«به بهانه مهر ماه، آغاز سال تحصیلى»
آموزش عالى، تفکیک یا اختلاط، گزینه برتر؟سرور اسفندیارى
سخن نخست
جنس نر و جنس ماده دو عنصر اصلى تشکیلدهنده جوامع بشرى هستند. ارتباطها و کششها و جاذبههاى بین این دو گروه، صحنههاى زشت و زیباى فراوانى را در طول تاریخ رقم زده است. عامل بسیارى از پیشرفتها، شکوفایىها، شادىها و کمالیابىها از یک سو و تباهىها، انحرافات، جنگها و پستىها از سوى دیگر، به چگونگى این رابطه برمىگردد. از جهتى دیگر اصل ارتباط دو جنس گریزناپذیر بلکه مفید و لازم است.
نظام دینى و جمهورى اسلامى ایران و مسئولان جامعه براى رشد جسمى و روحى آحاد مردم باید محیطها و نهادهاى کشور را ساماندهى کنند تا کمترین آسیب و بیشترین فایده نصیب مرد و زن گردد.
یکى از محیطهاى بسیار مهم و تأثیرگذار هر کشور، دانشگاهها هستند. در این نوشتار تلاش نگارنده بر آن است که آسیبهاى روابط دختر و پسر دانشجو، شناسایى گردد و مضرات و منافع وضع کنونى بررسى شود.چیستى روابط
رابطه، واژهاى عربى است که به معناى تماس و وصل شدن به کار مىرود و در گفتار روزمره به مجموعهاى از رفتارهایى گفته مىشود که در تماس با یکدیگر ابراز مىکنیم. رابطه و برقرارى ارتباط با دیگران به خودى خود محکوم به فساد و تباهى نیست و این هدف و مقصود نهایى طرفین است که صفت سالم و یا ناسالم بودن را به همراه خواهد داشت. در جوامع مختلف، بنا به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و آموزههاى ملى، تعاریف مختلفى از روابط سالم و ناسالم ارائه مىشود.(1) در رابطه بین دختر و پسر یا زن و مرد به طور عام، نباید ارتباط و تعامل بین این دو را یک معضل و مشکل تصور کرد. دست قدرت پروردگار دو جنس را در عرصه هستى آفریده، تداوم و بقاى بشر و ماندگارى او را به وجود ارتباط و کشش بین این دو موجود نهاده است. آنچه که مد نظر و جاى اشکال و بحث است، نفس ارتباط نیست بلکه افتهاى پیرامون ارتباط مىباشد. از جمله این افتها به نگاه جنسیتى، جذابیتها، پیوند عاطفى، عدم رعایت حدود متقابل در روابط، و ... مىتوان اشاره کرد.
تعامل اجتماعى و در کنار دیگران بودن و رفتارهاى اجتماعى داشتن، یک بخش مهم رفتارهاى انسانى است.عوامل زمینهساز روابط سالم و ناسالم دختر و پسر
مفهومى که از رابطه دختر و پسر به ذهن مىرسد یک تعریف مطلق و بسته نیست. در مورد مقوله بین دو جنس، در تمامى نقاط دنیا براى قانونمندى این ارتباط، الگوهاى متفاوتى وجود دارد و معیارهایى براى خود قرار دادهاند.
هر تعریفى از رابطه دختر و پسر، باید در بستر فرهنگى جامعه باشد و در چهارچوب آن فرهنگ تعریف شود که هم تا حدودى از التهابات نیازهاى یک جوان کاسته شود؛ هم در ناهمگونى و ضدیت با ارزشهاى مطلوب جامعه قرار نگیرد. در جوامع مدرن و امروزى، در تعریف رابطه دختر و پسر و زن و مرد، چالش و مشکلى به چشم نمىخورد، و موضوع حل شده و جا افتاده است و با دیگر مؤلفههاى غرب مانند مادران تنها یا کودکان اجارهاى، هماهنگى دارد. البته آنان تاوان سنگین این تعاریف را هم مىپردازند.
تقابل بین جامعه مدرن و جامعه سنتى، مسائل و موضوعات را به معضل و مشکل تبدیل مىکند. اگر هر مسئلهاى با فرهنگ آن جامعه و بدون مقایسه و الگوگیرى، به تبادل اندیشهها گذاشته شود، مطمئناً نتیجه و برایند، با فرهنگ و باورهاى آن مجموعه هماهنگى دارد.
عوامل مؤثر و بسترساز در روابط ناسالم میان دختر و پسر را مىتوان در چهار عنوان طبقهبندى کرد:
1- عوامل درونى و روانى: وجود تفاوتهایى در حالات روانى و روحى دختران و پسران، سلیقههاو خواستههاى آنان و نوع تربیت، باعث بروز و ظهور روابط ناسالم میان دو جنس مىشود.
یکى از مهمترین عوامل طبیعى و درونى هر دو جنس، غریزه جنسى و توان شهوانى است. غریزه جنسى بزرگترین نیرویى است که بر جسم و جان جوانان حکومت مىکند، نیز نیرومندترین انگیزهاى است که اندیشه و افکار آنان را برمىانگیزاند. بدون تردید غریزه جنسى در انسان واقعیتى است که بدون فایده و حکمت آفریده نشده است.(2)
غریزه جنسى نیروى محرک مثبتى است که باعث جذب دو جنس مىشود و نتیجه آن رابطه مثبت و زندگى مشترک و ازدواج مىباشد، اما اگر این نیرو در مسیر ناسالم قرار گیرد، خانمانبرانداز و بلایى عظیم است.
