حیات ابدى 2

نویسنده


 

حیات ابدى (2)

اکرم جمشیدیان‏

آیا تا کنون به زندگى ابدى و جاودانى اندیشیده‏اى؟

در بحث گذشته نگاهى به فراگیرى و احاطه زمان بر زندگى انسان، پیش‏بینى حوادث آینده جهان به صورت فشرده داشتیم و براى دستیابى به حقیقت به دامن وحى الهى پناه بردیم. آیات الهى سخن از دمیدن در صور اول و ایجاد انفجارهاى عظیم و شکافته شدن آسمان‏ها، ایجاد زلزله‏هاى مهیب، متلاشى شدن و بر باد رفتن کوهها، فروزان شدن دریاها، تاریکى خورشید و ماه و ستارگان بود که نشان از پایان زندگى و حیات و شکستن ابعاد زمان و مکان دارد و مرحله دوم صور ناگهانى و صداى جهانى، فریاد آغاز بیدارى و حیات ابدى و جاودانگى دارد. در این مرحله همه مردگان زنده شده و در روى زمین صاف و مسطح جمع گردیده تا به حساب آنها رسیدگى شود. از دلایل قطعى معاد و تحقق حیات ابدى، هدفمند بودن زندگى و خلقت، علم و قدرت خداوند، آفرینش اولیه انسان، زندگى و رستاخیز گیاهان و بازگشت به سوى پروردگار را مى‏توان نام برد. اما سؤال این بود که آیا غیر از انسان موجودات دیگر که داراى عقل و شعور و اراده نیستند، در قیامت حشر و نشر و حساب و کتاب دارند یا نه؟
دنیاى حیوانات دنیاى عجیب و نسبتاً ناشناخته‏اى است. زیست‏شناسان در بسیارى از حیوانات مانند مورچه، زنبور عسل و موریانه به لطایف و ظرایفى در اداره اجتماعات خود برخورد کرده‏اند که نظیر آن حتى در بین انسان‏ها کمتر دیده شده است.(1)
در داستان‏هاى قرآن نیز نمونه‏هاى جالبى داریم. به طور مثال در داستان حضرت سلیمان، خانمِ مورچه‏اى به مورچگان مى‏گوید: «به لانه‏هاى خود داخل شوید مبادا سلیمان و لشگریانش از روى غفلت و بى‏توجى شما را پایمال کنند و سلیمان از گفتار او بخندید.»(2) هدهد در داستان غیبت خود براى حضرت سلیمان نقل مى‏کند: «من به مطلبى برخوردم که تو تا کنون از آن بى‏خبر بوده‏اى!! و خبر یقینى براى تو آورده‏ام که ...»(3) جالب‏ترین نکته سخن این دو حیوان کوچک به حضرت سلیمان پیامبر، در اوج قدرت و حکومت اوست. نمونه‏هاى فوق و دلایل متعدد دیگر چون آموزش حیوانات به ما نشان مى‏دهد که آنها نیز در حد خود از شعور مخصوص به خود برخوردارند؛ خلقت آنها بیهوده نبوده و حسابرسى آنها قطعاً در حد درک آنهاست و اصولاً قرآن حشر و نشر را کاملاً عمومى و فراگیر اعلام نموده که شامل همه جنبندگان مى‏شود.
و اما خداوند سرنوشت و حالت انسان را در آن روز بزرگ در جاهاى مختلف قرآن، وقتى این آیات یکجا جمع شود، چنین ترسیم مى‏کند:
«هنگامى که ناگهان در صور دمیده شود، زمین شکافته شده و مواد درونى خود را خارج کند، انسان‏ها به سرعت از قبرها برخاسته و سراسیمه به سوى پروردگارشان مى‏شتابند و انسان مى‏گوید: چه شده است؟ حال مردم شبیه افراد مست است در صورتى که واقعاً مست نیستند. هر کس از فرزند، برادر، همسر و دوست خود فرار مى‏کند و تنها به دفاع از خود مى‏پردازد. آنجا دیگر مال و فرزندان نفعى بر انسان ندارند و از شدت هراس هر مادر شیردهى فرزند شیرخوار خود را فراموش مى‏کند و هیچ پدرى جزاى اعمال فرزند خود را نمى‏پذیرد. هیچ کس را یاراى سخن گفتن نیست. چشم‏ها از حرکت باز مى‏ایستند. جان‏ها به لب رسیده. دل‏ها سخت مضطرب و هراسان است. دوستى دیگر سراغ دوست خود را نمى‏گیرد و هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏کشد.
