والدین آسانگیر
یکى از بزرگترین بدشانسىها براى بچهها، تربیت توسط پدر و مادر آسانگیر یا «به اصطلاح خوب» است. این دسته والدین کسانى هستند که بیش از حد مورد نیاز و اندازه به فرزندشان رسیدگى و تصور مىکنند خودشان باید همه کارهاى فرزندشان را انجام دهند. آنان با این گونه رفتار غیر متعادلشان اعتماد به نفس و استقلال فرزندان را از بین برده، مسئولیت کارهاى فرزندشان را بر عهده مىگیرند و نهایتاً بچههایى بىدست و پا تحویل جامعه مىدهند. این والدین به جاى اینکه اجازه دهند بچهها خود مسائل را تجربه کنند، همیشه مواظبشان مىباشند.
فرزند والدین «به اصطلاح خوب» این گونه است: سعى مىکند حرف خود را با زور پیش ببرد، فردى انتقامجو مىشود، خود را فردى بىلیاقت مىداند، همیشه از دیگران انتظار کمک دارد، به دیگران اعتماد ندارد، براى عقیده دیگران ارزشى قائل نیست، رابطه اجتماعى ضعیفى برقرار مىکند، خودخواه و پرتوقع است.
باید توجه داشت هدفها و انتظارات والدین سهلگیر روشن نبوده و در تربیت فرزندانشان از روش و فلسفه خاصى پیروى نمىکنند و عمدتاً تحت تأثیر محیط و القائات پیرامونى حرکت مىکنند. در ضمن اثرپذیرى از اقوام نزدیک در روش تربیتى آنان به وضوح قابل مشاهده است.
والدین آسانگیر هیچ نوع انتظارى از فرزندان خود نداشته و به فرزندان نیز مىآموزند از والدینشان انتظارى نداشته باشند. آنان هیچ نوع کنترلى بر رفتار فرزندانشان نداشته و آنان را کاملاً آزاد مىگذارند تا به هر نحوى که خود مایلند شیوههاى خاص زندگى را انتخاب و به کار گیرند.
والدین آسانگیر نسبت به تکالیف و نمرات درسى فرزندان توجهى نداشته و علاقهاى نیز به همکارى با معلمان و مدیریت مدرسه محل تحصیل آنان ندارند. از طرف دیگر، فرزندان احترام و اعتمادى شایسته براى والدینشان قایل نمىشوند چرا که مفهومى از کرامت نفس و تکریم را درک ننمودهاند.
والدین سهلگیر آنچه را که فرزندانشان بخواهند بلافاصله و سریعاً تهیه مىکنند و لو اینکه هیچ ضرورتى هم نداشته باشد. این دسته از والدین بیش از حد به بچههاى خود توجه داشته و در مقابل آنها حالت تسلیم و انفعال داشته و کوچکترین و بىارزشترین کار آنها را با بزرگترین تشویقها پاسخ مىگویند. متقابلاً این دسته بچهها از جامعه نیز چنین انتظارى خواهند داشت و از رشد شخصیتى مناسبى برخوردار نخواهند بود.
والدین آسانگیر در بسیارى از مسائل اخلاقى رعایت حضور بچههاى خود را نمىکنند که این عمل اهانتآمیزترین تجربه انسانى بچهها مىباشد به گونهاى که آنان در آینده تمایلى به رعایت حدود و شعایر دینى و اخلاقیات انسانى نخواهند داشت. همچنین، والدین آسانگیر در مورد امور معنوى خود خصوصاً در مورد ارتباطات معنوى و وظایفى نظیر خواندن نماز و دیگر امور الهى بىتفاوت هستند لذا محصول این گونه خانوادهها عموماً افرادى لاقید و به دور از دیندارى مىباشند.
بر خلاف این دسته که ذکرشان رفت، والدینِ مسئول و متعهد، قرار دارند که سعى مىکنند در فرزندان خود احساس مسئولیت و اعتماد به نفس را تقویت نمایند. والدین مسئول به روشهاى آزادمنشانه اعتقاد دارند و اجازه مىدهند فرزندشان خود تصمیم بگیرد و نتایج آن را خواه خوب یا بد تجربه کند. البته در مواردى هم که تصمیمگیرى فرزندشان موجب مىشود او با خطراتى روبهرو شود، مراقب او هستند. آنان براى فرزندان خود حق انتخاب قایلند. به عقایدشان احترام مىگذارند و به احترام متقابل باور دارند. در مواقع مقتضى از فرزندشان کمک مىخواهند و او را به وابسته نبودن و وابسته نشدن تشویق مىکنند.
فرزند والدین «مسئول» فردى با این ویژگىها بار مىآید:
- اعتماد به نفس دارد؛
- براى رسیدن به اهدافش خود کوشش مىکند؛
- با دیگران همکارى و تعاون دارد؛
- مسائل را با صبورى و حوصله و دقت حل مىکند؛
- به خود و دیگران احترام مىگذارد؛
- خود را از دیگران بهتر نمىشمارد؛
- اشتباهات را به عنوان تجربهاى براى فعالیتهاى آینده خود به حساب مىآورد؛
- جرئت دست زدن به تجربههاى نو و جدید را از خود نشان مىدهد؛
- سخاوتمند است و به دیگران اعتماد مىکند؛
به راستى شما جزو کدام دسته از والدین هستید؟ فرزندتان را چگونه تربیت مىکنید؟ آیا از نتیجه کارتان راضى هستید؟