مشعلى از سوى تاریکى ها


 

مشعلى از سوى تاریکى‏ها
سیرى در زندگى، اندیشه‏ها و آثار بانو مریم جمیله‏

رشد و بالندگى و تحصیلات‏

مارگرت مارکوس (که پس از پذیرش اسلام، نام مریم جمیله را براى خود برگزید) در بیست و سوم مه 1934 مطابق اوّل خرداد 1313 و نهم صفر 1352ه.ق در شهر نیوروشل از توابع نیویورک دیده به جهان گشود.
نیاکانش اصالت آلمانى داشتند که سه نسل قبل به ایالات متحده کوچیدند و رفته رفته، زندگى جدید را پذیرفتند. پدر و مادرش تبار یهودى داشتند اما هیچ کدام رعایت آداب و رسوم مذهبى را نمى‏کردند. مریم جمیله در این باره مى‏نویسد:
«در خانواده‏اى یهودى زاییده شدم و پدر و مادرم هر دو طرفدار یهود اصلاح شده بودند. و اگر چه دقیق‏ترین تعلیمات آئین خود را آموخته بودند، ولى زبان عبرى نمى‏دانستند و با تورات و تلمود آشنایى نداشتند. هیچ کدام از تشریفات مذهبى را مراعات نمى‏نمودند. از تاریخ و فرهنگ یهود آگاهى اندکى داشتند. نظایر پدر و مادرم در میان یهودیانِ اصلاح‏طلب، فراوان دیده مى‏شوند. دوستان و آشنایان ما از لحاظ خلأ فکرى با هم شریک‏اند و هیچ یک مذهب درستى ندارند.»(1)
مارگرت در محیطى کاملاً غربى و سکولار رشد یافت و در مدارس عمومى و محلى، تحصیلات را فرا گرفت. تحصیلات عالى را در دانشگاه نیویورک از 1953 تا 1955 به انجام رسانید و پس از بررسى و مطالعات ده ساله در باره آئین مترقى اسلام، در 24 ماه مه 1961 در انجمن تبلیغات اسلامى آمریکا رسماً به دین اسلام مشرف گردید.(2)
در تابستان همین سال بنا به دعوت اندیشمند نام‏آور پاکستانى مولانا سیدابوالاعلى مودودى(3) به پاکستان مهاجرت کرد و در لاهور اقامت گزید و در اوت 1963م با محمد یوسف‏خان (که عضو مؤتمر (= کنگره) اسلامى پاکستان بود) پیمان زناشویى بست. حاصل این پیوند چهار فرزند است.(4)

