خانواده، جوان و دشوارىهاى پیدا و پنهان
«بخش پایانى»احمد لقمانى
اشاره:
روزهاى جوانى را زمان گشوده شدن افقهاى جدید، ایدهها و آرمانهاى متعددى دانستیم که رهاورد آشنایى نسل جوان با افکار و افراد گوناگون و شیوههاى متنوع زندگى است.
«جلوههایى از دشوارىهاى جدید در زندگى جوان امروز» را پیش رو قرار دادیم که با توجه به امکانات مدرن و پیشرفته، گاه باعث «انفعال» و گاه سبب «ابتذال» مىشود. در بخش پیشین راهکارهاى درمان دشوارىها را در چهار مورد مطرح ساختیم و با یکدیگر به گفتگو پرداختیم. اینک بخش پایانى این بحث را پى مىگیریم.5. تکریم منزلت جوانان
از سخا و کرم و فضل و فتوت که وراست
هیچ کس زو نبرد نام مگر با تکریم
عید او باد سعید و روز او باد چو عید
دور باد از تن و از جانش شیطان رجیم(1)
فراهم ساختن شرایط و موقعیتى که نوجوان و جوان احساس کند در این محیط داراى شأن و مقامى درخور توجه است، به مرزهاى شخصیت و منزلتش تعدّى نمىشود و مورد احترام واقع مىشود، «تکریم منزلت» نام دارد؛ جایگاه خاصى که فرد براى تداوم زندگى بدان نیازمند است، از آن احساس شادمانى و نشاط مىکند، امروز را سفید و دلربا و فردا را سبز و زیبا مىنگرد و خود را در
جایگاه اصلى خود مىبیند و مىیابد، زیرا احساس مىکند پدر و مادر و اطرافیان او را از نظر جنسیت (دختر یا پسر بودن)، استعداد و هوش، وضعیت چهره و ظاهر (زیبا یا نازیبا بودن)، تحرک و پویایى اجتماعى (مردمدارى یا مردمگریزى)، رتبه و ترتیب تولد (فرزند اول یا ... بودن) پذیرفتهاند و مستقل از این ویژگى - او را «همان گونه که هست» - قبول دارند و احترام مىنمایند.
لازمه تحقق این امور رعایت چند نکته قابل توجه نسل جوان در زندگى آنان است:
الف) همدلى، همراهى و انس در گفتار و رفتار با آنان.
ب) رعایت «خلوت شخصى» آنها در حدودى که مورد نیاز است.
ج) اختصاص دادن اتاق یا بخشى از اتاق به جوان براى اِعمال سلیقه، احساس استقلال و اظهار شخصیت خویش.
د) بیان دلنشین و شیرین در مواقع مناسب مبنى بر ارزشمندى وجود فرزند - به ویژه فرزند دختر - با عباراتى آگاهانه و مدبرانه آن هم خطاب به او، همانند: از اینکه فرزندى همچون شما داریم، خوشوقتیم.
ه) پاسخ مطلوب و قانعکننده به نیازهاى فرزندان تا هرگز احساس ترجیح دیگران بر خود و یا تفکر اینکه والدین در آرزوى فرزندى دیگر غیر از او هستند، به آنان رو نکند.
و) مشورت در امور جارى زندگى با نسل جوان تا ورزیدگى نیروى عقلانى، احساس مسئولیت نسبت به خود و دیگران،(2) مقبولیت خانوادگى و اجتماعى و احساس حضور در یک زندگى آگاهانه و خردمندانه را در آنان به اوج برساند و امید به آینده را در وجودشان روزافزون سازد.
رعایت این پیشنهادها از سوى والدین، معلمان، مربیان و مبلّغان پیوندى ناگسستنى بین آنان و نسل جوان ایجاد مىکند و اعتماد و اطمینان شایستهاى براى جوانان مىآفریند، به گونهاى که احساس انس و امنیت دلپذیرى نموده، وقایع بیرون از منزل و مدرسه را به اطرافیان گزارش مىدهند، از نامهها، مزاحمتها، تلفنها و برخوردهاى مختلف به راحتى سخن مىگویند و بدین سان از بسیارى دامهاى پیدا و ناپیدایى که از سوى شیطانصفتان براى آنان پهن شده است، مصون مىمانند. علاوه بر این آثار، نسل جوان از خودمحورى، خودبینى، لجبازى و دهنکجى به خواستهها و ارزشهاى خانواده و جامعه دور مىمانند و احساس موفقیت، سربلندى و شادکامى ماندگار - که براى استمرار زندگى ضرورى و مفید است - مىنمایند، که این خود از بزرگترین برکات اخلاقى و حسنات آسمانى است که براى کمال و تکامل جوانان ما گنجینههاى دانش و بینش مىآفریند.
