اثرات و پیامدهای منفی اشتغال زنان
امروز گرایش زنان به اشتغال و دسترسی آنان به سازمانهای آموزشی (مدارس و دانشگاهها) به ویژه در جامعهی شهری در بسیاری از کشورها اهمیت یافته است. در کشور ما نیز برای دستیابی به دستاوردهای دنیای متمدن، دگرگونیهای بسیاری در گسترهی تحولات اجتماعی به وجود آمده که برجستهترین آن، حرکت زنان در خانواده و ورود به دنیای بازار اشتغال است. این پدیده، جامعه و به ویژه نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار داده است[1].
زنان هنگامی که به حقوق اجتماعی خود در حوزهی شغلی دست یافتند، علاوه بر همسر و مادر بودن، نانآور هم شدند و با توجه به تعدد نقشهایی که زنان در این رابطه پیدا کردند این سؤالات مطرح میشود که این امر چه اثراتی بر زن و روابط زن و شوهری و فرزندان داشته است؟ آیا این آثار در جهت ثبات خانواده است یا تضعیف؟
آیا زنان از عهدهی رسالت دیرین خود در قبال خانواده و فرزندان خود به خوبی برمیآیند؟ در این بخش به بررسی این مسائل میپردازیم:
اثرات در بعد فردی:
الف) اشتغال زنان و تأثیر آن بر روح و جسم زن
برای پرداختن به این بحث، اشاره به چند نکته ضروری است:
تفاوتهای فیزیولوژیکی زن و مرد: تفاوت زن و مرد در تواناییها و استعدادها و همچنین وضعیت فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی است که در بدو خلقت، خداوند در آنها به ودیعت نهاده است. اگر اینطور نبود معنای زن و مرد به گونهی دیگری بود و نظام خلقت در هم میآمیخت.
جوامع انسانی از زن و مرد به وجود آمده است. اگر ما آنان را از نظر فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی یکی بدانیم، ادامهی حیات ممکن نخواهد بود. بقاء نسل را بدون وجود زن و مرد نمیتوان تضمین کرد و حقیقت این است که زن و مرد مکمل یکدیگرند. آری زن و مرد از لحاظ خصوصیات فیزیکی و جسمانی متفاوتند اما از لحاظ حقوق انسانی و اجتماعی مساویند.[2]
حال سخن این است که محدودهی تفاوتهای زن و مرد چیست؟ آیا تفاوتها تنها در محدودهی ویژگیهای جسمی و فیزیولوژیک است یا آنکه پهنهی وسیعتری را شامل میشود. آنچه از ملاحظهی مجموع آیات و روایات به دست میآید آن است که زن و مرد نه تنها در بعد جسمی بلکه در ابعاد گوناگون احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری به گونهای از هم متمایزند.[3]
از تفاوت در ساختمان بدنی و متوسط قد و وزن و حجم مغز گرفته تا تفاوت در خُلقیات، خلاقیتهای هنری، میزان تحملپذیری، آستانهی تحریکپذیری، نوع خردورزی، جنبههای زیبایی شناختی و دهها مورد دیگر همگی در دایرهی تفاوتها جای میگیرند.[4]
در اینجا به برخی تفاوتهای تکوینی اشاره میکنیم:
1) تفاوتهای زیستی:
از نظر بیولوژیک (ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا) تفاوتهای زیر بین زن و مرد وجود دارد:
1-1) دستگاه تولید مثل:
تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد خاستگاه تفاوتهای بسیاری است؛ مانند دوران قاعدگی، بارداری و زایمان، یائسگی، تفاوت هورمونهای جنسی(تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد) و ... همین امر منشاء برخی تفاوتهای زیستی و روانی دیگر هم میشود؛ مثلاً بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ میدهد و صفات ثانویهی جنسی در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید میآید. توان باروری مرد بسی بیشتر از زن است و تا هشتاد سالگی میتواند ادامه یابد، در حالی که باروری زن با یائسگی _ در حدود پنجاه سالگی - پایان مییابد.[5] این تفاوتها به طور طبیعی بر مسائل روانی و رفتاری تأثیرگذار است و منشأ تفاوت در انتظارات میگردد.[6]
2-1) هورمونها
تفاوت هورمونهای زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) که از غدد درون ریز ترشح میشود و در سراسر بدن انتشار مییابد، موجب اختلاف اندامهای زن و مرد میگردد.