چگونگى گرایش به اسلام‏

از هنگامى که «مریم جمیله» کودکى ده ساله بود، با مطالعه منابع تاریخى، رابطه یهود و مسلمانان را بررسى مى‏کرد. وى مى‏گوید: بعد از مدتى متوجه شدم مسلمانان میراث اصیل و ارزش‏هاى خود را حفظ کرده‏اند، ولى پیروان ادیان، از حقایق اصلى و محتواى آئین خود فاصله گرفته‏اند.
او خاطرنشان مى‏کند: بعد از جنگ جهانى دوم (که تقریباً جهان مسیحیت، دست از نفرت دو هزار ساله ضد یهودى برداشت و از برنامه صهیونیسم حمایت کرد) دیگر نتوانستم احساسات و علاقه خود را نسبت به یهود حفظ کنم و تصور مى‏کردم دیگر به اسلام علاقه دارم.
خانم مارکوس از این پس، مطالعات ده ساله‏اى را آغاز کرد و در پایان برایش ثابت شد که تبلیغات ضد اسلامى، امرى است نامعقول. وى در کتابخانه‏هاى عمومى مدارس، تلاش داشت کتاب‏هایى را که در باره اسلام و مسلمانان نوشته شده است بخواند. او تبلیغات مسیحى و نقشه‏هاى خاورشناسى و نیرنگ‏هاى صهیونیستى را در این ارتباط بررسى مى‏کرد. هر چه بیشتر تبلیغات ضد اسلامى مى‏خواند، اعتقادش به این حقیقت راسخ‏تر مى‏گردید که آنچه در این زمینه نوشته و منتشر مى‏شود، براساس کینه‏توزى و تحریف است.
مریم جمیله مى‏گوید: وقتى در مدرسه «رفورم جیواش سندى» تحصیل مى‏کردم، در کتاب‏هایى خواندم که چگونه یهودیان در قرون متمادى تحت سلطه مسیحیان، با شکنجه‏ها و عذاب‏هاى غیر تحملى به سر مى‏برده‏اند اما در سرزمین اسلامى اندلس مورد استقبال مسلمانان بودند.
محیط مدرسه و روابط معلمان و دانش‏آموزان براى وى بسیار نامطلوب بود، چرا که همکلاسى‏ها به مسائل مذهبى، علاقه‏اى نشان نمى‏دادند و آموزگاران، کوتاه‏نظر و خودخواه بودند و نمى‏توانستند آگاهى درستى به دانش‏پژوهان بدهند. محیط مذهبى خانواده هم رضایت‏بخش نبود، از این جهت به مادرش گفت در مدرسه راحت نمى‏باشد، پس پدرش او را به مؤسسه‏اى با عنوان «سازمان اخلاقى جنبش فرهنگى» سپرد. او مدت پنج سال در این مرکز آموزشى و فرهنگى، به فراگیرى دروس متداول پرداخت، ولى احساس مى‏کرد از همه آموزش‏ها و منقولات سازمان یافته مذهبى نفرت دارد.
در این ایام تحت تأثیر فلسفه بشردوستى و نوع‏پرستى، بار آمد و در بحث یهود در اسلام شرکت کرد. یک روحانى یهودى مى‏کوشید به دانشجویان ثابت کند اسلام زاده یهود است اما مریم جمیله این دروغ‏ها و افتراها را نمى‏پذیرفت، زیرا در متون تورات دقت کرده، آن را با قرآن مقایسه مى‏کرد، و از همین راه تضاد و ناهمگونى این دو اثر کاملاً برایش روشن گردیده بود.
براى او این سؤال مطرح بود که چرا استاد مى‏خواهد بر این نکته تأکید کند که یهود تنها ملت برگزیده خداست و دیگر ملت‏ها مطرود و منفورند؟! از آن سو قرآن پیامى جهانى بود که روى سخنش به تمام مردمان و جوامع بشرى است. وقتى آن مربى یهودى توضیح مى‏داد: حق الهى مردم یهود، فلسطین است، مریم جمیله از این تنگ‏نظرى به ستوه مى‏آمد، زیرا قرآن را خوانده بود که مى‏گفت مشرق‏ها و مغرب‏ها از آنِ خداست و انسان به هر طرف توجه کند، خدا همان جاست.
چنان که مى‏دانست حضرت محمد(ص) فرموده تمام سرزمین‏ها مى‏توانند محل عبادت و سجده براى خدا باشند. از این روى، ادعاى استاد مبنى بر اینکه غیر از فلسطین، تمام زمین‏ها براى یهود زندان است، براى مریم جمیله بى‏اساس تلقى مى‏گردید. وى مى‏گوید:
از دیدگاهى دیگر این موضوع را مورد تردید قرار دادم، زیرا از خاطرم گذشت که حضرت موسى در مصر زندگى مى‏کرد و در این سرزمین کلام وحى را دریافت مى‏کرد و مردم را به سوى سعادت راهنمایى مى‏نمود و مهم‏ترین بخش‏هاى تلمود هم در جایى نوشته شده که اکنون به نام عراق معروف است و سروده‏هاى زیباى عبرى هم در اسپانیاى مسلمان سروده شده است.
مریم جمیله هر لحظه بیش از گذشته، انحصارطلبى خشک و بى‏اساس یهود را احساس مى‏کرد. وى صهیونیزم را ترکیبى از تعصب‏هاى نژادى و آمیخته با ناسیونالیزم قدرت‏طلبانه تلقى مى‏کرد. از سویى برایش روشن شد که رهبران اسرائیلى به شعائر آئین یهود پاى‏بند نمى‏باشند. او با توجه به این آگاهى‏ها صهیونیسم را بى‏اعتبار مى‏دانست و مى‏گفت: این حرکت، زشت‏ترین جنبه‏هاى مادى‏گرایى را داشته، ارزش‏هاى اخلاقى و معنوى را منزوى ساخته، هیچ گونه عدالت‏خواهى را برنمى‏تابد. او مى‏نویسد:
پس از آنکه تشخیص دادم تقریباً تمام رهبران مهم یهود، از صهیونیسم حمایت مى‏کنند و وجدان‏شان به هیچ وجه متأثر نمى‏شود از اینکه اشغالگران قدس، صدمات و لطماتى را بر مسلمانان فلسطین وارد مى‏نمایند، دیگر نتوانستم خود را یهودى بدانم.(5) او به این درجه از آگاهى رسید که ارزش‏هاى اخلاقى، ریشه‏اى ملکوتى و الهى دارد و حقیقت مطلق و جاوید همان است. اگر فضیلت‏هاى اخلاقى فقط ساخته بشر باشد، به آسانى مى‏شود مطابق اوهام و تخیلات و مقتضیات یا اوضاع عوض شود. او مى‏نویسد:
با توجه به همین معناست که احساس کردم ایمان به آخرت، نه فقط از لحاظ اینکه آسایش و آرامش خاطر مى‏دهد اصالت دارد، بلکه براى حفظ ارزش‏هاى اخلاقى مؤثر است و اگر این ارزش‏ها داراى رشته‏هاى الهى باشند، پس ما مستقیماً در برابر خدا مسئولیم، که بالاترین تلاش خود را از هر جهت به کار ببریم، تا استعدادهاى نهفته را به حد رشد و کمال برسانیم، در نتیجه هر یک از افراد ما در روز معینى دعوت خواهد شد تا حساب دوره زندگى را روى زمین تحویل دهد و مطابق آن سزا و یا جزا بگیرد، و از اینجاست که هر کس ایمانى به عالم آخرت داشته باشد، حاضر است لذت‏هاى زودگذر این جهان را فدا سازد و به امید تحصیل نتیجه خوب، مشکلاتى را تحمل کند.(6)
خانم مریم جمیله پس از آنکه تمامى کیش‏هاى بزرگ را بررسى کرد، به این نتیجه رسید که همه آنها یک سرچشمه داشته، به سوى توحید، معاد، سعادت بشرى و بهبود روابط انسانى دعوت کرده‏اند، ولى به مرور زمان از محتواى خود فاصله گرفته‏اند! بت‏پرستى، فکر تناسخ و اصول طبقه‏بندى به مذهب هندو سرایت کرد؛ صلح‏جویى مطلق و انزوا، از مشخصات کیش بودایى شد؛ پرستش آبا و اجدادى جزء عقاید کنفوسیوسى در آمد؛ عقیده به اصالت گناه و تثلیث و پیدایش مفهوم خدایى مسیح، نیز شفاعت به استناد مرگ دروغین مسیح روى دار، در آئین کلیساها رواج یافت و سرانجام یهود به انحصارطلبى و برترى‏جویى کاذب و ادعاى ملت برگزیده خدا رویکرد نشان داد!
او اضافه مى‏کند: هیچ یک از اندیشه‏هایى که مرا منزجر ساخته بود، در اسلام دیده نمى‏شد، بلکه به صورت روزافزونى احساس مى‏کردم که اسلام، پاکى و درستى خود را حفظ کرده و اصالت راستین دارد. سایر مذاهب اجزایى مقرون به حقیقت دارند، ولى اسلام یکپارچه و محض مى‏باشد و بالاتر آنکه: اسلام و آئین محمدى، پیروان خود را با یک روش جامع و کاملى براى زندگى مجهز ساخته است. در این زندگى رابطه فرد و اجتماع و ارتباط ماده با معنا، با هماهنگى کامل دیده مى‏شود.
وى مى‏افزاید: شخصاً مایل بودم مسلمان شوم اما خانواده‏ام تمایل نشان نمى‏دادند و با من بحث مى‏کردند. از طرف دیگر به من اخطار مى‏شد که چون اسلام در صحنه زندگى آمریکایى سهمى ندارد، زندگى‏ام پیچیده و دشوار خواهد گردید؛ نیز برگزیدن چنین آئینى، مرا از خانواده‏ام بیگانه مى‏سازد و از جامعه طردم مى‏کند اما در آن روزها چنان ایمانى قوى به دست آورده بودم که در برابر چنین فشارهایى مقاومت مى‏کردم، ولى بعدها بدنم در برابر این روح پرجوشش مقاومت نکرد و بیمار شدم و نتوانستم به دانشکده بروم.
مدتى دراز در خانه تحت معالجه قرار گرفتم و به مرور حالم وخیم‏تر مى‏گردید. سپس والدینم با ناامیدى مرا به بیمارستانى بردند و در آنجا بسترى شدم که دو سال در آنجا به سر بردم. وقتى در این مرکز درمانى بودم، نذر کردم اگر شفا یابم مسلمان شوم!
مریم جمیله یادآور مى‏شود:
پس از آنکه اجازه دادند به خانه بروم، از هر فرصتى براى تحقیق در پیدا کردن مسلمانى در نیویورک‏سیتى کوتاهى نکردم و در صدد تحصیل آشنایانى بر آمدم و خوش‏وقتم که با افرادى شریف (که مى‏توان به ملاقات‏شان امیدوار بود) برخورد نمودم و از آن پس به نگارش مقالاتى در مجلات اسلامى پرداختم و با تمامى رهبران مسلمان جهان مکاتبه کردم.
همین که ماه رمضان رسید، اشتیاقم به مسلمانى فزونى یافت و شروع کردم به اقامه نمازهاى یومیه و براى اولین بار متعهد شدم روزه بگیرم و با ایمان کامل این عمل را انجام مى‏دادم و هیچ انتظارى نداشتم، جز اینکه امیدوار بودم به خوبى، کمال و فضیلت رسیده‏ام.(7)
در همین ایام کتاب «معانى القرآن» را که به زبان انگلیسى ترجمه شده بود، نزد استاد محمد بیکتول آموخت و هر روز به مدرسه اسلامى نیویورک مى‏رفت تا درس‏هایى در باره اعتقادات اسلامى بیاموزد. وى موفق گردید دوره چهار جلدى «مشکاةالمصابیح» را مطالعه کند؛ کتابى که وقتى آن را خواند، حقایق زیادى را برایش روشن کرد و بصیرت این بانو را نسبت به باورهاى دینى رشد داد.(8)
او عقیده دارد تمام اطلاعات و آگاهى‏هایى را که در باره معارف اسلامى به دست آورده، خود پژوهش کرده، تفحص و کاوش را با اشتیاق و علاقه‏اى وافر انجام داده است.