از عوامل روانى نیز مىتوان انحرافات جنسى و یا بىهویتى دختر و پسر نسبت به قبول و پذیرش جنسیت خویش را نام برد. هر کدام از اینها به تنهایى در ایجاد زمینههاى انحراف و چالش در روابط دختر و پسر مؤثر هستند.
2- عوامل فرهنگى: با شناخت از فرهنگ جوامع مىتوان به تعریف مناسبى از روابط سالم و یا غیر سالم دختر و پسر دست یافت. زمانى که جامعه فردگرایى و آزادى مطلق را اساس جهانبینى خود قرار مىدهد، فرهنگ آن جامعه در راستاى اصولش تعریف و تبیین مىشود. فردگرایى شاخصه اصلى فرهنگ غربى است. فردگرایى، محوریت غریزه و امیال انسانى را در گزیدن ارزشها، خلقیات و رفتارها مىپذیرد. در این اندیشه، زندگى فرد به خودِ او تعلق دارد و در میدان لذتجویى مادى معنا مىپذیرد.(3)
تئورىپردازان غربى مانند «فروید» و «راسل» و امثال اینها تصور کردند که راه آرام کردن و فرو نشاندن غرایز، برآوردن و اشباع بىحد و مرز آنها مىباشد. فروید معتقد است که اخلاق جنسى قدیم براساس محدودیت بوده، عمده ناراحتىهاى بشر برخاسته از ممنوعیتها است. اینان سرکشى غرایز را متوجه محدودیتها و ممنوعیتها دانسته، معتقدند که براى آرامش غریزه جنسى باید آزادى مطلق در تمام شئون زندگى زن و مرد، وجود داشته باشد. آنها روابط آزاد بین زن و مرد و دختر و پسر را کاملاً سالم و قانونى مىدانند.(4)
3- عوامل اقتصادى: فقر و ثروت در کنار عوامل دیگر در ایجاد روابط ناسالم مؤثر هستند. کمبودهاى اقتصادى در کنار کانونهاى از هم پاشیده خانوادگى، دختران و پسران را براى ایجاد روابط به سوى خود مىکشاند تا در سایه این روابط کاستىها و کمبودهاى مالى و اقتصادى خود را جبران کنند. مسلّم است، در همه جوامع، از جمله عوامل مهمى که باعث ترویج فساد و فحشا مىشود، نیز به روابط ناسالم و غیر مشروع زنان و مردان مىانجامد، فقر است؛ همچنین گروهى که داراى ثروت و توانایى مالى زیادند، در صورت وجود سایر عوامل، داراى روابط ناسالمى خواهند بود.(5)
4- عوامل اجتماعى و خانوادگى: افراد در دامن خانواده رشد و نمو مىکنند و خانوادهها در کنار هم اجتماع را مىسازند. اولین جایگاه تربیت و آموزش و پرورش محیط خانه است و مربیان، غالباً پدر و مادرها هستند. البته در بسیارى از جوامع امروزى خانوادههاى تکسرپرست یا مؤسسههاى جایگزین خانواده، این مسئولیت را به عهده دارند.
عدم آگاهى از روشهاى تعلیم و تربیت، کمبودهاى عاطفى و روانى، مشغلهها و درگیرىهاى بین اعضا بخصوص والدین، نوع فرهنگهاى خاص مناطق، الگوهاى سنتى و مدرن، بىسوادى و ... دست به دست هم داده و زمینه بروز روابط ناسالم میان دختران و پسران را ایجاد مىکند.
دختران و پسرانى که هر کدام از جهت آداب و رسوم و عادات و نوع طبقات اجتماعى، با هم متفاوت هستند، در دانشگاه کنار هم باید درس بخوانند. این فرایند در روابط دختران با همجنسان یا پسران با همجنسان، مشکل حادى به وجود نمىآورد، ولى در مورد جنس مخالف، روابط به چالشها و ناهنجارىها کشیده مىشود و سرآغاز روابط ناسالمى است.اختلاط، معیارها، دلایل
اختلاط به معناى آمیختن، در هم شدن و آمیختگى مىباشد.(6) اما در اصطلاح، مراد، فضایى است که دو جنس به راحتى بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. زمانى دو جنس موافق و زمانى دو جنس مخالف، اختلاط را به وجود مىآورند.
اختلاط زمانى قهرى و غیر اختیارى است مانند محیطهایى که در روند تشکیل آن انسانها به طور مستقیم دخیل نبودهاند مانند خیابان و بازار اما زمانى ساختگى و مصنوعى است و انسان به وجود آورنده آن مىباشد مانند محیطهاى دانشگاهى، مسجد، مجموعههاى فرهنگى، ادارات و ... .
