آموزش عالى ؛ تفکیک یا اختلاط ؛ گزینه برتر


 

«به بهانه مهر ماه، آغاز سال تحصیلى»
آموزش عالى، تفکیک یا اختلاط، گزینه برتر؟

سرور اسفندیارى‏

سخن نخست‏

جنس نر و جنس ماده دو عنصر اصلى تشکیل‏دهنده جوامع بشرى هستند. ارتباطها و کشش‏ها و جاذبه‏هاى بین این دو گروه، صحنه‏هاى زشت و زیباى فراوانى را در طول تاریخ رقم زده است. عامل بسیارى از پیشرفت‏ها، شکوفایى‏ها، شادى‏ها و کمال‏یابى‏ها از یک سو و تباهى‏ها، انحرافات، جنگ‏ها و پستى‏ها از سوى دیگر، به چگونگى این رابطه برمى‏گردد. از جهتى دیگر اصل ارتباط دو جنس گریزناپذیر بلکه مفید و لازم است.
نظام دینى و جمهورى اسلامى ایران و مسئولان جامعه براى رشد جسمى و روحى آحاد مردم باید محیطها و نهادهاى کشور را ساماندهى کنند تا کمترین آسیب و بیشترین فایده نصیب مرد و زن گردد.
یکى از محیطهاى بسیار مهم و تأثیرگذار هر کشور، دانشگاهها هستند. در این نوشتار تلاش نگارنده بر آن است که آسیب‏هاى روابط دختر و پسر دانشجو، شناسایى گردد و مضرات و منافع وضع کنونى بررسى شود.

چیستى روابط

رابطه، واژه‏اى عربى است که به معناى تماس و وصل شدن به کار مى‏رود و در گفتار روزمره به مجموعه‏اى از رفتارهایى گفته مى‏شود که در تماس با یکدیگر ابراز مى‏کنیم. رابطه و برقرارى ارتباط با دیگران به خودى خود محکوم به فساد و تباهى نیست و این هدف و مقصود نهایى طرفین است که صفت سالم و یا ناسالم بودن را به همراه خواهد داشت. در جوامع مختلف، بنا به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و آموزه‏هاى ملى، تعاریف مختلفى از روابط سالم و ناسالم ارائه مى‏شود.(1) در رابطه بین دختر و پسر یا زن و مرد به طور عام، نباید ارتباط و تعامل بین این دو را یک معضل و مشکل تصور کرد. دست قدرت پروردگار دو جنس را در عرصه هستى آفریده، تداوم و بقاى بشر و ماندگارى او را به وجود ارتباط و کشش بین این دو موجود نهاده است. آنچه که مد نظر و جاى اشکال و بحث است، نفس ارتباط نیست بلکه افت‏هاى پیرامون ارتباط مى‏باشد. از جمله این افت‏ها به نگاه جنسیتى، جذابیت‏ها، پیوند عاطفى، عدم رعایت حدود متقابل در روابط، و ... مى‏توان اشاره کرد.
تعامل اجتماعى و در کنار دیگران بودن و رفتارهاى اجتماعى داشتن، یک بخش مهم رفتارهاى انسانى است.