از جمله، تستوسترون اثر سازندهی پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد. رشد بافتهای عضلانی را تحریک میکند و بر قدرت بدنی مرد میافزاید. تودهی عضلانی مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیشتر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوانهاست و بر اندازه و استحکام آنها میافزاید. از این رو مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیشتری مییابد. تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را برمیانگیزاند.
از خستگی میکاهد و ادامه فعالیتها و اجرای کارها را آسان میکند.[7]
در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوانها جلوگیری میکند، از این رو به طور نسبی قد زن کوتاهتر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکی استخوان است که تحرک و نرمی مفاصل و انعطافپذیری بیشتر بدن زنان را میتوان ناشی از آن دانست. از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آنهاست که در رفتار زن اثر میگذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل مییابد زن بیتاب میشود و آرامش روانیاش به هم میخورد.[8]
3-1) مغز و اعصاب
از آنجا که کروزمومها در زن و مرد متفاوت است و سلولهای مغز زن دارای کروموزوم XX و سلولهای مغز مرد دارای کروموزومهای XY است، مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است. به طور متوسط مغز زن یکدهم کمتر از از وزن مغز مرد است.
عضلات یک مردِ بالغ، چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یک پسر هجده ساله به طورمتوسط دو برابر نیروی یک دختر هجده ساله است و از این رو مردان در تواناییهای بدنی و جسمی از زنان ماهرترند[9].
در حس لامسه، پوست زن از مرد لطیفتر و نسبت به درد و تحمل فشار، حساستر است، زنان در کارهای دستی چابکترند.[10]
بنابراین در بخش تفاوتهای زیستی، آمادگی بیشتر مردان برای کارهای سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آنکه این بخش از تفاوتها قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست.
2- تفاوتهای روانی:
تفاوتهای روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد که از نظر علم روانشناسی به اثبات رسیده است. این تفاوتها را نمیتوان به سادگی، تنها زاییدهی تربیت و محیط دانست. بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوتها، هر یک از دو جنس زن و مرد و به طور کلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیشتر رهنمون میسازد. تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن – چنان که برخی فمینیستهای افراطی دنبال میکردند – نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد و روان و جسم او را در معرض هلاکت و بیهویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق میدهد. برخی تمایزات روانی زن و مرد را میتوانیم چنین برشماریم:
علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زنها بیشتر از مردهاست. مردها بیشتر به جنبههای سیاسی و نظری علاقه دارند و زنها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان میدهند.[11]
براساس تحقیقات، مردان بیشتر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند. زن از مرد عاطفیتر است و به روابط عاطفی علاقهی بیشتری نشان میدهند.[12]
جنس زن هیجانیتر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق میکند. براساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج میبرند، این رقم در مورد زنان به بیست و یک درصد میرسد، از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوتهایی مشاهده میشود.[13]
در ناحیهی هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن ومیلز» بر روی صدها نفر، تفاوتهای زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزهجویی، جسارت، استقامت و پرخاشگری در بیان احساسات در مردان بیشتر از زنان است. در مقابل در زنان دلجویی و همدردی بیشتر است و اینان ریزکارتر و از نظر ذوقی حساسترند. مردان به عملیات برجسته، حادثهآفرینی، فعالیت در هوای آزاد و کارهای مستلزم کوشش بدنی تمایل بیشتری دارند و به ماشینابزار و داد و ستد بیشتر علاقهمندند اما زنان به کارهای خانه، اعمال ذوقی، دلسوزی و مواظبت کودکان و ... علاقه دارند[14].
پس این اختلافات و تفاوتها وظایف و حقوق زن و مرد را متفاوت میسازد[15] و در نتیجه تفاوت فعالیتها و تخصیص نقشها را به دنبال دارد. از این رو چنانکه این تمایزات نشان میدهد ساختار بدنی زنان برای انجام کارهای سبکتر و انعطافپذیر و به دور از فشارهای عصبی و روانی بنا گردیده و توانایی مرد برای انجام فعالیتهای سنگینتر و شدیدتر، آمادگی بیشتری یافته است.
اسلام به تناسب این تمایزات که همانا ویژگیهای شخصیتی، تواناییها و تفاوتهای فردی است برای انسانها تکالیف و وظایفی تعیین کرده است و بر نقش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان در جامعه تأکید نموده است[16].
