امدادگرى لیاقت مىخواهد
گفتگو با سمیرا سنگى - امدادگر نمونهآشنایى با کمکهاى اولیه و امدادگرى، یکى از مباحث شیرینى است که مىتواند در میان دختران جوان طرفداران بسیارى داشته باشد. «سمیرا سنگى» دانشجوى ترم آخر روانشناسى بالینى و جوان بیست و دو سالهاى است که به این حرفه بسیار علاقهمند است و توانسته تا به حال دو بار به عنوان امدادگر نمونه از سوى استاندارى و هلال احمر استان قم شناخته شود.
وى در حال حاضر سرتیم تیمهاى امدادى است و به تدریس رشتههاى مختلف امداد در هلال احمر، مدارس و پایگاههاى مختلفى چون بسیج مشغول است.
دوست داریم ابتدا از زبان شما با هلال احمر و بخش آموزشى و امدادى آن آشنا شویم.
هلال احمر بخشهاى مختلفى دارد. مرکز اصلى، اداره جمعیت مرکز است که مراکز دیگر را پوشش مىدهد و مرکز دیگر مرکز اداره آموزش و عملیات است که کارش آموزش امداد و هماهنگى براى اعزام به اکیپهاى مختلف و اعزام مربى به مراکز مورد نیاز است. در بخش امور جوانان آموزشها اختصاص به امداد ندارد و شامل رشتههاى مختلف هنرى و ورزشى مىشود.
این بخش تیمهاى بشردوستانهاى دارد که در دو گروه دانشآموزى و دانشجویى براى همدردى با آسیبدیدگان در مواقع خاص به محل اعزام مىشوند.
در بخش داوطلبان نیز کارى شبیه به کمیته امداد انجام مىشود. کمیتهاى از زنان خانهدار و متأهل تشکیل مىشود که به عنوان داوطلب براى خانوادههاى بىبضاعت پرونده تشکیل مىدهند تا هلال احمر به آنها کمک کند. در بخش درمان کارهاى درمانى و خدمات مشاورهاى انجام مىشود. واکسیناسیون حجاج هم مربوط به همین بخش است. در ضمن درمانگاه، فیزیوتراپى و داروخانه هم جزو همین بخش مىباشند.چطور با هلال احمر آشنا شدى و در حال حاضر در کدام بخش مشغول هستى؟
کار من در بخش آموزش هلال احمر است. به طور کاملاً اتفاقى یک روز در سال اول دانشگاه، یکى از دوستانم که امدادگر بود در مورد این کار برایم تعریف کرد و من هم علاقهمند شدم و توانستم با گذراندن دورههاى مختلف عاقبت کارت مربىگرى بگیرم و علاوه بر تدریس، در هلال احمر نیز به عنوان کادر ادارى مشغول به کار شوم.
در مورد کلاسهاى امداد برایمان بیشتر توضیح مىدهى؟
این کلاسها در سه دوره مقدماتى، تکمیلى و تخصصى برگزار مىشود. علاقهمندان مىتوانند با مراجعه به پایگاههاى هلال احمر و ثبتنام رایگان در بخش آموزش، بدون پرداخت هزینهاى براى کلاسها و یا وسایل مورد نیاز، از امکانات آموزشى هلال احمر استفاده کنند. البته نباید تصور شود که رایگان بودن آموزش به معناى خدمات ناقص است؛ چون واقعاً برگزارى این کلاسها با وجود اساتید مجرب و امکانات خاص، براى هلال احمر بسیار هزینهبر است.
براى خوانندگان جوان ما که علاقهمند به این رشته هستند در مورد کیفیت و سرفصلهاى دروس هر دوره شرح حال مفصلترى مىدهى؟
در کلاسهاى مقدماتى فقط مطالب کلى امداد در حد آشنایى با الفباى امداد در 34 ساعت آموزش داده مىشود. CPR یا همان تنفس مصنوعى، آشنایى با زخم و خونریزى، فوریتهاى طب داخلى و مقابله با غش و صرع، سوختگىها، مسمومیتها و خفگى، همچنین اینکه یک امدادگر چگونه با حمایت روانى مصدوم را یارى کند و خود را در شرایط وى قرار دهد تا بتواند از لحاظ روانى به او کمک کند. آشنایى با ایدز هم در همین مرحله است.