تفاوت این محیطها از جنبه اختلاط دو جنس مخالف و روابط دوسویه در این است که در محیطهاى غیر ارادى و قهرى، پایدارى و دوام وجود ندارد و مردم از هر طبقه و جنس و فرهنگ، بخصوص سن و شغل با هم
ارتباط و تعامل دارند و انسانها براى برطرف کردن نیازهایشان ناچار از اختلاط هستند.
اما در محیطهاى ساختگى و تصنعى نوع روابط و برخوردها در محدوده زمان و مکان خاص مىباشد.
سن و شغل عموم افراد در چنین فضاهایى به هم نزدیک است، مانند دانشگاه که جوّ آن جوان و مشغله آنها دانشجویى است.
بحث مورد نظر در مورد اختلاطهاى ارادى و ساختگى است و چگونگى روابط دختر و پسر در این گونه محیطها مورد کند و کاو مىباشد. در اینجا آیا اختلاط دختر و پسر و روابط، امر ضرورى و لازم است؟
در مقوله اختلاط عدهاى بر این عقیدهاند که ارتباط دختر و پسر در محیطهاى دانشگاهى داراى جنبههاى مثبت و مفید براى دو طرف است و باید دیدگاههاى عرف و شرع نسبت به این مسئله تغییر کرده، روابط را امر طبیعى و عادى دانست.
بررسى دلایل موافقان نظریه اختلاط و عادىسازى روابط دختر و پسر
1- تمرین نگاه انسانى به یکدیگر
زن و مرد هر دو انساناند و آنان نیاز به ارتباط دارند. با ارتباط انسان ساخته و پخته مىشود.
اگر در تربیت دختر و پسر بر جنبه انسانى آنها تکیه کنیم و آن دو را از هم جدا نکنیم،
زمینه ارتباطهاى نادرست برطرف مىشود. باید تفاوتهاى جنسى را در ارتباطات حذف کنیم تا حساسیت نسبت به جنس مخالف کم شود. تعصبات بىدلیل و عقاید سنتى در این زمینه باید محدود شود. اختلاط به معناى آمیختگى جنسى بین دختر و پسر نیست، بلکه روابط دو انسان مد نظر است.نقد دلیل
در اینکه زن و مرد هر دو انسان هستند و باید دیدشان نسبت به هم، انسانى باشد نه جنسیتى، حرفى نیست. اما هر کدام از زن و مرد، با وجود انسان بودن، هم زن هستند هم مرد، یعنى جنسیت هیچ وقت نادیده گرفته نمىشود و حرف اول را در روابط مىزند. اگر روابط بین زن و مرد بر پایه انسانیت پىریزى شود، شرط اساسى و مهم آن محو هر گونه نمادى از نوع جنسیتى مىباشد که چنین خواستى با آفرینش انسان ناهمگونى دارد. اگر بُعد انسانى نمىتواند حرف اوّل را در اغلب روابط بزند به دلیل گرایش طبیعى دو جنس نسبت به یکدیگر مىباشد. این گرایش، مهمترین عامل تشکیل خانواده (هسته بنیادین حیات پاک اجتماعى) است. خودنمایى جنس ماده و تمایل جنس نر، امرى غریزى و مشترک انسان و حیوان است.(7)
به دلیل عدم رعایت طرفین در برقرارى روابط سالم و نبود حد و مرز و حریم، نفسانیت و غرایز حاکم هستند. پسران در روابط خود با دختران فاقد زیرساختهاى فکرى صحیحى هستند و دختران در روابط به روساختها توجه دارند و بُعد جنسىشان را بیشتر ظاهرى مىکنند تا شخصیت و بُعد انسانى. اسلام معتقد است که به دلیل کششهاى جنسى که میان زن و مرد و دختر و پسر وجود دارد، ارتباط این دو در معرض خطر انحراف و کجروى است. هر چند انحراف در سطح گفتگو و نگاه باشد.
زن و مردى که در خیابان و کوچه در رفت و آمد هستند و برخوردهاى مداوم و پى در پى ندارند و با مشغلهها و درگیرىهاى روزانه خود مشغولاند، روابطشان محدود است و به موردهایى خاص ختم مىشود. اما ملاقاتها و روابط پیوسته باعث انس و الفت و همدلى مىشود. حال اگر دو طرف جوان و مجرد باشند و در ارتباط پایدار و مرتب در طى سالهاى تحصیلى در محیطى مانند دانشگاه، موضوع فرق مىکند. هیچ غریزهاى به سرکشى و حساسیت غریزه جنسى نیست، از اینرو احتیاطها و توصیههاى اسلام مبنى بر دور نگه داشتن زنان و مردان اجنبى تا حدودى که مشکل و سختى ایجاد نکند مبنى بر اصول روانى است.
