غیر مستقیم به افراد پشت کردن بدون گفتن علتش، به جاى اینکه با آنها روبه‏رو شوند) یا یک شخصیت که همیشه بدبین و مخالف به نظر مى‏رسد، منتهى گردد. افرادى که همواره دیگران را سرزنش مى‏کنند، از همه چیزى انتقاد مى‏نمایند و اظهارنظرهاى بدبینانه مى‏کنند، یاد نگرفته‏اند که چگونه عصبانیت خود را به شیوه‏اى سازنده، نشان دهند و عجیب نیست که آنها روابط موفقى هم با افراد دیگر ندارند.
سرانجام شما مى‏توانید از درون، خود را آرام کنید. این به معنى فقط کنترل رفتار خارجى نیست بلکه کنترل واکنش‏هاى درونى، انجام کارهایى براى کم شدن تعداد ضربان قلب، خونسرد شدن و فرو نشاندن احساسات است.
همان طور که دکتر اسپیلبرگر مطرح مى‏کند: وقتى هیچ یک از این سه شیوه به کار نرود، زمانى است که فرد یا چیزى آسیب خواهد دید.

کنترل عصبانیت‏

هدف کنترل عصبانیت، کاهش احساسات هیجانى و تحریکات روانى ناشى از عصبانیت است. شما نمى‏توانید از افراد یا چیزهایى که ناراحت‏تان مى‏کنند خلاص شده یا دورى کنید و نمى‏توانید آنها را تغییر دهید ولى مى‏توانید یاد بگیرید که واکنش‏هاى خودتان را کنترل نمایید.

آیا شما خیلى عصبى هستید؟

شدت عصبانیت و اینکه آیا فردى عصبى هستید یا نه و چگونگى کنترل عصبانیت توسط شما، به وسیله یک سرى تست‏هاى روانشناسى ارزیابى مى‏شود. اما اگر با عصبانیت خود مشکل دارید و از قبل هم این را مى‏دانید در واقع شانس با شما یار است. اگر خود را در شرایطى مى‏بینید که به نظر خارج از کنترل و تهدیدکننده است، احتمالاً براى یافتن راههاى بهتر کنترل این احساس، به کمک نیاز دارید.

چرا برخى از افراد عصبى‏ترند؟

طبق نظر دکتر جرى دفن باخر، روانشناسى که کنترل عصبانیت را به صورت تخصصى دنبال مى‏کند، برخى از افراد واقعاً تندخوتر از دیگرانند؛ نسبت به دیگران سریع‏تر عصبانى مى‏شوند و شدت عصبانیت آنها بیشتر است. افراد دیگرى هم هستند که عصبانیت خود را خیلى نشان نمى‏دهند ولى به شدت زودرنج و بدخُلق هستند. افرادى که سریعاً عصبى مى‏شوند همواره فحش نمى‏دهند یا چیزى پرتاب نمى‏کنند؛ گاهى گوشه‏گیر و عبوس شده یا از نظر جسمى بیمار مى‏شوند.
افرادى که به راحتى عصبانى مى‏شوند به طور کلى دچار مشکلى هستند که روانشناسان آن را «تحمل کم خشم یا ناکامى» مى‏نامند، یعنى احساس مى‏کنند که نباید دچار رنجش و ناخرسندى، گرفتارى یا دلخورى شوند. آنها نمى‏توانند با آرامش کارى را انجام دهند و به ویژه اگر شرایط تا حدى ناعادلانه به نظر برسد، عصبانى مى‏شوند. مثلاً اگر به خاطر یک اشتباه جزیى، کمى سرزنش شوند، به شدت عصبانى خواهند شد.
چه چیزى باعث مى‏شود این افراد این گونه عمل کنند؟ یک سرى مسائل وجود دارد. ممکن است یک علت آن ژنتیکى یا روانى باشد. شواهدى وجود دارد که برخى بچه‏ها ناراحت، زودرنج و عصبى به دنیا مى‏آیند و این نشانه‏ها از روزهاى آغازین زندگى در آنها دیده مى‏شود. علت دیگر مى‏تواند اجتماعى فرهنگى باشد. عصبانیت اغلب به عنوان یک صفت منفى فرض مى‏شود. ما تصور مى‏کنیم که نشان دادن احساس اضطراب، افسردگى و یا سایر احساسات، اشکالى ندارد ولى عصبانیت را نباید نشان داد. در نتیجه یاد نمى‏گیریم که آن را کنترل کنیم یا به طریق سازنده‏اى آن را هدایت نماییم.
در تحقیقات پى بردند که سابقه خانوادگى در عصبى بودن نقش مهمى دارد. به ویژه افرادى که به راحتى عصبى مى‏شوند اکثراً در خانواده‏هایى بزرگ شده‏اند که مخرّب و بى‏نظم هستند و در ارتباطات احساسى هیچ مهارتى ندارند.
آیا ایده «بگذار خوب حالم را جا بیاورند»، ایده خوبى است؟
امروزه روانشناسان مى‏گویند که این یک فرضیه خطرناک است. برخى افراد از این فرضیه به عنوان مجوزى براى آسیب زدن به دیگران استفاده مى‏کنند. تحقیقات نشان داده که «گلاویز شدن» در واقع عصبانیت و خشم را تشدید مى‏کند و به شما (یا فردى که از او عصبى هستید) براى حل مشکل‏تان کمکى نمى‏کند.
بهترین کار این است که پى ببرید چه چیزى باعث خشم شما مى‏شود و سپس شیوه‏هایى براى جلوگیرى از آنها را به کار ببرید.