در دوره تکمیلى آموزش 160 ساعت مىشود که به صورت کاملاً گسترده و جزئى در مورد اطفاء حریق، تزریقات، داروشناسى، بخیه زدن، گچ گرفتن و آتلبندى، پانسمان کردن و زنان و زایمان کار مىشود.
دوره تخصصى شامل رشتههاى مختلفى چون آواربردارى، جاده، نقشهخوانى، کوهستان، چادرزنى و آمار و گزارشنویسى است. هر کدام از این رشتهها به صورت مجزا تدریس مىشود که دستکم همراه با 60 ساعت آموزش مىباشد.
مثل اینکه همین طور مجبورى وارد جزئیات بیشتر بشوى و باز هم توضیحهایت را کاملتر کنى. حالا وقت آن است که در مورد هر کدام از این رشتههاى تخصصى بگویى.
من خودم فقط در سه رشته آواربردارى، جاده و نقشهخوانى مدرک تخصصى گرفتهام و به کار جاده هم بسیار علاقهمند هستم. هر کدام از این رشتهها جذابیتهاى خاص خود را دارد طورى که هر کس به کلاس مقدماتى مىآید خود به خود به کلاسهاى تکمیلى و سپس تخصصى هم علاقهمند مىشود.
در رشته آواربردارى، یک امدادگر یاد مىگیرد که چگونه با دستگاه زندهیاب مصدوم را در زیر آوار شناسایى کند و علاوه بر حفظ جان خود، به شیوه درستى مصدوم را هم از زیر آوار بیرون بکشد و با وجود رعایت شرایط و اولویتبندىها مصدومین را به بیمارستان اعزام کند.
در رشته جاده کار مربوط به تصادفات جادهاى مىشود و امدادگر مىآموزد که با ست هیدرولیک بتواند برشهایى در ماشین ایجاد کند و مصدوم فرضى را از داخل خودروهاى تصادفى بیرون بکشد. قیچى زدن ماشین، جابهجایى آن و استفاده از کیسههاى بادى در این رشته آموزش داده مىشود.
البته قابل ذکر است که کلاسهاى عملى این رشتهها بسیار هیجانانگیز است و هلال احمر با ایجاد مکانهاى خاص که در آنها خانههاى خرابهاى وجود دارد و تونلهایى براى انتقال مصدوم فرضى ایجاد شده و یا اینکه جادههایى با ماشینهاى اوراق تعبیه شده، امکانات آموزشهاى عملى خوبى را فراهم مىکند.
در رشته نقشهخوانى کار با نقشه و جهتیابى در مناطقى که امدادگر هیچ آشنایى با آن ندارد آموزش داده مىشود. مثلاً اگر قرار باشد منطقهاى علامتگذارى شود و چند نفر در آن کار کنند و سپس همدیگر را بیابند و ... این رشته بسیار کارآمد است.
در رشته کوهستان با راپل کردن که همان پایین آوردن مصدوم از کوه و حرکت دادن وى در کوهستان است آشنا مىشوند.
رشته چادرزنى، نحوه برپایى کمپ و چادر زدن است، اینکه یک امدادگر بداند براى برپایى یک اردوگاه باید چه مواردى را رعایت کند، فاصلههاى چادرها را چقدر در نظر بگیرد و چگونه چادرهاى بهداشتى را تعبیه کند.
در رشته آمار و گزارش امدادگر مىآموزد که از حادثه گزارش بنویسد و از نحوه وقوع حادثه و تعداد مجروحین و ... آمار بدهد و اطلاعات خود را به مسئولین بالاتر انتقال بدهد. مثلاً در زلزله بم آمارى که دایم از حادثه داده مىشد توسط اعضاى همین گروهها تنظیم شده و به مقامات ارائه مىشد.بعد از اتمام این دورهها فرد امدادگر چه رتبهاى کسب مىکند؟
در هر دوره امدادگر گواهینامه و کارت دریافت مىکند و در صورتى که بتواند لیاقت خود را نشان دهد مىتواند در کلاسهاى 60 ساعته مربىگرى شرکت کند و با مرور درسهاى گذشته و آموزش روش تدریس، به عنوان مربى مشغول به تدریس شود. مثلاً من خودم وقتى امداد را یاد گرفتم بسیار علاقهمند شدم که آن را به دیگران یاد بدهم و توانستم کارت مربىگرى درجه سه بگیرم.
