مشاوره
حسین دهنوی
روابط پیش از ازدواج
دوستی قبل از ازدواج
آیا دوستیهای قبل از ازدواج، برای شناخت بیشتر یکدیگر اشکالی دارد؟
دوستیهای پیش از ازدواج افزون بر مشکلاتی که برای دختر و پسر ایجاد میکند و سبب اختلال در نظام زندگی آنان میشود،[1] اشکالات جدی دیگری را نیز دارد.
1. خطرهایی را به ویژه برای دختر پدید میآورد. با توجه به اینکه دو جوان، سرشار از عواطفند و در اوج غرایز جنسی قرار دارند (به گونهای که وقتی کنار هم قرار میگیرند فعل و انفعالات هورمونی در وجودشان شکل میگیرد و کشش فراوانی در آنها ایجاد میشود)، احتمال بسیاری وجود دارد که به هم نزدیک شوند و گوهر عفت دختر در معرض خطر قرار گیرد. دلیل مخالفت قرآن، روایات دینی و فقه اسلامی با این گونه دوستیها همین است. خداوند در قرآن کریم، دختران و پسران را از ملاقاتهای پنهانی نهی میفرماید: وَ لکِن لاَ تُواعِدُوهُنَ سِرّا[2]ً
وَ لاَ مُتّخِذِیِ أخدَانٍ[3]
وَ لاَ مُتّخِذَاتِ اَخدَانٍ[4]
در روایات دینی ما با خلوت زن و مرد نامحرم مخالفت شده است. رسول خدا(ص) میفرماید: لا یَخلُونّ رجُل بِامَراه فَما مِن رجلٍ خَلا بامرأه اِلاّ کانَ الشّیطانُ ثالثهُما.[5]
هیچ مردی با زنی [نامحرم] خلوت نکند؛ زیرا هیچ مردی با زنی خلوت نمیکند، مگر آنکه نفر سوم شیطان است. براساس فتاوای فقیهان، اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی آن جا نباشد و دیگری هم نتواند وارد شود، چنانچه بترسند که به حرام بیفتند، باید از آنجا بیرون بروند و ماندن آنها در آن مکان حرام است.[6] و نیز گفت و گوی بیش از حد ضرورت با نامحرم کراهت دارد.[7]
این به جهت ایجاد زمینه آبروریزی ها، ارتباطات گناهآلود و در نتیجه لطمه به کانون ارزشمند خانواده است. 2. موضع تهمت است؛ زیرا دیگران در صورت مشاهده دختر و پسر با هم نمیدانند که ارتباط آن دو برای شناخت ازدواج است و گمان میکنند رابطهای نامشروع دارند و این مطلب بر ازدواج آنان به ویژه دختر (در صورت منتهی نشدن این رابطه به ازدواج) اثر منفی خواهد داشت. 3. در این گونه ارتباطات، شناخت جدی امکانپذیر نیست زیرا دو طرف مراقب خود هستند و طبیعی است که فهرستی از معایب خود را در اختیار دیگری قرار نمیدهند. 4. اگر این دوستیها به ازدواج بینجامد، با توجه به ویژگی غیرت در مرد، ممکن است سؤالاتی در ذهن او شکل گیرد که چرا همسرم پیش از محرمیت با من رابطه برقرار کرد و نکند مشابه این رابطه را با دیگران نیز داشته است و اعتمادش از وی سلب میشود و هر قدر رابطه دوستی تنگاتنگتر بوده باشد، میزان این سوالات و سلب اعتماد نیز افزونتر خواهد شد. 5. در صورتی که این دوستیها به ازدواج منتهی نشود که در موارد بسیاری هم به دلیل تغییر شرایط طرفین یا مخالفت خانوادهها چنین میشود آثار منفی بسیاری خواهد داشت. احساس سرخوردگی و شکست روحی، افسردگی، نفرت از جنس مخالف و ازدواجگریزی و در مورد دختران، از دست دادن خواستگاران، برخی از این آثار است پس توصیه میشود برای دوری از این مشکلات و پیامدهای منفی ، همسر آیندهی خود را در فرآیند خواستگاری بشناسید. رابطهی عاشقانه قبل از ازدواج رابطهی دوستی من با دختری برای ازدواج، به صورت عشقی پاک و مقدس است، نه رابطهای هوس آلود. آیا چنین رابطهای اشکال دارد؟ افزون بر خطرهایی که این گونه رابطهها دارد باید توجه داشته باشید که احساسات عاشقانه نیز برخاسته از همان غریزهی جنسی و از آثار روانی آن است؛ بنابراین، نباید این احساسات به ظاهر پاک و مقدس، شما را بفریبد. براساس تجارب چند سالهی نگارنده در جایگاه مشاور، موارد بسیاری از رابطههایی این گونه پاک و مقدس به آبروریزی و بی عفتی انجامیده است. یادتان باشد که جوانید و سرشار از عاطفه و در اوج غرایز جنسی و به طور قطع، توانمندتر از حضرت امیرمؤمنان ، علی(ع) نیستید که به زنان جوان سلام نمیکرد و میفرمود: میترسم صدایشان مرا خوش آید و زیادتر از پاداشی که میجویم، [گناه] به من برسد.[8]
شما از حضرت موسی(ع) با ایمانتر نیستید که وقتی پشت سر دختران شعیب راه میرفت، به آنها گفت: بایستید و پشت سر من بیایید و راه را به من نشان دهید. شما وارستهتر از حضرت یوسف(ع) نیستید که خداوند فرمود: اگر مقام عصمت و نبوت یوسف و کمک ما نمیبود، ممکن بود در برابر وسوسههای زلیخا به خطا رود[9].
