پیامبر اکرم(ص) و چند همسرى
مصطفى جعفرپیشهفرد
مقدّمه
یکى از مسلّمات تاریخى که روایات متواتر و قطعى بلکه آیات بر آن گواهى مىدهد، ازدواجهاى متعدد پیامبر(ص) است. با پذیرش این حقیقت مسلّم تاریخى، پرسش اساسى و مهم در باره فلسفه این ازدواجهاست. این که سرّ تعدّد زوجات نبى اعظم چیست، پرسشى است که از سالها پیش مورد توجه عدهاى از مورخان و اندیشوران قرار گرفته است، حتى عدهاى از مستشرقان با نشانه گرفتن انگشت اتهام به ساحت مقدس رسول خدا، سرّ ازدواجها را در علاقه و میل شدید جنسى و غریزه شهوترانى و کامجویى جستجو کردهاند.(1)
مقاله به دنبال آن است که بررسى عالمانه و منصفانهاى در این مسئله مهم تاریخى کند و ابعاد گوناگون آن را در سیره نبى گرامى اسلام تحقیق نماید.
پیش از بررسى این پرسش مهم، توجه به دو نکته مهم لازم است.
نکته اوّل: تحقیق این نوشتار از نگاه ناظر بیرونى و کسى است که بدون هیچ تعلق خاطر درونى و ایمانى، مىخواهد راز تعدد ازواج پیامبر(ص) را به شکل منطقى و علمى باز گوید.
البته کسى که از نگاه ناظر درونى به این حقیقت نظر افکند و ایمان به حقیقت معنوى و مقام عصمت داشته باشد، نیز سیره و رفتار و گفتار او را وحى الهى بداند (و ما ینطق عن الهوى ان هو الّا وحى یوحى، نجم، آیه 4 - 3) او را داراى خلق عظیم مىیابد (انّک لعلى خُلُق عظیم.) (قلم، آیه 4) نیز بهرهمند به موهبت شرح صدر (الم نشرح لک صدرک، انشراح، آیه 1)، و در یک جمله براى فردى که به مقامات الهى و ولایى پیامبر آگاه است، روشن است تعدد همسران ایشان مثل سایر تصمیمات و رفتارها که در سیره حضرت روشن است، ناشى از حقایقى سراسر حکیمانه و همخوان با اخلاق والاى الهى و کرامت انسانى است؛ اگر چه به طور موردى و جداگانه به دنبال یافتن پاسخ نرفته باشد و راز آن را از سینه تاریخ جستجو کرده باشد.
در این نوشتار با ایمان به آن حقایق و پذیرش همه آنها، از نگاه ناظر بیرونى مىخواهیم با تحلیلى تاریخى و با تکیه بر متون سیره و روایات، راز تعدد ازواج پیامبر(ص) گشوده شود تا هم پاسخى به اتهام باشد و هم درسى براى پیروان آن الگوى راستین؛ آنان که مىخواهند با شاگردى در مکتب رسول خدا(ص) و خوشهچینى از سیره نورانى او، درس زندگى والاى انسانى و تشکیل خانوادهاى اسلامى و پدید آوردن نهادى سراسر فضیلت و کرامت و اخلاقى را بیاموزند.
نکته دوم: اگر چه شاید بتوان با تحلیل فشرده و گذرا، گوشههایى از فلسفه ازدواجهاى پیامبر(ص) را به دست آورد ولى به نظر مىرسد براى رسیدن به حقیقت، لازم است فهرستى اگر چه فشرده از ازدواجهاى حضرت، ویژگىهاى هر یک، شرایط و وضع زمانى و مکانى، ارائه شود، تا راز هر یک از ازدواجها مشخص شود. در این صورت مىتوان به جمعبندى صحیح و منطقى از چند همسرى پیامبر پرداخت.1. خدیجه بنت خویلد (68 - 3ق.ه)(2)
نخستین همسر پیامبر(ص) که پانزده سال پیش از بعثت و در 25 سالگى با او ازدواج کرده، خدیجه بنت خویلد است.
خدیجه زن ثروتمند و سرشناس قریش که خواستگاران فراوانى از مردان ثروتمند و بانفوذ قریش را ردّ کرده بود، وقتى از «میسره» غلام خویش، داستانهایى شگفت در باره محمد امین در سفر تجارى به شام و گفتههاى راهب در باره او شنید، نیز قضایاى دیگرى در عظمت شأن آن بزرگوار دریافت، مجموعهاى از علل موجب شد خدیجه به ازدواج با حضرت تمایل پیدا کند و با اینکه مرسوم است و در آن زمان نیز چنین بود که پیشنهاد ازدواج از طرف مرد مطرح مىشود، بر خلاف متعارف، خواستگارى از سوى زن عنوان گردید.
از سوى دیگر با توجه به فقر یتیم ابوطالب و ثروت و موقعیت اجتماعى خدیجه، انگیزه مادى در پیشنهاد ازدواج، دیده نمىشود. خدیجه پیش از این ازدواج به گفته مشهور مورخان دو شوهر دیگر که فوت شده بودند، داشته، در زمان ازدواج با رسول خدا حدود 40 سال داشته است.(3) این ازدواج که 15 سال پیش از بعثت اتفاق افتاد، پس از بعثت رنگ و بویى دیگر یافت. خدیجه نخستین زنى بود که به رسالت او ایمان آورد و ثروت خویش را در راه نشر و ترویج پیام آسمانى اسلام در طبق اخلاص قرار داد. این ازدواج تا سال دهم بعثت یعنى یک ربع قرن ادامه یافت و گل سرسبد آفرینش و بزرگ زنان عالم، محصول این ازدواج خجسته و مبارک بود.
پیامبر(ص) تا خدیجه در قید حیات بود یعنى تا پنجاه سالگى، ازدواج دیگرى نداشته است. سه سال پیش از هجرت خدیجه وفات یافت. پیامبر سال رحلت خدیجه(س) و ابوطالب(ع) را که هر دو در یک زمان اتفاق افتاده بود، «عامالحزن» (= سال اندوه) نامید! پس از رحلت خدیجه تا آخر عمر همواره به یاد وى بود و از منزلت و شئون او براى دیگر همسران خود سخن مىگفت، تا آنجا که برخى از همسران حضرت با آنکه خدیجه وفات یافته بود، نسبت به او حسادت مىورزیدند.(4)نکات مهم در ازدواج با خدیجه
آنچه از قصه ازدواج پیامبر(ص) با خدیجه کبرا(س) قابل برداشت است، آنکه:
أ) ازدواج با خدیجه به پیشنهاد او و بر اثر باخبر شدن از کمالات معنوى و اخلاقى حضرت بوده است.
ب) تا زمانى که خدیجه در قید حیات بود و مدتى پس از آن پیامبر(ص) ازدواج دیگرى نداشت.
پ) خدیجه بانویى فداکار و مؤمن بوده که نخستین زن مسلمان به شمار مىرود و در راه اسلام از تمامى سرمایه و آبروى خویش گذشت.
ت) طبق نظر مشهور مورخان حدود 15 سال، خدیجه از پیامبر مسنّتر، و زن بیوهاى بود که پیش از آن ازدواج کرده بود اگر چه برخى مورخان خدیجه را «عذراء» (دوشیزه و باکره) دانسته، سنّ او را هنگام ازدواج کمتر از نظر مشهور شمردهاند.(5)
به هر حال با عنایت به چهار نکته بالا، چه تابلویى مىتوان از سیماى پیامبر در باب ازدواج و همسردارى ترسیم کرد؟ آیا کسى مىتواند با این ویژگىها، حضرت را متهم به شهوترانى و هوسبازى کند؟ در حالى که اوج جوانى خویش و زمانى را که از مسئولیتهاى رسالت و وظایف ناشى از آن، آسوده بوده، با همسرى مسنتر از خود و بیوه سپرى کرده است؟! همچنین تا فراتر از پنجاه سالگى (که پایان جوانى و غرایز ناشى از آن است) تنها همین یک ازدواج (که سراسر آن را انگیزههاى الهى و معنوى و ارزشهاى والاى انسانى و اخلاقى پُر کرده است و کرامت در آن موج مىزند) در کارنامه او ثبت شده است؟!