عوامل زمینه‏ساز روابط سالم و ناسالم دختر و پسر

مفهومى که از رابطه دختر و پسر به ذهن مى‏رسد یک تعریف مطلق و بسته نیست. در مورد مقوله بین دو جنس، در تمامى نقاط دنیا براى قانونمندى این ارتباط، الگوهاى متفاوتى وجود دارد و معیارهایى براى خود قرار داده‏اند.
هر تعریفى از رابطه دختر و پسر، باید در بستر فرهنگى جامعه باشد و در چهارچوب آن فرهنگ تعریف شود که هم تا حدودى از التهابات نیازهاى یک جوان کاسته شود؛ هم در ناهمگونى و ضدیت با ارزش‏هاى مطلوب جامعه قرار نگیرد. در جوامع مدرن و امروزى، در تعریف رابطه دختر و پسر و زن و مرد، چالش و مشکلى به چشم نمى‏خورد، و موضوع حل شده و جا افتاده است و با دیگر مؤلفه‏هاى غرب مانند مادران تنها یا کودکان اجاره‏اى، هماهنگى دارد. البته آنان تاوان سنگین این تعاریف را هم مى‏پردازند.
تقابل بین جامعه مدرن و جامعه سنتى، مسائل و موضوعات را به معضل و مشکل تبدیل مى‏کند. اگر هر مسئله‏اى با فرهنگ آن جامعه و بدون مقایسه و الگوگیرى، به تبادل اندیشه‏ها گذاشته شود، مطمئناً نتیجه و برایند، با فرهنگ و باورهاى آن مجموعه هماهنگى دارد.
عوامل مؤثر و بسترساز در روابط ناسالم میان دختر و پسر را مى‏توان در چهار عنوان طبقه‏بندى کرد:
1- عوامل درونى و روانى: وجود تفاوت‏هایى در حالات روانى و روحى دختران و پسران، سلیقه‏هاو خواسته‏هاى آنان و نوع تربیت، باعث بروز و ظهور روابط ناسالم میان دو جنس مى‏شود.
یکى از مهم‏ترین عوامل طبیعى و درونى هر دو جنس، غریزه جنسى و توان شهوانى است. غریزه جنسى بزرگ‏ترین نیرویى است که بر جسم و جان جوانان حکومت مى‏کند، نیز نیرومندترین انگیزه‏اى است که اندیشه و افکار آنان را برمى‏انگیزاند. بدون تردید غریزه جنسى در انسان واقعیتى است که بدون فایده و حکمت آفریده نشده است.(2)
غریزه جنسى نیروى محرک مثبتى است که باعث جذب دو جنس مى‏شود و نتیجه آن رابطه مثبت و زندگى مشترک و ازدواج مى‏باشد، اما اگر این نیرو در مسیر ناسالم قرار گیرد، خانمان‏برانداز و بلایى عظیم است.
از عوامل روانى نیز مى‏توان انحرافات جنسى و یا بى‏هویتى دختر و پسر نسبت به قبول و پذیرش جنسیت خویش را نام برد. هر کدام از اینها به تنهایى در ایجاد زمینه‏هاى انحراف و چالش در روابط دختر و پسر مؤثر هستند.
2- عوامل فرهنگى: با شناخت از فرهنگ جوامع مى‏توان به تعریف مناسبى از روابط سالم و یا غیر سالم دختر و پسر دست یافت. زمانى که جامعه فردگرایى و آزادى مطلق را اساس جهان‏بینى خود قرار مى‏دهد، فرهنگ آن جامعه در راستاى اصولش تعریف و تبیین مى‏شود. فردگرایى شاخصه اصلى فرهنگ غربى است. فردگرایى، محوریت غریزه و امیال انسانى را در گزیدن ارزش‏ها، خلقیات و رفتارها مى‏پذیرد. در این اندیشه، زندگى فرد به خودِ او تعلق دارد و در میدان لذت‏جویى مادى معنا مى‏پذیرد.(3)
تئورى‏پردازان غربى مانند «فروید» و «راسل» و امثال اینها تصور کردند که راه آرام کردن و فرو نشاندن غرایز، برآوردن و اشباع بى‏حد و مرز آنها مى‏باشد. فروید معتقد است که اخلاق جنسى قدیم براساس محدودیت بوده، عمده ناراحتى‏هاى بشر برخاسته از ممنوعیت‏ها است. اینان سرکشى غرایز را متوجه محدودیت‏ها و ممنوعیت‏ها دانسته، معتقدند که براى آرامش غریزه جنسى باید آزادى مطلق در تمام شئون زندگى زن و مرد، وجود داشته باشد. آنها روابط آزاد بین زن و مرد و دختر و پسر را کاملاً سالم و قانونى مى‏دانند.(4)
3- عوامل اقتصادى: فقر و ثروت در کنار عوامل دیگر در ایجاد روابط ناسالم مؤثر هستند. کمبودهاى اقتصادى در کنار کانون‏هاى از هم پاشیده خانوادگى، دختران و پسران را براى ایجاد روابط به سوى خود مى‏کشاند تا در سایه این روابط کاستى‏ها و کمبودهاى مالى و اقتصادى خود را جبران کنند. مسلّم است، در همه جوامع، از جمله عوامل مهمى که باعث ترویج فساد و فحشا مى‏شود، نیز به روابط ناسالم و غیر مشروع زنان و مردان مى‏انجامد، فقر است؛ همچنین گروهى که داراى ثروت و توانایى مالى زیادند، در صورت وجود سایر عوامل، داراى روابط ناسالمى خواهند بود.(5)
4- عوامل اجتماعى و خانوادگى: افراد در دامن خانواده رشد و نمو مى‏کنند و خانواده‏ها در کنار هم اجتماع را مى‏سازند. اولین جایگاه تربیت و آموزش و پرورش محیط خانه است و مربیان، غالباً پدر و مادرها هستند. البته در بسیارى از جوامع امروزى خانواده‏هاى تک‏سرپرست یا مؤسسه‏هاى جایگزین خانواده، این مسئولیت را به عهده دارند.
عدم آگاهى از روش‏هاى تعلیم و تربیت، کمبودهاى عاطفى و روانى، مشغله‏ها و درگیرى‏هاى بین اعضا بخصوص والدین، نوع فرهنگ‏هاى خاص مناطق، الگوهاى سنتى و مدرن، بى‏سوادى و ... دست به دست هم داده و زمینه بروز روابط ناسالم میان دختران و پسران را ایجاد مى‏کند.

دختران و پسرانى که هر کدام از جهت آداب و رسوم و عادات و نوع طبقات اجتماعى، با هم متفاوت هستند، در دانشگاه کنار هم باید درس بخوانند. این فرایند در روابط دختران با هم‏جنسان یا پسران با هم‏جنسان، مشکل حادى به وجود نمى‏آورد، ولى در مورد جنس مخالف، روابط به چالش‏ها و ناهنجارى‏ها کشیده مى‏شود و سرآغاز روابط ناسالمى است.

