«به بهانه فصل تابستان و گشتهاى امر به معروف و نهى از منکر»
امنیت، آزادى، دفاع از ضعیف و امر به معروف و نهى از منکراحمد حیدرى
«امنیت» نعمت گرانبهایى است که غالب انسانها هنگام بهرهمندى، بدان توجه ندارند و قدردان آن نیستند. از مهمترین وظایف حکومت اسلامى، ایجاد امنیت براى مردم مىباشد تا بدون هراس از مزاحمتهاى یاغیان، فاسدان و زورمندان داخلى و بدون واهمه از هجوم خارجى، در کمال آسایش روحى و روانى زندگى کنند. خداوند بارها به مردم مدینه پیامبر نعمت امنیت را تذکر مىدهد، از جمله مىفرماید:
«و اذکروا اذا اَنْتُم قلیلٌ مُسْتَضْعَفُون فى الارضِ تَخافونَ اَن یَتَخَطَّفَکُمُ الناسُ فآواکُم و اَیَّدکم بنصره و رَزَقَکُم من الطیبات لعلّکم تشکرون؛(1)
به یاد آورید آن زمان را که شما گروهى مستضعف در زمین بودید و هراس داشتید مردم شما را از میان بردارند و خدا پناهتان داد و یارىتان کرد و از پاکیزهها روزىتان داد شاید شکرگزار باشید.»
در صدر اسلام بعد از هجرت پیامبر(ص) و مسلمانان به مدینه، در سالهاى اول، آنان نه امنیت درونى داشتند و نه امنیت بیرونى. هر آن امکان داشت دشمنان خارجى از جمله قریش و دیگر قبایل عرب به آنان هجوم آورند و قتل عامشان کنند و منافقان و فسادگران نیز به توطئه و ایجاد ناامنى روحى و روانى همت داشتند. ولى خداوند آنان را یارى داد و در جنگهاى متعدد با دشمنان خارجى، پیروز گردانید و توطئهگران داخلى از جمله اراذل و اوباش را نیز افشا کرد، رسوا کرد، تهدید کرد و منزوى ساخت:
«لئن لم یَنْتَهِ المنافقونَ و الّذین فى قلوبهم مرضٌ و المُرْجِفُونَ فى المدینة لنغرینّکَ بِهِم ثم لا یجاوِرونَکَ الّا قلیلاً؛(2)
اگر منافقان و آنان که در دلهایشان بیمارى است [اراذل و اوباش] و آنان که اخبار دروغ و شایعات بىاساس در مدینه پخش مىکنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان مىشورانیم سپس جز مدت کوتاهى نمىتوانند در کنار تو در این شهر بمانند.»
این آیه بعد از آیه پوشش است که به زنان مؤمن دستور رعایت پوشش داده و معلوم مىشود گروهى از منافقان و اراذل و اوباش سعى داشتهاند با ایجاد مزاحمت براى زنان، امنیت اجتماعى افراد را خدشهدار سازند از اینرو مورد تهدید شدید واقع شدهاند.
تکریم جهاد و قتال و وعده پاداشهاى عظیم به مرزداران و جهادگران براى حفظ امنیت کشور از هجوم خارجى بوده و دستور امر به معروف و نهى از منکر و متعهد داشتن همه افراد در قبال ناهنجارىها براى ایجاد امنیت درونى جامعه مىباشد.
در این بُعد، از یک سو زن و مرد مسلمان به عفاف، حیا، خوددارى از چشمچرانى، فتنهگرى و دلربایى دعوت مىشوند و از طرف دیگر افراد جامعه به مثابه برادران و خواهران دوستدارى معرفى مىشوند که هر کدام نسبت به دیگرى احساس مسئولیت داشته و سعادت، سربلندى و عزتمندى او را خواستار بوده از اینرو او را به سوى خوبىها دعوت و امر کرده و از پلشتىها و ناهنجارىها نهى نموده و باز مىدارد:
«المؤمنونَ و المؤمناتُ بعضُهم اولیاءُ بعضٍ یأمرون بالمعروفِ و یَنْهَوْنَ عن المنکر؛(3) مردان و زنان مؤمن ولىّ و دوستدار یکدیگرند. [همدیگر را] به معروف امر مىکنند و از ناپسندى باز مىدارند.»