قریب به اتفاق دیگر ازدواجهاى حضرت، مربوط به دهه آخر عمر ایشان و عصر گسترش اسلام و تأسیس حکومت اسلامى و چند برابر شدن مسئولیتهاى اجتماعى و دوران جنگ و جهاد و مبارزه همهجانبه است.2. سَوْدة بنت زمعة (م54ه)
پس از درگذشت ابوطالب و خدیجه و تحمل مصیبتهاو مشکلاتى که پیامبر از ناحیه مشرکان دید، همچنین تنهایى از سوى دیگر و جهت اداره و سرپرستى خانواده و فرزندانى که خدیجه(س) کفالت و سرپرستى آنها را بر عهده داشت،(6) از سوى سوم، با آنها مواجه بودند، مسلمانان در اندیشه کاهش دردها و آلام ایشان برآمدند. خوله بنت حکیم در این باره با حضرت به گفتگو نشست و براى ازدواج، سوده دختر زمعه را پیشنهاد کرد.
سوده زنى مسنّ، لاغراندام، بلندقامت، بیوه، و داراى اولاد فراوان از شوهر پیشین خود بود، افزون بر این بهرهاى از جمال در او نبود، از اینرو کسى حاضر به ازدواج با وى نبود. شوهر پیشین وى «سکران بنعمرو» بود.
این زن و شوهر در آغاز دعوت رسول خدا، اسلام آوردند اما به سبب شدت آزار و اذیت مشرکان مکه، به دستور پیامبر(ص) به حبشه مهاجرت کردند. پس از مدتى، این زن و مرد مهاجر مؤمن به مکه بازگشتند و شوهر بر اثر بیمارى به بستر مرگ افتاد و درگذشت، در حالى که همسر فداکار او «سوده» تنها میان انبوهى از دشمنان قرار داشت که مسلمانان را با قتل و شکنجه و اجبار بر کفر، آزار و اذیت مىکردند. وى پنج یا شش فرزند یتیم داشت.
مورخان سوده را «مهاجرة أرملة؛ بیوه مهاجر» لقب دادهاند. بنابراین ازدواج پیامبر(ص) با سوده به قصد آرامش خاطر و دلجویى وى، نیز حمایت از او در برابر مشکلات و مصیبات فراوانى بود که چون سیل بر او فرو آمده بود، به علاوه تنهایى حضرت و بىسرپرستى خانواده و فرزندانى که در نبود خدیجه نیازمند سرپرست بودند.(7)نکات مهم در ازدواج با سوده
أ) سوده زنى مسنّ، لاغر، بلندقامت، بیوه، داراى فرزندان متعدد و بىبهره از جمال و زیبایى بود.
ب) زنى از مؤمنان اولیه و مهاجر فى سبیل اللَّه به حبشه بود. شوهر او نیز مؤمن و مهاجر بود که بر اثر بیمارى درگذشت.
پ) میان انبوهى از دشمنان مشرک مکه قرار داشت که مسلمانان را به مرگ و شکنجه تهدید مىکردند.
ت) وقتى ازدواج پیامبر با سوده رخ داد که خدیجه از دنیا رفته بود و پیامبر میان انبوهى از مشکلات از ناحیه دشمنان به سر مىبردند و از سوى دیگر تنها بودند و کسى نبود که سرپرستى فرزندان حضرت را بر عهده گیرد.
حال با توجه به این نکات، مىتوان سرّ ازدواج حضرت را با سوده دریافت و اینکه آیا این ازدواج از سرِ حکمت بوده است یا از سرِ شهوت! نیز اینکه آیا ازدواج براى کمک به یک زن بیوه عیالوار و تنها میان دشمنان بوده است یا خیر!3. عایشه بنت ابىبکر (9قه - 58ه)
سومین ازدواج پیامبر(ص) به نظر مشهور مورخان، پس از هجرت به مدینه منوره، با عایشه دختر ابىبکر بود.(8) ازدواج حضرت با دوشیزگان، فقط همین ازدواج بوده است، اگر چه از این ازدواج نیز مانند اکثر ازدواجهاى پیامبر(ص) خداوند فرزندى نصیب حضرت نکرد.
ازدواج پیامبر با عایشه در اوایل جوانى و بلوغ او بوده است.(9) در حالى که سن حضرت در آن زمان پنجاه و سه سال یا بیش از آن بوده اما این مسئله، پدیدهاى متداول و متعارف میان اعراب بوده است و امرى منکر یا قبیح و زشت شمرده نمىشد. از اینرو در هیچ جاى تاریخ نقل نشده است که در آن زمان یا زمانهاى دیگر، میان مسلمانان کسى این ازدواج را زشت و دون شأن انسان بزرگى چون رسول خدا(ص) برشمرد.
عایشه از زنان مهم و تأثیرگذار در حوادث و تاریخ اسلام در زمان رسول خدا(ص) و همچنین پس از حضرت بوده است، به گونهاى که نقش او با نقش هیچ یک از همسران پیامبر قابل مقایسه نیست، بخصوص تأثیر او در حوادث مربوط به خلافت، دخالت او در حوادث سیاسى و رخدادهاى مربوط به خلیفه سوم، نقش او در زمان خلافت حضرت امیر(ع) به ویژه در جنگ جمل و حوادث پس از آن در زمان معاویه و امامت امام مجتبى(ع)؛ در این زمینه کتب فراوان نوشته شده است.
از سوى دیگر از نقش او در فقه اهل سنت و روایات فراوانى که از وى نقل گردیده است، نمىتوان گذشت. در متون حدیثى، از عایشه بیش از دو هزار و صد و ده حدیث نقل گردیده است!
وى در سال پنجاه و هفت هجرى در زمان خلافت معاویه از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد.(10) از زمانى که عایشه به بیت رسالت وارد گردید، حوادث و امور مهمى در آن رخ داد که تأثیرى فراوان در اندوه و غمّ رسول خدا(ص) بر جا گذاشت و نقشآفرینى اصلى این حوادث، عایشه بوده، ریشه اصلى آن حسادتهاى وى نسبت به سایر همسران پیامبر خدا بوده است.
وقتى مجموعه این امور و قضایا را بررسى کنیم و در کنار یکدیگر آنها را مشاهده کنیم، شاید بتوان به سرّ و فلسفه این ازدواج پُر محنت و زحمت پى برد.4. هند بنت ابىامیه (امسلمه، 28 ق.ه -62ه)
ازدواج با امسلمه به گفته بسیارى از مورخان، در سال دوم و به گفته عدهاى سال چهارم هجرى بوده است. پدر امسلمه بزرگ قومِ بنىمخزوم و ثروتمندترین آنان بود.
«ام سلمه» پیش از اسلام با عبداللَّه بنعبدالاسد ازدواج کرد. سپس هر دو مسلمان شدند و به دستور رسول خدا به حبشه هجرت کردند. وقتى به مکه بازگشتند، در پناه ابوطالب از آزار قریش، در امان بودند. سپس به دنبال آمادگى اهالى مدینه براى پذیرش مسلمانان، رهسپار آن دیار شدند، اگر چه بر اثر جلوگیرى قریش و مشرکان مکه، به طور جداگانه به مدینه هجرت کردند.