اختلاط، معیارها، دلایل‏

اختلاط به معناى آمیختن، در هم شدن و آمیختگى مى‏باشد.(6) اما در اصطلاح، مراد، فضایى است که دو جنس به راحتى بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. زمانى دو جنس موافق و زمانى دو جنس مخالف، اختلاط را به وجود مى‏آورند.
اختلاط زمانى قهرى و غیر اختیارى است مانند محیطهایى که در روند تشکیل آن انسان‏ها به طور مستقیم دخیل نبوده‏اند مانند خیابان و بازار اما زمانى ساختگى و مصنوعى است و انسان به وجود آورنده آن مى‏باشد مانند محیطهاى دانشگاهى، مسجد، مجموعه‏هاى فرهنگى، ادارات و ... .
تفاوت این محیطها از جنبه اختلاط دو جنس مخالف و روابط دوسویه در این است که در محیطهاى غیر ارادى و قهرى، پایدارى و دوام وجود ندارد و مردم از هر طبقه و جنس و فرهنگ، بخصوص سن و شغل با هم
ارتباط و تعامل دارند و انسان‏ها براى برطرف کردن نیازهایشان ناچار از اختلاط هستند.
اما در محیطهاى ساختگى و تصنعى نوع روابط و برخوردها در محدوده زمان و مکان خاص مى‏باشد.
سن و شغل عموم افراد در چنین فضاهایى به هم نزدیک است، مانند دانشگاه که جوّ آن جوان و مشغله آنها دانشجویى است.
بحث مورد نظر در مورد اختلاطهاى ارادى و ساختگى است و چگونگى روابط دختر و پسر در این گونه محیطها مورد کند و کاو مى‏باشد. در اینجا آیا اختلاط دختر و پسر و روابط، امر ضرورى و لازم است؟
در مقوله اختلاط عده‏اى بر این عقیده‏اند که ارتباط دختر و پسر در محیطهاى دانشگاهى داراى جنبه‏هاى مثبت و مفید براى دو طرف است و باید دیدگاههاى عرف و شرع نسبت به این مسئله تغییر کرده، روابط را امر طبیعى و عادى دانست.

بررسى دلایل موافقان نظریه اختلاط و عادى‏سازى روابط دختر و پسر
1- تمرین نگاه انسانى به یکدیگر
زن و مرد هر دو انسان‏اند و آنان نیاز به ارتباط دارند. با ارتباط انسان ساخته و پخته مى‏شود.
اگر در تربیت دختر و پسر بر جنبه انسانى آنها تکیه کنیم و آن دو را از هم جدا نکنیم،
زمینه ارتباطهاى نادرست برطرف مى‏شود. باید تفاوت‏هاى جنسى را در ارتباطات حذف کنیم تا حساسیت نسبت به جنس مخالف کم شود. تعصبات بى‏دلیل و عقاید سنتى در این زمینه باید محدود شود. اختلاط به معناى آمیختگى جنسى بین دختر و پسر نیست، بلکه روابط دو انسان مد نظر است.

نقد دلیل‏

در اینکه زن و مرد هر دو انسان هستند و باید دیدشان نسبت به هم، انسانى باشد نه جنسیتى، حرفى نیست. اما هر کدام از زن و مرد، با وجود انسان بودن، هم زن هستند هم مرد، یعنى جنسیت هیچ وقت نادیده گرفته نمى‏شود و حرف اول را در روابط مى‏زند. اگر روابط بین زن و مرد بر پایه انسانیت پى‏ریزى شود، شرط اساسى و مهم آن محو هر گونه نمادى از نوع جنسیتى مى‏باشد که چنین خواستى با آفرینش انسان ناهمگونى دارد. اگر بُعد انسانى نمى‏تواند حرف اوّل را در اغلب روابط بزند به دلیل گرایش طبیعى دو جنس نسبت به یکدیگر مى‏باشد. این گرایش، مهم‏ترین عامل تشکیل خانواده (هسته بنیادین حیات پاک اجتماعى) است. خودنمایى جنس ماده و تمایل جنس نر، امرى غریزى و مشترک انسان و حیوان است.(7)
به دلیل عدم رعایت طرفین در برقرارى روابط سالم و نبود حد و مرز و حریم، نفسانیت و غرایز حاکم هستند. پسران در روابط خود با دختران فاقد زیرساخت‏هاى فکرى صحیحى هستند و دختران در روابط به روساخت‏ها توجه دارند و بُعد جنسى‏شان را بیشتر ظاهرى مى‏کنند تا شخصیت و بُعد انسانى. اسلام معتقد است که به دلیل کشش‏هاى جنسى که میان زن و مرد و دختر و پسر وجود دارد، ارتباط این دو در معرض خطر انحراف و کجروى است. هر چند انحراف در سطح گفتگو و نگاه باشد.
زن و مردى که در خیابان و کوچه در رفت و آمد هستند و برخوردهاى مداوم و پى در پى ندارند و با مشغله‏ها و درگیرى‏هاى روزانه خود مشغول‏اند، روابطشان محدود است و به موردهایى خاص ختم مى‏شود. اما ملاقات‏ها و روابط پیوسته باعث انس و الفت و همدلى مى‏شود. حال اگر دو طرف جوان و مجرد باشند و در ارتباط پایدار و مرتب در طى سال‏هاى تحصیلى در محیطى مانند دانشگاه، موضوع فرق مى‏کند. هیچ غریزه‏اى به سرکشى و حساسیت غریزه جنسى نیست، از این‏رو احتیاطها و توصیه‏هاى اسلام مبنى بر دور نگه داشتن زنان و مردان اجنبى تا حدودى که مشکل و سختى ایجاد نکند مبنى بر اصول روانى است.
به نیروى تقوا و ایمان در مقابل همه عوامل گناه‏ها مى‏توان تکیه کرد مگر در مورد گناهان مربوط به غریزه جنسى؛ اسلام هرگز نیروى پارسایى و ایمان را با اینکه قوى‏ترین بازدارنده‏هاى اخلاقى است، ضامن کافى در برابر تحریکات و دسیسه‏هاى این غریزه ندانسته است.(8)
میل به خودآرایى و خودنمایى از خصلت‏هاى زنان است؛ محبوب شدن و مورد توجه قرار گرفتن براى آنان مهم و حیاتى است، در صورتى که مرد در صدد است دل خود را گرو دهد و شیفته شود. مردان به طور معمول عاشق‏پیشه و زنان معشوق‏پیشه‏اند. تحقیقات و تجربه‏هاى علمى نشان مى‏دهد که مردان به محرک‏هاى چشمى، حساس‏تر هستند و ثابت شده که تمامى سطح بدن زن براى مرد محرک است.(9)
امروزه در علم تجربى به اثبات رسیده است که همواره از اندام هر موجود جاندارى، امواج مرموزى متصاعد مى‏شود و در محدوده‏اى خاص، روى اشیاى مستعد و همگون تأثیر مى‏گذارد که از آنها به «مانیه تیسم» حیوانى تعبیر مى‏کنند. در انسان این تشعشات یا دست‏کم بروز آنها همگونى خاص با افکار و روحیات و آمادگى ساختمان جسمى دارد. به ویژه در زنان، امواج بالا از شدت بیشترى برخوردار است. دانشمندان آلمانى در تحقیقات گسترده‏اى به این واقعیت علمى پى برده‏اند که از اندام زن و حتى از موى سر او، امواج مرموزى پراکنده مى‏شود و بر بدن برخى از مردان مستعد تأثیر گذاشته، موجب تحریک و فعالیت غده‏هاى جنسى‏شان مى‏گردد.(10)
دست آفرینش بین دو جنس کشش و جاذبه قرار داده است. حضرت آدم(ع) در اولین دیدار پس از آفرینش حوا، از خدا پرسید که این آفریده زیبا کیست که نسبت به او چنین احساس انس مى‏کنم!(11)
در اغلب برخوردهاى میان زن و مرد، دختر و پسر، اوّل جنس به چشم مى‏خورد، سپس انسانیت، و این امرى طبیعى و غیر ارادى است.

