تربیت بچه‏ها

نویسنده


 

تربیت بچه‏ها

تربیت فرزندان و اصولاً پدر و مادر بودن، وظیفه‏اى بس دشوار و حساس. مثلاً هنگامى که بچه شما در برابر ساده‏ترین درخواست‏ها و معمولى‏ترین حرف‏ها حاضرجوابى مى‏کند، از سرِ لجبازى حرف نمى‏زند، با سر جواب منفى مى‏دهد و یا شانه بالا مى‏اندازد چکار مى‏کنید؟ آیا عصبانى نمى‏شوید؟
براستى علت گستاخى بچه‏ها چیست؟ اغلب اوقات این کار را براى جلب توجه دیگران، محک زدن مهارت و یا تلاش جهت تسلط یافتن بر والدین، دوستان و یا معلم خود انجام مى‏دهند. استفاده از واژه‏هایى که دیگران را عصبانى و یا ناراحت مى‏کند به بچه‏ها احساس غرور مى‏بخشد. با این حال نباید تمامى رفتارهاى گستاخانه عملى از روى مبارزه‏طلبى تلقى شود. وقتى خواسته‏هاى بچه‏ها با نظر و اقتدار والدین تعارض پیدا مى‏کند، آنان احساس ناامیدى مى‏کنند. هنگامى که به فرزندان‏تان مى‏گویید کارى را انجام دهند و یا محدودیت‏هایى را براى آنان در نظر مى‏گیرید باید هم انتظار مقدارى غر و لند را داشته باشید.
زمانى که با بچه‏ها مؤدبانه رفتار مى‏کنید، متقابلاً آنان نیز تمایل به احترام گذاشتن از خود نشان مى‏دهند. در عوض اگر همسر، فرزند و یا دوست‏تان را تحقیر و بى‏مقدار سازید، به فرزند خود یاد مى‏دهید که رنجاندن دیگران با کلمات آزاردهنده کار درست و خوبى است.
همین که کودک‏تان شروع به حرف زدن مى‏کند به او بیاموزید که بگوید: «لطفاً، متشکرم، متأسفم و یا معذرت مى‏خواهم.»
براى آنکه به بچه‏هایتان تفاوت میان حرف بد و خوب را بیاموزید، از هر کدام مثال بزنید و نشان دهید که چگونه لحن صدا و صرف فعل مى‏تواند حتى خنثى‏ترین عبارات را وارونه جلوه دهد.
یکى از مؤثرترین راهها براى آموختن رفتار درست به بچه‏ها آن است که هر گاه بر طبق نظر شما حرف زدند و یا عمل کردند آنها را تشویق کنید. فرزندتان را به خاطر تعارف کردن، فروتنانه گوش دادن و یا گفتگوى مؤدبانه‏اش تحسین کنید و یا هنگامى که تلاش مى‏کند تا در شرایطى دشوار جلوى زبانش را بگیرد و رفتارش را کنترل نماید، با بیان جملاتى نظیر «من مى‏دانم از اینکه باید برویم ناراحت هستى و یا ممنونم که بدون غر غر کردن همکارى مى‏کنى» به او نشان دهید که قدردان تلاشش بوده و بى‏اعتنا نیستید.
بچه‏ها وقتى عصبانى مى‏شوند و احساس مى‏کنند حق‏شان ضایع شده و یا نسبت به آنها بى‏اعتنا هستیم، پرخاشجو مى‏شوند. این نوع بروز احساسات دیرى نمى‏پاید. بنابراین هر چند کار دشوارى است اما حرف‏هاى او را به دل نگیرید. در عوض به او توضیح دهید اگر بدزبانى کند دیگران احساس مى‏کنند به حقوق‏شان تجاوز شده یا ناراحت شده و احساسات‏شان جریحه‏دار خواهد شد. تأثیرات منفى واژه‏هایى را که کودک‏تان به شما نسبت داده به آرامى توضیح دهید. زیرا حتى یک کودک سه ساله نیز هنگامى که به او مى‏گویید احساسات شما را جریحه‏دار کرده، آن را درک مى‏کند.