وقتى یک امدادگر بالاى سر مصدومى مىرسد چه کارهاى مقدماتى را باید انجام دهد؟
اولین کار این است که خودمان را به عنوان امدادگر به مصدوم معرفى کنیم تا وى به ما اطمینان پیدا کند سپس ارزیابىهاى اولیه و ثانویه را انجام مىدهیم. در ارزیابى اولیه براساس حروف ابجد، به «ایجاد هواى باز» «برقرارى تنفس»، «جریان خون مناسب» و «درمان خونریزى» اقدام مىکنیم. و سپس در ارزیابى ثانویه که با سه حرف میم در خاطر مىماند، به «معاینه علایم حیاتى»، «مصاحبه و شرح حال بیمار» و «مصاحبه بالینى» مىپردازیم، طورى که از فرق سر تا نوک پاى مصدوم را بررسى و مشکل او را پیدا مىکنیم. حتى مشکلاتى را که از قبل داشته یا بعداً ممکن است برایش ایجاد شود ارزیابى و ثبت مىکنیم.
یک امدادگر وظیفهاى براى درمان ندارد و فقط آسیبهاى ناشى از حادثه را کاهش مىدهد و باعث افزایش سلامتى بیمار مىشود. در واقع کار او انجام اقداماتى تا رسیدن اورژانس است. به طور مثال در برخى تصادفات جادهاى و یا سکتههاى قلبى، قلب و تنفس بیمار از کار مىایستد و اگر در طول همان 4 الى 6 دقیقه اول که به زمان طلایى معروف است به بیمار تنفس مصنوعى داده نشود، وى دچار مرگ مغزى مىشود و یا دچار آسیب نخاعى مىگردد.
یک امدادگر خانم در هنگام وقوع حادثهاى براى یک مصدوم مرد چه وظیفهاى دارد؟
محدودیتى وجود ندارد. اگر واقعاً امدادگر مرد نباشد، وظیفه امدادگر زن است که جان مرد مصدوم را نجات دهد. البته اگر همه افراد همت کنند و دستکم در هر خانهاى یک امدادگر باشد تا لااقل نیازهاى آن خانه را پوشش دهد تعداد امدادگران در جامعه نیز بیشتر شده و دیگر لازم نمىشود که یک امدادگر به یک غیر همجنس خود کمکرسانى کند.تا به حال شده که به صورت اتفاقى با یک مصدوم در خیابان برخورد کنى و بخواهى به او کمک کنى؟
بله ولى موارد خیلى حادى نبوده؛ مثلاً یک بار خانمى در خیابان تصادف کرد که او را کمک کردم و یا یکى از همسایگان بچهاش با وایتکس و جوهرنمک دچار مسمومیت تنفسى شده بود که سریع به سراغش رفتم و اقدامات اولیه را انجام دادم.
در واقع مىتوانم بگویم اطلاعاتم نسبت به قبل خیلى زیاد شده و مىتوانم در حوادث مختلف آسیبها را شناسایى کنم. حتى در خانه خودمان اتفاقات بسیارى افتاده که با توجه به اطلاعات امدادى آنها را حل کردهام. توصیهام هم این است که همه این کلاسها را بگذرانند که فواید بسیارى براى خودشان و خانوادهشان دارد.براى شرکت در کلاسهاى هلال احمر محدودیت سن و میزان تحصیلات وجود دارد یا نه؟
هر چند سعى مىشود با وجود افراد مختلف از لحاظ تحصیلى، مباحث ساده عنوان شود ولى در هر حال متقاضى دوره مقدماتى باید آنقدر سواد و اطلاعات داشته باشد تا متوجه دروس شود. اما اگر کسى بخواهد وارد دوره تکمیلى شود حتماً باید دیپلم داشته باشد. براى تربیت مربى هم امدادگر باید حداقل مدرک فوق دیپلم داشته باشد.
