چهل گام با امام
سیدضیاء مرتضوى
گام سوّم: حذر از مانع بیدارى
در گام دوم خواندیم که حضرت امام خمینى نخستین منزل انسانیت را بیدارى و یقظه شمردهاند. اینک در تأکیدى مجدد بر اصل اهتمام به این منزل، ایشان هشدار مىدهند عبور از منزل «یقظه» را موانعى چند است. یکى از آنها توهّم فرصت زیاد، و در نتیجه به تأخیر انداختن آن است که در نهایت نیز چیزى جز فراموشى آن در پى نخواهد داشت. حضرت امام نخست در تأکید بر لزوم سلوک این منزل مىنویسند:
«بدان که اوّل منزل از منزل [منازل ظاهراً ]انسانیت، منزل یقْظه و بیدارى است. چنانچه مشایخ اهل سلوک در منازل سالکان بیان فرمودهاند و از براى این منزل چنانچه شیخ عظیمالشأن شاهآبادى - دام ظله - بیان فرمودند، ده بیت است که اکنون در مقام تعداد [= شمارش] آن نیستیم، ولى آنچه اکنون لازم است بیان شود این است که انسان تا تنبه پیدا نکند که مسافر است، و لازم است از براى او سیر، و داراى مقصد است و باید به طرف آن مقصد ناچار حرکت کند، و حصول مقصد ممکن است، عزم براى او حاصل نشود و داراى اراده نگردد.»
آنگاه در توجه دادن به موانعى که در این منزل بر سر راه سالک وجود دارد تذکر مىدهند:
«باید دانست که از موانع بزرگ این تیقّظ و بیدارى که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر مىشود و اراده و عزم را در انسان مىمیراند، آن است که انسان گمان کند وقت براى سیر وسیع است. اگر امروز حرکت به طرف مقصد نکند، فردا مىکند، و اگر در این ماه سفر نکند، ماه دیگر سفر مىکند. و این حال طولِ أمل و درازى رجاء و ظنّ بقا و امید حیات و رجاء سعه وقت، انسان را از اصل مقصد که آخرت است، و لزوم سیر به سوى او و لزوم اخذ رفیق و زاد طریق باز مىدارد، و انسان به کلى آخرت را فراموش مىکند و مقصد از یاد انسان مىرود. و خدا نکند که انسان سفر دور و دراز پرخطرى در پیش داشته باشد و وقت او تنگ باشد و عُدّه و عِدّه براى او خیلى لازم باشد و هیچ نداشته باشد و با همه وصف از یاد اصل مقصد بیرون رود. و معلوم است اگر این نسیان حاصل شد، هیچ در فکر زاد و توشه بر نیاید و لوازم سفر را تهیه نکند، و ناچار وقتى سفر پیش آید، بیچاره شود و در آن سفر افتاده و در بین راه هلاک گردد و راه به جایى نبرد.»
بنابراین فرصت چندانى براى منزل بیدارى نیست. نباید این فرصت را به دست آرزوها و خیالات سپرد. این است که حضرت امام(قده) هشدار مىدهند:
«این طول أمل که من و تو داریم که از حبّ نفس و مکائد شیطان و شاهکارهاى آن ملعون است، به طورى ما را از توجه به عالم آخرت باز داشته که در فکر هیچ کار نیفتیم، و اگر مخاطرات سیر و موانع حرکت داشته باشیم، در صدد اصلاح آن به توبه و انابه و رجوع به حق برنیاییم، و هیچ در صدد جمع زاد و راحله نباشیم. ناگاه اجل موعود در رسد و ما را بىزاد و راحله و بىتهیه سفر ببرد. نه عمل صالحى داریم و نه علم نافعى، و مؤنه، آن عالم، روى این دو مطلب چرخ مىزند و ما هیچ یک را تهیه نکردیم.» منبع: چهل حدیث، ص151 - 150، نشر رجاء.گام چهارم: عزم
در همگامى با امام خمینى(قده) براى سلوک منازل و مراتب خروج از خانه تاریک نفس و باریابى به محضر حضرت حق(جلّ و علا) منزل دیگرى که بعد از منزل تفکر، براى انسان مجاهد وجود دارد، منزل «عزم» است و جناب شیخالرئیس، چنان که امام(قده) یادآور شدهاند، آن را در کتاب اشارات، اقلّ درجات عارفین شمرده است. حضرت امام(قده) در بیان ارزش و جایگاه این منزل به فرموده یکى از اساتید خویش یعنى مرحوم شاهآبادى اشاره مىکنند که مىفرمودند:
«عزم، جوهره انسانیت و میزان امتیازات انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.»