امر به معروف و نهى از منکر وقتى به عنوان یک وظیفه عمومى معرفى شد، احساس تعهد و مسئولیت را در همه افراد زنده کرده، سستى، خمودى، بىعارى و بىغیرتى را کنار زده و جامعه را زنده و پویا مىگرداند. مظلوم، دستان یارى را به سوى خود دراز مىبیند و ظالم، با قهر حقجویان مواجه مىگردد و جرئت تجاوز، تعدى و پردهدرى نمىیابد. زمینه جامعه پاک، عفیف و مصفّا شده و فسادخواهان، فتنهگران و بىبند و بارها از رویه زشت خود دست خواهند شست و جامعه به حق، الگو شده و سزاوار مدال «بهترین امت» مىگردد:
«کنتم خیرَ اُمّةٍ اُخْرِجَتْ للناس تأمرون بالمعروفِ و تَنْهَوْنَ عن المنکر و تؤمنون باللَّه؛(4) شما بهترین امتى هستید که از میان مردم پدید آمده [زیرا] امر به معروف و نهى از منکر مىکنید و به خدا ایمان دارید.»
تعهدى که آموزه دینى امر به معروف و نهى از منکر در افراد جامعه ایجاد مىکند، بسیار ارزشمند است و باید براى عمومى کردن این آموزه تلاش کرد.
متأسفانه فرهنگ دنیاگرایانه حاکم بر جهان افراد را از تعهد در مقابل دیگران خالى کرده و همه چیز را حول محور خویشتننگرى و خودخواهى سامان مىدهد. فرهنگ حاکم بر دنیاى امروز مىگوید تو فقط در برابر سعادتمندى خودت مسئولى و باید همه کوشش و نیرویت را صرف رسیدن به کام خودت کنى. سعادتمندى نیز بهرهمندى هر چه بیشتر از لذایذ مادى است و آزادى فرد در بهرهمندى هر چه بیشتر از لذتهاى دنیایى معنا مىدهد و این آزادى را فقط آزادى دیگران محدود مىگرداند یعنى تو آزادى و حق بهره بردن از لذایذ مادى را دارى و هیچ کس حق منع تو را ندارد مگر اینکه به حریم آزادى او ضربه بزنى و خلل وارد کنى و در اینجا هم معترض فقط فرد مورد تجاوز است بدون اینکه دستى براى یارى به سویش دراز شود و فریادى در دفاع از او به هوا خیزد.
اما فرهنگ اسلام سعادت را در بندگى خدا و آزاد کردن روح و جان از پرستش شیطان و هوا و شهوت معرفى کرده و حاکمیت عقل و دین بر زندگى را، راه رسیدن به سعادت معرفى نموده و همگان را نسبت به سعادتمندى دیگران متعهد داشته و وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را بر دوش همه نهاده است. بنا بر این فرهنگ، افراد جامعه همه در حکم مسافران یک کشتى هستند که اگر یکى از آنان به سوراخ کردن آن همت کند و دیگران بىتفاوت باشند، به غرق شدن همگى آنان منجر مىشود، پس همگى باید نسبت به اقدام او حساسیت به خرج داده و او را باز دارند و او نمىتواند به آزادى فردى تمسک کند و اقدام منعآمیز آنان را دخالت بىجا بشمارد.
متأسفانه تهاجم فرهنگى غرب، آموزه امر به معروف را دخالت بىجا معنا کرده و اقدام به آن را ناپسند جلوه داده و بسیارى در جامعه خودمان تحت تأثیر این تهاجم، به آموزه ارزشمند امر به معروف و نهى از منکر دید منفى یافته و آثار گرانقدر آن را به فراموشى سپردهاند؛ در حالى که افرادى در غرب به دنبال گمشدهاى هستند که آنان را از منجلاب فساد و ظلم و تجاوز برهاند و اخیراً یکى از محققان غربى این گمشده را همان آموزه «امر به معروف و نهى از منکر» یافته و به معرفى آن پرداخته است.
آقاى «مایکل کوک» نویسنده نامآور آمریکایى و برنده بهترین آثار سال در زمینه علوم انسانى، اخیراً کتاب «امر به معروف و نهى از منکر در اندیشه اسلامى» را به چاپ رسانده و روانه بازار کرده است. ظاهراً این اولین تحقیق و تألیف یک دانشمند غربى در زمینه یکى از احکام اجرایى اسلام مىباشد. نوشتههاى مستشرقان غالباً در زمینه تاریخ اسلام، تاریخ پیامبر، سیره پیامبر و جهانبینى و اعتقادات اسلام است و اما در مورد احکام و تکالیف دینى کمتر بحثى صورت گرفته است. نویسنده در این کتاب به لزوم امر به معروف و شرایط و حدود و کیفیت آن به صورت مفصل پرداخته که جالب توجه مىباشد.