ابوسلمه، شوهر امسلمه (که امیر و فرمانده سریه بنىاسد بود) در جنگ مجروح شد و در مدینه به شهادت رسید. پس از انقضاى عدّه امسلمه، ابوبکر و عمر پیشنهاد ازدواج با او را مطرح کردند ولى وى نپذیرفت اما به خواستگارى رسول خدا(ص) پاسخ مثبت داد و به بیت ایشان وارد شد.
زیبایى و جمال امسلمه، موجب حسادت عایشه و حفصه مىشد. وى که سالمندترین همسر پیامبر بود، مورد احترام خاص حضرت قرار داشت.
امسلمه پس از وفات رسول خدا به حوادث جارى جامعه بىتوجه نبود و تا آنجا که توان داشت، براى جلوگیرى از انحرافات نقش ایفا مىکرد. وى خلفا را به خیر و همدلى و نیکى سفارش مىکرد و به همین منظور به نصیحت عثمان اقدام کرد. در جریان جنگ جمل نیز نامهاى به عایشه نوشت و او را از حرکت و بیرون رفتن از خانه نهى نمود. در ایام خلافت معاویه نیز به شدت مانع لعن بر امیرالمؤمنین شد و مىگفت: شما خدا و رسول را بر منبرهایتان لعن مىکنید، اگر على بنابىطالب، یا کسى که وى را دوست دارد، لعن کنید، گواهم که خدا و رسولش او را دوست دارند!
در تاریخ وفات امسلمه اختلاف است و به نظر عدهاى از محققان تاریخنگار، وفات او در زمان خلافت یزید و پس از حادثه کربلا رخ داده است.(11)نکات اساسى پیرامون ازدواج با امّسلمه
1. از زنان مهاجر به حبشه و مدینه و جزء مسلمانان اولیه که شوهرش در جنگ به شهادت رسید.
2. زنى داراى جمال که پیشنهاد ازدواج افرادى سرشناس همچون عمر و ابوبکر را رد کرد.
3. زنى فهیم و با درایت که در حوادث، نقشى مؤثر ایفا کرد و در طرفدارى از اهل بیت(ع) شهره است.
4. مسنترین همسر رسول خدا که تا حادثه کربلا در قید حیات بود.
5. حفصه دختر عمر بنالخطّاب (18ق.ه - 45ه)
از دیگر ازدواجهاى پیامبر که در مدینه و در سال دوم یا سوم هجرت به وقوع پیوست، ازدواج با حفصه دختر خلیفه دوم، عمر بنالخطاب است. حفصه پیش از آن، با خُنَیس بنحذافة السهمى در مکه ازدواج کرده بود و با او از مکه به مدینه مهاجرت نمود.
خنیس در جنگ بدر شرکت جست و به گفته مورخان در آن جنگ یا احد مجروح جنگى شد و بر اثر جراحات وارده در مدینه به شهادت رسید. پس از پایان رسیدن عدّه حفصه، براساس آنچه میان اعراب متعارف بود، عمر بنالخطاب پدر حفصه، براى کاستن از اندوه دختر خویش، به سراغ ابوبکر و عثمان رفت و با آنها پیشنهاد ازدواج با دختر بیوه خود را مطرح کرد، در حالى که پاسخ هر دو نفر منفى بود. به دنبال این حادثه پیامبر اکرم(ص) آمادگى خویش را براى ازدواج با حفصه اعلام کرد.
حفصه و عایشه از زنانى هستند که بر اثر غیرت زنانگى و حسادتهاى خاص، موجب برخى از مشکلات در بیت رسول اللَّه(ص) شده، بر اندوه و غمّهاى حضرت افزودهاند! با این وجود پیامبر بر نگهدارى و طلاق ندادن آنها تأکید کرد، اگر چه به طور کلى طبق آیات قرآن کریم آنان را میان جدایى یا زندگى با حضرت مخیر کرده بود.
حفصه افشاى سرّ کرد، با این حال پیامبر با خُلق کریم خویش او را رها نکرد. با اینکه او را یک بار طلاق داد ولى دوباره به او رجوع کرد. عمر، خطاب به دختر خویش در زمانى که براى بار دوم پیامبر خواست او را طلاق دهد، گفت: پیامبر یک بار تو را طلاق داد، اما به خاطر من به تو رجوع کرد.(12)
حفصه در سال 45 هجرى بدرود حیات گفت و در بقیع به خاک سپرده شد.(13)نکات مهم پیرامون ازدواج با حفصه
1. بیوهاى بود که شوهر خود را بر اثر جراحت جنگى در جنگ بدر یا احد از دست داده و از قبیله قریش است.
2. پدر او، خلیفه دوم، پس از مرگ شوهر اوّل، ازدواج ابوبکر یا عثمان را با دختر خویش در میان مىگذارد ولى نمىپذیرند.
3. پیامبر(ص) پس از این حادثه، با حفصه ازدواج مىکند، اگر چه از او صاحب فرزند نمىشود. نیز به رغم مشکلات فراوان اجتماعى و امور مربوط به اسلام و اداره مسلمانان که پیامبر در آغاز هجرت داشتند و با وجود دردسرهایى که حفصه با اتفاق عایشه در بیت نبوى ایجاد کرد، پیامبر اخلاق نیکو و عظیم خویش را بر همگان آشکار کرد و اگر چه او را یک بار طلاق داد، ولى دوباره او را پذیرفت.
با توجه به ویژگىهایى که براى عایشه و حفصه برشمردهاند، مىتوان سرّ ازدواج رسول خدا(ص) با آنها و درسهایى را که خانوادههاى مسلمان از این قبیل ازدواجها مىتوانند بگیرند، دریافت، همچنین به عظمت مکارم اخلاقى، رسول اکرم(ص) پى بُرد. به رغم تمامى مشکلات بیرونى و جنگها و مسائل سیاسى خارجى و با وجود مشکلاتى که این دو زن میان همسران فراهم مىآورند، پیامبر لغزشهاى آنها را نادیده مىگیرد و آنها را از خود نمىراند.6. زینب بنت خزیمه (م4ه)
به گفته مورخان در سال سوم هجرى پیامبر(ص) با زینب دختر خزیمه هلالى قرشى ازدواج کرد. زینب پیش از اسلام در مکه به دنیا آمد و در زمان جاهلیت به امّالمساکین شهرت یافت. وى پیش از ازدواج با رسول خدا(ص)، ازدواج کرده بود. اکثر مورخان شوهر اوّل او را طفیل بنعبدالمطلب دانسته و معتقدند:
پس از مرگ طفیل، عبیدة بنالحارث بنعبدالمطلب او را به همسرى برگزید و پس از غزوه بدر و بر اثر جراحات جنگى به شهادت رسید.
برخى هم شوهر او را عبداللَّه بنجحش، پسر عمه پیامبر دانستهاند که در جنگ احد به شهادت رسید. به هر حال او زن بیوه و مهاجرى بود که همسرش به شهادت رسید به همین جهت پیامبر با این زن مؤمن مهاجر و همسر شهید، ازدواج کرد. این ازدواج دیرى نپایید و مورخان از دو تا هشت ماه را ذکر کردهاند که زینب با پیامبر اکرم(ص) زندگى کرد و در 30 سالگى به دیار ابدیت شتافت. بنابراین زینب بنت خزیمه دومین همسر رسول خدا است که در زمان حیات حضرت رحلت کرد.(14)نکات اساسى ازدواج با زینب بنت خزیمه
1. زینب امالمساکین در عصر جاهلیت و زن مؤمن مهاجر و بیوهاى است که شوهرش در راه اسلام به شهادت رسیده، از زنان قریش است.