2- دید منفى جهانى‏

در جامعه جهانى که به علت پیشرفت فناورى ارتباطات، دهکده جهانى شمرده مى‏شود، پدیده ارتباط زن و مرد و بالطبع دختر و پسر در محیطهایى چون دانشگاه، حل شده است و نمى‏توان در گوشه‏هایى از جهان، فرهنگى به نام تفکیک و عدم اختلاط را بر روابط زن و مرد حاکم کرد.
براى هماهنگى و گسترش مبادلات علمى با دیگر کشورها باید در به وجود آوردن زمینه‏هاى جذب و همکارى قدم‏هاى مثبت برداشته شود. مسائلى مانند روابط دختر و پسر جاى طرح و گفتگو ندارد و ناگزیریم که طبق الگوى جهانى عمل کنیم و گرنه جامعه جهانى دید منفى نسبت به ما پیدا مى‏کند.

نقد

در جامعه جهانى همان طور که نمى‏توان جلو تأثیر فرهنگ‏ها را گرفت، نمى‏توان یک فرهنگ را در فرهنگ جهانى محو کرد. حفظ ارزش‏ها، اعتقادات و باورها از ابتدایى‏ترین اصول هر فرهنگى است. با رجوع به مبانى دینى، قرآن به روشنى به این مسئله اشاره دارد:
«وَ لَن تَرْضى‏ عَنکَ الْیَهوُدُ و لا النَّصرى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتُهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدى‏؛(12)
هرگز یهود و نصارا از تو راضى نخواهند شد مگر از آیین آنان پیروى کنى. بگو هدایت الهى، تنها هدایت است.»
اگر فرهنگى ریشه‏دار و متکى به اعتقادات محکم باشد مى‏تواند روابط موفقى داشته باشد و حریم‏هاى خود را حفظ کند.(13)

3- پیشرفت و رقابت درسى‏

انسان موجودى اجتماعى است و براى برآوردن نیازهایش به ارتباط با دیگران روى مى‏آورد.
پیشرفت و بهره‏مندى از استعدادهاى انسانى، در سایه برقرارى ارتباط با همنوع فراهم مى‏شود. هر چه گستره این برخوردها بیشتر باشد، امکان ترقى و رشد آدمى بیشتر است.
حال با عنوان کردن تفکیک دو جنس، از نیرو و استعدادهاى نیمى از جامعه محروم مى‏شویم.

نقد

هر پیشرفت و صعودى، توان و نیروى بالاى روحى و روانى و جسمى را مى‏طلبد. در صورتى که در محیطهاى دانشگاهى ما، نیمى از توان و انرژى دختران و پسران، در نوع و چگونگى روابط هدر مى‏رود. چقدر فرصت‏ها و وقت‏ها به علت آفات ارتباطات علمى و کارى با جنس مخالف، از دست مى‏رود و مانع رشد و روند صحیح کار مى‏شود! محیطهاى پر از جاذبه و تحریک، قدرت تمرکز حواس را مختل و بازدهى کار را پایین مى‏آورد.

4- اختلاط، زمینه‏ساز ازدواج آگاهانه‏

اختلاط و روابط دختر و پسر در سطح دانشگاه باعث انتخاب آگاهانه در ازدواج است. زمانى که دختر و پسر ارتباطى نداشته باشند، مشکل اساسى براى انتخاب صحیح پیدا مى‏شود، یعنى:
نداشتن درک صحیح از جنس مخالف که باعث مى‏شود فرد نتواند خصوصیات خوب و بد و ظاهرى و باطنى را در ازدواج شناسایى کند، و عدم شناخت کامل از کسى که مى‏خواهد سال‏ها با او زندگى کند.(14)
هر چه تعامل و ارتباط بیشتر باشد شناخت بهترى از روحیات جنس مخالف به دست مى‏آید و ازدواج در سایه شناخت، تحکیم و استوارى بالایى دارد.

