شنا شیرجه در شادابى است
گفتگو با مریم مرادى - ورزشکارمسعوده کرمى
ورزش یکى از عوامل ضرورى براى ایجاد شادابى، نشاط، تحرک و پر انرژى بودن انسان در فعالیتهاى فردى و اجتماعى است.
تحقیقات پزشکى و روانشناسى نشان داده افرادى که مشغلههاى فکرى فراوان، مشکلات جسمى و معلولیتهاى حرکتى دارند، ضرورت ورزش در آنان بیشتر احساس مىشود.
«مریم مرادى» از دختران جوان ورزشکار و عضو تیمشناسى معلولان کشورمان است که چهار سال ورزش شنا را به طور جدى و حرفهاى دنبال مىکند. در همان برخوردِ آغازین به راحتى مىتوان ویژگىهاى یک ورزشکار همچون شور، شادابى، امید و انرژى بسیار را در چهره و رفتارش مشاهده کرد. او که از ناحیه پاى چپ دچار معلولیت است، در معرفى بیشتر خود مىگوید:
«24 سال دارم، در سال سوم رشته جغرافیا درس مىخوانم و در سازمان آب مشغول به کار هستم.»فعالیت اصلى شما چیست؟
تحصیل، کار و ورزش؛ که من همیشه به این سه فعالیت، با یک دید نگاه مىکنم، منظورم این است که براى هر سه اینها اهمیت ویژه قائل هستم و سعى مىکنم که در هیچ کدام از این فعالیتها کوتاهى نکنم. حتى در سختترین شرایط و پر مشغلهترین موقعیتها هم سعى کردهام که برنامه ورزشىام، نامنظم نشود.
تعریف شما از ورزش چیست؟
ورزش در واقع فعالیتى است که جسم، روح و همه ابعاد و زمینههاى زندگى انسان را تحت تأثیر قرار مىدهد. ورزش به صورت عام و هر رشتهاى که باشد خواه ناخواه همه ابعاد زندگى انسان را به نحوى دگرگون مىکند و این دگرگونى قطعاً به سمت مثبت است که گاه چنان غیر مستقیم است که متوجه آن نمىشویم. فراموش نکنیم که ورزش اثرات بسیارى روى روحیه افراد دارد. از آنجا که روح و روان ما بر اندیشه و رفتار و اعمال ما تأثیر دارند، مىتوان گفت که ورزش در بهبود همه اینها نقش اساسى ایفا خواهد کرد؛ به ویژه ورزش شنا که فکر مىکنم بیش از سایر ورزشها در روحیه انسان تأثیر دارند، چون زمانى که فرد در آب است به هیچ چیز دیگرى فکر نمىکند و لااقل براى همان مدتى که در آب است از نگرانى و دغدغه به دور است.
با توجه به تعریفى که از ورزش ارائه دادى، آیا فعالیتهاى فکرى و ذهنى مثل شطرنج را جزء ورزشها مىدانى؟
بله؛ ورزش هستند. ورزشهاى پر تحرک فیزیکى و جسمى هم بیشترین تأثیرشان روى روحیه و فکر آدم است و فکر مىکنم اگر این دو را با هم و توأمان انجام دهیم خیلى بهتر است چون هم فکر و هم جسممان را تربیت و سلامت مىکنیم.
در کدام زمینه از ورزش شنا فعالیت کرده و موفق بودهاى؟
من در هر چهار رشته 4 * 25، کرال سینه، کرال پشت و شناى پروانه فعالیت کرده و توانستهام در رشته 4 * 25 مقام دوم، کرال سینه مقام اول، کرال پشت مقام اول و شناى پروانه مقام سوم را در کشور کسب کنم.
سال گذشته مسابقات معلولان برگزار نشد، اما در سال 83 تیم ما از استان قم نایب قهرمان کشور شد و پنج نفر از بچههاى ما توانستند به همراه چهار نفر از استان تهران و سه نفر از استان آذربایجان به تیم ملى راه پیدا کنند که این موفقیت و افتخار بزرگى براى ورزش معلولان استان قم محسوب مىشود.چه شد که به شنا روى آوردى؟
شنا را از کودکى بسیار دوست داشتم اما به خاطر مسائل و مشکلات زیاد فرهنگى، خانوادگى و اجتماعى هیچ گاه نتوانستم به صورت جدى به آن فکر کنم. اما بعد از آنکه در دانشگاه قبول شدم به دلایلى گذرم به بهزیستى افتاد و در آنجا به واسطه برخورد با خانم نظریان از مربیان ورزش اداره بهزیستى استان قم و آموزشها و تشویقهاى بىدریغ او، به طور جدى و مصمم وارد این ورزش شدم. قبل از اینکه به ورزش شنا روى بیاورم هیچ گاه استخر را از نزدیک ندیده بودم. آن روز حس و حال عجیبى داشتم، فکر نمىکردم که یک روز در چنین موقعیتى قرار گیرم اما خوشبختانه همان روز اول توانستم رضایت مربىام را جلب کنم. یادم هست که شش ماه اول توانستم چهار رشته را یاد بگیرم و همان سال اول براى شرکت در مسابقات کشورى انتخاب شوم و به کمک خداوند در سه رشته 4 * 25، کرال سینه و کرال پشت صاحب مقام شوم.
