نویسنده

 

خانواده، جوان و آزادى‏

احمد لقمانى‏

«آزادى»، «شادى»، «رفاه» و «خوشبختى»، واژه‏هایى زرّین و زیباست که هاله‏اى از جاذبه، شوق و شیفتگى اطراف هر یک موج مى‏زند. در این میان «آزادى»، افزون بر جلوه‏هاى فکرى، فرهنگى و سیاسى، از نوعى قداست نیز برخوردار است و دلرباترین چهره حقوقى و انسانى به خود گرفته است؛ تمامى ملت‏ها با همه گرایش‏ها و بینش‏ها از آن سخن مى‏گویند و براى کسب آن، به هرکوششى دست مى‏زنند.
جلوه بین‏المللى آزادى و سابقه هزاران ساله آن، همزمان با میلاد نخستین انسان در عرصه هستى، عظمت و قداستى والا به آن داده است به گونه‏اى که از آن موضوعى همیشه نو و ناب، شیرین و جذاب ساخته است. از این‏رو، «استفاده‏ها» و «سوء استفاده‏ها»ى بى‏شمارى در طول تاریخ از این نعمت ارزشمند شده است به گونه‏اى که برخى صاحب‏نظران خطاب به آن گفته‏اند:
«اى آزادى! چه جنایت‏ها که به نام تو نمى‏کنند.»(1)
و بعضى حقایق تاریخ را به گونه‏اى زیبا این گونه ترسیم کرده‏اند:
«آزادى، باده‏اى است که هزاران تن آن را براى بدمستى مى‏نوشند و یک تن براى سرمستى.»(2)
«مارک تواین»، نویسنده زبردست با کنایه‏اى پرمعنا وجود پُر جود آزادى در کشور خود آمریکا را چنین توصیف مى‏کند:
«به خواست خدا، ما در این سرزمین از نعمت وجود سه چیز برخورداریم:
وجدان بیدار، آزادى سخن و احتیاط کافى که از هر دو تاى اول هرگز استفاده نکنیم!»
در کنار این سخنان، تعریف‏هاى مختلفى در باره آزادى شده است که هر یک درخور تأمّل است. «منتسکیو»، نویسنده فرانسوى مى‏گوید:
«آزادى، یعنى انجام هر کارى که قانون اجازه مى‏دهد.»
و «ویکتور کوژن» نیز بر این باور است:
«آزادى حقیقى، آن نیست که هر چه میل داریم انجام بدهیم، بلکه آن است آنچه را که حق داریم، انجام دهیم.»(3)
با نگاهى نو به آموزه‏هاى فکرى - فرهنگى خود، بینشى شیواتر و پویاتر مى‏یابیم که نشان از کمال و تکامل اندیشه‏هاى دینى دارد. در این عرصه مى‏آموزیم:
آزادى صفتى از صفات انسان است که معنا و مفهوم آن، تابع نوع نگرش ما به «انسان» و جایگاه او در «مجموعه هستى» است. در این جهان بینى الهى، آزادى از نظر اسلام با آزادى مورد نظر در دیگر مکاتب همچون مکاتب غربى و غیر دینى تفاوت بسیارى دارد، زیرا دیدگاه هر یک از این مکاتب در باره جهان، انسان و سعادت او، با مکتب اسلام تفاوتى بنیادین دارد.(4)
این بینش و برداشت موجب گردیده که رهبر ژرف‏اندیش و جوان‏فکر انقلاب، حضرت امام خمینى(ره) با سخن حکیمانه خود، آزادى را ابزار اهداف سیاسى ندانسته، بلکه عظمتى والا به آن بخشیده، «نعمت بزرگ الهى» و «امانت خداوندى» بداند و چنین فرماید:
«آزادى یک نعمت بزرگ الهى است، آزادى یک امانت الهى است که خداوند نصیب ما کرده است. اول مرتبه تمدن، آزادى ملت است. ما مصائب را به خاطر رسیدن ملت‏مان به آزادى و استقلال تحمل خواهیم کرد. آزادى را اسلام به ما داد. قدر این آزادى را بدانید و قدر این اسلام را بدانید.»(5)

