شمیم یار

نویسنده


 

شمیم یار

حضرت رسول اکرم(ص):
«دو رکعت نماز شب براى من بهتر است از دنیا و آنچه در آن است». «مفاتیح‏الجنان»

نزهت بادى‏

شب محمل سرّالاسرار خراباتیان است که خواب بر چشم‏شان نمى‏آید، چونان ستارگانى که بیدارى‏شان در لوح آسمان شب رقم خورده است. شب‏زنده‏داران نیز اختران تابناک زمین‏اند که درخشش جلوات باطنى‏شان فقط در تاریکى و خاموشى شب عیان مى‏شود. هر چند اگر چشم دل بگشایى، مى‏توانى آثار نورانیت و تلألؤ زیبایى شب پیش را در چهره روزانه آنها ببینى. مگر نه اینکه در روایات، مکرر شنیده‏اى، نیکویى صورت شب‏زنده‏داران از نور خداوند است که در خلوت شب بر چهره آنان مى‏تابد و رخساره‏شان را زیبا مى‏نماید.
شاید باید بگوییم تنها نگاه محجوب و امانتدار شب است که مى‏تواند محرم مناجاتیان باشد و خلوت نماز متهجران را بر هم نزند. اما در این میانه نیز شیطان از پاى ننشسته و مؤمنین را به حال عاشقانه خود رها نکرده است. خواب شیرین شب و بستر گرم و نرم را از ابزار شیطان بدان که تو را به رخوت و تنبلى وسوسه مى‏کند و تمام آن عنایاتى که به نمازگزاران در شب مى‏کنند، به واسطه همین گریز از عافیت‏طلبى و تن‏آسایى شبانه است. هر شب شیطان در گوش نفس آدمى صدا مى‏زند «عَلَیک لیلٌ طویل فَارْقد» و او را به بهانه طولانى بودن شب به خواب بیشتر دعوت مى‏کند و هر بار به او وعده ساعتى براى برخاستن را مى‏دهد تا اینکه صبح فرا رسد و وقت بگذرد و شب انسان تباه شود.
آن مقام محمود را که شنیده‏اى فقط به نمازگزاران در شب مى‏دهند، جز با صدق نیت در دخول و خروج به سراپرده رازآمیز شب حاصل نمى‏شود. «قُلْ رَبِّ اَدْخِلْنى‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ و اَخْرجنى مُخْرَجَ صِدْقٍ» و چنین صدق و خلوصى فقط در مدار جاذبه عشق و ارادت قلبى نسبت به حضرت حق شکل مى‏گیرد.
کجا عاشقى را دیده‏اى که داغ هجران محبوب بر دل داشته باشد و خواب بر چشمش بیاید؟ کجا طالبى را دیده‏اى که هم‏صحبتى مطلوب را در چند قدمى خویش داشته باشد و خواب را بر گفتگوى با او ترجیح دهد؟
مگر نشنیده‏اى که مى‏گویند مردمان در خوابند و چون بمیرند، بیدار شوند. بیدارى شب و ذکر خدا گفتن بهانه‏اى است براى رستاخیز دل و جانى که در بستر عادات زندگى با خیالى خوش غنوده است.
در نافله شب، رازى است که جز بر مأنوسان خویش افشا نمى‏کنند. همان رازى که سیدالشهدا(ع) را وا مى‏دارد تا از دشمن شبى را مهلت بگیرد براى عبادت واپسین. براى کشف چنین سرّ عظیمى چاره‏اى نیست جز پیوستن به مصاف نمازگزاران در شب.
پس تا وقت نگذشته و مهلت سر نیامده، با چشم‏هاى باز و روشن از عطر نماز شب به استقبال طلوع آفتاب برویم. یادمان بماند آنان که شب‏هایشان را با چشمان بسته به صبح مى‏رسانند، روزشان را نیز در ظلمت و تاریکى دل سپرى مى‏کنند.