شیوه‏هایى براى جلوگیرى از عصبانیت‏

ایجاد آرامش در درون (ریلکسیشن)

شیوه‏هاى ساده ایجاد آرامش مثل تنفس عمیق و تجسم مى‏تواند به آرام کردن احساس عصبانیت کمک کند. کتاب‏ها و دوره‏هایى وجود دارد که شیوه‏هاى ریلکسیشن را آموزش مى‏دهند. وقتى این شیوه‏ها را یاد بگیرید، در هر شرایطى مى‏توانید آنها را به کار ببرید. اگر شما در رابطه‏اى قرار گرفته‏اید که هر دو طرف بدخُلق هستید، بهتر است که این شیوه‏ها را هر دو نفرتان یاد بگیرید.

چند گام ساده که مى‏توانید امتحان‏شان کنید

نفس عمیق بکشید یعنى از پرده دیافراگم؛ تنفس سطحى، شما را آرام نخواهد کرد. تجسم کنید که نفس از شکم‏تان بالا مى‏آید.
یک کلمه یا عبارت آرامش‏بخش مثل «آرام باش» یا «آسان بگیر» ... را به آرامى تکرار کنید. در حالى که نفس عمیق مى‏کشید، این عبارت را مرتباً تکرار کنید.
از تجسم استفاده کنید؛ یک تصویر آرام‏بخش از خاطرات خود را به یاد آورید یا تصویر آرامش‏بخشى را براى خودتان مجسم کنید.
تمرینات ورزشى که توان‏فرسا نباشند مثل یوگا، مى‏توانند ماهیچه‏هاى شما را آرام کنند و شما احساس آرامش بیشترى خواهید کرد.
این کارها را هر روز انجام دهید. یاد بگیرید که هر وقت در شرایط بحرانى قرار گرفتید، به طور اتوماتیک سراغ آنها بروید.