معنى انسان نگنجد از بزرگى در جهان
سادهلوح آن کس که گوید هست انسان زیر پوست
سازگار طبع انسان نیست عیش و بىغمى
مىرود بیرون ز جنّت هر که آدم مىشود(3)6. آشنا ساختن نسل جوان با اندیشههاى بزرگ و شایگان
نوع اندیشه افراد از آنها برده و غلام یا امیر و فرمانروا مىسازد و انسان به طور کامل همان مىشود که بیشتر اوقات بدان فکر مىکند، زیرا اندیشههاى بزرگ است که مایه بزرگى مىشود، نه کارهاى بزرگ و اندیشههاى خوب، تراویده روح پاک است و بوى خوش، تراویده گل خوشبو.
یکى از بهترین راهکارهاى رهایى نسل جوان از دشوارىهاى پیدا و پنهان، آشنا ساختن آنان با افکار عالى و اندیشههاى شایسته بزرگان است تا در پرتو چنین شناختى:
اولاً) در چارچوب زندگى کوچک و محدود خود خارج شوند و تمامى دنیا را در اطراف خویش نبینند و ندانند.
ثانیاً) همت و ارادهاى برتر از جلوههاى مادى زندگى پیدا کنند.
ثالثاً) از روزمرّگى نجات یابند و به جاى لغزش به سوى ابتذال و انحراف، رو به تعالى و تکامل روند.
رابعاً) الگوهاى برجسته و وارستهاى بجویند و در عرصههاى مختلف زندگى با اسوهپذیرى بایسته و شایستهاى که پیدا نمودهاند دلیرانه به سوى حوادث حال و آینده بشتابند و بىهیچ هراسى از سنگلاخهاى مشکلات عبور نمایند.
پروردگار بزرگ را سپاسگزاریم که مکتب و فرهنگ ما سرشار از بزرگان با اندیشههایى آسمانى و قدسى است که افزون بر «عظمت»، داراى «قداست» نیز هستند و براى هر عصرى و هر نسلى الگویى کامل و جامع محسوب مىشوند. یکى از عرصههاى سرنوشتساز زندگى، «احساس محرومیت و آرزوى همسویى با صاحبان نعمت و سعادت» است که با عباراتى گوناگون همچون: خوشا به حال ...، آفرین به ...، اى کاش ما هم ... و ... به گوش دیگران مىرسد و گاه به خاطر نداشتن چنین امکاناتى احساس زیان و خسارت مىکنند، آشنایى با اندیشههاى پاک و معطر، همه ما به ویژه نسل جوان ما را، اندیشههاى عرشى مىدهد تا در پرتو آن شور و شیدایى والایى یابند و فردا و فرداهاى خود را دریابند.
به این سخن زیبا و دلنشین رسول گرامى اسلام(ص) بنگریم که آن حضرت با جمله «خوشا به حال» چه خواستهاى بیان مىفرماید:
«خوشا به حال کسى که اخلاق او [از خار و خاشاک زشتىها] پاک، شیوه او [از هر پلیدى ]طاهر، نیت باطنى او صالح و برخوردهاى ظاهرى او [با مردم] نیکو و شایسته است. زیادى دارایى خویش را انفاق مىکند، زیادى سخن خود را نگه مىدارد [و به بیهودهگویى رو نمىکند]، با مردم به انصاف و درستى درونى برخورد
مىکند، اعمال او شایسته است و پروردگار از وى راضى است.»(4)
شاعر شیرینلهجه، باباطاهر عریان، «خوشا به حال» کسانى مىداند که در هر حال روشن از یاد و نام خدا هستند:
خوشا آنان که اللَّه یارشان بى
بحمد و قل هو اللَّه کارشان بى
خوشا آنان که دائم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بى
خواجه شیراز، حافظ نیز «توجه و مراقبت» و «عزت نفس» را باعث «خرسندى و خوشبختى» مىداند و مىسراید:
خوشا دلى که مُدام از پى نظر نرود
به هر درش که بخوانند بىخبر نرود
خوشا آن دم کز استغناى هستى
فراغت باشد از شاه و وزیرم7. فضاسازى اخلاقى در جامعه
از ویژگىهاى جامعه سالم، ایجاد زمینههاى مناسب معنوى و اخلاقى براى نسل جوان است تا همسو با نیازهاى فطرى خود، «گرایش به عشق و پرستش» و مستقل از هر گونه یادگیرى، ارزشهاى اخلاقى و آموزههاى الهى را در زندگى اجتماعى قابل اجرا بداند و در جلوههاى مختلف فردى و جمعى هر یک از آنها را بیابد.