جاذبه اسلام‏

تصور کنید دخترى در خانواده‏اى یهودى و اشرافى تربیت شده، جامعه نیویورک نیز غرق در مادیت و فساد و ابتذال است، مبلّغان مسیحى و یهودى هم سخت فعالند که افرادى را به سوى آئین خود جذب کنند اما به لطف خداوند «مریم جمیله» از سنین دانش آموزى و دانشجویى علاقه‏مند گردیده است در باره اسلام بررسى کند، و سرانجام بر خلاف مخالفت‏هاى شدید خانواده و اقوام، و به رغم وجود جوّ آشفته سکولار و رفاه‏زدگى و ماده‏گرایى، اسلام را برمى‏گزیند!
در پایان کار، اسلام مرا جذب کرد، زیرا در میان تمام ادیان، آن را تنها آئینى دیدم که جوابگوى همه مسائل حیات است، در صورتى که تعلیمات موجودِ دیگر مذاهب، محدود و ناقص است. اسلام به جنبه‏هاى فردى و اجتماعى توجه دارد؛ راه هدایت را به روشنى نشان مى‏دهد؛ ارزش‏هاى اخلاقى را تأمین و تثبیت مى‏کند و به شدت مجعولات، بدعت‏ها و آرایش‏هاى دروغین اخلاقى را (که من از آنها نفرت دارم) مردود مى‏داند.
او هر چه بیشتر معارف اسلامى را مطالعه مى‏کرد، عمیق‏تر معتقد مى‏گردید که پذیرش این کیش، نه تنها راه صداقت و درستى و کمال روحانى است، بلکه نیرومندترین دارو براى بهداشت روانى مى‏باشد.
به باور وى تقاضاى اسلام به اینکه هر چیزى باید مطابق میزان و مقیاس معینى از ارزش‏هاى مطلق قضاوت شود و حدود آن فراتر از زمان و مکان است، به فرد شخصیت کاملى مى‏دهد. وى تصریح مى‏نماید: اسلام مى‏خواهد فرد تمام توجهش را به سوى بندگى خدا و خدمت به بندگان معطوف و متمرکز نماید، نیز آنچه او را از تعقیب هدفش منصرف و منحرف مى‏نماید، بیهوده انگاشته شود و از اجراى آن دورى کند. هدف زندگى عبارت است از جلب رضاى خدا به وسیله اجراى قوانین الهى، به گونه‏اى که در قرآن مجید و سنت رسول اللَّه(ص) تصریح گردیده است.
مریم جمیله با پژوهش‏هاى مداوم در منابع اسلامى به این حقیقت رسیده است که: در هر دقیقه از زندگى، خداوند ما را مورد آزمایش قرار مى‏دهد. اصولاً خدا ما را خلق نکرده که به عیش و نوش بپردازیم و صرفاً از لذت زودگذر بهره ببریم، بلکه ما را خلق کرده است که در مسیر حق و فضیلت گام برداریم.
وى باور دارد: مسلمان آیینه اسلام است، بنابراین حق ندارد ضرر و زیانى به باورهاى خود وارد کند یا عملى مرتکب گردد که آبروى دین و خودش را در معرض تهدید قرار دهد. مؤمن حقیقى، به خداوند اعتماد کامل دارد و به منظور اطاعت از قرآن و سنت نبوى از هیچ گونه تلاشى کوتاهى نمى‏کند. مؤمن هیچ گاه ضعف و سستى به خود راه نمى‏دهد. مسلمان حقیقى غیرتمند است و فقط از خدا خوف دارد.
مریم جمیله مى‏گوید: این نکات برایم بسیار جالب بود و غیرت و اراده‏ام را تقویت مى‏کرد. احساس مى‏کردم مسلمان حقیقى در تمامى حوادث و رویدادها به جنبه‏هاى مثبت، سازنده و رشددهنده توجه دارد.
وى مى‏افزاید:
برایم بسیار جالب بود که بدبینى در اسلام ممنوع است، زیرا این نگرش منفى، حس امید و کوشش را از بین مى‏برد. در آرزوى مرگ به سر بردن به دلیل برخى مشقّات زندگى، مجاز و معقول نمى‏باشد. مسلمان تحت سلطه بیگانه و در برابر فرهنگ معارض، نمى‏تواند به رشد و ترقى امیدوار باشد و لذا تلاش مى‏کند این موانع را از سر راه خود بردارد و سیاستى را مى‏پذیرد که در خدمت فضیلت‏ها باشد. تعلیمات اسلامى روابط اجتماعى را اصلاح مى‏کند و [روابط و] علاقه‏هاى انسانى را در امتداد ایمان و تقوا قرار مى‏دهد، از این رهگذر جامعه اسلامى را مستحکم و نیرومند مى‏سازد.
از جنبه‏هایى دیگر وى جاذبه‏هایى را در اسلام مى‏دید که این ویژگى‏ها را در ادیان دیگر نمى‏دید، از جمله مسلمان با فرد غیر مسلمان هم رابطه‏اى انسانى دارد و شریعت اسلام براى پیروان دیگر ادیان حقوقى قایل است و آنان مى‏توانند بدون هیچ نگرانى و تشویش تحت حمایت نظام اسلامى در کمال امنیت و آرامش زندگى کنند و تمام آداب و رسوم خود را انجام دهند و فرزندان را در مدارس ویژه خود تربیت کنند؛ زیباتر از این، آنکه غیر مسلمان در هنگام جهاد مسلمانان اگر به اسارت در آید، باید نهایت خوشرفتارى با او شود و عدالت اسلامى در حقش مراعات گردد، حتى اگر رفتارى خصمانه داشته است، حقوق او محفوظ مى‏باشد.
او مى‏افزاید:
اسلام در تمامى ابعاد و جوانب برایم امیدبخش بود و انگیزه‏هایم را تقویت مى‏کرد، زیرا مشاهده مى‏کردم هر گونه نژادگرایى، نظام طبقاتى و برترى‏جویى‏هاى قومى، در اسلام محکوم است و صرفاً فضیلت‏ها و معنویت‏ها و پارسایى‏ورزیدن موجب پیدایش کرامت انسانى مى‏گردد. البته سوگمندانه باید گفت اکثریت مسلمانان از این دستورهاى تعالى‏بخش فاصله گرفته‏اند و همین امر موجب جمود و عقب‏افتادگى آنان شده است و موجب گردیده امپریالیزم با برترى سلاح و فناورى، بر جهان اسلام غلبه یابد و کشورهاى مسلمان را در خدمت تأمین اهداف باطل خود به کار گیرد و در واقع تعالیم اسلامى نقصى ندارد و کاستى‏ها و عدم کفایت، مربوط به چگونگى کارکرد و کارنامه افراد مسلمان مى‏باشد.(9)

معرفى آثار

مریم جمیله کتاب‏ها و مقالات متعددى در معرفى اسلام، نقد اندیشه‏هاى متفکران غربى، و ارزیابى برخى دیدگاهها در باره این آئین نوشته، نیز بررسى‏هاى مقایسه‏اى جالبى در این زمینه دارد که گذرا آثارش را معرفى مى‏کنیم:

1- نقش اسلام در برابر غرب‏

مریم جمیله در این کتاب تجزیه و تحلیل جالبى در نادرستى و بیهودگى اندیشه‏هاى افرادى دارد که خواسته‏اند اصول و ارزش‏هاى معنوى اسلام را خدشه‏دار کرده و به مخاطره وادارند؛ نیز ثابت مى‏کند کوشش آنان که در صددند اسلام را با افکار مادى و روح زندگى اشراف‏زده غربى تطبیق دهند، بیهوده است.
وى با اصلاحات برخى روشنفکران وابسته به محافل اروپایى و نوگرایان خودباخته مخالف است و ثابت مى‏کند اجتماع اسلامى مى‏تواند در جهان کنونى بدون قربانى کردن اصول خود، با اقتدار و عزت، شخصیت خود را حفظ کند، چنان که مسلمانان با تمسّک به قرآن و سنت نبوى قادرند راه ترقى و رشد را بپیمایند.
کتاب یاد شده بین سال‏هاى 1945 تا 1962م پیش از مسلمان شدن او نوشته شده، اصل آن مجموعه هجده مقاله است. از جمله مباحث آن اثرات زیانبار ماتریالیسم مدرن غربى و پیامدهاى آن بر خاورشناسان غربى و تجددخواهان خودباخته بومى در کشورهاى اسلامى را نشان مى‏دهد.(10)