تجدید ساختارشناختى‏

در مفهوم ساده‏تر، این یعنى تغییر شیوه تفکر. افراد عصبى اغلب فحش و ناسزا مى‏دهند یا با شور و هیجان حرف مى‏زنند که این در واقع افکار درونى آنها را نشان مى‏دهد. وقتى شما عصبى هستید، فکر شما خیلى مبالغه‏آمیز و بیش از حد هیجانى مى‏شود. جایگزین کردن این افکار با افکار منطقى را تمرین کنید. مثلاً به جاى اینکه به خودتان بگویید «واى چقدر وحشتناک است، غیر قابل تحمل است، همه چیز خراب شده است»، بگویید «نومیدکننده است. قابل درک است که من از این مسئله ناراحتم اما دنیا که به آخر نرسیده و عصبانى شدن چیزى را درست نمى‏کند.»
وقتى با خودتان یا یک فرد دیگرى حرف مى‏زنید مراقب کاربرد لغاتى مثل «هرگز» یا «همیشه» باشید. جملاتى مثل «این ماشین لعنتى هرگز کار نمى‏کند» یا «تو همیشه همه چیز را فراموش مى‏کنى»، جملات درستى هستند ولى با به کار بردن آنها فقط احساس مى‏کنید که عصبانیت شما توجیه مى‏شود و فکر مى‏کنید که هیچ راهى براى حل مشکل شما وجود ندارد. همچنین باعث فرارى دادن یا تحقیر افرادى مى‏شوید که احتمالاً تمایل دارند براى یافتن راه حل به شما کمک کنند.
به خودتان یادآورى کنید که عصبانى شدن چیزى را درست نمى‏کند و به وسیله آن احساس بهترى پیدا نخواهید کرد (حتى ممکن است بدتر هم بشوید).
به طور منطقى عصبانیت را شکست دهید چون عصبانیت حتى وقتى که موجه است، مى‏تواند به سرعت غیر منطقى شود. پس منطق سرد و خشک را به کار ببرید. به یاد داشته باشید که دنیا به خاطر شما به وجود نیامده. شما فقط برخى نقاط سخت زندگى روزمره را تجربه مى‏کنید. آیا زمانى که عصبانى مى‏شوید بهترین کارتان را انجام مى‏دهید؟ و آیا این حالت باعث مى‏شود که به یک ارتباط متعادل برسید؟ افراد عصبى اغلب خواستار چیزهایى هستند مثل انصاف، قدردانى، موافقت، تمایل به انجام کارها طبق میل‏شان. البته همه ما این چیزها را مى‏خواهیم و اگر به آنها نرسیم ناراحت و ناامید مى‏شویم. اما افراد عصبى خواستار اینها هستند و زمانى که خواسته‏هایشان برآورده نشود، ناامیدى آنها به عصبانیت تبدیل مى‏شود. به عنوان بخشى از تجدید سازماندهى شناختى، افراد عصبى باید از ماهیت خواسته خود آگاه باشند و توقعات و انتظارات خود را به آرزو تغییر دهند. به عبارت دیگر گفتن عبارت «من آن چیز را دوست دارم»، خیلى بهتر است از عبارت «من آن چیز را مى‏خواهم» یا «من باید آن چیز را داشته باشم». وقتى شما نمى‏توانید به چیزى که دوست دارید برسید، با واکنش‏هاى طبیعى روبه‏رو مى‏شوید - ناامیدى، یأس، ناراحتى - ولى عصبانى نمى‏شوید. برخى از افراد عصبى از عصبانیت خود به عنوان روشى براى جلوگیرى از احساس ناراحتى خود استفاده مى‏کنند اما این بدان معنى نیست که آن ناراحتى از بین مى‏رود.

حل مشکل‏

گاهى عصبانیت و ناامیدى به خاطر مشکلات کاملاً واقعى و گریزناپذیر در زندگى، ایجاد مى‏شود. همه عصبانیت‏ها نابه‏جا نیستند و اغلب یک واکنش سالم و طبیعى در برابر مشکلات هستند. یک عقیده قدیمى وجود دارد که هر مشکلى راه حلى دارد ولى ناامیدى ما زمانى بیشتر مى‏شود که پى ببریم همیشه این طور نیست. بهترین شیوه براى نرسیدن به چنین شرایطى، فقط توجه به پیدا کردن راه حل نیست بلکه توجه به این است که چگونه با مشکل مواجه شده و آن را کنترل کنیم.
برنامه‏اى را مشخص کنید. پیشروى خود را در آن کنترل کنید. تصمیم بگیرید نهایت سعى خود را براى انجام آن به کار ببرید. اما اگر به نتیجه درستى نرسیدید خودتان را سرزنش نکنید. اگر براى مواجهه با آن جداً سعى و کوشش کرده باشید و على‏رغم تصمیم قاطع و تلاش کامل نتوانید به آن برسید، احتمال اینکه صبرتان را از دست بدهید و فکرهاى عجیب و غریب کنید بسیار کم خواهد بود. حتى اگر مشکل هم رفع نشده باشد.