2. مدت زندگى زینب با پیامبر(ص) بسیار اندک بود و از این ازدواج فرزندى نصیب پیامبر(ص) نشد.
با توجه به نکات بالا و همدلى و همدردى پیامبر با همسر شهید، سرّ ازدواج با زینب آشکار مىشود.7. زینب بنت جحش (33ق.ه - 20ه)
وى دخترعمه رسول خدا(ص)، امیمه بنت عبدالمطلب مىباشد، که در عصر جاهلیت متولد شده و ایمان آورده و به مدینه مهاجرت داشته است. زنى مطلقه است. همسر پیشین او، زید بنحارثه بود. زید، غلامى بود که در بازار مکه توسط خدیجه خریدارى شد و پیامبر(ص) او را آزاد کرد و فرزندخوانده خود قرار داد.
پس از هجرت مسلمانان به مدینه، پیامبر براى اثبات کفو (برابر) بودن مسلمانان با یکدیگر، از دخترعمه خویش خواست با زید ازدواج کند، اگر چه این پیشنهاد براى زینب (که از زنان هاشمى و با نسب شریف از قریش بود) و براى بستگان او دشوار بود، ولى به فرمان رسول اعظم(ص) تن داد و ازدواج با زید را که غلامى آزاد شده بود، پذیرفت.
این ازدواج چندان موفق نبود و اختلافات میان آنها اوج گرفت و اگر چه پیامبر به زید فرمان داد که با زینب سازگارى کند ولى در نهایت، حضرت رضایت به جدایى آن دو و طلاق دادند. بدین صورت زینب از زید جدا گشت. پس از انقضاى عدّه طلاق، به رغم اندیشه عموم مردم و پندار دوران جاهلیت (که پسرخوانده همچون فرزند است، از اینرو پیامبر نمىتواند با همسر مطلقه پسرخوانده خویش ازدواج کند) حضرت براى شکستن این حرمت عرفى و جاهلى، زینب را به ازدواج خویش در آورد.
پس از انتقال زینب به بیت نبوى، بر اثر حسادتهاى عایشه و حفصه، مشکلاتى براى پیامبر فراهم گردید که سخت دشوار بود اما خلق کریم و عظیم نبوى(ص) بود که براى پدید آوردن جامعهاى نمونه و بنیانگذارى تمدن اسلامى، همه مشکلات را به جان مىخرید.
از ازدواج با زینب نیز مانند قریب به اتفاق ازدواجهاى پیامبر، فرزندى متولد نگشت. زینب را نخستین همسر پیامبر شمردهاند که به حضرت پس از ارتحال ملحق گشته، در سال بیست هجرى وفات یافته و در بقیع به خاک سپرده شده است.(15)نکات اساسى در ازدواج با زینب بنت جحش
1. زینب بنت جحش دخترعمه پیامبر از زنان مؤمن، مهاجر و مطلقه بود.
2. همسر وى زید بنحارثه فرزندخوانده پیامبر بود و میان مردم جاهلى ازدواج با همسر فرزندخوانده ممنوع و ناروا شمرده مىشد.
3. حسادت برخى از زنان پیامبر نسبت به این ازدواج و همسر به اوج خود رسید! این مسئله که بر مشکلات داخلى پیامبر(ص) بارى چند برابر بود، سرچشمه برکات و درسهاى فراوان براى امت اسلامى بود.8. جویریه دختر حارث خزاعیه (... - م 56ه)
جویریه دختر رئیس قبیله بنىالمصطلق مىباشد. پیش از پیامبر با پسرعموى خویش مسافع بنصفوان ازدواج کرده، شوهرش به دست مسلمانان کشته شده بود. پدر جویریه، حارث بنابىضرار، که شوکت مسلمانان را دیده بود، لشکرى از قوم خود، بنىالمصطلق براى نبرد با مسلمانان راهى مدینه کرد. در سال پنجم هجرى لشکر مسلمانان با گروه بنىالمصطلق در منطقه مُرَیسیع مواجه شده، در اندک زمانى آنها را شکست داده و اسیران زیادى از آنها به دست آورد. میان اسیران جویریه دختر رئیس قوم بنىالمصطلق هم بود.
جویریه در تقسیم غنایم، سهم «ثابت بنقیس بنشمّاس انصارى» شد. او براى آزادى خویش با بستن عقد مکاتبه خدمت رسول خدا(ص) رسید و پیامبر علاوه بر اینکه زمینه آزادى او را فراهم کرد، به وى پیشنهاد ازدواج داد و او پذیرفت.
وقتى مسلمانان خبر این ازدواج را شنیدند، و از خویشاوندى پیامبر با بنىالمصطلق آگاه گشتند، تمام اسیران را آزاد کردند و آنها هم مسلمان شدند، حتى پدر جویریه که جنگ بر ضد مسلمانان را تدارک دیده بود.
پس از ازدواج جویریه و ورود او به خانه پیامبر(ص) گویا عایشه و حفصه نسبت به وى نیز حسادتهایى را بروز مىدادند که پیامبر رحمت با خُلق عظیم خویش این مشکلات را بر خود هموار مىکرد.
پس از پیامبر(ص) جویریه از زنانى است که ملازم خانهاش بود و در فتنه قتل عثمان تلاش فراوانى براى جلوگیرى از خونریزى مسلمانان به همراه امسلمه به کار برد؛ نیز به نصیحت عایشه پرداخت.
جویریة نخستین همسر پیامبر از غیر قبیله قریش است. وى در سال 56 هجرى به دیار ابدى شتافت و در بقیع به خاک سپرده شد.(16)نکات اساسى در ازدواج با جویریه
1. نخستین زنى است که غیر مکى مىباشد و از قبیله بنىالمصطلق مقیم اطراف مدینه محسوب مىشود که شوهر خود را در جنگ از دست داده است و بیوه مىباشد.
2. ازدواج او در سال پنجم هجرى اتفاق افتاد که از عمر پیامبر حدود 58 سال گذشته، حضرت به شدت مشغول بنیانگذارى تمدن دیرپاى اسلامى است.
3. با ازدواج جویریه اسیران بنىالمصطلق از قید رقیّت رها شده و همگى مسلمان شدند، بدین وسیله آثار فراوان سیاسى، اقتصادى، امنیتى و اجتماعى براى نظام اسلامى به ارمغان آمد. این ازدواج به خوبى از درک و درایت عمیق و بینش سیاسى حضرت حکایت مىکند.9. ریحانه دختر زید (م - 9ه)(17)
ریحانة از زنان یهودى بنىنضیر بود که پیشتر با مردى به نام «حَکَم» از بزرگان و اشراف قوم بنىقریظه ازدواج کرده بود. در جریان جنگ بنىقریظه، پس از غزوه خندق اسیر شد و پیامبر او را به عنوان سهم خویش از غنایم جنگى برگزید. آنگاه با وى ازدواج کرد. به گفته مورخان، بر اثر شدت غیرت زنانگى که از خود نشان مىداد، پیامبر یک بار او را همچون حفصه طلاق داده، سپس با پشیمانى وى، رجوع کرد.
ریحانه در سال ششم هجرى با پیامبر ازدواج کرد و چهار سال در عقد زناشویى حضرت بود، ولى پس از حجةالوداع وقتى پیامبر به مدینه برگشت، او را در بستر بیمارى یافت و پس از چند روز به دیار باقى شتافت و در بقیع، به خاک سپرده شد.(18)نکات اساسى ازدواج با ریحانه
1. زنى بیوه از اشراف یهودى بنىنضیر.