جوانان و آزادى‏

جوانان گنجینه‏اى از سه گوهر گرانبها هستند: انرژى، امید و ابتکار. از این‏رو همیشه وجودى پرتلاطم و پرشور، سرزنده و ناآرام و بانشاط دارند و از خوردنى‏ها، پوشیدنى‏ها، نوشیدنى‏ها، گفتنى‏ها و شنیدنى‏ها لذت مى‏برند(6) و با هر چیزى که آن انرژى، امید و ابتکار و این شور و نشاط و لذت سرشار را ممنوع و محدود کند یا «امر و نهى» و «باید و نباید» نماید، سرِ آشتى ندارند.
گاه حدود و مرزهاى موضوعاتى چون آزادى براى آنان به درستى و به گونه‏اى دقیق و شفاف، تبیین و تعریف نشده است، از این‏رو به خاطر دفاع از حقوق خود در پى آزادى مطلق و بى‏مرز و بى‏معیار هستند و این در حالى است که تجربه‏اى اندک و دانش و بینشى بسیار محدود دارند و ناآشنا با حوادث پیدا و ناپیداى اطراف خود هستند، اما پس از کسب آگاهى و هوشیارى، دچار غفلت و جهالت نمى‏شوند و دسیسه‏هاى سیاه، شوم و شیطانى دشمن را شناسایى مى‏کنند و بر اندوخته‏هاى علمى و معنوى خویش مى‏افزایند.

جایگاه آزادى در قانون اساسى‏

در اصل دوم از ماده ششم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران یکى از ویژگى‏هاى نظام، ایمان به «کرامت و ارزش والاى انسان و آزادى توأم با مسئولیت او در برابر خدا» ذکر شده است و در اصل سوم ماده هفتم جزو وظایف دولت جمهورى اسلامى، «تأمین آزادى‏هاى سیاسى و اجتماعى در حدود قانون» است و در اصل نهم نیز بر «مجاز نبودن فرد یا گروه یا مقامى براى سوء استفاده از آزادى» تأکید شده است.

پیشنهادهایى براى خانواده‏ها در باره آزادى جوانان‏

در نظر گرفتن موارد زیر در اصلاح، تکمیل و تحقق خواسته‏هاى جوانان از آزادى ضرورت دارد:

1. تعریف دقیق و کامل مفهوم آزادى‏

همیشه به خاطر داشته باشیم، «اندیشه» پیش از «انگیزه» مفید و کارساز است و این دو، چونان دو بال پرواز، باعث کمال و تکامل همگان - به ویژه نسل جوان - مى‏شود. هر گاه بى‏هیچ مایه فکرى و بدون هر گونه شناخت و عشق و اندیشه‏اى، تنها در پى انجام وظایف و اعمال مختلف از افراد باشیم، هرگز خواست ما محقق نمى‏شود. این شیوه در باره موضوع آزادى نیز حکمفرماست.
شناخت این حقیقت که در هر جامعه‏اى «حقوق» بر اساس «تکالیف و مسئولیت‏ها» واگذار مى‏شود و هر حقى تابع محدودیت‏هاى خاص خود است که مسئولیت متقابل نسبت به جامعه ایجاد مى‏کند، باعث رویکرد مسئولانه‏تر جوانان به مسئله آزادى مى‏شود.
اگر من «حق» دارم از امکانات جامعه استفاده کنم تا اندوخته‏اى کسب نمایم و به رفاه دست یابم، بى‏گمان مسئولیت‏هاى مشخصى نیز، این جامعه از من طلب مى‏کند تا «استفاده از امکانات جامعه» به «سوء استفاده» منجر نشود و حقوق دیگران پایمال نگردد، از این‏رو استفاده از خودرو در شهر، ساخت مسکن، داد و ستد اقتصادى و ... هر یک با چارچوب شرایط و قوانین محدود مى‏شود، اما این محدودیت باعث مصونیت انسان و دیگران از بدى‏ها و بلاهاى آن مى‏گردد!(7)