به نیروى تقوا و ایمان در مقابل همه عوامل گناهها مىتوان تکیه کرد مگر در مورد گناهان مربوط به غریزه جنسى؛ اسلام هرگز نیروى پارسایى و ایمان را با اینکه قوىترین بازدارندههاى اخلاقى است، ضامن کافى در برابر تحریکات و دسیسههاى این غریزه ندانسته است.(8)
میل به خودآرایى و خودنمایى از خصلتهاى زنان است؛ محبوب شدن و مورد توجه قرار گرفتن براى آنان مهم و حیاتى است، در صورتى که مرد در صدد است دل خود را گرو دهد و شیفته شود. مردان به طور معمول عاشقپیشه و زنان معشوقپیشهاند. تحقیقات و تجربههاى علمى نشان مىدهد که مردان به محرکهاى چشمى، حساستر هستند و ثابت شده که تمامى سطح بدن زن براى مرد محرک است.(9)
امروزه در علم تجربى به اثبات رسیده است که همواره از اندام هر موجود جاندارى، امواج مرموزى متصاعد مىشود و در محدودهاى خاص، روى اشیاى مستعد و همگون تأثیر مىگذارد که از آنها به «مانیه تیسم» حیوانى تعبیر مىکنند. در انسان این تشعشات یا دستکم بروز آنها همگونى خاص با افکار و روحیات و آمادگى ساختمان جسمى دارد. به ویژه در زنان، امواج بالا از شدت بیشترى برخوردار است. دانشمندان آلمانى در تحقیقات گستردهاى به این واقعیت علمى پى بردهاند که از اندام زن و حتى از موى سر او، امواج مرموزى پراکنده مىشود و بر بدن برخى از مردان مستعد تأثیر گذاشته، موجب تحریک و فعالیت غدههاى جنسىشان مىگردد.(10)
دست آفرینش بین دو جنس کشش و جاذبه قرار داده است. حضرت آدم(ع) در اولین دیدار پس از آفرینش حوا، از خدا پرسید که این آفریده زیبا کیست که نسبت به او چنین احساس انس مىکنم!(11)
در اغلب برخوردهاى میان زن و مرد، دختر و پسر، اوّل جنس به چشم مىخورد، سپس انسانیت، و این امرى طبیعى و غیر ارادى است.2- دید منفى جهانى
در جامعه جهانى که به علت پیشرفت فناورى ارتباطات، دهکده جهانى شمرده مىشود، پدیده ارتباط زن و مرد و بالطبع دختر و پسر در محیطهایى چون دانشگاه، حل شده است و نمىتوان در گوشههایى از جهان، فرهنگى به نام تفکیک و عدم اختلاط را بر روابط زن و مرد حاکم کرد.
براى هماهنگى و گسترش مبادلات علمى با دیگر کشورها باید در به وجود آوردن زمینههاى جذب و همکارى قدمهاى مثبت برداشته شود. مسائلى مانند روابط دختر و پسر جاى طرح و گفتگو ندارد و ناگزیریم که طبق الگوى جهانى عمل کنیم و گرنه جامعه جهانى دید منفى نسبت به ما پیدا مىکند.نقد
در جامعه جهانى همان طور که نمىتوان جلو تأثیر فرهنگها را گرفت، نمىتوان یک فرهنگ را در فرهنگ جهانى محو کرد. حفظ ارزشها، اعتقادات و باورها از ابتدایىترین اصول هر فرهنگى است. با رجوع به مبانى دینى، قرآن به روشنى به این مسئله اشاره دارد:
«وَ لَن تَرْضى عَنکَ الْیَهوُدُ و لا النَّصرى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتُهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدى؛(12)
هرگز یهود و نصارا از تو راضى نخواهند شد مگر از آیین آنان پیروى کنى. بگو هدایت الهى، تنها هدایت است.»
اگر فرهنگى ریشهدار و متکى به اعتقادات محکم باشد مىتواند روابط موفقى داشته باشد و حریمهاى خود را حفظ کند.(13)3- پیشرفت و رقابت درسى
انسان موجودى اجتماعى است و براى برآوردن نیازهایش به ارتباط با دیگران روى مىآورد.
پیشرفت و بهرهمندى از استعدادهاى انسانى، در سایه برقرارى ارتباط با همنوع فراهم مىشود. هر چه گستره این برخوردها بیشتر باشد، امکان ترقى و رشد آدمى بیشتر است.
حال با عنوان کردن تفکیک دو جنس، از نیرو و استعدادهاى نیمى از جامعه محروم مىشویم.نقد
هر پیشرفت و صعودى، توان و نیروى بالاى روحى و روانى و جسمى را مىطلبد. در صورتى که در محیطهاى دانشگاهى ما، نیمى از توان و انرژى دختران و پسران، در نوع و چگونگى روابط هدر مىرود. چقدر فرصتها و وقتها به علت آفات ارتباطات علمى و کارى با جنس مخالف، از دست مىرود و مانع رشد و روند صحیح کار مىشود! محیطهاى پر از جاذبه و تحریک، قدرت تمرکز حواس را مختل و بازدهى کار را پایین مىآورد.
