شمیم یار
حدیث قدسى: «هر کس گمانش بر من نیکوتر است، من او را بیشتر دوست مىدارم.»
برگرفته از کتاب «شرح دعاى سحر» به قلم حضرت امام خمینى
آدمى چگونه مىتواند خوف از طوفان جلال و جبروت خدا را در دل بپروراند، در حالى که پیش از آن کشتى دلش در جذبه دریاى لطف و جمالش کرانه گرفته است.
انسان پیش از آنکه بخواهد از صفات قهریه و جلالیه خداوند ترسان باشد، باید از گرداب هولناک گناهان خویش هراسناک باشد که روز به روز او را بیشتر در خود فرو مىکشد و دست توفیق آدمى را از دامان توبه کوتاه مىنماید.
اگر چه همگان حضرت حق تعالى را با صفات متقابله جمال و جلال مىشناسند، اما بهتر است ما از زبان همان بنده مهرپرورده و نازآفریدهاى سخن بگوییم که جز با روى محبت و رحمت بر ما نظر نکرده و به غیر از باب فتح و نصر چیزى نگشوده است.
عبودیت ما در برابر آستان الوهیت باید چون کودکى باشد ناآموخته که هرگز نخواهد توانست هیبت، عظمت و جبروت خداوند را درک کند. آنچه بنده را به درگاه خدا مىکشاند، عشق، امید، ستایش و آرزوست که جز با صفت جمال، جلال، رحمت و زیبایى پاسخ نمىپذیرد. کجا دیدهاید سرکشى و نادانى کودکى را با غضب و قهر تأدیب کنند؟
مگر نه اینکه چون سر و کار با کودک دل افتاد، باید با چشم اغماض و پردهپوشى در وى نگریست و با دست عطوفت، راه را از چاه نمایان ساخت.
پس همان بهتر که در وقت درخواست نیاز و حاجت از محضر حضرت الوهیت، خود را چونان کودکى بدانیم که جز گمان نیکو و خوب، نظر دیگرى راجع به وى ندارد.