از لحاظ سنى هم مشکلى نیست. در تابستانها مراجعات به هلال احمر بسیار زیاد است و حدوداً سه هزار نفر را آموزش مىدهیم که اکثرشان 15 الى 40 سال دارند.امدادگرانى که گواهینامه پایان دوره مىگیرند آیا مىتوانند جایى مشغول به کار شوند؟
هر چند ما سعى مىکنیم که تزریقات را به طور کامل آموزش ندهیم ولى اکثراً به تزریق آمپولها روى مىآورند. برخى پزشکان هم در مطبهاى خود امدادگران را تحت نظر خود به کار تزریقات مىگمارند البته با ارائه گواهینامه امدادگرى. اما ما توصیهاى براى اشتغال امدادگران نداریم و بسته به فرد است که آیا بتواند با توجه به اطلاعاتش کارى براى خود پیدا کند یا نه.
با توجه به اینکه سرتیم هستى، در مورد تیمهاى امدادى هم کمى برایمان توضیح بده.
امدادگرانى که مىخواهند فعال باشند باید پس از پشت سر گذاشتن دوره تکمیلى براى انجام عملیات و اعزام به اکیپهاى مورد نظر جزو تیم امدادى شوند. هر تیم 33 نفر است که دو معاون دارد و هر معاون سه سرگروه.
سرتیم هماهنگکننده کلى است که براى اعضا، جلسات بازآموزى و آشنایى با تجهیزات جدید را مىگذارد و مباحث خاص را براى امدادگران دوره مىکند.
معاونها و سرگروهها هم کار افراد مجموعه را سامان مىدهند و به مشکلات اعضا رسیدگى مىکنند. در فراخوانها به سرعت اعضا را مطلع مىکنند و در جلسات ماهیانه وظایف خاص خودشان را انجام مىدهند. علاوه بر امدادگرى افراد تیم بسته به کارهاى متفرقهاى که بلد هستند کارهاى ترجمه، خطاطى و رایانهاى هم براى تیم انجام مىدهند.احتمالاً با توجه به آموزش رایگان، خدمات امدادگران نیز رایگان است؟
بله. هیچ کدام از اعضا چشمداشتى ندارند و از سرتیم گرفته تا اعضاى جزء هیچ کدام انتظار مالى ندارند. در عوض هر وقت قرار باشد اردوهاى زیارتى و یا بازآموزى باشد، افراد فعال هر تیم انتخاب شده و اعزام مىشوند.
بیشترین اعزامى که تا به حال با تیمت داشتى براى کجا بوده؟
در ایام عزادارى که مراسم بزرگى گرفته مىشود معمولاً یک اکیپ کامل که شامل پزشک و پرستار و چندین امدادگر است اعزام مىشود. ما در این مراسمها بسیار حضور داشتیم و یا مراسمى که فشار جمعیت زیاد است و مثلاً مردم براى دیدن مسئولین و یا رئیسجمهور گرد هم مىآیند؛ معمولاً هم مشکلات افت فشار و ناراحتى قلبى است.
بین رشته تحصیلىات و امدادگرى هیچ وجه تشابهى پیدا کردهاى؟
بله. البته ابتدا متوجه این نزدیکى نمىشدم ولى بعد کم کم متوجه تشابهات شدم و خودم بین این دو پیوند ایجاد کردم. الان آرزویم این است که علاوه بر اینکه کار امداد را دنبال مىکنم، در رشته مشاوره هم بتوانم موفق شوم. مشاوره، به گونهاى امدادرسانى روانى است. دلم مىخواهد در آینده در رشته شخصیت در مقطع کارشناسى ارشد ادامه تحصیل بدهم زیرا معتقدم مشاوره و برقرارى ارتباط با دیگران به شناخت درست احتیاج دارد و مشاور باید شخصیت فرد مقابلش را بشناسد و براى کمک به او به شخصیت وى نزدیک شود.
با این حساب صابون تدریس در دانشگاه را هم به دلت زدهاى؟
درست است. البته قبلاً به تدریس علاقهمند نبودم ولى با تدریس فوقالعاده اساتیدم در دانشگاه و هلال احمر نظرم عوض شد. حالا وقتى آموزش مىدهم و مىبینم فرد چیزهایى را یاد مىگیرد لذت مىبرم و خوشحال مىشوم که آن فرد هم مىتواند خودش کار یاد بگیرد و به دیگران امدادرسانى کند. هر چند تجربهام خیلى کم است و خیلى چیزها باید یاد بگیرم ولى تلاش مىکنم تا اینکه خوب باشم و با پشتکارى که در کارم دارم لیاقتهاى خودم را نشان دهم. خانواده و همکاران هم مشوق من هستند و اگر نبود حمایتهاى افراد خانواده نمىتوانستم تا این حد پیشرفت داشته باشم.