اولین تشویقى که در یادگیرى شنا به دست آوردى چه بود؟
اولین و مؤثرترین تشویقم، تشویقهاى مربىام بود. البته مؤثرترین که مىگویم به این معنى است که تشویقهاى ایشان صرفاً تعریف و تحسین نبود گاهى تندى و یا حتى تشر زدنهاى ایشان مرا در کار جدىتر مىکرد. یادم مىآید در اولین تمرین شناى 66 متر موظف بودیم که طول استخر را به طور رفت و برگشت طى کنیم. من طول استخر را رفتم اما توان بازگشت مسیر را در خود نمىدیدم. خانم مربى با تندى گفت که اگر مسیر رفت و برگشت را طى نکنم مرا در زیر آب نگه خواهد داشت. جدیت و نفوذ کلامش شدیداً در من اثر کرد، تصمیم گرفتم هر طور شده مسیر را بروم و بازگردم. با اینکه کلام او رنگ و بوى تهدید و ترس داشت اما در من انرژى دوباره به وجود آورد و موفق شدم پیش از همه به نقطه پایان برسم، طورى که خودم هم باورم نمىشد.
اولین موفقیتت چه بود؟ یادت هست؟
اولین موفقیتم در مسابقات درون سازمانى خودمان بود. مسابقات انتخابى براى رده کشورى که از سوى بهزیستى برگزار مىشد. من در این مسابقات و در رشته کرال پشت نفر اول شدم و به قول معروف اسمم براى مسابقات کشورى رد شد. در همان سال بود که تیم ما توانست مقام نایب قهرمانى کشور را به دست آورد.
مسابقات معلولان سالانه برگزار مىشود؟
متأسفانه چندان منظم و مشخص نیست. در این چهار سال که من شنا کار مىکنم سه مسابقه کشورى برجسته برگزار شده است؛ مسابقات جشنواره کوثر از سوى اداره بهزیستى، مسابقات سراسرى کشورى و مسابقات انتخابى تیم ملى از سوى تربیت بدنى که میزبان هر سه مسابقات تهران بود.
مسابقات سالى یک بار برگزار مىشود؟
نه نمىتوان این مسئله را صد در صد تأیید کرد چون متأسفانه سال گذشته یعنى سال 84 هیچ مسابقاتى ویژه معلولان در سطح کشورى برگزار نشد که همین جا از مسئولان هم سؤال مىکنم که چرا نباید دستکم سالى یک بار این مسابقات در سطح ملى برگزار شود. کاش مسئولان امر متوجه این مسئله بودند که برگزارى این مسابقات در سطوح بالا مثل سطح ملى و بینالمللى تا چه اندازه در بهبود روحیه و زندگى افراد معلول دارد و تا چه اندازه آنها را امیدوار، هدفمند و با انگیزه مىسازد.
ما یک سال آرزومند و امیدوار تمرین کردیم، زحمت کشیدیم و انتظار کشیدیم اما متأسفانه این انتظار به سرانجام خوبى نینجامید و هیچ برنامه و مسابقه ملى طراحى و اجرا نشد. از مسئولان تقاضا مىکنم به ورزش معلولان توجه ویژه مبذول دارند و در سطح پایینتر از مسئولان ورزش استان قم مىخواهم که ترتیبى دهند تا مسابقات در استان ما برگزار شود زیرا قم با داشتن تیم مطرح و نایب قهرمان کشور استحقاق میزبانى مسابقات ملى را دارد.معلولیت عامل تلاش و رشد شما بوده یا بر عکس مانع آن بوده است؟
من معتقدم همه انسانها و مخلوقات خداوند به نحوى کمبودها و نواقصى دارند که این کاستى و نقص در مورد بعضى افراد کاملاً بارز و مشخص است و در مورد برخى دیگر پنهان و پوشیده است و فکر مىکنم اینها اصلاً مهم نیست و معلولیت و کاستى ظاهرى نمىتواند مانع پیشرفت افراد باشد مگر اینکه خود فردِ معلول این ذهنیت را براى خود ایجاد کند که معلولیتش مانع پیشرفت او بوده و خواهد بود.