ارتباط بهتر

افراد عصبى اغلب با شتاب و دستپاچگى نتیجه مى‏گیرند و برخى از این نتیجه‏گیرى‏ها مى‏تواند کاملاً غلط باشد. اگر شما در یک بحث پر هیجان حضور دارید، اولین کارى که باید انجام دهید این است که سرعت پاسخ دادن خود را کم کنید و به پاسخ‏هایى که مى‏خواهید بدهید خوب فکر کنید. هر چیزى که به فکرتان مى‏رسد را به زبان نیاورید بلکه صبر کرده و در مورد آنچه که مى‏خواهید بگویید خوب فکر کنید. در همان موقع به حرف‏هاى طرف مقابل هم به دقت گوش کنید و قبل از پاسخ گفتن به خودتان فرصت فکر کردن بدهید.
همچنین به آنچه که علت اصلى عصبانیت شما بوده گوش فرا دهید. مثلاً شما آزادى مشخصى را مى‏خواهید و خواستار اتاق یا محل سکونت شخصى هستید و طرف دیگر شما که فرد مهمى در زندگى‏تان است، خواستار ارتباط و نزدیکى بیشتر با شما است. اگر او با گله و شکایت راجع به فعالیت‏هاى شما بحث را شروع مى‏کند او را به زندانبان یا رئیس زندان یا طوق لعنت تشبیه نکنید و از او انتقام نگیرید.
طبیعى است که وقتى مورد انتقاد هستید از خودتان دفاع کنید ولى نجنگید. در عوض به علت گفته شدن آن کلمات گوش کنید: پیامى که فرد مى‏خواهد بدهد ممکن است نادیده گرفته شود و مشخص نگردد. ممکن است لازم باشد خیلى صبر کنید و به زمانى براى تنفس احتیاج داشته باشید ولى اجازه ندهید که عصبانیت باعث شود کنترل بحث را از دست بدهید. با خونسردى مى‏توانید از خراب شدن اوضاع جلوگیرى کنید.

شوخى کنید

شوخى‏هاى خودمانى مى‏تواند خشم را تا حدى مهار کند. مى‏تواند به شما کمک کند تا به یک نگرش متعادل برسید. وقتى عصبى مى‏شوید و به کسى ناسزا مى‏دهید یا یک عبارت معنى‏دار نثارش مى‏کنید، کمى صبر کنید و تصور کنید که کلمه گفته شده چه شکلى است. اگر سرِ کار هستید و در ذهن‏تان به سرکارگر مى‏گویید که یک کیسه لجن یا یک تک‏سلولى است، فوراً یک کیسه لجن یا یک آمیب را تصور کنید که در کنار میز همکارتان نشسته و با تلفن حرف مى‏زند و به جلسه مى‏رود. هر گاه فحش و ناسزایى به ذهن‏تان خطور کرد که نثار کسى کنید فوراً این تجسم را انجام دهید. این کار باعث مى‏شود که از بیزارى و خشم شما کاسته شود. همواره با شوخى مى‏توانید شرایط نگران‏کننده را تغییر دهید.
دکتر دفن باخر مى‏گوید: پیام مهم افراد عصبى این است که «همه چیز باید از سر راه من بگذرد.» افراد عصبى اغلب احساس مى‏کنند که از لحاظ اخلاقى حق با آنهاست و هر نوع مانع و تغییرى در برنامه‏هاى آنها یک بى‏احترامى و توهین غیر قابل تحمل است و نباید هیچ گاه به گرفتارى و زحمت بیفتند. ممکن است دیگران دچار مشکلى شوند ولى آنها نباید مشکلى پیدا کنند.
او مطرح مى‏کند وقتى این تمایل را در خود احساس کردید خود را به عنوان یک الهه یا یک فرمانرواى بزرگ تصور کنید که تمام خیابان‏ها، مغازه‏ها و اداره‏ها به او تعلق دارد. به تنهایى گام برمى‏دارید و در تمام شرایط طبق میل خودتان عمل مى‏کنید. در حالى که افراد دیگر به شما احترام مى‏گذارند. هر چه جزییات تصویر تخیلى خود را زیادتر کنید، فرصت بیشترى دارید تا پى ببرید که احتمالاً غیر منطقى هستید. همچنین پى مى‏برید که چیزهایى که از آنها عصبى مى‏شوید چقدر بى‏اهمیت هستند.»
در استفاده از شوخى، دو نکته مهم را باید رعایت کنید: اولاً، سعى نکنید که فقط به مشکلات‏تان بخندید بلکه از آن براى مواجه سازنده با مشکلات استفاده کنید. ثانیاً، شوخى‏هاى زننده و کنایه‏دار نکنید؛ این نوع شوخى در واقع نوع ناسالم دیگرى از اظهار عصبانیت است.
آنچه این شیوه‏ها به طور مشترک دارند این است که خودتان را خیلى جدى نگیرید. عصبانیت، یک احساس کاملاً جدى است اما اغلب با عقایدى همراه است که اگر امتحان کنید مى‏توانید به خودتان بخندید.
گاهى محیط اطراف است که احساس عصبانیت و ناراحتى را در شما ایجاد مى‏کند. مشکلات و مسئولیت‏ها مى‏تواند به شما فشار آورد و شما از تله‏اى که در آن گیر افتاده‏اید و افرادى که تصور مى‏کنید آن تله را برایتان تعبیه کرده‏اند، عصبانى مى‏شوید.
به خودتان فرصت دهید اطمینان پیدا کنید که «اوقات مشخصى» وجود دارند که در طى روز براى شما پر تنش خواهند بود. مثلاً مادر کارمندى که به خانه مى‏آید، براى 15 دقیقه اولیه ورودش به خانه یک قانون را مشخص کرده، هیچ کس با مادر حرف نمى‏زند مگر اینکه خانه آتش گرفته باشد. بعد از این زمان کوتاه استراحت، او احساس بهترى دارد و براى سر و سامان دادن به خانه و نیاز بچه‏ها آماده مى‏شود بدون اینکه با آنها مشکلى پیدا کند.