2- اسلام و مدرنیسم‏

این اثر در سال 1963 آوریل در 268 صفحه چاپ شده که مجموعه 24 مقاله است که در آن، این بانوى ژرف‏اندیش، ارزیابى و انتقادى تحقیقى از منابع ماتریالیسم غرب، فلسفه مدرن و استدلال غلط نوگرایى اروپایى به عمل مى‏آورد، نیز پوچى طرز تفکر برخى مدرنیست‏هاى خودى را نسبت به اسلام نشان مى‏دهد، سپس از آنها مى‏خواهد به این وضع پایان دهند و اسلام را با معیارهاى اصیل و منطقى براى مردم تفسیر نمایند، همچنین براى احیاى اندیشه ناب اسلامى، به پاخیزند و از اسلام راستین و تحریف نشده دفاع کنند.
او در این اثر از آئین محمدى در شکل کامل و جامعش حمایت مى‏کند و لزوم بازگردانیدن ارزش تاریخ اسلامى را در این زمینه مورد تأکید قرار مى‏دهد. وى به اثبات مى‏رساند حجاب اسلامى یک قانون الهى است و نه تنها مانع پیشرفت زن نمى‏گردد، بلکه اصالت، مجد و کرامت او را نشان مى‏دهد.
در بخش‏هایى از این کتاب نویسنده ضمن موشکافى نظریات نوگرایان مصر، ترکیه، شبه‏قاره هند و پاکستان، به طرز متقاعدکننده‏اى استدلال‏هاى آنان را با توجه به تعلیمات اساسى قرآن کریم و سنت نبى اکرم، رد مى‏کند.

3- اسلام در تئورى و در عمل‏

کتابى است در 308 صفحه که متن اصلى به زبان انگلیسى است اما به زبان اردو هم ترجمه شده است. مجموعه 28 مقاله ساختار آن را تشکیل مى‏دهد و براى خواننده‏اى که به اسلام تحریف نشده علاقه‏مند است، مطالبى آموزنده دارد.
مباحث این نوشتار کند و کاوى است از یک روح بى‏قرار، شجاع، آزاد و منطقى که نوید مى‏دهد و مبارزه مى‏کند و تشریح مى‏نماید: در صورتى که مسلمانان سرنوشت خویش را درک کنند و مطابق دستورها و هدف‏هاى اسلام زندگى کنند، نیز اگر کوشش نمایند از تعالیم اسلامى در هر گام خویش در زندگى حمایت کنند، به برترى مى‏رسند، چنان که اگر اسلام را به طور کامل در تمام عرصه‏هاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى حاکم کنند، روزگارِ چیرگى اسلام و عزت مسلمانان خیلى دور نخواهد بود. آنگاه آئینى که پیامبر اکرم(ص) براى هدایت تمام انسان‏ها آورده است، یک نیروى زنده خواهد بود.
او که در جامعه غربى پرورش یافته، بر حسب گرایش‏هاى یک زندگى اروپایى و آمریکایى تحصیل کرده است، این اوضاع را به خوبى شناخته و انگیزه‏هاى اصلى و عواملى که غرب را فاسد کرده، نیز پایه‏هاى اجتماع مسلمانان را با پیامدهاى زیان‏بخش تهدید مى‏کند، نشان مى‏دهد.
در این کتاب شخصیت‏ها، جنبش و احزابى که براى احیاى اسلام کوشیده‏اند، معرفى شده، دید ژرف و نگرش جالب نویسنده توانسته است ارزش واقعى و میزان سلامتى این تشکل‏ها و افراد تأثیرگذار را روشن نماید. این روند فکر سنجیده، شجاعت علمى، صحت انگیزه و مسئولیت و برداشت‏هاى درست یک بانوى آمریکایىِ مسلمان را به اثبات مى‏رساند.

