نویسنده

 

سرود فردا

فاطمه نیازى‏

احمد باقریان «باقر» - جهرم‏

برادر ارجمند!
وجود همراهان پر تلاشى چون شما، پشتوانه محکمى براى پیشبرد اهداف نشریه و استفاده دوستان مخاطب سرود فرداست. زلالى طبع و دلنشینى، دو خصیصه اشعار شماست.
در قصیده نخست، قافیه‏ها در تحکیم معنا بسیار سنجیده و بجا به کار رفته‏اند. قافیه‏هایى چون: گزند، نژند، پند، چرند، سند، دردمند، هیرمند، قند، ریشخند، زرند، چند، سمند و بند، گاه در تقارن و تبادل معنا چنان است که هیچ واژه دیگرى نمى‏تواند جایگزین آنها شود. این همان کارکرد صحیح قافیه است که در افزایش موسیقى درونى شعر تأثیر بسزایى ایفا مى‏کند.
«اى عاشقان» و «نکوداشت میلاد حضرت فاطمه(س)» برآیند استفاده بهینه از قالب مثنوى است.
غزل «اى آفتاب» ناب‏ترین شعر شماست و ردیف «کن» به تمام معنا دوشادوش قافیه در حرکت است؛ چنان که به نظر مى‏رسد اگر از ساختار شعر حذف شود، دستخوش زوال مى‏گردد.
امید است شعرهایتان پربارتر از همیشه به سوى افقى روشن سیر کند. پیروز باشید.

مجید بهلولى - قم‏

برادر گرامى، نگاه روایتگر و انتقادى شما در پس واژه‏هاى ساده، ملموس و منطبق با زندگى امروزى در غزل «باران» قابل توجه و تحسین‏برانگیز است؛ زیرا در ترکیب واژه‏ها و تداعى معانى موفق بوده‏اید. اما افت و خیز و گاه دست‏اندازهاى غیر منتظره‏اى که در وزن وجود دارد، این حلاوت و دلنشینى را مکدر مى‏سازد. به عنوان نمونه در بیت نخست مى‏خوانیم:
در شوره‏زار دل‏ها باران نخواهد آمد
کشتى نساز اى نوح طوفان نخواهد آمد
قبل از اینکه اشکال وزن این بیت بررسى شود، لازم است تعاریف و اصطلاحاتى مرور شود:
«هجا» یا بخش، یک واحد گفتار است که دهان با یک بار باز شدن، آن را ادا مى‏کند. مثلاً واژه «باران» از دو هجاى با/ران تشکیل شده است. واج، کوچک‏ترین واحد آوایى زبان است و شامل تمام مصوت‏ها ( َ ِ ُ آ اى او) و صامت‏ها (حروف الفبا) مى‏شود.
در وزن شعر، هجاهاى زبان فارسى از نظر امتداد به سه نوع تقسیم مى‏شوند:
الف - هجاى کوتاه با علامت : به، که، وَ، ...
ب - هجاى بلند با علامت - : تا، با، در، ...
پ - هجاى کشیده با علامت - : باز، بُرد، ...
هجاى کوتاه دو واج، هجاى بلند سه واج و هجاى کشیده بیش از سه واج دارد.
براى اینکه ببینیم دو مصراع با یکدیگر هم‏وزن هستند یا نه، ابتدا باید درست بخوانیم و بنویسیم. به بیان دیگر صورت ملفوظ کلمه را مورد توجه قرار دهیم. چنان که «خواهر» را به صورت خاهَر مى‏نویسیم. سپس واژه‏هاى هر مصراع را به هجاها تبدیل مى‏کنیم و علامت هر هجا را مى‏نویسیم. با توجه به مثال ذکر شده هجاى اول «خا» و هجاى دوم «هَر» خواهد بود.
یکسانى در تعداد و نوع هجاها دلیل هم‏وزنى دو واژه، دو مصراع و در نتیجه کل شعر است. با این قیاس در بیت اول، انواع هجاهاى کوتاه و بلند دو مصراع یکسان است و تنها واژه نوح یک هجاى کشیده است که با سیاق وزن متناسب نیست و باید به جاى آن واژه‏اى با هجاى بلند جایگزین شود.
چیره‏دستى در قواعد تعیین وزن علاوه بر درست خواندن و نوشتن و تقطیع هجایى به تقطیع در ارکان و اختیارات شاعرى نیاز دارد که لازم است شرح مبسوط آنها را در کتاب‏هاى عروض و قافیه مطالعه کنید و با زوایاى گوناگون هر یک آشنا شوید. در شعر شما، بیت پایانى که شاخص‏ترین بیت این غزل است، یکى از بیت‏هایى است که از توازن وزن برخوردار است:
رفتى کلاس اول، این جمله را عوض کن‏
آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد
منتظر سایر شعرهایتان هستیم.

سیده معصومه حجازى - قم‏

خواهر عزیز!
مثنوى «دلتنگى» تا رسیدن به ساختار بى‏نقص این قالب کمى فاصله دارد. واژه‏ها و تعابیرى که براى انتقال معنا برگزیده‏اید به شدت کلیشه‏اى و تکرارى است:
بیا اى مَه، دمى بنشین کنارم‏
که من از روى تو بس شرمسارم‏
که من وصف تو را بسیار شنیدم‏
ولى روى تو را هرگز ندیدم‏
بیا جانم که مجنون تو گشتم‏
بسى روز و شبان از پا نشستم ...

نظامى عروضى در کتاب «چهار مقاله» که از مستندات تاریخ ادبیات فارسى است، به این ضعف اشاره مى‏کند و معتقد است که اگر شعر از معنى و تعبیر تازه برخوردار نباشد، پیش از سراینده‏اش مى‏میرد. شاعرى که مى‏خواهد شعرش از شائبه تقلید دور باشد، باید از تکرار بپرهیزد و به معانى تازه بیندیشد. در عین حال توجه داشته باشید که تقلید از دیگران همیشه ناپسند نیست. چه بسا شاعران موفقى که در مفهوم، وزن و حتى قافیه از گذشتگان استقبال کرده‏اند اما با ذهن خلاق و تازه‏اندیش خود، طرحى نو درافکنده‏اند و از زاویه‏اى تازه به تصویرگرى شاعرانه پرداخته‏اند.
اساس و بنیان قافیه، حرف «رَوىّ‏» است. حرف «رَوى» به آخرین حرف اصلى قافیه مى‏گویند. اگر حرف آخر کلمه، جزء حروف اصلى نباشد آن را «رَوى» نمى‏گویند. در بیت دوم شعر «دلتنگى»، آخرین حرف اصلى در واژه فراقت «ق» است که با آخرین حرف اصلى «پایت» متفاوت است. حرف «ت» که به این واژه افزوده شده است، «الحاقى» نام دارد. پس این واژه با «پایت» داراى حرف «رَوىّ» یکسان نیست تا بتوانند قافیه شوند. از این منظر، قافیه بیت‏هاى اول و آخر باید بازبینى و اصلاح شود.
گفتنى است در قافیه قبل و بعد از حرف «رَوىّ»، حروفى قرار مى‏گیرند که جزء قافیه‏اند و لازم است آنها را بشناسید تا نواقص شعرتان از این حیث برطرف شود. امید است این مقدمه ناچیز، بهانه‏اى باشد تا در کتاب‏هاى فن شعر و قافیه تأمل جدى کنید و شعر خود را اعتلا بخشید.
پیروز و سربلند باشید.