ما معلولهایى در جامعهمان داریم که علىرغم معلولیتهاى جسمى موفقیتهاى فراوانى کسب کردهاند. خانم «لیلا الهى» را شاید بتوان یک نمونه این افراد بر شمرد که توانسته است با درصد معلولیت بالا دو سال پیاپى در رشته شنا عنوان قهرمانى کشور را به دست آورد و سال گذشته نیز در همه رشتههاى 200 متر قورباغه، کرال پشت، کرال سینه، 4 * 25 و پروانه مقام نخست را کسب کند. او در عرصه هنر نیز خوش درخشیده و صاحب آثار نقاشى مطرحى است. به نظرم ایشان نمونهاى از افراد معلول بسیارى است که با وجود معلولیت توانستهاند به موفقیتهاى بسیارى که شاید افراد سالم هم به ندرت به آن دست مىیابند، دست پیدا کند. پس نمىتوان گفت که معلولیت مانع پیشرفت فرد است چرا که از همه عوامل و امکانات مهمتر و مؤثرتر، اراده و تلاش فرد است و اگر فرد این یقین را در خود ایجاد کند که مىتواند، پس مىتواند، چه معلول باشد و چه سالم.
در کلاسهاى ما افرادى حضور دارند که هم از ناحیه دستها و هم از ناحیه پاها با معلولیت مواجهاند با این حال با اراده قوى و تلاش بسیار فعالیتهایى را انجام مىدهند که گاهى افراد سالم قادر به انجام آن فعالیتها نیستند. البته ممکن است گاهى انسان به اهداف و خواستههایش نرسد اما این مسئله براى هر کسى چه سالم و چه معلول پیش مىآید. به نظرم مهم آن است که انسان نهایت سعى خودش را بکند و بقیه مسائل را به خداوند واگذار کند.
براى دستیابى به موفقیت و پیشرفت باید تلاش کرد، زحمت کشید و سختى تحمل کرد، ناامید نشد و در صورت به نتیجه مطلوب نرسیدن ناراحت و پشیمان نشد، چون حداقل این است که ما سعى خودمان را کردهایم و اصلاً مهم هم همین است. اینکه به نتیجه مورد نظرمان نرسیدهایم شاید به صلاحمان نبوده و یا خدا نخواسته است.توجه به شرایط سخت و مشکلات و کاستىهاى جسمى و مادى دیگران، تا چه اندازه بر اینکه انسان قدر فرصتها و امکانات خودش را بداند تأثیر دارد؟
ورود به عرصه ورزش باعث تحولات روحى و فکرى زیادى در من شد. «مریم» بعد از ورود به ورزش، «مریم» ورزشکار امروز تفاوتهاى بسیارى با «مریمِ» چهار سال قبل دارد. «مریمِ» امروز مدام خودش و مشکل جسمىاش و شرایطش را سرزنش نمىکند و آن را مانع پیشرفت خود نمىداند. «مریم» امروز با دیدن دوستان بسیارش باور کرده است که افراد بسیارى با درصد مشکلات جسمى خیلى بالاتر از او به موفقیتهاى زیادى دست پیدا کردهاند و راحت و امیدوار زندگى مىکنند. او دیگر از نگاههاى اطرافیان آزار نمىبیند و مىکوشد با آنها رابطه برقرار کند. «مریمِ» امروز توانمندىهاى خود را باور کرده است و به قدرت اراده خود ایمان دارد.
عوامل دولتى، سازمانها و ادارات دولتى تا چه اندازه در رسیدن به موفقیتت نقش داشتهاند؟
از آنجا که همه برنامهها و امور ادارى مسابقات و فعالیتهایمان را مربیان بر عهده داشتند، چندان در جریان میزان همکارىهاى آنها با مسئولان ورزشىمان نیستم، اما تا آنجا که مىدانم همکارى و کمک اداره بهزیستى تأثیر بسیارى در روحیه و فعالیت بچهها داشته است هر چند که این میزان همکارى و ارائه خدمات هنوز خیلى کم است. به طور مثال هفتهاى دو روز تمرین براى شناى حرفهاى کم است و موجب افت کیفیت کار بچهها مىشود.