هر کس با رهبر و ولىّ خود وارد محشر مى‏شود. باارزش‏ترین اموال به دست فراموشى سپرده مى‏شود و هیچ سودى براى صاحب خود ندارد. کارنامه اعمال هر کس به صورت سرگشاده بر گردن اوست. عده‏اى در آن روز رفعت یابند و عده‏اى خوار و ذلیل شوند؛ آن زمانى که هر روزش پنجاه هزار سال است. انسان‏ها به سه گروه تقسیم شوند: گروه اول سابقون (سبقت‏گیرندگان بر اعمال خیر و نیک) که در مقام قرب الهى هستند و گروه دوم اصحاب یمین (دست راستى) روسفیدانى که نامه اعمال‏شان به (نشانه قبولى) به دست راست ایشان داده شود و چهره‏هایشان شاد و نورانى است و هنگام حرکت در صحراى محشر در جلو و دست راست آنها نور (از اعمال) جلوه‏گر است و دیگران با التماس از آنها مقدارى نور مى‏خواهند اما در پاسخ مى‏گویند این نورى است که باید در دنیا کسب مى‏کردید و (اینجا قابل انتقال نیست) و آنها با دیوارى از گناهکاران جدا شوند و فرشتگان با احترام کامل و سلام و درود آنها را به درب‏هاى بهشت هدایت کنند. و گروه سوم اصحاب شمال (یاران چپ) روسیاهانى که نامه عمل آنها از پشت سرشان به آنها داده مى‏شود و چهره‏هاى آنها عبوس و در هم کشیده است. آنها در سایه‏هایى از دود حرکت مى‏کنند. هنگام مشاهده نامه عمل خود فریاد برمى‏آورند که اى واى بر من که هلاک شدم. و آرزو مى‏کنند که اى کاش خاک بودم. در محضر عدل الهى قدرت بر تکلم ندارند و هیچ عذرى از آنها پذیرفته نیست، فدا و عوض در مقابل عذاب از آنها پذیرفته نیست. دست‏هاى خود را از حسرت به دندان مى‏گزند. آنها در دنیا از (کفر و گناه) مسرور بودند و گمان مى‏کردند که هرگز بازگشتى نیست؛ آرى پروردگارشان به حال آنها بینا بود و اعمال‏شان را ثبت مى‏کرد.»
آرى، آن روز، روز آشکار شدن پنهانى‏هاست و حقیقت وجودى هر عمل که امروز از چشم ما پنهان است جلوه مى‏کند و به زبان علمى‏تر، انرژى‏ها آزاد شده و دوباره به ماده تبدیل مى‏شود. وقتى از انسان مى‏پرسند: چقدر در دنیا درنگ کردى؟ مى‏گوید: زمان کوتاهى و او همه اعمال خود را در کنار خود حاضر مى‏بیند (چون زمان گذشته دیگر معنا ندارد.) و کوچک‏ترین عمل اگر به اندازه ذره‏اى و در دل صخره‏اى باشد خداوند لطیف آن را حاضر نموده و محاسبه مى‏کند و به صاحبش برمى‏گرداند و پایان حسابرسى آغاز زندگى ابدى و جاودانى است.
اما سؤال دیگر اینکه آیا بهشت و جهنم اکنون موجود است؟ شواهدى از آیات قرآن بر وجود بهشت و جهنم دلالت دارد. در مورد معراج پیامبر مى‏فرماید: «پیامبر جبرئیل را نزد سدرة المنتهى که بهشت جاودان در آن قرار دارد مشاهده کرد.»(4) و در جاى دیگر مى‏فرماید: «اگر علم یقین داشتید، دوزخ را مشاهده مى‏کردید.»(5) پس مى‏توان گفت عالم آخرت محیط بر این جهان است یعنى چهاردیوارى زمین و دنیاى ما جزیى است که در درون جهان ابدى قرار گرفته است. باز هم قرآن وسعت بهشت را به اندازه وسعت آسمان‏ها و زمین مى‏داند.(6)
ما اکنون در محاصره زمان و مکان سرگرم و دلبسته بازیچه‏هاى دنیاى خود هستیم و شاید کمتر به چنین سفر و آینده‏اى مى‏اندیشیم. سالکان راه خدا و جویندگان حقیقت پیوسته در جستجوى روزنه‏اى از این دنیاى تنگ و تاریک به سوى نور و ملکوت الهى هستند و با ایمان و عمل صالح در استحکام پایه‏هاى ایمان و یقین قلبى خود مى‏افزایند و در لحظه لحظه‏هاى زندگى خود رضاى حق مى‏جویند و ره او مى‏پویند تا جام بلورین دل را با نور او جلوه دهند و با چشم بیناى دل با یقین و ایمان بیشتر راهى به سوى مشاهده ملکوت الهى بیابند.

پى‏نوشتها: -
1) تفسیر المیزان، ج‏7، ص‏106.
2) سوره نمل، آیه 18.
3) همان، آیه 23.
4) سوره نجم، آیات 14 و 15.
5) سوره تکاثر، آیات 5 و 6.
6) سوره حدید، آیه 21.