2. اسیر جنگى که به دست پیامبر آزاد شد و با او ازدواج کرد.
3. همچون حفصه یک بار توسط پیامبر طلاق داده شد، ولى به او رجوع کرد.
4. مانند زینب بنت خزیمه در حیات پیامبر از دنیا رفت.10. رَمَله بنت ابىسفیان (امّ حبیبه، 25ق.ه - 44ه)
رَمَله دختر ابوسفیان، سردار مشرکان مکه و سردمدار دشمنان پیامبر بود. وى که پیش از بعثت و در عصر جاهلیت متولد شده بود، با عبیداللَّه بنجحش ازدواج کرد. این زن و شوهر با دعوت پیامبر(ص) اسلام آوردند و با یکدیگر به حبشه مهاجرت کردند ولى شوهر در دیار غربت مرتدّ شد و به آیین مسیحیت گروید. رَمَله در دیار غربت با انبوهى از مشکلات رو در رو گردید. از یک سو دشمن (پدر و قبیله او) و هجرت، به سبب ترس از آزار دشمن، از سوى دیگر دورى از وطن و از همه اندوهناکتر، ارتداد شوهر در دیار غربت.
در این حال پیامبر نامهاى براى نجاشى حاکم حبشه فرستاد و از او خواست که رمله را براى ایشان خواستگارى کند؛ بدین وسیله بارى گران از اندوههاى فراوان امحبیبه با این بشارت برداشته شد. وقتى ابوسفیان خبر این وصلت را شنید، گفت: این بزرگمرد (پیامبر) را نمىتوان به خاک سایید!
پس از فتح خیبر، رَمَله به اتفاق جعفر بنابىطالب و سایر مهاجران حبشه، به مدینه آمد و بر بیت پیامبر وارد شد. علاقه رمله به رسول اعظم(ص) تا آن حد بود که فرش پیامبر را از زیر پاى پدر خویش، رئیس مشرکان مکه، ابوسفیان کشید.
به دستور الهى پس از پیامبر ملازم بیت خویش بود و در هیچ یک از فتنههاى پس از ارتحال حضرت دخالت نکرد تا اینکه در سال 44 هجرى درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد.(19)نکات اساسى ازدواج با امحبیبه
1. از قبیله قریش، دشمن نامى پیامبر(ص) و دختر سردمدار مشرکان مکه بود که به اسلام گروید و براى حفظ ایمان خود، به حبشه مهاجرت کرد.
2. در حبشه شوهر مسلمان او مرتدّ شد و میان انبوهى از مشکلات و مصایب قرار گرفت.
3. پیامبر با ازدواج غیابى وى در حبشه، در سال هفتم هجرى، تمامى اندوههاى او را زدودند و وى به عنوان امالمؤمنین مهاجرت دوم خود را به مدینه آغاز کرد.
4. آثار سیاسى این ازدواج را مىتوان از عکسالعمل ابوسفیان دریافت.
5. امحبیبه زنى وفادار و بسیار علاقهمند به پیامبر بود و هرگز روى خوش به ابوسفیان، پدر مشرک خویش نشان نداد. پس از پیامبر نیز در برافروختن آتش فتنه مشارکت نداشت.
6. از پیامبر فرزندى نداشته است.11. صفیّة بنت حُیىّ بناخطب (م54ه)
صفیة دختر حیى بناخطب یکى از رهبران یهودیان قبیله بنىنضیر در مدینه بود. پدر وى از دشمنان سرسخت و پر کینه نسبت به اسلام و پیامبر شمرده مىشود. صفیه نخست با سلام بنمشکم ازدواج کرد و از او جدا شد، سپس با یکى دیگر از یهودیان از قبیله بنىنضیر به نام کنانة بنالربیع ازدواج کرد. صفیة به دنبال دشمنى یهود بنىنضیر و بنىقریظه مجبور به ترک مدینه و سکونت در خیبر شد.
در جریان غزوه خیبر، پدر و شوهر صفیه به قتل رسیدند و اکثر یهودیان از جمله صفیه به اسارت مسلمانان در آمدند. پیامبر(ص) صفیه را که میان اسیران بود، میان پذیرش اسلام و یهودیت و پیوستن به قوم خویش مخیر کرد. چون او اسلام را پذیرفت، حضرت وى را آزاد کرد و طبق میل وى، او را به نکاح خود در آورد.
وى از جمله همسرانى بود که مورد رشک و حسادت عایشه قرار مىگرفت. صفیه پس از پیامبر در فتنهها مشارکت نداشت، اگر چه به گفته مورخان در حادثه محاصره خانه عثمان، در دفاع از خلیفه به تلاشهایى دست زد. صفیه در سال 50 یا 52 هجرى در ایام خلافت معاویه به دیار ابدیت شتافت و در بقیع به خاک سپرده شد.(20)نکات اساسى ازدواج
1. صفیه دختر رئیس یهود بنىنضیر، از دشمنان سرسخت پیامبر بود که پس از کشته شدن پدر و شوهر در جنگ خیبر به اسارت مسلمانان در آمد.
2. پیش از ازدواج با رسول خدا(ص) دو ازدواج داشت و شوهر خود را در جنگ خیبر از دست داد.
3. ازدواج پیامبر در سال هفتم هجرى با دختر یکى از سران قبایل یهود، پس از کشته شدن رئیس و عدهاى از آنها، و مسلمان شدن وى داراى آثار مهم اجتماعى و سیاسى براى مسلمانان بود و از بینش سیاسى و فطانت عمیق آن حضرت حکایت مىکند.
4. اگر چه صفیه از پیامبر فرزندى نداشت ولى ازدواج پیامبر با وى (که زنى مصیبتزده و تنها و بیوه و تازه مسلمان بود) براى او بسیار ارزشمند بود که مىتوانست دردهاى او را آرامش دهد.
از همین نکات راز ازدواج با او روشن مىشود.12. میمونه دختر حارث (م51ه)
ازدواج پیامبر با وى در عمرة القضاء، سال هفتم هجرى رخ داد. پدر میمونه از اشراف قریش بود. وى در عصر جاهلیت شش سال پیش از بعثت متولد شد.
وى با مسعود بنعمرو ازدواج کرد و رابطهاى نزدیک با خواهر خویش ام الفضل همسر عباس بنعبدالمطلب داشت. بر اثر اختلاف با شوهر خویش (که مشرک بود و از پیروزى مسلمانان در جنگ خیبر ناراحت شده بود) جدا شد و طلاق گرفت و با مردى دیگر با نام ابىرهم بنعبدالعزى ازدواج کرد. میمونه که نام اصلى او مرّة بود، در مکه اسلام آورده بود ولى ایمان خود را کتمان مىکرد اما در جریان عمرة القضاء ایمان خود را آشکار کرد و به وسیله عباس بنعبدالمطلب براى پیامبر پیغام فرستاد که تمایل به ازدواج با ایشان دارد. حضرت پیشنهاد او را پذیرفت. پیامبر(ص) که طبق مفاد صلح حدیبیه بیش از سه روز نمىتوانست در مکه اقامت کند، از مکه بیرون رفته، در منطقه «سرف» (در ده مایلى مکه) خانهاى براى میمونه درست، و با او ازدواج کرد.
با ازدواج میمونه و اعلان اسلام وى در آن موقعیت، عدهاى از مشرکان قریش نیز به اسلام گرویدند و حتى بدون هجرت به مدینه در مکه آشکارا در برابر سران مشرک مکه، اظهار اسلام کردند.