2. قلمرو آزادى و معیارهاى آن‏

انسان موجودى محدود است و صفات وجودى او نیز تابع صفات شخصیتى او، داراى مرزى مشخص است. از آنجا که موجود محدود، اوصاف محدود دارد و موجود نامحدود، صفات نامحدود، خداوند متعال که داراى گستره وجودى مطلق است، تمامى اوصاف ذاتى او نیز مطلق و بى‏کران است، اما انسانى که مرزهاى شخصى و شخصیتى او متناهى و مرزدار است، به ناچار صفات کمالى وى همچون حیات، آزادى، علم، قدرت و اراده نیز محدود خواهد بود.
حال اگر کسى یا کسانى از سرِ غفلت و بى‏خبرى یا جهالت و نادانى، سخن از آزادى مطلق و نامحدود مطرح کنند، مرتکب خطاى بسیار بزرگى شده‏اند و آن تدوین صفات نامحدود و بى‏کران براى موجودى محدود است که لازمه آن «تجاوز وصف از موصوف» است که چنین پدیده‏اى محال خواهد بود، زیرا مستلزم آن است که وصف در جایى حضور داشته باشد که موصوفِ محدود وجود ندارد.
پیشتر دانستیم که آزادى، صفتى از صفات انسان است که معنا و مفهوم آن تابع نگرش ما به «انسان» و جایگاه او در آفرینش است و با توجه به اینکه اسلام با نگاهى فراتر از خوراک، پوشاک و مسکن به انسان مى‏نگرد و او را محدود به امور زندگى مادى نمى‏کند، بلکه انسان را «خلیفه خداوند» و «برترین آفریده الهى» مى‏داند که ثروت، قدرت، موقعیت، آزادى و رفاه، ابزارهایى است که با استفاده از هر یک باید به سعادت جاودان دست یابد، به یقین قلمرو آزادى و معیارهاى آن، ارزش‏هاى والاى الهى است که به عظمت، عزّت و نیک‏بختى انسان منجر مى‏شود و هرگاه گفتار و رفتارى با نام آزادى و دموکراسى، سبب سقوط و ذلت انسان از مرتبه متعالى انسانیت شود، خط قرمز و مرز ممنوع آزادى خواهد بود و این حقایق ارزشمند باید به گونه‏اى شیوا و شیرین از سوى پدران و مادران براى نوجوانان و جوانان بازگو شود.(8)

3. «آزادى از» یا «آزادى براى»؟

تفهیم این واقعیت به نسل جوان که «آزادى» و «چگونگى استفاده از آزادى» دو موضوع متفاوت اما مرتبط با یکدیگرند، آنان را برمى‏انگیزد که به مجرد برخوردارى از آزادى، کار را تمام شده تلقى نکنند، بلکه این را آغاز راه بدانند و به خوبى آگاه باشند که رمز تداوم آزادى، مشروط به حُسن استفاده از آزادى است. همان گونه که «آزادى از» با «آزادى براى» متفاوت است؛ اگر «آزادى از بندگى خداوند»، «آزادى از قانون اجتماعى»، «آزادى از معیارهاى ارزشى و قابل احترام در جامعه» باشد، آزادى منفى است، اما اگر «آزادى براى نطق و بیان منطقى و هدایتگر» و «آزادى براى عبادت و پرستش» باشد، آزادى مثبت خواهد بود.

4. آزادى‏هاى معقول؛ شیوه‏اى شایسته و بایسته‏

خانواده و مدرسه، هر یک به عنوان کانون مقدس تعلیم و تربیت مى‏توانند با جلب اعتماد فرزندان و دانش‏آموزان و مسئولیت‏سپارى آگاهانه و آزادى عمل قائل شدن براى آنان در مواردى خاص، زمینه را براى اعطاى آزادى‏هاى معقول به جوانان، مساعد نمایند.
پدران و مادران باید زمینه‏ها و فرصت‏هاى مناسب براى ابراز وجود و اظهار نظر فرزندان خود را ایجاد کنند و بدانند سن آنان و گرایش‏هاى روحى در نسل نو، ایجاب مى‏کند که با ورود به جامعه، جایگاهى براى خود - آن هم به صورت مستقل و بى‏واسطه - به دست آورند و «خودیت»، «هویت» و «شخصیت» خویش را تثبیت کنند و این مرحله حساس، گرچه با خطاهاى مختلف همراه است، اما باعث رشد و شکوفایى، بالندگى و پایندگى در حوادث امروز و فرداى زندگى مى‏شود.
گفتنى است که دختران جوان به طور عموم گله‏مندند که آزادى کمترى از پسران دارند. ترتیب دادن گفتگوهاى صمیمى با آنان، همدلى سازنده و تقویت فرصت‏هاى انتخاب، تجهیز و توسعه اماکن فرهنگى و فراغتى خاص دختران و متعادل ساختن امکانات میان پسران و دختران، از شیوه‏هاى مناسب براى رفع چنین نگرانى‏هاى آزاردهنده است.(9)

5. «آزادى» یا «آزادگى؟»

رتبه آزادگى بنگر که نخل میوه‏دار
از حجاب سرو نتوانست سر بالا کند(10)
بصیرت و بینش جوانان نسبت به دو موضوع «آزادى از هواى نفس» و «آزادگى براى هواى نفس» و تفکیک این دو از یکدیگر، موجب حُسن استفاده از آزادى مى‏شود و همین امر، زمینه را براى رشد و تعالى آنان فراهم مى‏کند. ترویج و تشویق روحیه بى‏خیالى و بى‏بند و بارى یا سستى و کاستى در امور جدّى و سرگرم ساختن نسل مؤثر و مفید به جلوه‏هاى پرجاذبه شهوات و مادیات زندگى به بهانه آزادى و رهایى از قید و بندهاى وابستگى، شیوه همیشه شیطان و شیطان‏صفتان بوده است.
از آن سو، سیره آسمانى پیشوایان پاک‏اندیش از آغاز تاکنون، دعوت و هدایت همگان به آزادى از هواى نفس و آزادگى بوده است تا جدیت و تعهد، آرمان‏گرایى و خودباورى در عرصه‏هاى مختلف زندگى امروز زودگذر حیات آنان را به فرداى جاودان پیوند دهد، گرچه در این راه پرفراز و نشیب سنگلاخ سختى‏ها و تلخى‏ها مشکلات بى‏شمارى فراروى آنان قرار دهد که:
جامه آزادى آسان نیست بر خود دوختن‏
سرو را زین آرزو در جمله اعضا سوزن است(11)