انگیزه این تحقیق و تألیف بسیار شنیدنى و عبرتزاست. او در مقدمه کتاب یادآور مىشود که بنا به گزارش منتشره پلیس - در روزنامه نیویورک تایمز - در شامگاه 22 سپتامبر 1988م در ایستگاه قطار شهرى شیکاگو، در حضور جمعى از مردم، زنى مورد تجاوز قرار مىگیرد و به جز یک نفر - آن هم پس از تمام شدن ماجراى تجاوز - هیچ کس براى کمک به قربانى از جاى خود حرکت نمىکند با اینکه این تجاوز در ساعتهاى پر رفت و آمد انجام شده و زن مورد تجاوز فریادزنان کمک طلبیده و چندین نفر به آن صحنه مىنگریستهاند. بنا به گزارش پلیس، متجاوز جلوى چشم دیگران به آن زن تجاوز مىکند و حتى در حین تجاوز به قربانى خود دستور لبخند زدن مىدهد و قربانى نیز به اجبار لبخند مىزند. در این بین از حاضران تنها یک نفر پس از فریادهاى مکرر زن مورد تجاوز، به خیابان مىرود، جلوى ماشین پلیس را مىگیرد و از آنان مىخواهد براى دستگیرى متجاوز اقدام کنند.
این گزارش پلیس آقاى «مایکل کوک» را به این فکر مىاندازد که چرا در نظام غرب افراد طورى تربیت شدهاند که هیچ واکنشى در برابر چنین جنایتى از خود نشان نمىدهند و تحقیق بیشتر به او مىنمایاند که تنها در نظام حقوقى اسلام با وضع قانون «امر به معروف و نهى از منکر»، زمینه مداخله دیگران در برابر انحرافات، تجاوزات و ستمگرىها فراهم شده است.(5)
آرى، در فرهنگ اسلامى، تجاوز، ظلم، ستم و انحرافگرى منکر است و همه افراد وظیفه دارند از آن نهى کنند و در قبال آن موضعگیرى کنند و حکومت نیز وظیفه ساماندهى به این وظیفه خطیر همگانى را دارد. بدحجابى، خودنمایى، عشوهگرى و دامگسترى در مسیر عفت اجتماع، منکر و تجاوز به حریم آزادى روحى، روانى و معنوى افراد است و همه افراد اجتماع باید ضمن خوددارى از این اقدامهاى ناپسند، مرتکبان را نیز نهى کرده و باز دارند. البته تذکر چند نکته در این راستا مفید و ضرورى است از جمله:
1- امر به معروف و نهى از منکر باید امنیتزا باشد نه امنیتزدا. آرى این فریضه، امنیت فتنهگران و فسادطلبان را مىزداید ولى آنان اقلیتى نادرند و اکثریت قریب به اتفاق جامعه انسانهاى پاک و پاکىطلب هستند و این فریضه براى آنان امنیت مىآورد و باید بیاورد.
2- امر به معروف و نهى از منکر باید ناشى از محبت، دلسوزى و احساس مسئولیت افراد نسبت به مرتکب منکر باشد و اگر مرتکب، این انگیزه را در امرکنندگان احساس کند، به پذیرفتن امر و ارشاد آنان راغب گشته و از ارتکاب منکر خوددارى مىورزد؛ از اینرو باید تا حد امکان این فریضه با اقناع و توجیه همراه بوده و از تحمیل و سرکوب دور باشد.
متأسفانه گاهى امر به معروف پرخاشگرانه و هجومى است و فرد خطاکار را به جاى جذب شدن و ارشاد گشتن، فرارى مىنمایند. جریان زیر از سیره رسول گرامى اسلام(ص) که توسط مقام معظم رهبرى در خطبه جمعه به تاریخ 28/7/1368 بیان شد، به خوبى امر به معروف و نهى از منکر فرارىدهنده را تبیین مىکند:
نقل کردهاند عرب بیابانگردى - که از تمدن و شهرنشینى و آداب معاشرت چیزى نمىدانست - با همان خشونت صحراگردى خود به مدینه آمد و خدمت پیامبر رسید در حالى که آن حضرت در میان اصحاب بودند، از ایشان چیزى خواست که پیامبر(ص) هم به او کمکى کردند و مثلاً پول و غذا و لباس به او دادند و از او پرسیدند: حالا خوب شد؟ راضى هستى؟ مرد با توجه به خشونتِ صحراگردى خود و صراحت و بىتعارفى که این گونه افراد دارند چون محبت پیامبر(ص) را کافى نمىدانست گفت: نه، هیچ کارى انجام ندادى و هیچ محبتى نکردى و اصلاً این چیزى نبود که تو به من دادى!