پیامدهاى این صفت برجسته، احساس تعهد در قبال باورهاى دینى و اعتقادى است که همراه با ارزشهاى انسانى و باید و نبایدهاى آسمانى خواهد بود و روح پاک و تابناک نسل جوان را سرشار از فضایل فروزانى مىکند که در امروز و فرداى زندگى او نقش راهنماى هدایتگرى را ایفا مىنماید.
ساختن فضایى چنین اخلاقى و معنوى، زمینهساز پاسخهاى نسل نو به پرسشهاى بنیادین خویش، جهت بخشیدن به زندگى، رویکرد مثبت به آینده، معنا بخشیدن به جهان، درک و دریافت شأن و منزلت جوانى، مقبولیت اجتماعى، و آرامش روحى روانى جوانان مىشود.(5)
رهبر روشناندیش، حضرت امام خمینى(ره) در تبیین رابطه اسلام و زندگى بر جامعیت و جهانشمولى این آئین الهى تأکید نموده، مىفرمود:
«مذهب اسلام، همزمان با اینکه به انسان مىگوید خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن، به او مىگوید چگونه زندگى کن و روابط خود را با سایر انسانها باید چگونه تنظیم کنى و حتى جامعه اسلامى با سایر جوامع باید چگونه روابطى برقرار نماید، هیچ حرکتى و عملى از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب اسلام براى آن حکمى مقرر داشته است ... چون اسلام، هدایت جامعه را در همه شئون و ابعاد به عهده گرفته است.»(6)
به یقین جامعهاى با چنین شرایط شایسته، جوان را در جایگاهى ارزشمند قرار مىدهد و ارتباطات معنوى و ملکوتى، در فضاى زندگى فردى و اجتماعى، فطرت خداباور او را همیشه تازه و پر طراوت و شاد و پرنشاط در جلوههاى معرفت و عبادت مىسازد به گونهاى که هماره دل او سرزمین پاک و مهیایى مىشود که افشاندن بذرهاى بزرگوارى و عبودیت در آن، باعث شکوفایى عشق و اندیشه(7) مىشود، سرعت و حتى سبقت هر یک به سوى کارهاى والا، بیش از دیگران خواهد بود(8) و ارزشهاى تجلى
یافته در جامعه نسل جوان را بدانجا مىرساند که به تعبیر رسول اکرم(ص):
هیچ جوانى به خاطر خدا از دنیا و سرگرمى آن دست ندارد و جوانى خود را در اطاعت خدا به پیرى نرساند، مگر آنکه خداوند به او اجر 72 صدیق را عنایت خواهد فرمود.(9)
فضیلت جوان عابد که از آغاز جوانى عبادت کند بر پیرى که وقتى سنّ بسیار یافت رو به اطاعت مىنماید، چون فضیلت پیغمبران بر سایر مردم است.(10)
جامعهاى چنین معطر و روحافزا که میهن عزیزمان ایران نمونههاى ناب آن را در تمامى ایام - به ویژه دوران دفاع مقدس - به جهانیان معرفى نمود، چهرههاى مفید و مؤثرى در درون خود مىپروراند که سرآمد همسالان خود در دیگر زمانها و زمینها خواهند بود، کسانى که با خلوص و صداقت و صفا و صمیمیت بسیار رو به نسل جوان مىکنند و نکتههاى نورانى را در سرودههایى سبز و زیبا تقدیم مىنمایند و مىگویند:
بار بسیارست و راه دور در پیش اى جوان
این زمان از محنت پیرى بیندیش اى جوان
خویش را بیگانه کردن نیست نیکو بعد ازین
جهد آن کن تا کنى بیگانه را خویش اى جوان
در دو گیتى محتشم کس را مدان، جز کردگار
کین دگرها جمله درویشند، درویش اى جوان
مگذر از فرمان خالق، رحم کن بر خلق او
کاوحدى چیزى نمىدانست زین پیش اى جوان(11)8. تقویت محافل و مجالس بحث و انتقاد جوان
دوران جوانى، زمانى است که استعدادها و توانایىهاى بالقوه فرد به رشد و کمال مىرسند. در این ایام آرمانخواهى، حقطلبى و عدالتجویى، شور و شیدایى خاصى به جوان مىبخشد و او را با انگیزه بسیارى به مجالس بحث و انتقاد مىکشاند تا دیدگاههاى خود را در باره افکار و افراد مطرح نماید و دیگران را از نقد و انتقاد خویش باخبر سازد.
