نویسنده

 

صراط مستقیم‏

اکرم جمشیدیان‏

کاروان بشریت از دیرباز حرکت خود را به سوى ابدیت آغاز کرده است. انسان همراه همه مخلوقات دیگر در مسیر زندگى خود پیوسته به سوى معبود در حرکت است و بازگشت همه به سوى اوست.(1)
چه هدف والایى! چه جلال و عظمت و کبریایى! وقتى مقصد و مقصود چنین عظیم و رفیع است راه رفتن به سوى او چگونه است؟
در بین راههایى که به سوى هدف معین مى‏توان انتخاب نمود، راه مستقیم نزدیک‏ترین راهى است که با کمترین اتلاف انرژى مى‏تواند رهرو را به مقصد برساند. با این وصف صراط مستقیمى که ما را به آن هدف عظیم برساند، کجا و چگونه است؟ آیا این راه جاده شوسه‏اى است که باید آن را روى نقشه جغرافیایى این کره خاکى پیدا کنیم؟
مسلماً نه! اصولاً هدف خلقت انسان بسیار والاتر از این حرف‏هاست. مال و مقام و لذت‏ها و شادى‏هاى این دنیا همه آنى و زودگذرند. هر کدام از آنها را که نشانه‏گیرى کنى و به دست آورى، مدتى بعد دیگر براى تو چندان جذابیتى ندارند؛ و شادى‏هایش هم آنى و لحظه‏اى است. اما اگر تو دلبستگى و وابستگى به آن نداشته باشى و از آنچه خداوند بر تو ارزانى داشته بهره ببرى و آن را وسیله حرکت خود به سوى خدا قرار دهى، براى رضاى او به دست آورى و در راه او ببخشى، این چنین رفعت پیدا مى‏کنى. هر روز بالاتر و بالاتر چون حرکت تو صعودى است وقتى از بالا بر روى زمین نگاه کنى همه چیز در چشم تو کوچک و کم‏ارزش مى‏نماید و این زرق و برق‏ها هرگز هدف نهایى تو نیستند. تو به بالا نظر دارى و پیوسته یاد دوست بر لب. دل به او بسته‏اى و روح تو وسعت یافته است. در سحرگاهان چشم به درهاى گشوده آسمان دارى.
صراط مستقیم راه عشق و پرستش معبود واقعى است، چه او خود فرموده: «مرا بپرستید که این راه مستقیم است.»(2) راهى به سوى نور و معرفت خدا و حرکت تو در این راه شبیه حرکت کوهنوردى است که براى فتح قله‏اى عظیم و سترگ قدم در راه نهاده است. در دامنه کوه راه باز و حرکت آسان‏تر است اما هر چه صعود کنى و بالاتر روى، رنج و تلاش و همچنین استقامت بیشترى مى‏طلبد و تو با موانع سخت‏ترى دست به گریبانى. هواى نفس خودخواهى، شک و تردید، سرگرمى‏ها و راحت‏طلبى گاه تو را چنین زمین‏گیر کرده که مدت‏هاست بى‏حرکت مانده‏اى. شیطان هم که دست‏بردار نیست چه او به عزت و جلال خداوند سوگند یاد کرده که من در راه مستقیم تو در کمین بندگانت مى‏نشینم و از پیش رو و پشت سر و راست و چپ به سراغ‏شان مى‏روم و گمراه‏شان مى‏سازم.(3) پس با این محاصره سخت و راه پرخطر چه باید کرد؟
اما نگران نباش. بدان که تو تنها نیستى. تو ولى و سرپرست مهربانى دارى که در هر عصر و دوره انسان‏هاى صالح و پاکى را خود هدایت فرموده و آنها به مقصد رسیده‏اند و این مسیر را براى تو علامتگذارى کرده‏اند. این تو هستى که باید نشانه‏ها را بیابى و بشناسى و با راهنمایى آنها در پشت سرشان حرکت کنى. اصولاً اینجا جاى حرکت انفرادى نیست.
معمولاً در صخره‏هاى سخت و محکم، گروه رهبرى تیم‏هاى کوهنوردى طناب‏هاى محکمى از بالا به طرف پایین رها مى‏کنند تا کوهنوردان آن را محکم در دست‏هاى خود نگه داشته و با دقت پاى خود را در نقاط معین قرار داده و به صعود خود ادامه دهند. رها کردن این طناب خطرات جدى و احتمال سقوط فراوان دارد.
خداى مهربان تو نیز طناب محکمى به نام «حبل اللَّه» از آسمان براى تو به پایین فرستاده و خود فرموده است: «به ریسمان خدا چنگ زنید و متفرق نشوید.»(4)
ریسمان خدا یک سر در قلب پاک تو و یک سر در ملکوت اعلى‏ دارد. ریسمان خدا کلام اوست که براى همه نور و هدایت و رهنماست و پیوسته تو را به سوى معبود فرا مى‏خواند و حق و باطل را به تو نشان مى‏دهد؛ مبادا که خواب تو را برباید و فرصت‏ها از کف برود. تو ره گم کنى و سرگردان پیوسته در یک نقطه به دور خود بگردى. باید پیوسته به قرآن چنگ زنى و در صراط مستقیم بالا روى. اگر چه این راه از مو باریک‏تر و از شمشیر برنده‏تر است. اما درهاى رحمت الهى همیشه بر روى تو باز است و راهنمایان تو پیامبران الهى و امامان معصومى هستند که قبل از تو این مسیر را پیموده‏اند و تو باید با عشق و محبت به دامن آنها چنگ بزنى و با توسل به آنان دست در دست‏شان و پا در جاى پایشان گام بردارى و این است معناى ولایت که راه کمال توست. در این راه نورانى شرک و ظلم و ظلمت جایى ندارد و اهمیت موضوع به حدى است که من و تو همراه همه مسلمانان جهان در هر مرتبه و جایگاه در هر شب و روز در نماز ده مرتبه دعایمان چنین است: «خدایا، ما را به راه راست هدایت فرما.»(5)
در این دعا خداوند به زبان بنده چنین به او مى‏آموزد که پروردگارا، من امید آن دارم که با هر رکعت از نمازم یک گام به تو نزدیک‏تر شوم. تو خود مرا به این عبادت و نزدیکى خود فرا خوانده‏اى پس دست مرا بگیر و در این راه سخت مرا از لغزش‏ها نگه دار و به راه راست هدایت فرما. ان شاءاللَّه.

پى‏نوشتها: -
1) سوره تغابن، آیه 3.
2) سوره یس، آیه 62.
3) سوره اعراف، آیه 17.
4) آل‏عمران، آیه 103.
5) سوره حمد، آیه 5.