نقد

شناخت، آگاهى مى‏آورد و ارتباط مرحله اوّل شناخت است. اما کدام ارتباط و شناخت منجر به ازدواج مى‏شود؟
احساسات آتشینى که دختران و پسران جوان در اغلب حالات دارند، احساساتى غریزى است که در آن جنبه‏هاى روحى با جنبه‏هاى جسمى در هم آمیخته، تا جایى که پسر یا دختر گمان مى‏کنند از نظر روحى یکدیگر را دوست دارند، ولى سرانجام پى مى‏برند که عشق آنها صرفاً غریزى و جسمى بوده است.(15)
دانشگاه مى‏تواند بسترى براى ازدواج باشد ولى اختلاط و روابط به طور خاص نمى‏تواند زمینه ازدواج باشد. روابط دختر و پسر در دانشگاه در زمینه ازدواج با سه شرط مى‏تواند مانعى نداشته باشد:
شرط اوّل اینکه روابط و گفتگوى دختر و پسر به نیت و مقصد ازدواج باشد،
دوم اینکه خانواده‏ها و مراکز مشاوره دانشگاه در جریان باشند،
و سوم اینکه دختر و پسر شرایط و امکان ازدواج را داشته باشند و همشأن باشند.
گفتگو و تعامل بین دختر و پسر به نیت ازدواج، بهتر است در چند جلسه باشد و رابطه زیاد نباشد چون هر رابطه‏اى بخصوص در سنین جوانى به دلبستگى و دلدادگى مى‏انجامد و بیشترین لطمه و صدمه را دختران از این روابط مى‏بینند.
در جوامع غربى، پسرانى که روابط متعدد پیش از ازدواج داشته‏اند در زندگى زناشویى ناکامند، به دلیل اینکه زندگى براى این افراد تنوع، زیبایى و تازگى ندارد.
در مورد ازدواج، با نگاهى به آمار مى‏توان دید که آمار طلاق در کسانى که پیش از ازدواج ارتباطهاى دوستانه داشته‏اند بالاتر است. از طرفى آشنایى و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع بیشتر از آنکه معرفت‏ساز باشد، فروزنده هوس‏ها و معرفت‏سوز است. با توجه به تجربیات به دست آمده، ارتباطات پیشین نمى‏تواند مشکل شناخت را حل کند، بلکه مشکل شناخت بیشتر به آفات شناخت برمى‏گردد، که در رأس آنها تعلق قلبى پیدا کردن به طرف مقابل است که باعث نادیده گرفتن عیب‏ها و نواقص مى‏شود.(16) ارتباطات و پیوندهایى که از طریق بالا ایجاد مى‏شود سست‏ترین پیوندها و ناپایدارترین آنها است.

5- عصر ارتباطات‏

موافقان همچنین مى‏گویند: اوضاع حاکم جامعه جهانى، جدایى دو جنس مخالف را ناممکن گردانیده، زیرا عصر حاضر، عصر ارتباطات و اطلاعات است. همان گونه که در این عصر، فرهنگ‏ها، ادیان و مذاهب به گفتگو و ارتباط میان هم تن داده‏اند، باید ارتباط و گفتگوى میان افراد بشر را، فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ، دین و مذهب، پذیرفت.(17)

نقد

گفتگو و تعامل با دیگران به معناى نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن ارزش‏ها، باورها و از خود بیگانگى نیست. به بهانه برداشتن مرزها در ارتباطات بشر امروز، نباید از فرهنگ دینى سرپیچى کنیم. قرآن مجید فساد اخلاقى را از مهم‏ترین عوامل عذاب الهى و فروپاشى تمدن‏ها برشمرده شده است. خیزش و جوشش همه تمدن‏ها با تقواى الهى مردان و زنان آغاز مى‏شود و فروپاشى آنها با بى‏تقوایى. فساد اخلاقى مهم‏ترین عامل فروپاشى نهاد خانواده نیز شناخته شده است.(18)
کسانى که دنیاى معاصر را تجربه کرده‏اند، عوارض ویرانگر آزادى بى‏حد و مرز و لجام‏گسیختگى جنسى را شاهدند، در نتیجه عوامل بازدارنده روحى و اجتماعى، حذف یا کاهش مى‏یابد، نیز امکانات گسترده جهت آسان کردن کامجویى جنسى، ایجاد مى‏گردد. از دیگر پیامدها: ظهور و رواج جایگزینى‏هاى متنوع و کم هزینه و پر جاذبه براى ازدواج، کاهش اعتبار ارزشى ازدواج و سست شدن بنیاد خانواده است.(19)
چالش‏هاى روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنیاى امروز، براى تمامى جهانیان پیامدهاى ناگوار و غیر قابل کنترلى را به وجود آورده است. فحشا، فساد، ابتذال، روابط نامشروع اخلاقى، مجلات ضد اخلاقى،
صنعت سکس و پورنوگرافى، برنامه‏هاى مستهجن ماهواره‏اى و اینترنتى شواهد زنده و گویایى بر این ادعا هستند.
مطالعه تطبیقى که در شصت و شش کشور صورت گرفته، نشان مى‏دهد که هر چه زنان در جامعه بیشتر با مردان مرتبط باشند، میزان طلاق بالاتر خواهد بود.(20)
اختلاط دختر و پسر با توجه به جاذبه‏هاى طبیعى دو جنس، زمینه‏هاى مساعدى را براى زوال تدریجى خانواده، بروز تنش‏ها، خیانت، طلاق و ... فراهم آورده است.