نسل جوان که از آمادگى ذهنى، طراوت روحى و اندیشهاى روشن بهرهمند هستند و در کنار آن بیشتر از دیگر گروههاى سنّى از لذات زندگى احساس شادکامى مىکنند، از دغدغه خاطر بزرگسالان و گرفتارىهاى رایج مسئولان و پدران و مادران به دور هستند؛ از اینرو با توجه به احساس و عاطفه درونى و به مقدار تجربه و دانش بیرونى، به قضاوت دیگران مىنشینند و فراغت و فرصت و سلامتى و صحت جوانى خویش را صرف امورى چنین شورآفرین مىنمایند.
از اینرو نوعى شتابزدگى در تصمیم، اراده و انجام امور، سنتشکنى، تنوعطلبى و نوگرایى همراه با دلیرى و بىباکى در راه ارائه ایدهها و آرمانهاى خود نشان مىدهند و بر آنند با تمام توان حق را یارى و باطل را محو و نابود سازند.(12)
تشکیل و تقویت مجالس بحث و انتقاد از سوى اطرافیان جوان، میدان کار و پیکار اندیشه و احساس نسل نو است تا افزون بر ارائه اندیشهها و اظهار احساس پاک و پویا، به تجربیات و اندوختههاى علمى و تجربى خود بیفزایند، شخصیت خویش را به اثبات رسانند، به ابعاد گفتگو توجه نمایند و آینده خود را با توجه به رهیافتهاى الان پىریزى نمایند تا بار دیگر دچار لغزشهاى کنونى نشوند و برتر از دیگران به راه زندگى ادامه دهند و بدین سان از بسیارى از دشوارىهاى پیدا و پنهان رهایى یابند.9. ارائه شیوههاى صحیح مناسبات انسانى
وحشت ما کم نگردد ز اجتماع دوستان
چون الف با هر چه پیوندیم، تنهاییم ما(13)
«تنظیم روابط متقابل به شیوهاى مطلوب» یکى از آرمانهاى نسل جوان در امور اجتماعى و خانوادگى است. آنان بسیار علاقهمندند که محبوب دیگران باشند و دیگران را نیز دوست بدانند، ارزشهاى شخصیتى خود را برجسته، چشمنواز و روحبخش نمایند، اطرافیان با واژههاى زیبا و دلپذیر با آنان سخن بگویند، تعارفات کلامى آهنگین پرمفهوم و ستایشبرانگیز دوستان باعث وجد و شادى آنها مىشود و بر آنند خود نیز بتوانند نوشتههاى شادىبخش و شهامتآفرین بنویسند و گفتههاى ارزشمند و خیرهکننده بر زبان جارى سازند و ... اما چگونگى انجام این امور براى آنان روشن نیست، از اینرو گاه به جاى «راه» به «لغزشگاه» احساس گام مىگذارند و پس از «لغزشگاه» سر از «پرتگاه» بیرون مىآورند و براى تصحیح و تسریع در مناسبات انسانى و اجتماعى خود و یا براى جلب توجه دوستان و همکلاسان، کارهاى ناروایى مرتکب مىشوند که در بسیارى از عرصهها قابل دفاع نخواهد بود.
توجه پدران و مادران، مربیان و مبلّغان به توصیهها و پیشنهادهاى زیر باعث کاهش بسیارى از تلخىها و سختىهاى پیش روى جوانان خواهد شد:
الف) به جوانان تفهیم نماییم که «زیرکى» و «هوشیارى» در ارتباطات مختلف با «بدبینى»، «یکسونگرى» و «منفىبافى» تفاوت بسیار دارد. اندیشه مثبت و سازنده مناسبات اجتماعى را همراه با آرامش، شادى و آسایش روحى روانى مىکند و بسیارى از دلهرههاى کاذب را از ما دور مىنماید، پس اندیشه خود را اصلاح کنیم، به دیگران احترام بگذاریم و هیچ گونه انتظار و یا چشمداشت مادى از کسى نداشته باشیم تا روابط فردى و اجتماعىمان همیشه راحت و روان باشد.