براى خوب بودن حتماً مطالعاتت هم زیاد است؟
این را بگویم که بر خلاف همسالانم به خواندن کتابهاى رمان علاقهاى ندارم و فقط کتابهاى روانشناسى و یا آناتومى بدن مىخوانم و به خواندن کتابهایى که اطلاعات علمى و عمومىام را زیاد کند علاقهمند هستم.
یک سؤال حساس هم بپرسیم، آیا از دیدن مصدومان و وضعیت آنها در زمان حادثه اضطراب و دلهره نمىگیرى؟
در شروع کار حتى از انتقال مصدوم هم مىترسیدم ولى بعد کم کم روحیهام با کار امدادگرى سازگار شد و الان خیلى راحت هستم و بدون استرس کارم را انجام مىدهم. البته دیدن تصاویر بسیارى از زلزله بم هم کمک کرد تا بتوانم این ظرفیت را در خودم تقویت کنم.
اگر بخواهى تعریفى از یک امدادگر خوب بدهى، چه مىگویى؟
امدادگر خوب کسى است که بتواند با تابعیت از سرگروه و حس انساندوستى به خاطر خدا به مردم کمک کند، بدون اینکه هیچ چشمداشتى داشته باشد.
آیا امدادگر باید از قدرت جسمى و روحى خاصى برخوردار باشد؟
اتفاقاً برخى تصور غلطى دارند و فکر مىکنند امدادگر باید از لحاظ جسمى آدم پرقدرتى باشد ولى این طور نیست. در امدادگرى مهمترین چیز این است که امدادگر قدرت تفکر بالایى داشته باشد و بتواند به سرعت خلاقیت از خودش نشان دهد و با کمترین امکانات بهترین استفادهها را ببرد. هیچ لزومى ندارد فرد ورزشکار باشد بلکه باید با حس دلسوزى و مهربانى در شرایط سخت کارش را درست انجام دهد و قدرت سازگارى زیادى با محیطهاى متفاوتى که در آن کار مىکند داشته باشد.
از نظر شما امدادگرى تا چه حدى باعث افزایش ارتباط معنوى امدادگر با خالقش مىشود؟
این ارتباط بسیار زیاد است. انسان وقتى جان انسان دیگرى را نجات مىدهد و به او زندگى دوباره مىدهد، حس مىکند قدرتش اصلاً مادى نیست بلکه قدرتى است که از سوى خدا به او هدیه داده شده و هر کسى لیاقتش را ندارد که امدادگر شود. علاوه بر این انسان حس مىکند سعادتى داشته که توانسته به عنوان یک امدادگر به مردم خدمت کند و با راضى بودن مردم از او، خدا هم از وى راضى شود.
به عنوان آخرین سؤال چه سخنى با زنان و دخترانى که حرفهایت را مىخوانند دارى؟
حادثه هرگز خبر نمىکند. لازم است همه کلاسهاى امداد را بگذرانند و حتى اگر نمىخواهند جزو اعضاى تیمها باشند و فعالیت کنند لااقل به خانوادهشان کمک کنند. متأسفانه اکثر افراد بعد از اینکه اتفاقى برایشان افتاد تازه مىآیند و در کلاسها ثبتنام مىکنند. خوب است قبل از حادثه به منظور پیشگیرى آموزش دید تا در موقع لزوم جلوى حوادث ناگوار را گرفت.
خانمها اگر امدادگرى بلد باشند در صورتى که بچهشان دچار سوختگى، مسمومیت، خفگى با شىء داخلى و خارجى باشد، یا اینکه جایى از بدنش بریده باشد و یا به بیمارى غش دچار باشد، مىتوانند به راحتى در خانه با توجه به اطلاعاتى که آموختهاند، مشکل را حل کنند و تشخیص دهد که اقدامات بعدى لازم است یا نه؟
با تشکر از شما امیدواریم همیشه در راه خدمت به خلق خدا موفق باشید.