شروعى نو


 

شروعى نو

همه دختران جوان آرزو دارند در ارتباطات اجتماعى با والدین، خویشان و هم‏سن و سالان خود موفق باشند لکن بسیارى از آنان این موضوع را از نظر دور مى‏دارند که صرفاً قادرند بر افکار و اندیشه‏هاى خود تسلط داشته نه اینکه باعث تغییر و نفوذ در شخصیت و روان دوستان‏شان بشوند. این دسته از دختران بخصوص از اینکه دوست‏شان هم‏عقیده وى نیست یا احساساتش را درک نمى‏کند و یا اینکه با او رفتار بهترى ندارد، قلباً دلخور و ناراحت مى‏شوند. آنان مدام در این اندیشه‏اند که: «چرا با وجود اینکه همیشه به دوستانم خوبى مى‏کنم و براى آنان آرزوى موفقیت و کامیابى دارم، آنان مرا مى‏رنجانند و احساساتم را درک نمى‏کنند.»
پرداختن به این مسئله گرچه گسترده است و ارتباط تنگاتنگى با خلق و خو و منش افراد دارد لکن یک دختر جوان باید در راستاى زندگى خود به این نکته توجه داشته باشد فرمان هدایت اندیشه‏ها، رفتارها و واکنش‏هایش در مشت وى است.
به عبارت دیگر شما تنها مى‏توانید خود را کنترل کرده و بر افکار و ذهن‏تان تسلط یابید. در ارتباط با واکنش‏ها نیز موضوع بدین ترتیب است و این شما هستید که نوع واکنش‏هایتان را مشخص مى‏سازید. به عنوان مثال روزى که هوا ابرى است شاید شما بگویید: «من چقدر بدشانسم هر وقت مى‏خواهم بیرون بروم هوا بارانى مى‏شود.» اما ممکن است در یک واکنش مثبت با خود بیندیشید: «امکان دارد باران بیاید. پس باید برنامه خود را با توجه به اوضاع جوّى تنظیم کنم.» مسلماً واکنش اول، واکنشى منفى بوده و حاکى از یک سردرگمى در مواجه شدن با شرایط نامطلوب یا ناخواسته زندگى است. البته باید توجه داشت ما بسته به نوع تربیتى که داشته‏ایم در برابر اتفاقات زندگى واکنش‏هاى خاصى از خود بروز مى‏دهیم اما بدیهى است به عنوان یک دختر بالغ هر طور صلاح بدانیم واکنش نشان خواهیم داد.
بنابراین، لازم است همه دختران جوان افق دیدشان را وسیع‏تر کرده، به انواع مختلف روابط غیر اصولى، اندیشه‏هاى ناصواب و برداشت‏هاى نادرست و غلط در زندگى اندیشیده آنها را بررسى کرده و مورد تجدید نظر قرار دهند. هر دختر جوانى ممکن است در رابطه با پدر و مادر، خواهر و برادر و دوستان خود احساس اندوه، خشم، ابهام و سردرگمى کند، پس چه بهتر که به فکر ایجاد و برقرارى ارتباطى صحیح و درست و اصولى بوده تا هم خود و هم طرف مقابل کمترین آزار و اذیت و آسیب را متحمل شوند.
هر دختر جوانى باید بیندیشد و معتقد باشد انسان مختار است و مى‏تواند اراده‏اش را بر امور اعمال دارد. با باور این مطلب وى دیگر خود را قربانى نخواهد دانست و بر عکس قادر خواهد بود روند زندگى و آینده‏اش را آن گونه که خود مى‏خواهد و دوست دارد تغییر داده و به موفقیت‏هایى که در ذهنش مى‏پروراند و در خیالش آرزو دارد برسد.