6- کم کردن حساسیت‏ها و تنش‏ها

دور کردن دختر و پسر از همدیگر و ممنوعیت اختلاط و ارتباط، باعث افزایش التهاب و اشتیاق مى‏شود اما وجود روابط بین دو جنس در محیطهایى مانند دانشگاه حساسیت‏ها و تنش‏هاى میان دختر و پسر را به حداقل مى‏رساند؛ از طرفى نگاه جامعه و دید خانواده‏ها را تغییر مى‏دهد و اختلاط را امرى عادى و مسئله‏اى حل شده فرض مى‏کنند.
براى مهار و کنترل غریزه جنسى و کاستن از حساسیت‏ها، باید هر گونه اختلاطى را مجاز دانست.(21)

طبق اصل «الانسان حریص على ما منع» این حالت باعث مى‏شود که هر کدام، از جنس مخالف تصور خاصى داشته و در پى کشف تصورات‏شان باشند و این فرایند، زمینه حساسیت و تنش در روابط دختر و پسر را ایجاد مى‏کند و حرص و ولع کاذبى را نسبت به برقرارى ارتباط با جنس مخالف به وجود مى‏آورد.

نقد

در روانشناسى جدید بخصوص روانشناسى غربى مانند فروید و راسل، ناکامى‏ها را معلول قیود اجتماعى مى‏دانند.
برتراند راسل عقیده دارد «اثر معمولى تحریم، عبارت از تحریک حس کنجکاوى عمومى است ... . ناکامى و تحریم، اگر همراه تحریک باشد، حساسیت و عقده را به دنبال دارد.»(22)
برداشتن قیود و آزادى بى‏حد، حرص، تحریکات و هیجان‏هاى رفتارى و اخلاقى را به دنبال دارد. عادى شدن روابط دختر و پسر، انگیزه ازدواج را کم کرده و در پى آن سن ازدواج، بالا مى‏رود. روابط آزاد پسران و دختران، از مهم‏ترین عوامل عدم تشکیل خانواده به شکل صحیح و پایدار آن است.(23) آیا در دنیاى غرب که هر گونه اختلاطى،
مجاز و قانونى شمرده مى‏شود، حرص و آزار جنسى و تنش‏ها کم شده و روابط بین دو جنس، سالم و معقول و منطقى است و هیچ گونه فساد و بى‏بند و بارى در جوامع آنان به چشم نمى‏خورد؟ آزادى بى‏حد و مرز ارمغانى به جز فروپاشى خانواده و گسترش انواع فسادها و بیمارى‏ها، نداشته است.

7- تفکیک، توهین به شعور دانشجو

موافقان مى‏گویند: اختلاط دختر و پسر و روابط بین دو جنس در دانشگاه، نشان از شعور بالا و نگاه انسانى دختر و پسر به یکدیگر است.
برقرارى ارتباط، در واقع تمرین برخورد و تعامل صحیح و یادگیرى آداب معاشرت با جنس مخالف است اما تفکیک به نوعى توهین به شعور دختران و پسران مى‏باشد.

نقد

با توجه به نکات بیان شده، آنچه مد نظر است وجود کمترین روابط میان دختر و پسر است. جنبه‏هاى خصوصیتى دو جنس و گرایش‏هاى طبیعى این دو که در واقع، شگفت‏انگیزترین عامل تداوم حیات انسانى در کره خاکى است،(24) عامل جذبه و کشش مى‏باشد و زمانى که با خودنمایى و تحریک‏پذیرى از هر دو طرف روبه‏رو باشد، دیگر چشم عقل کور مى‏شود و آنچه که حرف نخست را مى‏زند غریزه و دل است.

آیا در باور جامعه، وجود بانک‏ها، گاوصندوق و حتى قفل، نوعى توهین به درستى و صداقت و امانت‏دارى افراد مى‏باشد؟
مسلماً جواب منفى است و تنها سارقان و دزدان هستند که با قفل و بانک مشکل دارند.
شکستن حریم‏ها، رواج فساد و فحشا، پایین آمدن فعالیت‏ها و پیشرفت علمى و تحقیقى در جامعه و دانشگاه، و برافروختن شعله هوا و هوس و ... یک روى سکه هستند و روى دیگر سکه و نماى خوش آن، عَلَم کردن دید انسانى و درک فهم دو جنس مى‏باشد.
یادگیرى آداب معاشرت و شناخت درست از جنس مخالف، احتیاج به روابط مکرر و دوستانه ندارد، چون در اطراف هر فردى، جنس مخالف وجود دارد مانند خواهر، برادر، عمه، عمو و ...
همچنین شایان ذکر است که تعامل اجتماعى دو جنس، از بعد دانش، اندیشه و فرهنگ مبتنى بر پرهیزگارى، مرزى نمى‏شناسد. پرهیزگارى ظاهرى نشان پرهیز باطنى، ظاهر فرد نشان شخصیت و نشان انسانى اوست.(25)