طبعاً این گونه برخورد خشن نسبت به پیامبر، اصحاب را ناخوشایند آمد و عصبانى شدند و افرادى خواستند با عصبانیت و خشم به او چیزى بگویند و عکسالعمل نشان دهند که رسول خدا مانع شد و خودشان به همراه آن اعرابى به منزل رفتند و در آنجا چیزهاى بیشترى به او دادند و عرب بیابانى در آنجا از حضرت اظهار رضایت کرد و به تقاضاى پیامبر به جمع اصحاب بازگشت و در حضور همه آنان رضایت خود را اعلام کرد و رفت. رسول خدا(ص) بعد از رفتن او رو به اصحاب کرد و فرمود:
مَثَلِ این اعرابى مَثَلِ آن شترى است که از گله رمیده و سر به بیابان گذاشته و مىرود و شما دوستان براى اینکه آن را بگیرید و بازگردانید، به سوى او هجوم مىبرید و این هجوم شما رمیدگى او را بیشتر و وحشتش را زیادتر و دستیابى بدان را دشوارتر مىسازد. من نگذاشتم شما او را که رمیده بود، فرارىتر دهید و با محبت و نوازش به دنبالش رفتم و او را به جمع خودمان بازگرداندم.
3- ارشاد و اقناع در ملأ عام و توسط گروههاى آشکار غالباً ناشدنى است و افراد هنگامى که مورد توجیه قرار گیرند، احساس تحقیر و توهین نموده و به جدل و لجاج سوق مىیابند. از اینرو ضرورى است در روش امر به معروف و نهى از منکر بازنگرى جدى شده و راههاى جدیدى پیش گرفته شود تا افراد دور از چشم دیگران و با نهایت حرمت و کرامت توجیه و ارشاد گردند و بدون اینکه در موضع لجاج و جدال افتند، به تفکر و تأمل در رفتار ناپسند خود وادار شوند. مثلاً مىتوان افراد ولنگار، بدلباس و بدرفتار جوان از پسر و دختر را به صورت نامحسوس شناسایى کرد و دور از چشم دیگران و در فرصتى مناسب به منزل آنان مراجعه نمود و ارشاد و توجیه کرد. به هر حال حتىالامکان باید به گونهاى باشد که مایه تحقیر شخصیت آنان و لجاجت بیشتر نشود.
4- تعداد معدودى از افراد عمداً و آگاهانه به ترویج فساد، ولنگارى، بدحجابى و ... همت دارند و این اقدام آنان عملى آگاهانه براى ضربه زدن به فرهنگ و نظام اسلامى است. این افراد نیز باید شناسایى شده و مورد اخطار جدى و در صورت لزوم برخورد شدید قانونى واقع شوند. البته برخورد با آنان نیز باید به گونهاى باشد که زمینه مظلومنمایى پیدا نکنند و افکار عمومى را جریحهدار نسازند.
5- وجود گروههاى امر به معروف و نهى از منکر و ارشاد گرچه لازم است و در صورت درایت و توجه به ظرافتها مىتوانند اثرات ارزشمندى به جا بگذارند، ولى امر به معروف و نهى از منکر یک فریضه عمومى است و در صورتى به عفت، پاک و مطلوب شدن کامل یا غالب فضاى جامعه منجر مىشود که توسط همگان انجام پذیرد و صورت آمرانه و حکومتى آن هر چه کمرنگتر باشد؛ از اینرو لازم است از طریق وسایل ارتباط جمعى مانند مطبوعات، رادیو تلویزیون، منابر، آموزشهاى عمومى و ...، عموم افراد به انجام صحیح، دقیق و ظریف این فریضه فرا خوانده شده و در عمومى کردن آن سعى وافر گردد.
6- یکى از موارد مورد ابتلا در زمینه ناهنجارىها که مورد همت گروههاى ارشاد و امر به معروف و نهى از منکر است، پوشش زنان و جوانان مىباشد. در این زمینه براى موفقتر بودن لازم است با سعه صدر و همهجانبهنگرى پوششهاى زیبا، رنگارنگ، جذّاب، متنوع و در عین حال متین و عفیفانه عرضه گردد و میدان انتخاب وسعت داده شود و از تنگنظرى در این مورد خوددارى شود تا افراد جامعه بخصوص جوانان پسر و دختر که طالب زیبایى، تنوع و شادى هستند، بتوانند از انواع پوششهاى عرضه شده، مطلوب خود را یافته و کمتر به سوى پوششهاى جلف، زننده و تحریککننده رو آورند و معدود افراد ولنگار را نیز بتوان با ارائه مدلهاى زیبا و شیک قانع کرد و به رعایت هنجارهاى اجتماعى سوق داد.
امید است با انجام صحیح، عاطفى، استدلالى، عمومى و اقناعى امر به معروف و نهى از منکر، محیط اجتماع را سالم کرده و امنیت روحى و روانى هر چه بیشترى براى افراد به ارمغان آورد.پىنوشتها: -
1) انفال، آیه 27. 4. آلعمران، آیه 110.
2) احزاب، آیه 60. 5. مجله موعود، شماره 60، ص 5.
3) توبه، آیه 71.
4) آلعمران، آیه 110.
5) مجله موعود، شماره 60، ص5.