ایشان خود در تعریف این منزل مىفرمایند:
«عزمى که مناسب این مقام است عبارت است از بناگذارى و تصمیم بر ترک معاصى و فعل واجبات و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات، و بالاخره عزم بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان عقلى و شرعى نماید که شرع و عقل به حسب ظاهر حکم کنند که این شخص، انسان است، و انسان شرعى عبارت از آن است که موافق مطلوبات شرع رفتار کند و ظاهرش ظاهر رسول اکرم - صلى اللَّه علیه و آله - باشد و تأسى به آن بزرگوار بکند در جمیع حرکات و سکنات، و در تمام افعال و تروک، و این امرى است بس ممکن زیرا که ظاهر را مثل آن سرور کردن، امرى است مقدور هر یک از بندگان خدا.»
نکته درخور توجهى در همین خصوص اینکه بدون عمل به ظواهر شریعت نمىتوان حقیقتاً متصف به اوصاف حقّه شد و قلب خویش را به نور الهى روشن ساخت. علم باطن و دانش اسرار شریعت بدون التزام به احکام شرعى ممکن نیست و سالک پس از آن نیز هیچ گاه بىنیاز از پاىبندى به ظواهر شریعت نیست و باید همواره ملتزم به آنها باشد. و این هشدارى است که حضرت امام(قده) در همین منزل متوجه کسانى مىکنند که «عزم» بر طىّ طریق کردهاند:
«بدان که هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمىشود مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت، و تا انسان متأدّب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ یک از اخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از براى او منکشف شود، و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود، و از این جهت دعوى بعضى باطل است که «به ترک ظاهر، علم باطن پیدا مىشود» یا «پس از پیدایش آن به آداب ظاهره احتیاج نباشد» و این از جهل گوینده است به مقامات عبادت و مدارج انسانیت.»
و با این هشدار است که امام(قده) سالک را به اهتمام در کسب «عزم» دعوت مىکنند چرا که بدون آن، انسان «انسان» نیست:
«اى عزیز! بکوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى که خداى نخواسته اگر بىعزم از این دنیا هجرت کنى، انسان صورى بىمغزى هستى که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى زیرا که آن عالم، محلّ کشف باطن و ظهور سریره است.»
آنچه سستى عزم را در پى دارد چیزى جز معصیت نیست و در این میان، حضرت امام به نقل از استاد خویش، عارف بزرگ، مرحوم شاهآبادى یادآور مىشوند که گوش دادن به آوازهخوانى و غنا بیشترین خسارت را به بار مىآورد:
«جرئت بر معاصى کم کم انسان را بىعزم مىکند، و این جوهر شریف را از انسان مىرباید. استاد معظم ما - دام ظله - مىفرمودند: «بیشتر از هر چه، گوش کردن به تغنّیات سلب اراده و عزم از انسان مىکند.»
«پس اى برادر! از معاصى احتراز کن، و عزم هجرت به سوى حق تعالى نما و ظاهر را ظاهر انسان کن، و خود را در سلک ارباب شرایع داخل کن، و از خداوند تبارک و تعالى در خلوات بخواه که تو را در این مقصد همراهى فرماید، و رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و اهل بیت او را شفیع قرار ده که خداوند به تو توفیق عنایت فرماید، و از تو دستگیرى نماید که ممکن است در آن واحد به پرتگاه هلاکت چنان افتد که دیگر نتواند از براى خود چاره بکند، بلکه در صدد چارهجویى هم برنیاید، بلکه شاید شفاعت شافعین هم شامل حال او نشود. نعوذ باللَّه منها.» منبع: چهل حدیث، ص8 - 7، نشر رجاء.