چرا ازدواج مى‏کنید؟

ازدواج براى تعدادى از زنان و مردان، حکم سر و سامان گرفتن را دارد. براى این افراد ازدواج سمبلى از آغاز بلوغ فکرى و تکامل است به نحوى که زندگى آنان تنها در سایه ازدواج‏کردن معنا پیدا مى‏کند. براى تعدادى دیگر از زنان و مردان ازدواج تنها یک مقوله است که باید سر گیرد. بدین معنا که چون سایرین ازدواج مى‏کنند پس آنان نیز باید بدین امر مبادرت ورزند. به عبارت دیگر رسمى است که نمى‏توان به آن تن در نداد. در هر حال، ازدواج براى تمامى زنان و مردان یک تصمیم‏گیرى بزرگ و اساسى بوده که نه تنها سرنوشت آنان را رقم خواهد زد بلکه باعث گسترش اعضاى خانواده، بقاى نسل و افزایش افراد جامعه خواهد شد. بنابراین انعکاس کلى هر ازدواجى به صورت مستقیم و غیر مستقیم به جامعه و اجتماع برخواهد گشت. با این تفاصیل تعجبى ندارد وقتى دختران و پسران تصمیم مى‏گیرند ازدواج کنند، شدیداً هیجان‏زده و نگران مى‏شوند. این هیجان و نگرانى از این بابت است که آیا تصمیم‏گیرى آنها صحیح و اصولى بوده و آیا آنها فرد مورد نظرشان را در زندگى پیدا کره‏اند؟
دلایل دختران و پسران را جهت مبادرت به امر ازدواج مى‏توان به این صورت دسته‏بندى کرد:
بعضى‏ها مى‏گویند ازدواج مى‏کنیم چون به طرف مقابل علاقه داریم و یا اینکه دلیل ازدواج‏شان را عشق به طرف مقابل عنوان مى‏کنند. البته عشق نمى‏تواند و نباید تنها دلیل ازدواج باشد اما در تداوم زندگى مشترک و داشتن رابطه زناشویى سالم و موفق، جزئى مهم و اساسى است.
«ازدواج مى‏کنیم تا متعهد شویم». این جمله‏اى است که بسیارى از والدین و دختران و پسران خاطرنشان مى‏کنند. طبق نظر آنان ازدواج فرد را متعهد و پاى‏بند زندگى و مسئولیت‏پذیر مى‏سازد.
براى برخى نیز ازدواج به دلیل دیگرى صورت مى‏گیرد. آنها زندگى مشترک را جزئى از فرهنگ دانسته و معتقدند ازدواج جزء اساسى باورهاى فرهنگى و مذهبى محسوب شده و سهم اساسى در مجموعه ارزشى ذهن آدم‏ها در جامعه به شمار مى‏آید.
تعدادى نیز فکر مى‏کنند فرد مورد نظرشان را یافته‏اند و معتقدند او همان فردى است که خوشبختى‏شان را تضمین مى‏کند. به این ترتیب با ازدواج با او، فکر مى‏کنند خوشبختى را نصیب خود مى‏سازند.
اما اگر فکر مى‏کنید باید ازدواج کنید تا فقط سایه کسى بالاى سرتان باشد یا امنیت‏تان را به دست آورده و تأمین شوید، در اشتباه مى‏باشید. یعنى با این اهداف نباید تن به ازدواج دهید. امنیت یا تأمین مالى یا در آمدن از تنهایى نمى‏توانند عامل شادى در زندگى باشند.
بعضى‏ها فکر مى‏کنند هر طورى شده باید ازدواج کنند زیرا از تنها ماندن وحشت دارند. اگر دلیل شما از ازدواج‏کردن این است، باید بگوییم بهتر است در یک کشورى کوچک بمانید تا تمام زندگى‏تان را در یک کمد بزرگ که به اشتباه انتخاب کرده‏اید سپرى نمایید.
بچه‏دار شدن هم دلیل ازدواج براى بعضى‏ها محسوب مى‏شود. اگر چه صاحب اولاد شدن و بقاى نسل، یکى از مسائل محورى زندگى مشترک است، اما اگر تنها و فقط به دلیل اینکه صاحب فرزند شوید ازدواج مى‏کنید، راه به صواب نمى‏روید؛ زیرا بچه‏ها به یک محیط شاد و مناسب براى زندگى احتیاج دارند. آیا با یک ازدواج غلط چنین امکانى از آنها سلب نمى‏شود؟
رؤیاى عروس‏شدن و یا دامادشدن هم براى تعدادى دلیل ازدواج قلمداد مى‏شود و البته آنان توجه ندارند این مراسم چند روز بیشتر طول نمى‏کشد و عروس‏شدن یا دامادشدن با هدف داشتنِ صرفاً یک مراسم عروسى، دوام چندانى نخواهد داشت.
شاید شما و اطرافیانتان دهها دلیل دیگر نیز براى ازدواج داشته باشید. نوع دلیل آنقدرها مهم نیست بلکه آنچه اهمیت دارد آن است که شما و همسر آینده‏تان به روشنى و با صداقت در باره دلایل ازدواج با هم صحبت کرده باشید و در نهایت اطمینان حاصل نمایید که انگیزه‏ها و اهداف شما در زندگى مشترک با هم تطابق دارد. در امر ازدواج میزان توقع و انتظارات مهم نیست بلکه آنچه اهمیت دارد آن است که هر دو نفر انتظارات و توقعات مشترکى داشته باشند و هر دو نفر تلاشى مشترک را جهت رسیدن به هدف مشترک آغاز نمایند. زمانى که انتظارات و توقعات دو طرف متفاوت باشد، همواره یکى از دو نفر ناامید و سرخورده خواهد شد. البته باید گفت انتظارات و نگرانى‏هاى زن و مرد تحت تأثیر عوامل بسیار زیادى قرار مى‏گیرند. تجربه دوستان قبلى، روابط فامیلى و خانوادگى افراد، محیط رشد و بسیارى عوامل دیگر در این مسئله دخیل هستند. و البته به یاد داشته باشیم یکى از مؤثرترین عوامل در این زمینه، خانواده‏هاى طرفین است.
با این توضیحات هر چه پسر و دختر صادقانه و بى‏پرده در مورد خود و احساسات‏شان صحبت کنند، در آینده از همدیگر حمایت بیشترى خواهند داشت. در این صورت اختلاف نظرهایشان روشن شده، براى آنها دلیل پیدا کرده و راه حل‏هاى بهتر و مناسب‏ترى براى تداوم زندگى مشترک پیدا مى‏کنند. حقیقت این است: یک ازدواجِ خوب و سالم براى سلامتى نیز مفید بوده در حالى که ازدواجِ اشتباه و مشکل‏دار یک ورشکستگى جسمى و روحى تمام‏عیار براى زن و مرد به حساب مى‏آید.
همه افراد انتظار دارند همسر آینده‏شان فردى سازگار بوده، ارزش‏هایى مشابه خودشان داشته و باعث شادى و خوشبختى‏شان شود. بنابراین بهتر و لازم است براى انتخاب همسرتان بیشتر از انتخاب خانه و شغل اهمیت قائل شده و وقت و فکر و انرژى صرف کنید.