4- اختلاط، زمینهساز ازدواج آگاهانه
اختلاط و روابط دختر و پسر در سطح دانشگاه باعث انتخاب آگاهانه در ازدواج است. زمانى که دختر و پسر ارتباطى نداشته باشند، مشکل اساسى براى انتخاب صحیح پیدا مىشود، یعنى:
نداشتن درک صحیح از جنس مخالف که باعث مىشود فرد نتواند خصوصیات خوب و بد و ظاهرى و باطنى را در ازدواج شناسایى کند، و عدم شناخت کامل از کسى که مىخواهد سالها با او زندگى کند.(14)
هر چه تعامل و ارتباط بیشتر باشد شناخت بهترى از روحیات جنس مخالف به دست مىآید و ازدواج در سایه شناخت، تحکیم و استوارى بالایى دارد.نقد
شناخت، آگاهى مىآورد و ارتباط مرحله اوّل شناخت است. اما کدام ارتباط و شناخت منجر به ازدواج مىشود؟
احساسات آتشینى که دختران و پسران جوان در اغلب حالات دارند، احساساتى غریزى است که در آن جنبههاى روحى با جنبههاى جسمى در هم آمیخته، تا جایى که پسر یا دختر گمان مىکنند از نظر روحى یکدیگر را دوست دارند، ولى سرانجام پى مىبرند که عشق آنها صرفاً غریزى و جسمى بوده است.(15)
دانشگاه مىتواند بسترى براى ازدواج باشد ولى اختلاط و روابط به طور خاص نمىتواند زمینه ازدواج باشد. روابط دختر و پسر در دانشگاه در زمینه ازدواج با سه شرط مىتواند مانعى نداشته باشد:
شرط اوّل اینکه روابط و گفتگوى دختر و پسر به نیت و مقصد ازدواج باشد،
دوم اینکه خانوادهها و مراکز مشاوره دانشگاه در جریان باشند،
و سوم اینکه دختر و پسر شرایط و امکان ازدواج را داشته باشند و همشأن باشند.
گفتگو و تعامل بین دختر و پسر به نیت ازدواج، بهتر است در چند جلسه باشد و رابطه زیاد نباشد چون هر رابطهاى بخصوص در سنین جوانى به دلبستگى و دلدادگى مىانجامد و بیشترین لطمه و صدمه را دختران از این روابط مىبینند.
در جوامع غربى، پسرانى که روابط متعدد پیش از ازدواج داشتهاند در زندگى زناشویى ناکامند، به دلیل اینکه زندگى براى این افراد تنوع، زیبایى و تازگى ندارد.
در مورد ازدواج، با نگاهى به آمار مىتوان دید که آمار طلاق در کسانى که پیش از ازدواج ارتباطهاى دوستانه داشتهاند بالاتر است. از طرفى آشنایى و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع بیشتر از آنکه معرفتساز باشد، فروزنده هوسها و معرفتسوز است. با توجه به تجربیات به دست آمده، ارتباطات پیشین نمىتواند مشکل شناخت را حل کند، بلکه مشکل شناخت بیشتر به آفات شناخت برمىگردد، که در رأس آنها تعلق قلبى پیدا کردن به طرف مقابل است که باعث نادیده گرفتن عیبها و نواقص مىشود.(16) ارتباطات و پیوندهایى که از طریق بالا ایجاد مىشود سستترین پیوندها و ناپایدارترین آنها است.5- عصر ارتباطات
موافقان همچنین مىگویند: اوضاع حاکم جامعه جهانى، جدایى دو جنس مخالف را ناممکن گردانیده، زیرا عصر حاضر، عصر ارتباطات و اطلاعات است. همان گونه که در این عصر، فرهنگها، ادیان و مذاهب به گفتگو و ارتباط میان هم تن دادهاند، باید ارتباط و گفتگوى میان افراد بشر را، فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ، دین و مذهب، پذیرفت.(17)
نقد
گفتگو و تعامل با دیگران به معناى نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن ارزشها، باورها و از خود بیگانگى نیست. به بهانه برداشتن مرزها در ارتباطات بشر امروز، نباید از فرهنگ دینى سرپیچى کنیم. قرآن مجید فساد اخلاقى را از مهمترین عوامل عذاب الهى و فروپاشى تمدنها برشمرده شده است. خیزش و جوشش همه تمدنها با تقواى الهى مردان و زنان آغاز مىشود و فروپاشى آنها با بىتقوایى. فساد اخلاقى مهمترین عامل فروپاشى نهاد خانواده نیز شناخته شده است.(18)
کسانى که دنیاى معاصر را تجربه کردهاند، عوارض ویرانگر آزادى بىحد و مرز و لجامگسیختگى جنسى را شاهدند، در نتیجه عوامل بازدارنده روحى و اجتماعى، حذف یا کاهش مىیابد، نیز امکانات گسترده جهت آسان کردن کامجویى جنسى، ایجاد مىگردد. از دیگر پیامدها: ظهور و رواج جایگزینىهاى متنوع و کم هزینه و پر جاذبه براى ازدواج، کاهش اعتبار ارزشى ازدواج و سست شدن بنیاد خانواده است.(19)
چالشهاى روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنیاى امروز، براى تمامى جهانیان پیامدهاى ناگوار و غیر قابل کنترلى را به وجود آورده است. فحشا، فساد، ابتذال، روابط نامشروع اخلاقى، مجلات ضد اخلاقى،
صنعت سکس و پورنوگرافى، برنامههاى مستهجن ماهوارهاى و اینترنتى شواهد زنده و گویایى بر این ادعا هستند.