اختلاط و پیامدهاى منفى‏

در ادامه سخن با یادآورى اجمالى نکاتى که در رد نظریات موافق اختلاط مطرح شد، موارد را به صورت اشاره عنوان مى‏کنیم:
- اتلاف نیروها در علم و عمل؛
- عشق‏هاى بى‏اساس و مجازى؛
- روابط غیر مشروع و ناسالم؛
- آسیب‏هاى روانى و روحى؛
- فراهم آمدن زمینه‏هاى گناه؛
- بى‏پروایى و از بین رفتن صفاتى مانند حیا، عفت، پاکدامنى، وقار و ...؛
- پایین آمدن میزان ازدواج به دلیل وفور عرضه‏هاى جنسى؛
- بالا رفتن سن ازدواج؛
- بى‏اعتمادى و استحاله (دگردیسى) درونى؛
- سرکوبى استعدادها؛
- افت تحصیلى؛
- حریم‏شکنى و عبور از مرزهاى ارزشى و اعتقادى؛
- سست شدن پایه‏هاى خانواده و ...
موارد برشمرده، از آفت‏هاى اختلاط و روابط غیر ضرورى و بدون حریم بین دختر و پسر در سطح دانشگاهها است.

کلمات طیبه و گزینه برتر

اسلام، هم با جمود مخالف است، هم با جهالت. قرآن کریم اجتماعى را پى‏ریزى مى‏کند که دایماً در حال رشد و توسعه باشد.(26)
رجوع به آیات و روایات و سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار علیهم‏السلام براى ما حجت و امرى مطلوب و خواستنى است. همان طور که گفتیم اسلام به خطرات ناشى از روابط به اصطلاح آزاد جنسى کاملاً آگاه است. نهایت مراقبت را در برخوردهاى زنان و مردان اجنبى دارد تا حدودى که منجر به حَرَج و فلج نشود و طرفدار دور نگه داشتن زنان از مردان است.(27)
آیات و روایات متعددى که در باب لزوم رعایت پاکدامنى، حفظ حریم و ممنوعیت آمیختگى دو جنس مخالف، حرمت خلوت زن و مرد نامحرم و تبرج و خودآرایى در خارج از خانه آمده، گویاى این است که ساده‏انگارى و تساهل در روابط زن و مرد از دیدگاه اسلام مردود است.
توصیه فراوان دین به ازدواج و تشویق به آن، در راستاى حفظ دین، نیز شاهدى بر این مطلب است که دختر و پسر مجرد در زمینه تعاملات و برخوردهایشان در معرض خطر جدى قرار دارند. شرع ارتباط زن و مرد را با رعایت موازین مجاز دانسته است اما به اختلاطها و رفت و شدهاى بى‏جهت روى خوش نشان نمى‏دهد.(28)
این جملات بیانگر ارشاد به حقیقتى روحى و روانى در روابط دو جنس است. به علت اینکه رابطه زن و مرد اجنبى بسیار خطرناک مى‏باشد، اسلام به صورت یک امر ارشادى و اخلاقى توصیه مى‏کند که تا حد ممکن، اجتماع مدنى غیر مختلط باشد و از هر گونه تحریک و هیجان باید جلوگیرى کرد.(29)
در محیط اجتماعى اسلام اختلاط و آلودگى نیست، بلکه روابط انسانى و اخلاقى و حفظ شرافت وجود دارد. حفظ سنن و ارزش‏هاى اسلامى در پى‏ریزى بناى سعادت جامعه نقش اساسى دارد.
با مرورى کوتاه و اجمالى بر روایاتى که به نوعى به روابط زن و مرد اشاره دارند، بر دیدگاه اسلام آگاه مى‏شویم:
پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خویش دستور داد درِ ورودى زنان به مسجد از درِ ورودى مردان جدا باشد.(30)
رسول خدا براى اینکه برخورد و اختلاطى بین زنان و مردان رخ ندهد دستور مى‏داد مردان از وسط و زنان از کنار کوچه یا خیابان راه بروند.(31)
پیامبر دستور داده بود شب‏هنگام که نماز تمام مى‏شد، اوّل زن‏ها بیرون بروند، بعد مردها. رسول خدا خوش نمى‏داشت که زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند.(32)
ابوسعید خدرى نقل کرده: زنان به پیامبر گفتند: مردان پیرامون شما را احاطه کرده و وقت‏تان را مى‏گیرند، پس روزى را براى بانوان مشخص کرد تا در آن روز آنها را دیده و موعظه کند.(33)
«قال المعصوم: لا یخلون رجل بامراه الا کان ثالثهما الشیطان؛
هیچ زن و مرد نامحرمى با یکدیگر خلوت نمى‏کنند، مگر اینکه سومین آنان شیطان است.»(34)
«پیامبر اکرم(ص) اذا جلست المرأة مجلسا فقامت عنها فلا یجلس فى مجلسها رجل حتى یبرد؛
هنگامى که زن در جایى نشست و سپس از آنجا بلند شد، پیش از اینکه محل نشستن او سرد گردد، مردى به جاى او ننشیند.»(35)
امیرالمؤمنین خطاب به اهل عراق فرمود:
«یا اهل العراق، نُبِّئْتُ أنّ نسائکم یدافعن الرجال فى الطریق أما تستحیون؛
خبر یافتم که زنان شما در خیابان با مردان اختلاط دارند، آیا حیا نمى‏کنید؟!»(36)
تمام توصیه‏هاى دینى به خاطر جلوگیرى از ایجاد تنگنا و مشکل در روابط بین دختر و پسر یا زن و مرد مى‏باشد. وجود حریم و حدود در روابط حرف اوّل اسلام است.
آنچه که اولیاى دین به عنوان توصیه‏هاى اخلاقى عنوان مى‏کنند در راستاى دستیابى به جامعه و محیطى سالم است.
اسلام تکلیف مسلمانان را در معاشرت، چگونگى زندگى فردى، خورد و خوراک، شیوه لباس پوشیدن، درس خواندن، حکومت، روابط با یکدیگر و ... تعیین کرده است.(37)
حضرت على(ع) به امام حسن(ع) وصیت فرمود:
اگر مى‏توانى کارى بکن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. همان طور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج از خانه برایشان زیانبار و خطرناک است، وارد کردن بیگانه به داخل خانه و اجازه معاشرت دادن به او نیز آسیب‏آور و خطرناک است.(38)

