پیامبر اکرم(ص)، ولى‏اعظم‏
فرازهایى از سخنان بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، حضرت امام خمینى‏

* ما در آستانه روز مقدسى هستیم و عید مبارکى که در آن بزرگ‏ترین شخصیت عالم براى اصلاح بشر و تحول بزرگ‏تر تحولات، تحول از شرک‏ها، الحادها، آتش‏پرستى‏ها و همه انحراف‏ها به استقامت و توحید و توحیدپرستى، در مرکزى که به جاى توحید و به جاى حکومت اللَّه بت‏ها نشسته بودند و در عصرى که به جاى ستایش حق تعالى، آتش‏ها پرستیده مى‏شدند.
* برکت وجود رسول اکرم برکتى است که در سرتاسر عالم از اول خلق تا آخر همچو موجود بابرکت نیامده است و نخواهد آمد. اشرف موجودات و اکمل انسان‏ها و بزرگ‏تر مربى بشر، این وجود مبارک است.
* حادثه‏اى بزرگ‏تر از بعثت رسول اکرم(ص) نشده است و تصور هم ندارد که بشود زیرا که بزرگ‏تر از رسول اکرم در عالم وجود نیست غیر از ذات مقدس حق تعالى و حادثه‏اى بزرگ‏تر از بعثت او هم نیست.
* رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - انسان کاملى است که در رأس مخروط این عالم واقع است. ذات مقدس حق تعالى که غیب است و در عین حال ظاهر است، مستجمع همه کمال به طور غیر متناهى است، در رسول اکرم متجلى است به تمام اسماء و صفات و در قرآن متجلى است به تمام اسماء و صفات و روز بعثت روزى است که خداى تبارک و تعالى موجود کاملى را که از او کامل‏تر نیست و نمى‏شود باشد مأمور کرد که تکمیل کند موجودات را.
* پیغمبر غصه مى‏خورد براى اینکه دعوت مى‏کند و اجابت کم مى‏شود؛ «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نفَسکَ» و یکى از غصه‏هاى انبیا هم همین است که تعلیمات‏شان را نتوانستند به ثمر برسانند به آن طورى که تعلیم اقتضا مى‏کند. پیغمبر مى‏خواست همه مردم را «على بن‏ابى‏طالب» کند ولى نمى‏شد.
* ماه مبارک رمضان که ماه مبارک است ممکن است براى این باشد که ماهى است که ولى‏اعظم یعنى رسول خدا واصل شده است و بعد از وصول، ملائکه را و قرآن را نازل کرده است. به قدرت او ملائکه نازل مى‏شوند. به قدرت ولى‏اعظم است که قرآن نازل مى‏شود و ملائکه نازل مى‏شوند. ولى‏اعظم به حقیقت قرآن مى‏رسد. در ماه مبارک و شب قدر و پس از رسیدن متنزل مى‏کند به وسیله ملائکه - که همه تابع او هستند - قرآن شریف را تا به حدى که براى مردم بگوید قرآن در حد ما نیست، در حد بشر نیست. قرآن سرّى است بین حق و ولى‏اللَّه اعظم که رسول خداست. به تبع او نازل مى‏شود تا مى‏رسد به اینجایى که به صورت حروف و کتاب در مى‏آید که ما هم از آن استفاده ناقص مى‏کنیم.
* اینکه امر شده است به حضرت ابراهیم که فریاد بزن تا بیایند پیش تو، براى اینکه راه راهى است که از طریق ولى‏اللَّه باید طى بشود «و اَذَّنْ فى الناسِ بالحجِّ یأتُوک»، از طریق اولیاء اللَّه باید طى بشود و حضرت ابراهیم سلام‏اللَّه على ولىّ وقت بود و ولىّ امت براى همه نسل‏ها و رسول اکرم ولى‏اعظم است و ولىّ امت براى همه عالم و از این راه باید رسید به آنجایى که باید رسید. ابراهیم علیه‏السلام بعد از اینکه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود:
«وَجَّهْتُ وجهىَ للّذى فَطَرَ السمواتِ و الارضَ.» او «وجّهتُ وجهى» مى‏گوید و براى رسول اکرم «ثُمَ دَنى فَتَدَلَّى فکانَ قابَ قوسین او ادنى» است و بین این دوتا فرق است با اینکه هر دو در غایت کمال است.
* ولادت‏ها مختلف است. یک تولدى است که مبدأ خیرات است، مبدأ برکات است، مبدأ کوبیدن ظالم است، مبدأ خاموش کردن آن بتکده‏ها و آتشکده‏هاست؛ مثل ولادت رسول اکرم(ص) که گفته شده است «آتشکده پارس» خاموش شد و کنگره‏هاى طاق کسرى‏ ریخته شد. مطالب این است که دو قوه بوده است آن وقت، یکى قوه حکومت جابر بوده است و یکى هم قواى روحانى آتش‏پرست و به آمدن رسول اکرم(ص)، تولد ایشان مبدأ شکست این دو قوه است.