ب) توصیه کنیم که گاه تعریف یا تحقیر دیگران، آرمانها و اهداف عالى ما را - که باعث حرکت، تلاش و جوشش جسم و جان ما در مسیر زندگى مىشود - از ما مىرباید، پس با دستیابى به حقیقت زندگى و ارزشهاى والاى آرمانهاى انسانى و الهى، رضایت همگانى را در اولویت دوم یا سوم قرار دهیم، زیرا عوامزدگى و روزمرّگى با مردمدارى یا مردمدوستى تفاوتى چشمگیر دارد؛ نخست رضایت خالق و سپس در این مسیر رضایت خلق مددکار ما خواهد بود.
ج) ارتباطات معنوى و مراقبتهاى اخلاقى شیوهاى شایسته در حفظ روحیه اجتماعى است. آنان که صبحگاهان با نورانیت عبادت خدا و تلاوت قرآن، اتصالى آسمانى براى اندیشه و احساس خویش فراهم مىکنند به راحتى راههاى صحیح ارتباطات مردمى را مىیابند و در کنار آن انس و احترام دوستان و آشنایان را نصیب خود مىسازند که:
«اِنِّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً؛(14)
کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند، به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مىدهد.»
امیر مؤمنان على(ع) در کلامى کوتاه بلنداى باور خویش را در ارتباطات اجتماعى با زیباترین بیان ترسیم نمود و فرمود:
«مَنْ اَصْلَحَ فیما بینه و بین اللَّه عز و جلّ اصلح اللَّهُ تبارک و تعالى فیما بینه و بین الناس؛(15)
کسى که بین خود و پروردگار خویش را اصلاح نماید، خداوند بزرگ و بلندمرتبه بین او و بین مردم اصلاح مىکند.»10. ایجاد بینش و بصیرت
عموم جوانان ما نسبت به حقوق فردى و اجتماعى، آگاهى چندانى ندارند و در عمل با مشکلاتى روبهرو مىشوند که ندانستن راه رهایى از هر یک، دشوارىهایى براى آنان ایجاد مىکند.(16)
ضرورى است اطرافیان نسل جوان بخشى از حقوق فردى، خانوادگى و اجتماعى را با شیوهاى مطلوب براى آنان بیان نمایند و در این راه از گنجینههاى دانش دین و ذخایر گرانبهاى معارف آسمانى اسلام نکتههایى کاربردى، بهروز و کارآمد در اختیار نوجوانان و جوانان قرار دهند تا ارزش و عظمت خویش را دریابند و نسبت به شایستگىها و بایستگىهاى فردى و اجتماعى بصیر و بینا شوند، زیرا:
پرده غفلت نمىگردد بصیرت را حجاب
گرچه از پوشیدهچشمانیم، بیناییم ما(17)پىنوشتها: -
1) فرخى سیستانى.
2) جوان و بحران هویت، دکتر محمدرضا شرفى، ص70 - 63 (با تلخیص بسیار).
3) صائب.
4) الکافى، ثقةالاسلام کلینى، ج2، ص144.
5) جوان و نیروى چهارم زندگى، دکتر محمدرضا شرفى، ص96.
6) آئین انقلاب اسلامى، گزیدهاى از اندیشه و آراى امام خمینى(ره)، ص118.
7) امام على(ع))؛ نهجالبلاغه، نامه 31.
8) امام صادق(ع))؛ کتاب الوافى، فیض کاشانى، ج1، ص210.
9) بحارالانوار، علامه مجلسى، ج77، ص84.
10) نهجالفصاحه، (مجموعه سخنان رسول اکرم(ص))؛ ص185.
11) اوحدى مراغهاى.
12) شیوههاى جذب جوانان در تبلیغ، احمد لقمانى، ص26 - 24 (با تلخیص بسیار).
13) صائب.
14) مریم، 96.
15) الکافى، ج8، ص307؛ الفقیه، ج4، ص396.
16) جوان و نیروى چهارم زندگى، ص96.
17) صائب.