4- اسلام در برابر اهل کتاب در گذشته و حال‏

نویسنده در این کتاب کوشیده است با توجه به نوشته‏هاى افرادى که در باره آنان قلم مى‏زند، حقایقى را آشکار سازد. او براى خوددارى از نقل متن‏ها، از گزیده‏هاى جالبى استفاده مى‏کند و نتیجه این تلاش، عرضه تصویرى بسیار خوب، سنجیده، متعادل و واقعى است.
هیچ کس نمى‏تواند انکار کند که این اثر، بزرگ‏ترین نقدى است که یک مسلمان در تئورى و عمل به صهیونیست و آئین کلیسا وارد کرده است. او براى انجام چنین حرکت علمى و فرهنگى، موقعیت ویژه‏اى داشت که کمتر نویسنده‏اى از آن برخوردار است، زیرا در خانواده‏اى بزرگ و یهودى رشد یافت و عضو اقلیت یهودى در آمریکاى مسیحى بود و بعد اسلام آورد؛ به علاوه از طریق مطالعات گسترده و پژوهش مداوم، آگاهى‏هاى وسیعى از سه دین یهود، اسلام و مسیح به دست آورد.
در فصلى نسبتاً طولانى که به یهود اختصاص دارد، خلاصه مستند خوبى از عقاید، فرهنگ، عقده‏ها و تحریفات در تاریخ و باورهاى این دین، نیز از چگونگى پیدایش صهیونیسم تجزیه و تحلیل خوبى ارائه مى‏دهد، سپس براى خواننده روشن مى‏نماید که چگونه یک مذهب طرفدار برترى نژادى، در پوشش سفسطه و جنگى مدرن و خونریز به وجود آمده، به کمک خیانت و نیرنگ به صورت هیولاى تهدیدکننده صهیونیسم در آمده است!
مؤلف به اتهاماتى که توسط مسیحیت به اسلام وارد شده است، با لحنى قاطع و بسیار تند اما منطقى و اصولى جواب مى‏دهد، چنان که از هدف، روش‏هاى تبلیغى و فعالیت‏هاى تبشیرى اربابان کلیسا تصویرى آموزنده و ارزنده ارائه مى‏نماید.
در آخرین فصل، در برابر نژادپرستى صهیونیست‏ها و تحریفات مسیحیت، اسلام را به عنوان تنها دین موفق و صحیح (که از طریق آن بشر مى‏تواند به سعادت برسد) معرفى مى‏کند.
کتاب حاضر در سال 1968 و در 350 صفحه نگاشته شده است.

6- اسلام مورد حمله از داخل و خارج‏

در اثر مورد اشاره، مریم جمیله به بیان تبلیغات ضد اسلامى مى‏پردازد که توسط دشمنان و مخالفان این آئین صورت مى‏گیرد. نوشتار براى مبلّغان و مدرّسان علوم دینى آموزنده مى‏باشد.

7- تمدن غرب محکوم خویش‏

این کتاب، گزیده‏اى است از نظریات فیلسوفان ماتریالیست نامدار و صاحب نفوذِ یونان و روم قدیم تا عصر حاضر. در طى این بررسى‏ها، نویسنده اشتباهات متفکران مزبور را افشا مى‏کند و به خواننده نشان مى‏دهد به چه دلیل تمدن غرب نمى‏تواند انسان را نجات دهد، بلکه براى سعادت، آرامش و امنیت بشر تهدیدى جدى محسوب مى‏گردد.

8- خاورشناسان و توطئه خاورشناسان‏

این کتاب نقشه‏هاى خاورشناسان یهودى و مسیحى را فاش مى‏سازد و مؤلف توضیح مى‏دهد در پوشش علم و تحقیق و سفرهاى پژوهشى و کاوش‏هاى فرهنگى، این افراد چه جنایت‏ها و خیانت‏هایى را مرتکب مى‏شوند!(11)

9- منشور نهضت اسلام در برابر بحران فعلى جهان‏

در این نوشتار خانم مریم جمیله مبانى اعتقادى نهضت اسلامى را تشریح مى‏کند. تاریخ قرآن و سیره و تعلیمات پیامبر اکرم ارزیابى شده، برترى علمى مسلمانان در قرون وسطى و سهم آنان در تمدن جهان ارائه شده است.
مریم جمیله در این کتاب عدالت اجتماعى را از اخلاق و فضیلت جدا نمى‏داند و تأکید مى‏نماید: فقرى که در کشورهاى اسلامى دیده مى‏شود، ناشى از استعمار و استثمار اروپاییان است. مسلمان براى جلوگیرى از یورش سیل‏آساى فرهنگ مادیگرى غرب باید به حقایق آئین خود تمسّک جوید و راه ترقى را با تلاش فکرى و علمى طى کند.(12)