مطالعه تطبیقى که در شصت و شش کشور صورت گرفته، نشان مىدهد که هر چه زنان در جامعه بیشتر با مردان مرتبط باشند، میزان طلاق بالاتر خواهد بود.(20)
اختلاط دختر و پسر با توجه به جاذبههاى طبیعى دو جنس، زمینههاى مساعدى را براى زوال تدریجى خانواده، بروز تنشها، خیانت، طلاق و ... فراهم آورده است.6- کم کردن حساسیتها و تنشها
دور کردن دختر و پسر از همدیگر و ممنوعیت اختلاط و ارتباط، باعث افزایش التهاب و اشتیاق مىشود اما وجود روابط بین دو جنس در محیطهایى مانند دانشگاه حساسیتها و تنشهاى میان دختر و پسر را به حداقل مىرساند؛ از طرفى نگاه جامعه و دید خانوادهها را تغییر مىدهد و اختلاط را امرى عادى و مسئلهاى حل شده فرض مىکنند.
براى مهار و کنترل غریزه جنسى و کاستن از حساسیتها، باید هر گونه اختلاطى را مجاز دانست.(21)
طبق اصل «الانسان حریص على ما منع» این حالت باعث مىشود که هر کدام، از جنس مخالف تصور خاصى داشته و در پى کشف تصوراتشان باشند و این فرایند، زمینه حساسیت و تنش در روابط دختر و پسر را ایجاد مىکند و حرص و ولع کاذبى را نسبت به برقرارى ارتباط با جنس مخالف به وجود مىآورد.نقد
در روانشناسى جدید بخصوص روانشناسى غربى مانند فروید و راسل، ناکامىها را معلول قیود اجتماعى مىدانند.
برتراند راسل عقیده دارد «اثر معمولى تحریم، عبارت از تحریک حس کنجکاوى عمومى است ... . ناکامى و تحریم، اگر همراه تحریک باشد، حساسیت و عقده را به دنبال دارد.»(22)
برداشتن قیود و آزادى بىحد، حرص، تحریکات و هیجانهاى رفتارى و اخلاقى را به دنبال دارد. عادى شدن روابط دختر و پسر، انگیزه ازدواج را کم کرده و در پى آن سن ازدواج، بالا مىرود. روابط آزاد پسران و دختران، از مهمترین عوامل عدم تشکیل خانواده به شکل صحیح و پایدار آن است.(23) آیا در دنیاى غرب که هر گونه اختلاطى،
مجاز و قانونى شمرده مىشود، حرص و آزار جنسى و تنشها کم شده و روابط بین دو جنس، سالم و معقول و منطقى است و هیچ گونه فساد و بىبند و بارى در جوامع آنان به چشم نمىخورد؟ آزادى بىحد و مرز ارمغانى به جز فروپاشى خانواده و گسترش انواع فسادها و بیمارىها، نداشته است.7- تفکیک، توهین به شعور دانشجو
موافقان مىگویند: اختلاط دختر و پسر و روابط بین دو جنس در دانشگاه، نشان از شعور بالا و نگاه انسانى دختر و پسر به یکدیگر است.
برقرارى ارتباط، در واقع تمرین برخورد و تعامل صحیح و یادگیرى آداب معاشرت با جنس مخالف است اما تفکیک به نوعى توهین به شعور دختران و پسران مىباشد.نقد
با توجه به نکات بیان شده، آنچه مد نظر است وجود کمترین روابط میان دختر و پسر است. جنبههاى خصوصیتى دو جنس و گرایشهاى طبیعى این دو که در واقع، شگفتانگیزترین عامل تداوم حیات انسانى در کره خاکى است،(24) عامل جذبه و کشش مىباشد و زمانى که با خودنمایى و تحریکپذیرى از هر دو طرف روبهرو باشد، دیگر چشم عقل کور مىشود و آنچه که حرف نخست را مىزند غریزه و دل است.
آیا در باور جامعه، وجود بانکها، گاوصندوق و حتى قفل، نوعى توهین به درستى و صداقت و امانتدارى افراد مىباشد؟
مسلماً جواب منفى است و تنها سارقان و دزدان هستند که با قفل و بانک مشکل دارند.
شکستن حریمها، رواج فساد و فحشا، پایین آمدن فعالیتها و پیشرفت علمى و تحقیقى در جامعه و دانشگاه، و برافروختن شعله هوا و هوس و ... یک روى سکه هستند و روى دیگر سکه و نماى خوش آن، عَلَم کردن دید انسانى و درک فهم دو جنس مىباشد.
یادگیرى آداب معاشرت و شناخت درست از جنس مخالف، احتیاج به روابط مکرر و دوستانه ندارد، چون در اطراف هر فردى، جنس مخالف وجود دارد مانند خواهر، برادر، عمه، عمو و ...
همچنین شایان ذکر است که تعامل اجتماعى دو جنس، از بعد دانش، اندیشه و فرهنگ مبتنى بر پرهیزگارى، مرزى نمىشناسد. پرهیزگارى ظاهرى نشان پرهیز باطنى، ظاهر فرد نشان شخصیت و نشان انسانى اوست.(25)اختلاط و پیامدهاى منفى
در ادامه سخن با یادآورى اجمالى نکاتى که در رد نظریات موافق اختلاط مطرح شد، موارد را به صورت اشاره عنوان مىکنیم:
- اتلاف نیروها در علم و عمل؛
- عشقهاى بىاساس و مجازى؛
- روابط غیر مشروع و ناسالم؛
- آسیبهاى روانى و روحى؛
- فراهم آمدن زمینههاى گناه؛
- بىپروایى و از بین رفتن صفاتى مانند حیا، عفت، پاکدامنى، وقار و ...؛
- پایین آمدن میزان ازدواج به دلیل وفور عرضههاى جنسى؛
- بالا رفتن سن ازدواج؛
- بىاعتمادى و استحاله (دگردیسى) درونى؛
- سرکوبى استعدادها؛
- افت تحصیلى؛
- حریمشکنى و عبور از مرزهاى ارزشى و اعتقادى؛
- سست شدن پایههاى خانواده و ...