نقش ورزش در رشد و پیشرفت فکرى و فرهنگى بانوان چقدر است؟
تقویت جسم و تن به طور مستقیم در سلامت و تقویت روح و روان تأثیر مىگذارد و بدون تردید تفکر و اندیشه افراد است که فرهنگ آنها را مىسازد، وقتى همه این عوامل سلامت و با نشاط باشند بىشک رشد و پیشرفت معنوى و فکرى افراد و به تبع آن جامعه را در پى خواهد داشت.
فرق یک بانوى ورزشکار با یک بانوى غیر ورزشکار چیست؟
همه افراد ورزشکار موفقترند و نشاط و شادابى و امید که از عوامل اصلى موفقیتاند به راحتى در ظاهر، رفتار و گفتار آنها مشاهده مىشود. از سوى دیگر نیز آثار پیرى، افسردگى، دلزدگى از روزمرگى زندگى و کارِ خانه در یک بانوى ورزشکار به ندرت دیده مىشود و اینها همگى باعث مىشود در زندگى خانوادگى ارتباط با همسر و تربیت فرزندان نیز موفقتر باشد.
با وجود این همه آثار مثبت ورزش چرا گرایش به ورزش در میان بانوان چندان قابل توجه نیست؟
فکر مىکنم با توجه به محیطهاى مختلف عوامل گوناگون و متعددى دخیل است شاید عمدهترین عوامل به شرح زیر باشد:
- نبود آموزش مناسب و فرهنگسازى صحیح.
- برخى تعصبات و اندیشههاى نادرست در مورد ضرورت ورزش به ویژه براى بانوان.
- شناخت نداشتن نسبت به قدرت ورزش و فضاهاى فرحبخش و سالم ورزشى در حفظ جوانان از خطرات و آسیبهاى اجتماعى چون اعتیاد و ... .
- عدم برنامهریزى صحیح و درازمدت و کارشناسانه از سوى مسئولان.
- کمبود و گرانى امکانات ورزشى به ویژه در سطح ورزش حرفهاى.براى ترغیب و تشویق بانوان به ورزش چه باید کرد؟
اولین گام همان فرهنگسازى است. باید جایگاه و اهمیت ورزش در برنامههاى آموزشى مدارس تبیین شود. امکانات ورزشى را افزایش داد و از تبعیضات نابهجا در تقسیم بودجه و برنامهریزىهاى ورزشى بانوان و آقایان جلوگیرى کرد.
آیا شده در زندگى به مرحلهاى برسى که از همه چیز ناامید شوى؟
حضرت على(ع) مىفرماید: «بزرگترین گناه ناامیدى است.» با توجه به این گفته ارزشمند همیشه سعى کردهام که ناامید نشوم. البته گاهى پیش آمده که خسته بشوم اما چون سعى کردهام به خدا توکل کنم هیچ گاه ناامید نشده و نمىشوم. در نهایت خستگى و فشارهاى روحى باز احساس مىکنم نیرویى و دستى در کار است که با آگاهى از امور و احوال ما حوادث را هدایت مىکند. این در واقع همان اراده الهى است که بدون آن هیچ امرى واقع نخواهد شد حتى برگى از درختى نخواهد افتاد.
نقش خانواده در کسب موفقیتهایت چقدر بوده است؟
خانواده بزرگترین نعمتى است که خداوند به انسان عطا مىکند. من همیشه وجود پدر و مادرم را بزرگترین لطف خدا به خود مىدانم و بزرگترین دَین را در این زمینه بر گردنم مىدانم.
همه افراد پدر و مادرشان را دوست دارند اما من فکر مىکنم که این علاقه و ارادتم به آنها خیلى خاص و بیشتر از بقیه است چرا که آنها را عامل اصلى موفقیتهایم مىدانم و تشویقهایشان همواره مرا به سوى امیدوارى و تلاش هر چه بیشتر سوق داده است.
سالها قبل جدیت و اصرار آگاهانه پدرم مانع از ترک تحصیل من شد و پس از آن هم خانواده بخصوص برادرم براى قدم گذاشتن در مسیر ورزش و ادامه آن بسیار تشویقم کردند. همیشه دعا مىکنم که خداوند سایه وجود حمایتگر و آرامبخش آنها را بر سرم حفظ بدارد و به من قدرتى بدهد که از آن در راه عقیدهام استفاده کنم نه عقدهام.
ما نیز براى شما و تمامى بانوان ورزشکار معلول آرزوى موفقیت داریم.