رسول اعظم در آثار مریم جمیله‏

مریم جمیله در تمامى آثار خود بر فرهنگ اسلامى تکیه دارد که اساس آن را قرآن و سیرت و کردار رسول اکرم(ص) تشکیل مى‏دهد. او پیامبر را شخصیتى والا، پدیده‏اى بى‏نظیر و نجات‏دهنده بشر معرفى مى‏کند.
وى یادآور مى‏گردد با وجود اینکه رسول خدا(ص) داراى مأموریت الهى است و برگزیده پروردگار مى‏باشد اما ساده، فروتن و خاضع زندگى مى‏کرد، به گونه‏اى که با افراد دیگر تفاوت نداشت و تمام دوران حیات پرثمر خود را صرف هدایت، ارشاد و تعلیم و تربیت مردم نمود. با اینکه در برابر تقاضاهاى دیگران غالباً از آوردن معجزه خوددارى مى‏کرد اما قرآن کریم (که برهان رسالت اوست) معجزه‏اش محسوب مى‏گردد؛ نیز زندگى شگفت‏انگیز حضرت، از مهم‏ترین معجزات بشر به شمار مى‏رود.
به باور وى که بر مطالعات اسلامى متکى است، اعراب زندگى شبانى داشتند و بدون اینکه کسى آنها را به حساب آورد، در صحراها به سر مى‏بردند، ولى به برکت بعثت نبى اکرم، ملتى که قابل اعتنا نبود، در تمامى جهان مورد توجه قرار گرفته، در مدت یک قرن مسلمانان از یک طرف اندلس را در اختیار گرفتند و از سوى دیگر برهند چیرگى یافتند، آنگاه با کمال شجاعت و شکوه و عظمت در پرتو تعالیم قرآنى و سنّت محمدى، به شکوفایى رسیدند!
آرى نور پیامبر اگر چه در ریگزارهاى عربستان درخشید اما پس از مدتى کوتاه از عالم بالا تابشى دیگر گرفت و جهان را از وجود بابرکت خویش بهره‏مند ساخت.
اینکه مسلمانان به سوى ترقى علمى و پیشرفت علوم عقلى گام نهادند، اتفاقى نبود، بلکه همه این دستاوردها برخاسته از اخلاص، ایمان و اعتقاد عمیق پیامبر به خالق هستى و ارتباطش با عالم غیب و ملکوت بود. البته نمى‏توان کوشش‏هاى شرافتمندانه مسلمانان را فراموش کرد و یا ناچیز شمرد.
سپس مریم جمیله براى اثبات مدعاى خود به نقل قول اندیشوران اروپایى مى‏پردازد، به عنوان نمونه به نقل از «سمیوال جان‏سن» مى‏نویسد:
پیامبر از فکرى ملکوتى بهره‏مند است و نیروى معنوى و اخلاقى حضرتش و اعتمادى که به فرمانرواى هستى دارد و احترامى که براى نگارش و پژوهش قایل است، افق افکار و اندیشه‏هایش را به صورت شایسته‏اى رشد مى‏دهد.
از قول کارلایل مى‏نویسد: پیامبر مردى است حکیم و بااخلاص و هر وقت بیانى مى‏فرماید، گویى نورى از دهانش اوج مى‏گردد. پیامبرى است بااستقامت، مهربان، جدّى و خوش‏اخلاق. وجود حضرتش نمونه‏اى بود براى عمل و مشعلى بود براى هدایت همه ارواح، تلاش‏ها، گفته‏ها و خصال پیامبر به عنوان حدیث جمع‏آورى و حفظ شد و از لحاظ قداست و اهمیت، مقام بى‏نظیرى کسب کرده است و پس از قداست قرآن مجید مى‏باشد. به دنبال آن تصریح مى‏نماید: محبت آن حضرت و مهربانى‏اش در سراسر زندگى، آموزنده و قابل پیروى است. همیشه مى‏فرمود: رحمتى براى همه جهانیان هستم و تأکید مى‏نمود: بهترین شخص آن است که براى مردم سودمندتر باشد.
مریم جمیله خاطرنشان مى‏کند: هیچ کس به حقیقت نمى‏رسد مگر اینکه گفتار، اندیشه و رفتارش را با حقیقت توأم کند، و این مقام را رسول اکرم(ص) احراز کرده است. به باور این نویسنده تعلیمات حضرت محمد (که شامل موضوعات گوناگون در عرصه‏هاى متعدد بشرى است) صرف نظر از جنبه ملکوتى و قداست، از این جهت اهمیت دارد که ساده و دلپذیر مى‏باشد و در اذهان، دل‏ها و روح مردم نفوذ مى‏کند. همردیف قرآن، احادیث پیامبر تحرک تازه‏اى به انرژى‏هاى بیدارشده مسلمانان داد. هیچ رسولى اینقدر با بیان شیرین و صریح، پیروان خود را براى کسب دانش و تحصیل معارف تشویق نکرد که پیامبر اکرم بر آن اصرار دارد.
مریم جمیله تصریح مى‏کند: به برکت قرآن و در پرتو این کلام آسمانى، مسلمانان به پژوهش‏هاى علمى، ادبى، جغرافیایى، تاریخى و معمارى روى آوردند. آموزه‏هاى ارزنده این معجزه جاوید پیامبر را (که سنجیده و پر از مکارم است) در زندگى فردى و اجتماعى پیاده کردند و به عزت و اقتدار و تأسیس تمدن اسلامى رسیدند. تعلیمات قرآنى احتیاجات روحى و بدنى آدمى را تأمین مى‏کند و بشر را فرا مى‏خواند که براى کسب سعادت، آرامش و رسیدن به اهداف پاک و رشد دهنده، تلاش کنند. نتایجى که از مفاهیم قرآنى در طول تاریخ به دست آمده، اصالت و اعتبار این دعوت را به اثبات مى‏رساند، نیز به طور نویدبخش و امیددهنده‏اى آینده درخشان بشر را تضمین کرده است.
او در بحث‏هایى جالب برخى اتهامات غربى‏ها را در خصوص رسول اکرم و قرآن به شدت به باد انتقاد مى‏گیرد و با دلایل منطقى و استوار، این اظهارات بیهوده را طرد مى‏نماید و چنین گوهرافشانى مى‏کند: به وسیله ایمان به رسول اکرم و تسلیم و خضوع در برابر قانون مقدس و باصفاى قرآن و رعایت ارکان اعتقادى اسلامى از عمق دل و جان، بشر مى‏تواند به کمال راستین برسد و سعادت واقعى را در آغوش بگیرد.