موارد برشمرده، از آفتهاى اختلاط و روابط غیر ضرورى و بدون حریم بین دختر و پسر در سطح دانشگاهها است.کلمات طیبه و گزینه برتر
اسلام، هم با جمود مخالف است، هم با جهالت. قرآن کریم اجتماعى را پىریزى مىکند که دایماً در حال رشد و توسعه باشد.(26)
رجوع به آیات و روایات و سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار علیهمالسلام براى ما حجت و امرى مطلوب و خواستنى است. همان طور که گفتیم اسلام به خطرات ناشى از روابط به اصطلاح آزاد جنسى کاملاً آگاه است. نهایت مراقبت را در برخوردهاى زنان و مردان اجنبى دارد تا حدودى که منجر به حَرَج و فلج نشود و طرفدار دور نگه داشتن زنان از مردان است.(27)
آیات و روایات متعددى که در باب لزوم رعایت پاکدامنى، حفظ حریم و ممنوعیت آمیختگى دو جنس مخالف، حرمت خلوت زن و مرد نامحرم و تبرج و خودآرایى در خارج از خانه آمده، گویاى این است که سادهانگارى و تساهل در روابط زن و مرد از دیدگاه اسلام مردود است.
توصیه فراوان دین به ازدواج و تشویق به آن، در راستاى حفظ دین، نیز شاهدى بر این مطلب است که دختر و پسر مجرد در زمینه تعاملات و برخوردهایشان در معرض خطر جدى قرار دارند. شرع ارتباط زن و مرد را با رعایت موازین مجاز دانسته است اما به اختلاطها و رفت و شدهاى بىجهت روى خوش نشان نمىدهد.(28)
این جملات بیانگر ارشاد به حقیقتى روحى و روانى در روابط دو جنس است. به علت اینکه رابطه زن و مرد اجنبى بسیار خطرناک مىباشد، اسلام به صورت یک امر ارشادى و اخلاقى توصیه مىکند که تا حد ممکن، اجتماع مدنى غیر مختلط باشد و از هر گونه تحریک و هیجان باید جلوگیرى کرد.(29)
در محیط اجتماعى اسلام اختلاط و آلودگى نیست، بلکه روابط انسانى و اخلاقى و حفظ شرافت وجود دارد. حفظ سنن و ارزشهاى اسلامى در پىریزى بناى سعادت جامعه نقش اساسى دارد.
با مرورى کوتاه و اجمالى بر روایاتى که به نوعى به روابط زن و مرد اشاره دارند، بر دیدگاه اسلام آگاه مىشویم:
پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خویش دستور داد درِ ورودى زنان به مسجد از درِ ورودى مردان جدا باشد.(30)
رسول خدا براى اینکه برخورد و اختلاطى بین زنان و مردان رخ ندهد دستور مىداد مردان از وسط و زنان از کنار کوچه یا خیابان راه بروند.(31)
پیامبر دستور داده بود شبهنگام که نماز تمام مىشد، اوّل زنها بیرون بروند، بعد مردها. رسول خدا خوش نمىداشت که زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند.(32)
ابوسعید خدرى نقل کرده: زنان به پیامبر گفتند: مردان پیرامون شما را احاطه کرده و وقتتان را مىگیرند، پس روزى را براى بانوان مشخص کرد تا در آن روز آنها را دیده و موعظه کند.(33)
«قال المعصوم: لا یخلون رجل بامراه الا کان ثالثهما الشیطان؛
هیچ زن و مرد نامحرمى با یکدیگر خلوت نمىکنند، مگر اینکه سومین آنان شیطان است.»(34)
«پیامبر اکرم(ص) اذا جلست المرأة مجلسا فقامت عنها فلا یجلس فى مجلسها رجل حتى یبرد؛
هنگامى که زن در جایى نشست و سپس از آنجا بلند شد، پیش از اینکه محل نشستن او سرد گردد، مردى به جاى او ننشیند.»(35)
امیرالمؤمنین خطاب به اهل عراق فرمود:
«یا اهل العراق، نُبِّئْتُ أنّ نسائکم یدافعن الرجال فى الطریق أما تستحیون؛
خبر یافتم که زنان شما در خیابان با مردان اختلاط دارند، آیا حیا نمىکنید؟!»(36)
تمام توصیههاى دینى به خاطر جلوگیرى از ایجاد تنگنا و مشکل در روابط بین دختر و پسر یا زن و مرد مىباشد. وجود حریم و حدود در روابط حرف اوّل اسلام است.
آنچه که اولیاى دین به عنوان توصیههاى اخلاقى عنوان مىکنند در راستاى دستیابى به جامعه و محیطى سالم است.