حرف آخر

ارتباط انسان‏ها با یکدیگر، خواه در خانواده و خواه در جامعه، همواره نیازمند تبیین خطوط و مرزهایى است که به روشنى، مناسبات و روابط انسانى را نظم مى‏بخشد. شأن اخلاقى در روابط انسانى، با تلطیف رابطه‏ها، ایجاد نشاط و تحریک انگیزه‏ها در حدود وضع شده از سوى شرع و عرف، براى تفاهم و حسن ارتباط است.(39)
آنچه که مد نظر فرهنگ دینى ما است، وجود حریم در روابط زن و مرد مى‏باشد. حریم‏هایى که اسلام در ارتباطات انسانى قرار مى‏دهد براى این است که اجتماع طبیعى محفوظ بماند و از مسیر طبیعى منحرف نشود.
نظام تربیتى - حقوقى اسلام با هدف ایجاد یک جامعه سالم و تأمین هدف‏هاى مربوط به سعادت فردى و اجتماعى، تدبیرهاى ویژه‏اى در این خصوص برگزیده است.
از مهم‏ترین تدبیرهایى که اسلام براى نظام‏سازى مطلوب بین دختر و پسر و زنان و مردان مورد توجه قرار داده است:(40)
ارائه الگوهاى تربیتى و اخلاقى پسندیده، تعیین حدود صریح قانونى، فراهم آوردن مقدمات لازم جهت جامعه‏پذیر ساختن افراد متناسب با الگوى مورد نظر، ایجاد حریم در روابط انسانى، ایجاد حساسیت‏هاى لازم در افکار عمومى و وجدان جمعى جهت برخورد با منکرات، و به طور کلى، زمینه‏سازى همه‏جانبه براى ایجاد یک فضاى اجتماعى سالم و غیر شهوانى است.

پى‏نوشتها:
1) سایت همایش آسیب‏شناسى روابط دختر و پسر، 31 اردیبهشت 1382.
2) تأثیر پوشش اسلامى در مهار غریزه جنسى، حسین مهدى‏زاده، مرکز پژوهش‏هاى اسلامى صدا و سیما، قم، چ اوّل، 1383، ص‏9.
3) زن در نگاه روشنفکران، زهرا تشکرى، مرکز مطالعات و تحقیقات زنان، قم، چ اوّل، 1381، ص‏83 و 84.
4) مقام زن، خلاصه آثار شهید مرتضى مطهرى، دانشکده امام صادق، تهران، چ ششم، 1382، ص‏140.
5) سایت همایش آسیب‏شناسى روابط دختر و پسر.
6) فرهنگ عمید.
7) هفته‏نامه خبرى دانشگاه علم و صنعت، شماره هفت، 6/3/1385.
8) شهید مطهرى، حجاب، چ 1347، ص‏227.
9) فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، حداد عادل، انتشارات سروش، چ هفتم، 1376، ص‏64.
10) تأثیر پوشش اسلامى در مهار غریزه جنسى، ص‏85.
11) بحارالانوار، جلد 11، ص‏221.
12) بقره، آیه 120.
13) مجموعه مقالات هم‏اندیشى بررسى مسائل و مشکلات زنان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات زنان، چ اوّل، 1380.
14) همان، ص‏686.
15) دنیاى زن، علامه فضل‏اللَّه، نشر سهروردى، تهران، چ اوّل، 1383، ص‏236.
16) مجموعه مقالات، ص‏689.
17) بازتاب اندیشه، آبان و آذر 1383، ص‏1550.
18) هفته‏نامه خبرى دانشگاه علم و صنعت، شماره 7 و 3.
19) اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، حسین بستان، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چ اوّل، 1383، ص‏183.
20) همان، ص‏213.
21) بازتاب اندیشه، آبان و آذر 1383، ص‏1550.
22) حجاب، شهید مطهرى، ص‏112.
23) هفته‏نامه دانشگاه علم و صنعت، ش 5، 23/2/1385.
24) همان.
25) همان.
26) مقام زن، ص‏16.
27) حجاب، شهید مطهرى، ص‏262.
28) بازتاب اندیشه، آبان و آذر 1383، ص‏1550.
29) مقام زن، ص‏131.
30) سنن ابوداوود، ج‏1، ص‏19.
31) کافى، ج‏5، ص‏518.
32) حجاب، شهید مطهرى، ص‏262.
33) صحیح بخارى، کتاب العلم، ج‏1، ص‏115.
34) فروع کافى، ج‏5، ص‏320.
35) وسائل الشیعه، نکاح، باب 145، روایت 1.
36) وسائل الشیعه، ج‏20، ص‏235.
37) فرهنگ و مسائل و راهبردها، ص‏17.
38) نهج‏البلاغه، نامه 31.
39) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، ج‏1، محمدرضا زیبایى‏نژاد و محمدتقى سبحانى، ناشر دارالثقلین، قم، چ‏1، 1379، ص‏76.
40) اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، ص‏213.