میمونه به مدینه هجرت کرد و وارد بیت نبوى شد. وى نیز از پیامبر فرزندى نداشت و پس از رحلت رسول اکرم(ص) در سال 51 هجرى به دیار باقى شتافت و در همان منطقهاى که حضرت ازدواج کرده بود، در «سَرَف»، مدفون شد.(21)نکات اساسى ازدواج
1. میمونه زنى مهم از اشراف قریش بود که پیش از آن دو بار ازدواج کرده بود.
2. مدتها ایمان خود را در مکه کتمان مىکرد و در سال هفتم هجرى میان انبوه دشمنان مشرک مکه، ضمن اعلان ایمان خویش، با عشقى که به پیامبر داشت، پیشنهاد ازدواج با حضرت را داد و خود را به حضرت بخشید.
3. ازدواج میمونه آثار اجتماعى مثبتى براى ایمان آوردن عدهاى از مشرکان مکه داشت.
4. از پیامبر فرزندى نداشت ولى علاقه او به حضرت موجب شد پس از وفات در سال 51 هجرى در همان جایى دفن شود که با رسول خدا(ص) وصلت کرده بود.
با دقت در ویژگىهاى شخصى و خانوادگى میمونه و زمانى که براى ازدواج با پیامبر انتخاب کرد، اسرار این ازدواج آشکار مىگردد.13. ماریة بنت شمعون القبطیه (م 16ه)
ماریه دختر شمعون قبطى مسیحى، و از سرزمین مصر است. در سال ششم هجرى پیامبر(ص) نامههایى را براى سران و پادشاهان کشورهاى مختلف از جمله شاه مصر «مَقْوقِس» ارسال کرد. در پاسخ نامه حضرت، ملک مصر ضمن احترام به فرستاده رسول اعظم(ص) هدایایى را براى ایشان فرستاد، از جمله دو کنیز با نامهاى ماریه و سیرین. این دو به گفته برخى مورخان میان راه مسلمان شدند. وقتى به مدینه وارد شدند، سیرین را به ازدواج حسّان بنثابت شاعر در آوردند و پیامبر اکرم(ص) با ماریه ازدواج کرد. در حدود سال هفتم هجرى «ماریه» غیر از خدیجه، تنها همسر رسول خدا است که از حضرت، حامله شد و ابراهیم را به دنیا آورد. همین امر، حسادت حفصه و عایشه را شعلهور کرد و مشکلات فراوانى را براى رسول خدا پدید آورد تا جایى که به گفته اهل سیره، ماریه را بر خود حرام کرد. ابراهیم در شیرخوارگى و شش ماهه بود که بیمار شد و از دنیا رفت. از پیامبر در فراق او نقل شده است:
«العین تدمع و القلب یحزن و لا نقول الّا ما یرضى الربّ و انّا یا ابراهیم علیک لمحزونون؛ چشم مىگرید و دل غمناک است اما جز آنچه پروردگار را خشنود کند، نمىگوییم! اى ابراهیم! ما به سبب نبودِ تو، غمگین هستیم». پس از مرگ ابراهیم، پیامبر همواره به خانه ماریه (که بیرون از شهر مدینه به نام مشربه ام ابراهیم بنا شده بود) مىرفت. ماریه قبطیه پس از پیامبر تا سال 16 هجرى در قید حیات بود. در آن سال در ایام خلافت عمر، درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد.(22)نکات اساسى ازدواج با ماریه
1. ماریه کنیزى مسیحى از مصر بود که پادشاه آن دیار به پیامبر هدیه کرد. وى پس از مسلمان شدن با پیامبر ازدواج کرد.
2. به غیر از خدیجه تنها همسر رسول اکرم است که از ایشان صاحب فرزند شده، گرچه در شیرخوارگى فرزند او از دنیا رفت.
3. از ویژگىهاى منحصر به فرد دیگر ماریه، علاوه بر مورد بالا، آن است که تنها همسرى است که اهل غیر جزیرةالعرب و بیرون از منطقه حجاز است؛ به علاوه مذهب پیشین او مسیحیت بود.
4. با توجه به نکات بالا و عادات و اخلاق عربى که به پیوندهاى قبیلگى اهمیت مىدادند، این ازدواج از بُعد سیاسى و اجتماعى، براى پیوند مسلمانان با اقوام مسیحى و مردم مصر، قابل توجه و داراى اهمیت بسزایى است.جدول مقایسه همسران
طبق آنچه مورخان و سیرهنگاران ثبت کردهاند، سیزده مورد ازدواج پیامبر گزارش شد. براى آسانسازى امر و اینکه بتوان این ازدواجها را بهتر مقایسه کرد و به راز و رمز هر یک بهتر پى برد، ازدواجها را در یک جدول مىبینیم و آنگاه به جمعبندى و نتیجهگیرى خواهیم پرداخت:
ازدواجهاى پیامبر نام نام پدر تاریخ ازدواج با پیامبر(ص) تاریخ وفات نام قبیله مدت زندگى با پیامبر(ص) وضع تأهل ویژگى شوهر قبلى فرزنددار شدن از پیغمبر(ص) ویژگى همسر
1 خدیجه خُوَیْلد سال 28 پیش از هجرت سه سال پیش از هجرت قریش 25 سال (مرگ در زمان حیات پیامبر) به گفته مشهور بیوه - فاطمهزهرا(س) و... ثروتمند و سرشناس، متمایل به ازدواج با پیامبر، اولین زن مسلمان
2 سوده زمعه دو سال پیش از هجرت 54 هجرى قریش بیش از ده سال بیوه مسلمان و مهاجر به حبشه - مهاجر به حبشه، مسنّ، بىسرپرست و یتیمدار، بىبهره از جمال
3 عایشه ابوبکر سال اوّل هجرى 57 هجرى قریش ده سال باکره - - خاستگاه بسیارى از حوادث در زمان پیامبر و پس از او
4 هند(امسلمه) امیّه سال دوم هجرى 62 هجرى قریش نُه سال بیوه مهاجر به حبشه و مدینه و شهید - فهیم، با درایت و صاحب جمال و مؤثر در حوادث
5 حفصه عمر بنخطاب سال دوم هجرى 45 هجرى قریش نُه سال بیوه مهاجر به مدینه و مجروح و شهید - مشکلساز در خانه پیامبر، ازدواج بر اثر پیشنهاد پدر، یک بار طلاق توسط پیامبر
6 زینب خزیمه سال سوم هجرى 3 هجرى قریش چند ماه (مرگ در زمان پیامبر) بیوه شهید - امالمساکین در عصر جاهلیت، بىسرپرست
7 زینب جَحش سال چهارم هجرى 20 هجرى قریش شش سال مطلّقه پسرخوانده پیامبر - مهاجر، دخترعمه رسول خدا، همسر پسرخوانده پیامبر
8 جویریّه حارث سال پنجم هجرى 54 هجرى بنى المصطلق پنج سال بیوه کشته به دست مسلمانان - یهودى سابق، فرزند رئیس بنىالمصطلق اسیر جنگى
9 ریحانه زید سال ششم هجرى 9 هجرى بنىنضیر چهار سال (مرگ در زمان پیامبر) بیوه از اشراف بنىقریظه - اسیر جنگى، یهودى، یهودى سابق، بىسرپرست، مطلقه توسط پیامبر، از اشراف بنىنضیر
10 رَمَله (امّحبیبه) ابوسفیان سال هفتم هجرى 44 هجرى قریش سه سال بیوه مهاجر به حبشه و مرتدّ - مهاجر به حبشه و مدینه، ازدواج غیابى با پیامبر در حبشه، بىسرپرست و اسیر جنگى
11 صفیة حُیَّى بناخطب سال هفتم هجرى 54 هجرى بنىنضیر سه سال بیوه کشته به دست مسلمانان - یهودى سابق، بىسرپرست و اسیر جنگى
12 میمونة حارث سال هفتم هجرى 51 هجرى قریش سه سال مطلقه از مشرکان مکه - بىسرپرست و شیفته پیامبر، از اشراف قریش
13 ماریة شمعون سال هفتم هجرى 16 هجرى قبطیّون مصر سه سال عذراء - ابراهیم کنیز، مسیحى، غریبجمعبندى و نتیجهگیرى
در مقام تجزیه و تحلیل ازدواجهاى متعدد پیامبر خاتم(ص) از زاویه نگاه ناظر و معرفت درجه دوم بیش از هر چیز، توجه به تفاوتهاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، آداب و رسوم عصر جاهلیت و صدر اسلام با جوامع کنونى و فرهنگ و آداب اجتماعى جامعهاى که در آن زیست مىکنیم، یک ضرورت براى داورى و قضاوت عالمانه است. اگر در اکثر جوامع حاضر - به رغم تأیید و تجویز اسلام - چند همسرى مرسوم نیست، بلکه در برخى جوامع امرى زشت و ناپسند شمرده مىشود (هر چند در برخى ملتها، تعدد ازواج امرى ناپسند نیست) ولى در هر صورت در صدر اسلام، تعدد ازواج امرى رایج و متعارف بوده است.