دختران ما به طور قطع از حضرت مریم(س) پاکدامنتر نیستند که وقتی جبرئیل در شکل جوانی زیباروی ظاهر شد فرمود: اِنی اَعُوذُ بِالرحمنِ مِنکَ.[10]
من از تو به خدای رحمان پناه میبرم. اگر ادعا کنید که در دیدارهایتان براساس همان عشق پاک، ضوابط دینی و اخلاقی را رعایت میکنید و خود را به گناه آلوده نمیسازید، همین که از رابطهی عاطفی با هم احساس لذت میکنید و همین که با دیدن همدیگر و حتی یاد و خاطرهی هم، تپش قلبتان شدیدتر میشود، معنایش این است که رابطهای عادی نیست و هشدار دهنده است. گذشته از این، چون در این رابطهی عاشقانه، عواطف خرج میکنید، وقتی با ازدواج به هم میرسید (البته اگر برسید)، نخواهید توانست آنگونه که لازمهی زندگی زناشویی است، عاطفه خرج هم کنید و عشق و صفا و صمیمیتی که لازمهی زندگی مشترک و ستون خیمهی زندگی زناشویی خواهد بود، کمرنگ خواهد شد. جایگاه عشق در ازدواج جایگاه عشق در ازدواج کجا است؟ آیا اول باید عاشق شد و بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد و بعد عاشق شد؟ عشق به معنای محبت شدید و قوی است که به طور فطری و غریزی در انسان وجود دارد و آن را نمیتوان انکار کرد. عشقهای قبل از ازدواج با این فرض که عشق پاک باشد و نه هوسرانی سبب حاکمیت احساسات میشود و براساس روایات دینی ما، شخص را کر و کور میکند(حُبُکَ الشّی یُعمی و یُصِم).[11]
چشم عقل به طور معمول با تیر عشق، کور و باعث میشود که شخص در انتخاب دیگری برای زندگی مشترک، از اصول خود دست بردارد؛ به مسئله کفویت(همتایی) بیتوجهی کند؛ بدیهای طرف را نبیند، و در مواردی بدیهای او را نیز خوبی ببیند؛ بنابراین توصیه میشود مراقب عشقهای پیش از ازدواج باشید. به تعبیر افلاطون، وصال مدفن عشق، و به گفته چینیها، ازدواج گورستان عشق است؛ پس، این عشقها بعد از ازدواج فروکش میکند و با ورود عقل و باز شدن چشمها و گوشها، شخص متوجه میشود که انتخاب درستی نکرده است؛ پس بهترین عشق، عشق ایجاد شده پس از محرمیت بین دختر و پسر است؛ عشقی که بزرگان علم و دین به همسرانشان داشتهاند؛ عشقی ماندگار و بیشائبه. عشق در پرتو تعقل و اندیشه و نه سوار بر عقل که قرآن کریم هم آن را تأیید و بر آن تأکید میکند: وَمِن آیَاتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزوَاجاً لَتَسکُنُو ا اِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدّه وَ رَحمَه اِنَ فیِ ذلِکَ لایَاتِ لِقَوم یَتَفَکّرُونَ.[12]
از نشانههای او این است که از خودتان برایتان زوجهایی را آفرید تا کنارشان آرام گیرید و بین شما دوستی و مهربانی قرار داد. همانا در این، نشانههایی برای متفکران است؛ بنابراین، عاقلانه ازدواج کنید و عاشقانه زندگی کنید؛ یعنی تا زمانی که زمینهی ازدواجتان فراهم نشده، بر در قلب خود قفلی بزنید و آن را تا زمان مناسب به روی کسی نگشایید؛ همان گونه که غرایز جنسی خود را کنترل میکنید و از راه مشروع، یعنی ازدواج به آن پاسخ میدهید. [2] . بقره، آیه 235.