امام على(ع) قهرمان آزادى خواهان و آزاداندیشانِ تاریخ رو به انسان‏هاى حال و آینده خود کرد و فرمود:
«اَلا حُرٌّ یَدَعُ هذه اللماظة لاهلها، انه لیس لانفسکم ثمنُ الّا الجنّة، فلا تبیعوها الّا بها؛(12)
آیا انسان آزاد و آزاده‏اى هست که [نگاه پربصیرتى به دنیا داشته باشد، خود را اسیر جلوه‏هاى ناپایدار و پرجاذبه زندگى نکند و ]این کالاى بى‏ارزش را براى اهل آن باقى گذارد. آگاه باشید که براى وجود شما هیچ بهایى جز بهشت نیست، پس خود را مفروشید مگر به بهشت الهى.»
آن حضرت پیروان خود را به جدّیت و استفاده از لحظه‏هاى زندگى فرا مى‏خواند و مى‏فرمود:
«آگاه و بیدار باشید که خداوند شما را بیهوده و بى‏هدف نیافریده است و شما را به حال خود رها نکرده است؛ لهو و سرگرمى از نشانه‏ها و نتایج جهالت و نماد حماقت است [که‏] اراده‏هاى قوى را فاسد مى‏کند و انسان را از کارهاى بزرگ و چشمگیر دور مى‏نماید.
رستگار و سعادتمند نمى‏شود کسى که از سرمایه عمر خویش استفاده شایسته نکند و او را بازى‏هاى بى‏هدف، دل‏مشغولى‏هاى پوچ و شادى‏هاى واهى سرگرم کند.
چه بسیار امورِ لهو و سرگرمى‏هاى نادرستى که حرّیت، آزادى و آزادگى انسان را به خطر مى‏اندازد و چه بسیار امور بیهوده در زندگى که باعث شرور و بدى‏هاى ویرانگر مى‏شود.»(13)
بسیار مناسب است پایان این بخش از نوشتار را با سخن مسیحایى روح خدا، خمینى کبیر، زینت بخشیم که در آینه نگاه او حوادث فردا و فرداها و دسیسه‏هاى امروز و هر روز دشمن نمایان است. آن عزیز سفر کرده در باره دموکراسى غرب و آزادى مورد نظر سران استکبار در ایران مى‏فرمود:
«قانون اسلام مُسبب آزادى‏ها و دموکراسى حقیقى است و استقلال کشورها را نیز تضمین مى‏کند. دموکراسى اسلام، کامل‏تر از دموکراسى غرب است. آزادى صادراتى، آزادى‏اى است که بچه‏هاى ما را به فحشا کشاند؛ مى‏خواهند آزادى شما را با آزادى سلب کنند، آزادى ناسالم در شما ایجاد کنند و آزادى حقیقى را از شما بگیرند.
آزادى به شکل غربىِ آن که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى‏شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است.»(14)

پى‏نوشتها: -
1) مانون رولان.
2) هامیلتون، فیلسوف اسکاتلندى.
3) عطر اندیشه‏هاى بهارى، حسین سیدى، ص 11 و 12.
4) ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، آیت‏اللَّه جوادى آملى، ص 25.
5) کلمات قصار حضرت امام خمینى، ص 111 و 112 (با گزینش).
6) حدیث شورانگیز جوانى در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى، ص 2 - 8.
7) جوان و نیروى چهارم زندگى، دکتر محمدرضا شرفى، ص 7.
8) ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص 26.
9) جوان و نیروى چهارم زندگى، ص 7 و 8.
10) صائب.
11) بیدل دهلوى.
12) شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابى‏الحدید، ج 20، ص 173.
13) بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 75، ص 2؛ غررالحکم و دررالکلم، شماره 10551 - 10538.
14) صحیفه نور، ج 8، ص 271 و 272؛ کلمات قصار حضرت امام خمینى، ص 111 - 112 (با گزینش).