در صدر اسلام بسیارى از تصمیمات پیامبر مورد اعتراض نه فقط دشمنان و منافقان، بلکه حتى برخى از مسلمانان قرار مىگرفت، نظیر آنچه در صلح حدیبیه، یا جنگ احد یا غنایم جنگ صفین رخ داد اما همواره ازدواجهاى پیامبر(ص) مورد تأیید مسلمانان و دشمنان بود، به گونهاى که حتى دشمنان سرسخت اسلام، همچون ابوسفیان لب به تأیید و تمجید از آن مىگشودند.
در جامعهاى که رسول خدا مىزیست، زنان از حقوق بسیار اندکى برخوردار بودند. میان جاهلیت زنده به گور کردن دختران یک عادت معروف و مورد تأیید بود و زنان در معرض هر گونه استثمار و سوء استفاده و بىحرمتى قرار داشتند.
حال با توجه به تفاوتهاى عصر حاضر، با آن عصر، نکات اساسى و سرفصلهاى مهم در چند همسرى خاتم الانبیاء را با توجه به مباحث گذشته و جدولى که ارائه گردید، مىتوان به شرح ذیل برشمرد:
1. محمد امین در جوانى و پیش از بعثت، تا ده سال پس از آن تنها یک ازدواج داشته، ربع قرن را با همان همسر زیسته است.
2. تعدد ازواج مربوط به پس از هجرت و تشکیل حکومت اسلامى، و هنگامى که اسلام بیش از هر زمان نیازمند پیوندهاى عمیق سیاسى و اجتماعى است.
3. میان اعراب به ویژه جزیرةالعرب پیوندهاى قبیلگى، از مهمترین عوامل ثبات و تأمین امنیت، در عرصه مبارزه و هماوردهاى اجتماعى است، به ویژه آنجا که بتوان با قبیلهاى (که سابقه درگیرى و جنگ و اختلاف حاکم بوده است) پیوند برقرار کرد و بدین وسیله دشمن دیرینه را تبدیل به بازو و عضوى در مسیر اهداف و تحقق آرمانهاى خود قرار داد. در ازدواجهاى رسول خدا این حقیقت به خوبى مشهود است. حدود نُه ازدواج پیامبر با قریش از خانوادههاى سرشناس و تأثیرگذار و اشراف بوده است. قریشى که سالها با پیامبر در مکه و در مدینه جنگید و در نهایت دشمنى، تصمیم جدى بر ترور پیامبر و نابودى اسلام داشت، اما حضرت با استفاده از یک رسم متعارف و پسندیده میان اعراب، یعنى تعدد ازواج توانست به تألیف قلوب آنها امیدوار باشد و نه تنها از دشمنى آنها بکاهد، بلکه آنها را به دوستانى مورد اعتماد تبدیل کند.(23)
4. براساس آنچه در نکته پیشین گذشت، تعدادى از ازدواجهاى پیامبر با یهودیان مدینه و اطراف آن قابل ارزیابى است.
زنان یهودى که از وابستگان سران قبایل و اشراف یهود بودند و نزدیکان و همسران و عزیزان خود را در جنگ با مسلمانان از دست داده بودند، به عنوان غنیمت جنگى و کنیز به دست آنان افتاده بودند. اکنون به افتخار بزرگ همسرى با مرد اوّل اسلام نایل مىگشتند. بدین وسیله خونى که عامل فوران کینههاى قبیلهاى مىتوانست باشد، با ازدواج پیامبر، نه تنها آتش آن فرو مىرفت بلکه جوانههاى دوستى از درون آن سر بر مىکشید.
5. بیشتر همسران پیامبر، زنان شهدا و بىسرپرست و مصیبتزده و شوهر از دست داده در نبرد با مسلمانان بودند که رها کردن آنها به حال خود، امرى غیر انسانى و چه بسا ناجوانمردانه بود امّا ازدواج با برترین انسان و خاتم پیامبران مىتوانست گذشته از تسکین درد و آلام، بهترین نقطه ارزشمند و افتخارآمیز براى آنان باشد، به گونهاى که از شادى، تمامى رنجهاى گذشته را فراموش کنند.(24)
6. زندگى پیامبر با این تعداد از زنانى که هر کدام متعلق به یک خانواده و یک آداب و رسوم بوده، هر کدام در سنى خاص و از جهت جمال متفاوت بودند، با توجه به حسادت و رشکى که به طور طبیعى در میان زنان وجود دارد، از عظمت روحى و خُلق عظیم آن دردانه خلقت خبر مىدهد که چگونه با همه آنها، به رغم تفاوت و تنوع شخصیتى، به عدالت رفتار مىکند و حقوق هر یک را به نحو احسن ادا مىکند به گونهاى که در تاریخ نشانهاى از اعتراض از این جهت دیده نمىشود، علىرغم بىوفایىها و نامهربانىهایى که از ناحیه برخى از همسران، در تاریخ به اثبات رسیده است. مرحوم کاشف الغطا مىگوید: «پیامبر نمونه برتر و دلیل کامل و بارزى از نَفْس ملکوتى، وقار، پایدارى، عدل و عدالت است. همگان مىدانند چگونه برخى زنان، دل و جان مردان را به بازى گرفته، هر گونه بخواهند، آنها را به اختیار خود در مىآورند. نیز براى همه معلوم است چه رقابت و آتش و دسیسه و حیلههایى میان «هوو»ها وجود دارد! که رشته نظم خانواده را تهدید کرده، موجب ناآرامى داخل خانه است اما وجود مقدّس رسول خدا، در تمامى برخوردهایش، ناشناخته رفتار مىکند، که نمونه والاى خویشتندارى و رعایت عدالت میان همسران مىگردد، حتى سر سوزنى، از راه عدل و انصاف منحرف نمىشود.»(25)
7. به رغم تعدد زوجات، وقتى زندگى بیرونى پیامبر و شئون و مناصب و مسئولیتهاى فراوان ایشان دیده شود، گویا این مرد بزرگ و سیاستمدار اجتماعى و این انسان عابد و شبزندهدار، اصلاً همسرى ندارد.