برخى نکات دیگر براى آرام کردن خودتان‏

زمان‏بندى: اگر شما و همسرتان شب‏ها که سر چیزى بحث مى‏کنید، اغلب دعوایتان مى‏شود - شاید چون خسته و ناراحت هستید یا به این کار عادت کرده‏اید - سعى کنید زمان گفتگو راجع به مسائل مهم را تغییر دهید تا دعوایى پیش نیاید.
دورى کردن: اگر اتاق شلوغ کودک‏تان شما را عصبى مى‏کند، درِ اتاق را ببندید و بى‏توجه رد شوید. به چیزهایى که شما را عصبى مى‏کند نگاه نکنید. نگویید «خوب بچه‏ام باید اتاقش را تمیز کند تا من عصبانى نشوم» این درست نیست بلکه باید خونسرد باشید.
راههاى جایگزین دیگرى بیابید. اگر آمد و شد روزانه در ترافیک سنگین باعث عصبانیت و خستگى شما مى‏شود - برنامه‏اى براى خودتان تهیه کنید - یک مسیر دیگر را پیدا کنید و از آنجا بروید که خیلى ناراحت نشوید یا از اتوبوس و قطار شهرى استفاده کنید.

آیا به مشاوره نیاز دارید؟

اگر احساس مى‏کنید که عصبانیت شما واقعاً غیر قابل کنترل است و اگر بر روى روابط شما و بخش‏هاى مهم زندگى‏تان اثر مى‏گذارد، براى اینکه بتوانید آن را بهتر کنترل کنید باید مشاوره کنید. یک روانپزشک یا متخصص بهداشت روان مى‏تواند در ارائه شیوه‏هاى تغییر تفکر و رفتار به شما کمک کند. وقتى با یک درمانگر متخصص صحبت مى‏کنید به او بگویید که با عصبانیت خود مشکل دارید و مى‏خواهید روى این مسئله کار شود و عقیده او را در خصوص کنترل عصبانیت جویا شوید. به خودتان اطمینان دهید که این کارها فقط براى بیان احساسات شما نیست که در واقع مشکل اصلى شما ممکن است همین باشد. روانشناسان مى‏گویند با مشاوره مى‏توان یک فرد بسیار عصبى را به یک فرد با عصبانیت متوسط تبدیل کرد که بسته به اوضاع و شرایط و شیوه‏هاى به کار رفته ممکن است هر 8 تا 10 هفته عصبى شود.

آموزش اعتماد به نفس‏

واقعاً لازم است که افراد عصبى اعتماد به نفس پیدا کنند و روش آن را یاد بگیرند. اما اکثر کتاب‏ها و دوره‏هایى که در مورد تقویت اعتماد به نفس وجود دارد براى کسانى است که احساس عصبانیت کافى ندارند. این افراد نسبت به افرادى با عصبانیت متوسط، خیلى تسلیم و فرمانبردار هستند و اجازه مى‏دهند دیگران به آنها سوار شوند. ولى اکثر افراد عصبى این طور نیستند. البته این کتاب‏ها شیوه‏هایى را یاد مى‏دهند که براى شرایط ناامیدى و یأس مؤثر است.
به خاطر داشته باشید که شما نمى‏توانید عصبانیت خود را از بین ببرید و اگر هم بتوانید کار خوبى نیست. على‏رغم تمام تلاش شما، چیزهایى اتفاق خواهند افتاد که سبب عصبانیت شما مى‏شوند و گاهى هم عصبانى شدن شما موجه خواهد بود. زندگى پر از ناامیدى، درد، کاستى و حوادث غیر قابل پیش‏بینى است. شما نمى‏توانید آنها را تغییر دهید ولى مى‏توانید تأثیر این حوادث بر روى خودتان را دگرگون کنید. با کنترل واکنش‏هاى عصبى مى‏توانید مانع از بروز ناخشنودى در زندگى شوید.