نقد اندیشه‏ها

از محورهاى اساسى اکثر مقالات و برخى کتاب‏هاى مریم جمیله، نقد نظریات متفکرانى است که در آثار یا اظهارات خود، خواسته‏اند حقایق اسلامى و یا سیماى شخصیت‏هاى محبوب مسلمانان را لکه‏دار و آشفته جلوه دهند. وى عقیده دارد خاورشناسان و مشاهیر غربى، با اسلحه فکر و قلم براى مبارزه با اسلام وارد میدان شده‏اند و بر ما هم لازم است که به این عرصه وارد شویم و از حصار ایمانى و فرهنگى و قله پرافتخارى که قرآن و پیامبر اکرم آن را بنا نهاده‏اند، دفاع کنیم.
او از دکتر فیلیپ حتى، استاد ادبیات سامى در دانشگاه پرنستون آمریکا و متخصص اسلام‏شناسى در اروپا، به دلیل عبارت‏هاى مغلطه‏آمیز و سفسطه‏هایى که در کتابش مطرح کرده، انتقاد مى‏کند و در پاسخ به اظهارات بى‏اساس او مى‏نویسد:
این محقق از تشخیص و ارزیابى معنى هجرت ناتوان است و نمى‏داند پیامبر در مکه نقش انذار و تبشیر و مبلّغ مبانى اسلامى را داشت، سپس در مدینه مؤمنان را به صورت امتى پیوسته به هم و متحد نیرومند در آورد. آنچه پس از هجرت در مدینه روى داد، بدون تردید براى مؤمنان و غیر آنان ثابت کرد که حضرت محمد(ص) مقام بزرگ‏ترین قانونگذار تاریخ را به دست آورده است.
دکتر کنیث کراگ، استادیار فلسفه در دانشگاه بیروت و به عنوان استاد زبان عرب و علوم اسلامى در دانشگاه هات فورد کار مى‏کرد. از آنجا که کراگ یک کشیش است، با وجود بُعد علمى و تحقیقى، مطالبى در باره پیامبر اکرم و اسلام و قرآن مى‏آورد که بوى تحریف و توهین مى‏دهد. چون وى مى‏گوید وجود پیامبر امرى تصادفى، قطعى و جبرى بود، مریم جمیله در پاسخش مى‏گوید: محمد براى یک اقتدار مذهبى برگزیده شد که نیرومندى معنوى ویژه‏اى داشت و موفق گردید به کمک متانت و بردبارى و تحمل مخالفان و جاهلان، ارکان اجتماع را متحد کند و از مسلمانان قدرتى واحد بسازد.
خاورشناسان یهودى حتى بیشتر از متفکران اروپایى و مسیحى خود را مجبور دیده‏اند که بگویند تعلیمات پیامبر از یهود گرفته شده است! گویتین و مورتیس به همراه هرمان کوهن چنین نظریاتى دارند. مریم جمیله در جواب این غَرَض‏ورزان مى‏گوید: باید همان نکته‏اى را که قرآن مطرح کرده، مورد توجه قرار داد، یعنى تمام پیامبران رسالتى یکسان داشته و حامل یک پیام (آن هم توحید و خداپرستى و سعادت انسان‏ها) بوده‏اند اما آئین اسلام جامع‏تر، کامل‏تر و همه‏جانبه‏تر است. مشابهت برخى مطالب قرآن با کتاب‏هاى دینى کهن، ناشى از اقتباس، عاریه گرفتن و تقلید نبوده، بلکه دلیلى است براى اشتراک آنها در هدفى مقدس و عالى.
اسلام که نگهبان حقیقت مطلق است، همان نکاتى را که به موسى الهام گردیده، با همان اعتبار اولیه و بدون تحریف در قرآن بیان مى‏کند. دعوت رسول اکرم(ص) اختراع مذهبى، جداى از رسالت پیامبران قبلى نبوده، بلکه حقیقت جاویدى را که آن بزرگان برایش رنج کشیده‏اند، مورد تأیید قرار مى‏دهد.
اسلام توحید در اخلاق، علم و عمل را مى‏پذیرد اما به هیچ عنوان شعائر باطل و افکار نژادپرستى افراطى یهود را قبول نمى‏کند. تحریفات مسیحى را طرد مى‏کند و بر افکار موهوم جاهلى و خرافات نکوهیده، مُهر باطل مى‏نهد. بدین گونه خورشید محمدى، از ادیان تحریف‏شده به دست بشر، جدا مى‏گردد و تئورى‏هاى بى‏پایه متفکرانِ بیمار مردود مى‏شود. به علاوه آئینى که اقتباس از چنین مرام‏هایى باشد، نمى‏تواند در جهان چنین موفقیتى بیابد و احترام و عزت یک و نیم میلیارد مسلمان را متوجه خود نماید. بلاغت قرآن و خطاب‏هایش به رسول اکرم که در سراسر این کتاب تجلى دارد، نشان مى‏دهد به وجود آورنده‏اش خدا است و قرآن خود، اصالت الهى خویش را ثابت مى‏کند.

پى نوشت :
1) نقش اسلام در برابر غرب، مریم جمیله، ترجمه سیدغلامرضا سعیدى، ص‏139.
2) این جمعیت در شهر بروکلین از توابع نیویورک مستقر شده بود و مارگرت مارکوس توسط مبلّغى به نام داود فیصل ایمان آورد.
3) ابوالاعلى مودودى (1358 - 1282) از دانشوران پاکستان است که محور فعالیت‏هاى فکرى او مبارزه با افکار ناسیونالیستى، سکولاریسم، دموکراسى غربى و کوشش براى عرضه اسلام به عنوان دینى جامع و قابل عرضه در همه اعصار بود. براى عملى ساختن برنامه‏هاى خود در 1320 سازمان جماعت اسلامى را بنیان نهاد. از او تألیفات فراوانى در مباحث کلامى، سیاسى، اجتماعى و تاریخى باقى مانده که برخى به زبان فارسى ترجمه شده‏اند. پس از فوت امام خمینى در پیام تسلیتى، از او به عنوان رهبر دینى سخن گفت که مایه افتخار اسلام بود.
 http: WWW. Al. shia.Com/html/FAR4 Khan AR/ Moarefy/Jamile. htm.
5) نقش اسلام در برابر غرب، ص‏7.
6) همان، ص‏9.
7) همان، ص‏11.
 http:/WWW.geocities. Com/Muhtadoon/Arabic/Converts/Mariam Jamilah//htm.
9) مقدمه کتاب خاورشناسان و توطئه خاورشناسان.
10) این کتاب را سیدغلامرضا سعیدى ترجمه کرده، در 208 صفحه در بهمن 1348 در قم به چاپ رسیده است.
11) این کتاب با ترجمه سیدغلامرضا سعیدى در 318 صفحه، در ایران به چاپ رسیده است.
12) کتاب با عنوان «منشور نهضت اسلام در برابر غرب» توسط اقدس گیوه‏چیان به فارسى برگردانیده شده و در 208 صفحه چاپ شده است.