اغلب پیش آمده والدین متوجه مى‏شوند فرزندشان به آنها دروغ مى‏گوید. این مسئله‏اى عادى است و بسیار اتفاق مى‏افتد فرزندان به والدین‏شان دروغ بگویند. روش‏هاى ساده‏اى وجود دارند که مى‏توان با توسل به آنها امکان دروغگویى را سلب نمود اما اغلب پدر و مادر طورى رفتار مى‏کنند که فرزندان تشویق به دروغگویى مى‏شوند. در اینجا به برخى از این روش‏ها اشاره مى‏شود.
1- برخى از دروغ‏هاى کوچک والدین الگوى ناپسند و بدى براى فرزندان است و به آنها یاد مى‏دهد که دروغگویى در برخى مواقع به دردبخور و قابل قبول است.
2- زمانى که مطمئنیم فرزندمان کار اشتباهى انجام داده، بار دیگر از خود او در مورد آن سؤال نپرسیم. این نوع سؤال‏ها بر بچه فشار مى‏آورد تا به طور طبیعى با دروغ گفتن در مقابل آن عکس‏العمل نشان بدهد.
3- زمانى که بچه‏ها خطاهایشان را مى‏پذیرند و از آن شرمنده مى‏شوند، آنان را به سختى تنبیه نکنیم زیرا در این صورت آنها ناخودآگاه مى‏خواهند از تنبیه سخت فرار کرده، پس به ناچار دروغ مى‏گویند.
4- طبیعى است به چیزى شک کنیم یا بدبین شویم و چیزهایى در آن ارتباط از بچه‏ها بپرسیم اما نباید زیاد عصبانى شویم. اگر فرزند ما خطایش را مى‏پذیرد، باید نشان دهیم از صداقتش خوشحالیم و او را تشویق کنیم که همیشه راستگو باشد.
5- بچه‏ها باید یاد بگیرند دروغ گفتن باعث از بین رفتن احترام مردم نسبت به فرد دروغگو مى‏شود و محبوبیتش را کم و کمتر مى‏کند. به آنها بگوییم زندگى بدون حس اعتماد و اطمینان نسبت به کسانى که دوست‏شان داریم مأیوس‏کننده و خالى از محتواست و اگر مردم متوجه بشوند شخصى دروغگوست و دروغ مى‏گوید باید مدت زیادى بگذرد تا وى بتواند دوباره احترام و اعتماد اطرافیان را به دست آورد.
6- هرگز فرزندان خود را دروغگو خطاب نکنیم. ما نباید اجازه بدهیم دروغگویى قسمتى از وجود و شخصیت فرزندمان شود. این بسیار مهم است که عواقب دروغ گفتن را به فرزندمان خاطرنشان سازیم و یاد بدهیم.
7- مراقبت‏هاى خود را افزایش داده و از راست بودن گفته‏هاى فرزندان‏مان مطمئن شویم. فرزند ما باید متوجه باشد که ما نمى‏توانیم و اجازه نمى‏دهیم او دروغ بگوید و از این حربه براى فریب ما استفاده کند. همچنین باید متوجهش سازیم اگر به ما دروغ بگوید سرانجام موضوع را خواهیم فهمید. با این حال نباید مانند یک کارآگاه و پلیس به صورت دائمى او را تحت نظر گیریم.
در این مورد باید توجه داشته باشیم بچه‏هایمان و بخصوص نوجوانان به حد معینى نیاز به استقلال دارند بنابراین لازم نیست با کنجکاوى‏هاى خارج از حدّ و غیر معقولانه آنان را وادار به دروغگویى نماییم. بر عکس، بر والدین فرض است تا حدودى استقلال فرزندان خود را محترم شمرده و از بازخواست دائمى‏شان خوددارى ورزند.