عبادت و تهجد پیامبر که مأمور به انجام آن در هر شب بود، از یک سو، وظیفه تشریع احکام و تفسیر و ابلاغ قرآن به مردم از سوى دیگر، نیز قضاوت میان مردم، مدیریت و اداره جامعه، جنگ و تدوین سیاستهاى داخلى و خارجى جامعه، تا ترسیم آینده اسلام و برنامهریزى براى تحقق تمدن اسلامى، از شمار مسئولیتهاى گسترده خاتمالانبیا بود که در کنار همه آنها تعدد ازواج حضرت نیز وجود دارد. آیا بر این همه بزرگى و عظمت چه نامى مىتوان نهاد؟
8. این حقیقت و نکته تاریخى را نیز نباید فراموش کرد که در مکه، مشرکان قریش در آغاز بعثت و دعوت، به پیامبر پیشنهاد تزویج و به همسرى در آوردن دختران خود را داده بودند، مشروط به اینکه پیامبر رحمت از دعوت خود دست بشوید و اما رسول خدا تمامى پیشنهادها را، به چیزى نگرفت و در مسیر رشد کلمة اللَّه و ابلاغ رسالت، تمامى ناملایمات و سختىها را بر خود هموار کرد.
9. با این همه پیامبر به امر الهى خطاب به زنان خویش فرمود:
«یا ایها النبى قلْ لأزواجک إنْ کنتنّ تردْنَ الحیاةَ الدنیا و زینتها فتعالَین اُمتّعکنّ و اُسرّحکنّ سراحاً جمیلاً و إنْ کنتنّ تردن اللَّه و رسولَه و الدار الآخرة فانّ اللَّه اعدّ للمحسنات منکنّ اجراً عظیماً؛
اى پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگى دنیا و زینت آنید، بیایید تا مَهرتان را بدهم و خوش و خرّم شما را رها کنم اما اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتید، پس خدا براى نیکوکاران شما پاداش بزرگى آماده گردانیده است.» (احزاب/ 29 - 28)
این آیه به خوبى نشان مىدهد که پیامبر همسران خویش را میان طلاق و رهایى (با انتخاب زندگى دنیا و زینتهاى آن) از یک سو و انتخاب خدا و رسول و زندگى آخرت از سوى دیگر مخیر کرده بود. آنها به انتخاب خویش به زندگى با حضرت ادامه دادند.
به علاوه از این آیه مىتوان فهمید که زندگى در بیت النبى، آسان و سرشار از مواهب دنیوى و لذتهاى آن نبوده است. اگر کسى بپندارد چند همسرى (تعداد ازواج) حضرت خاستگاه و ریشه لذتجویى و شهوتپرستى و دنیاخواهى دارد، خطایى بزرگ و داورى ناهمخوان با حقایق تاریخى است.
حقایق تاریخى و مستندات برگرفته از سیره، شاهد است که تعدد ازواج پیامبر، ریشه در ایثار، خُلق عظیم و فرمانبردارى آن وجود بزرگ از دستورهاى الهى، همراه با خردگرایى، آگاهى و سیاستمدارى حضرت از یک سو و عدالت مَثَلزدنى ایشان از سوى دیگر دارد. هرگز انسانهاى عافیتطلب که در اندیشه زندگى راحت و آسوده مىباشند و به آرمانها و اهداف والاى انسانى و الهى نمىاندیشند، آمادگى این قبیل تکالیف سخت و طاقتفرسا و جانکاه را نخواهند داشت.پى نوشت :
1) ر.ک: علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج4، ص208؛ شوقى ابوخلیل، اسلام در زندان اتهام، ترجمه حسن اکبرى مرزناک.
2) ر.ک: سیره ابنهشام، ج1، ص204 - 198؛ تفسیر المیزان، ج4، ص208؛ جعفر سبحانى، فروغ ابدیت، ج1، ص168 - 156؛ جعفر مرتضى العاملى، الصحیح من سیرة نبى الاعظم، ج1، ص127 - 112.
3) نظر مخالف مشهور نیز وجود دارد که در ادامه به آن اشاره مىشود.
4) الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج2، ص184.
5) همان، ج1، ص127 - 121.
6) مثل فاطمه زهرا(س) که فرزند خدیجه و پیامبر بود، نیز رقیه و زینب که بعضى مورخان آنها را دختران رسول خدا اما عدهاى ربیبههاى ایشان مىدانند. ر.ک: سیره ابنهشام، ج1، ص202؛ الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج1، ص121.
7) سیره ابنهشام، ج4، ص294 - 293؛ الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج2، ص179؛ عدهاى از نویسندگان، نساء حول الرسول، ص58 - 49؛ سید جمیلى، نساء النبى، ص43 - 33؛ تفسیر المیزان، ج4، ص209؛ شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، الفردوس الاعلى با حواشى شهید قاضى طباطبایى، ص82 - 79.
8) به نظر پارهاى از سیرهنویسان، خواستگارى از عایشه در مکه در سال دهم بعثت انجام شد و پس از آن در مدینه ازدواج انجام گرفت. برخى عقد با او را در سال دهم دانسته، ولى انتقال او به خانه پیامبر را پساز هجرت نوشتهاند. ر.ک: نساء حول الرسول، ص63 - 62، الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج2، ص180 - 179.
9) در مورد سن عایشه هنگام ازدواج اختلاف فراوان وجود دارد، و مورخان از حدود هفت تا هفده و حتى بیست سالگى را ذکر کردهاند. ر.ک: همان.
10) سیره ابنهشام، ج4، ص293؛ الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج2، ص190 - 179 و ج3، ص80 - 78؛ نساء النبى، ص67 - 43؛ نساء حول الرسول، ص73 - 59؛ اسلام در زندان اتهام، ص502 - 506.
11) الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج4، ص66 - 61؛ نساء حول النبى، ص106 - 93؛ نساء النبى، ص90 - 83.
12) الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج4، ص72.
13) سیره ابنهشام، ج4، ص294؛ نساء حول الرسول، ص83 - 74؛ نساء النبى، ص77 - 69.
14) الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج5، ص85 - 83؛ نساء حول الرسول، ص92 - 84؛ نساء النبى، ص82 - 79؛ تفسیر المیزان، ج4، ص210- 209.
15) نساء حول الرسول، ص117 - 107؛ نساء النبى، ص105 - 91؛ اسلام در زندان اتهام، ص523 - 516؛ الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج4، ص71؛ المیزان، ج4، ص209.
16) نساء حول الرسول، ص128 - 118؛ نساء النبى، ص113 - 107؛ المیزان، ج4، ص210؛ الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج4، ص70؛ اسلام در زندان اتهام، ص527 - 524؛ سیره ابنهشام، ج4، ص296 - 295.
17) به این بانو در برخى از منابع تاریخى به عنوان همسر پیامبر اشاره شده است.
18) نساء حول الرسول، ص167 - 160.
19) سیره ابنهشام، ج4، ص295 - 294؛ نساء حول الرسول، ص138 - 129، نساء النبى، ص128 - 121، المیزان، ج4، ص210.
20) سیره ابنهشام، ج4، ص296؛نساء حول الرسول، ص148 - 139؛ نساء النبى، ص119 - 115.
21) سیره ابنهشام، ج4، ص296؛ نساء النبى، ص133 - 129؛ نساء حول الرسول، ص159 - 149؛ المیزان، ج4، ص210.
22) نساء حول الرسول، ص177 - 168؛ نساء النبى، ص140 - 135.
23) تفسیر المیزان، ج4، ص209 - 208.
24) الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج4، ص70.
25) شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، الفردوس الاعلى، ص80 - 79.