اسلام تکلیف مسلمانان را در معاشرت، چگونگى زندگى فردى، خورد و خوراک، شیوه لباس پوشیدن، درس خواندن، حکومت، روابط با یکدیگر و ... تعیین کرده است.(37)
حضرت على(ع) به امام حسن(ع) وصیت فرمود:
اگر مىتوانى کارى بکن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. همان طور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج از خانه برایشان زیانبار و خطرناک است، وارد کردن بیگانه به داخل خانه و اجازه معاشرت دادن به او نیز آسیبآور و خطرناک است.(38)حرف آخر
ارتباط انسانها با یکدیگر، خواه در خانواده و خواه در جامعه، همواره نیازمند تبیین خطوط و مرزهایى است که به روشنى، مناسبات و روابط انسانى را نظم مىبخشد. شأن اخلاقى در روابط انسانى، با تلطیف رابطهها، ایجاد نشاط و تحریک انگیزهها در حدود وضع شده از سوى شرع و عرف، براى تفاهم و حسن ارتباط است.(39)
آنچه که مد نظر فرهنگ دینى ما است، وجود حریم در روابط زن و مرد مىباشد. حریمهایى که اسلام در ارتباطات انسانى قرار مىدهد براى این است که اجتماع طبیعى محفوظ بماند و از مسیر طبیعى منحرف نشود.
نظام تربیتى - حقوقى اسلام با هدف ایجاد یک جامعه سالم و تأمین هدفهاى مربوط به سعادت فردى و اجتماعى، تدبیرهاى ویژهاى در این خصوص برگزیده است.
از مهمترین تدبیرهایى که اسلام براى نظامسازى مطلوب بین دختر و پسر و زنان و مردان مورد توجه قرار داده است:(40)
ارائه الگوهاى تربیتى و اخلاقى پسندیده، تعیین حدود صریح قانونى، فراهم آوردن مقدمات لازم جهت جامعهپذیر ساختن افراد متناسب با الگوى مورد نظر، ایجاد حریم در روابط انسانى، ایجاد حساسیتهاى لازم در افکار عمومى و وجدان جمعى جهت برخورد با منکرات، و به طور کلى، زمینهسازى همهجانبه براى ایجاد یک فضاى اجتماعى سالم و غیر شهوانى است.پىنوشتها:
1) سایت همایش آسیبشناسى روابط دختر و پسر، 31 اردیبهشت 1382.
2) تأثیر پوشش اسلامى در مهار غریزه جنسى، حسین مهدىزاده، مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما، قم، چ اوّل، 1383، ص9.
3) زن در نگاه روشنفکران، زهرا تشکرى، مرکز مطالعات و تحقیقات زنان، قم، چ اوّل، 1381، ص83 و 84.
4) مقام زن، خلاصه آثار شهید مرتضى مطهرى، دانشکده امام صادق، تهران، چ ششم، 1382، ص140.
5) سایت همایش آسیبشناسى روابط دختر و پسر.
6) فرهنگ عمید.
7) هفتهنامه خبرى دانشگاه علم و صنعت، شماره هفت، 6/3/1385.
8) شهید مطهرى، حجاب، چ 1347، ص227.
9) فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، حداد عادل، انتشارات سروش، چ هفتم، 1376، ص64.
10) تأثیر پوشش اسلامى در مهار غریزه جنسى، ص85.
11) بحارالانوار، جلد 11، ص221.
12) بقره، آیه 120.
13) مجموعه مقالات هماندیشى بررسى مسائل و مشکلات زنان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات زنان، چ اوّل، 1380.
14) همان، ص686.
15) دنیاى زن، علامه فضلاللَّه، نشر سهروردى، تهران، چ اوّل، 1383، ص236.
16) مجموعه مقالات، ص689.
17) بازتاب اندیشه، آبان و آذر 1383، ص1550.
18) هفتهنامه خبرى دانشگاه علم و صنعت، شماره 7 و 3.
19) اسلام و جامعهشناسى خانواده، حسین بستان، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چ اوّل، 1383، ص183.
20) همان، ص213.
21) بازتاب اندیشه، آبان و آذر 1383، ص1550.
22) حجاب، شهید مطهرى، ص112.
23) هفتهنامه دانشگاه علم و صنعت، ش 5، 23/2/1385.
24) همان.
25) همان.
26) مقام زن، ص16.
27) حجاب، شهید مطهرى، ص262.
28) بازتاب اندیشه، آبان و آذر 1383، ص1550.
29) مقام زن، ص131.
30) سنن ابوداوود، ج1، ص19.
31) کافى، ج5، ص518.
32) حجاب، شهید مطهرى، ص262.
33) صحیح بخارى، کتاب العلم، ج1، ص115.
34) فروع کافى، ج5، ص320.
35) وسائل الشیعه، نکاح، باب 145، روایت 1.
36) وسائل الشیعه، ج20، ص235.
37) فرهنگ و مسائل و راهبردها، ص17.
38) نهجالبلاغه، نامه 31.
39) درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، ج1، محمدرضا زیبایىنژاد و محمدتقى سبحانى، ناشر دارالثقلین، قم، چ1، 1379، ص76.
40) اسلام و جامعهشناسى خانواده، ص213.