بدین ترتیب زنان باید با در نظر گرفتن این مسئله و با توجه به شرایط روحی و جسمی خویش پا به این عرصه نهند.
مهمترین مسئلهای که در اشتغال زنان مورد توجه قرار میگیرد وجود نقشهای متعددی است که زنان به عنوان همسر و مادر و گردانندهی خانواده به عهده میگیرند. نقشهایی که در جامعهی ما به صورت سنتی به آن نگریسته میشود و بعضاً با نقش مدرن زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است.[17]
«فرضیهی کمیابی» که توسط «بارنت (Barnet) در 1993 طرح گردید، با این نظر که تکثر نقشها موجب اضطراب و فشار بیشتر بر زنان میشود همنوا است. او فرض را بر این میگذارد که ایفای چند نقش عمده به صورت همزمان، موجب زایل شدن انرژی محدود فرد میشود و در نتیجه زنان در پاسخگویی به انتظارات و نیازهای هر دو نقش (خانوادگی و شغلی) -که هر دو نیز مستلزم توان پاسخگویی بالا هستند – با کمبود انرژی و ضعف و ناتوانی روبهرو میگردند.[18]
به نظر میرسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقشهای متعدد و احیاناً متعارض در زندگی است. زیرا زنان بنابر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان هیچگاه از زیر بار مسئولیتهای همسری و مادری شانه خالی نمیکنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی(ناخودآگاه) و فوق طاقت است و میتواند اضطراب و فشار روانی و ... را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعهشناسان تصریح میکنند که اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است[19].
واقعیت این است که میزان ساعات فعالیتهای زنان به مراتب بیش از مردان است زیرا همانطور که میدانیم بسیاری از زنان علاوه بر سهم برابر در تلاشهای اقتصادی بیرون از منزل، به امور مربوط به خانهداری نیز میپردازند.[20]
بدین ترتیب بسیاری از زنان متأهل، روزهای طولانیتری را به کار مشغولند؛ یک شیفت کاری کامل در خانه و یک شیفت هم در اداره.[21] از این رو معمولاً بعد از مدتی با تحلیل قوای جسمی مواجه میشوند که ممکن است نتایج خوشایندی برای آنان در پی نداشته باشد.[22]
با توجه به اینکه زنان از نظر فیزیولوژیک توانایی کمتری دارند،[23] و اینکه مسئولیت و رنج و زحمات طاقتفرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت به عهده زن گذاشته شده است و زن باید بیماری ماهانه را در ایام کودکی و پیری که از تبعات تولید نسل است تحمل کند، سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره را به عهده بگیرد، سختی زایمان و عوارض آن را تحمل نماید، کودک را شیر بدهد و پرستاری کند؛ اینها همه از نیروی بدنی و عضلانی زن میکاهد و توانایی او را در کار و کسب کاهش میدهد.[24] از این رو زنان شاغل به علت قبول مسئولیت مضاعف اجتماعی و خانوادگی، همواره در معرض انواع تنشهای روحی و آسیبهای جسمی هستند.[25]
«استوارت رابینسون(1992)» در نتیجهی تحقیق خود بیان میدارد که مشارکت زنان در نیروی کار موجب افزایش میزان استرس در میان آنها گشته است و «هاستن(1992)» دریافته است زنانی که بیرون از خانه کار میکنند به ناچار با استرسهای ناشی از نقش حرفهای خویش نیز سرو کار دارند.[26]
از جمله پیامدهای استرس شغلی که میتوان به آن اشاره نمود: اضطراب، تنش، درهم شدگی و برآشفتگی، گوشهگیری و افسردگی و خستگی روانی و افزایش ضربان قلب و فشار خون خستگی جسمانی، بیماریهای قلبی و عروقی و ...[27] همچنین کاهش عملکرد، پرخاشگری و ... اختلال در روابط با خانواده و دوستان.[28]
مطالعات دیگری نیز وجود دارد که نشان داده است زنان شاغل در مقایسه با مردان شاغل آمادگی بیشتری برای ابتلا به بیماریهای جسمی و روانی دارند. از بعد روانی به نظر میرسد که زنان در شرایط مساوی حرفهای با مردان قدری بیشتر تحت تأثیر استرسهای حرفهای قرار میگیرند. به عنوان مثال در یک تحقیق نشان داده شد که زنان کارگر در مقایسه با مردان کارگر بیشتر مبتلا به بیماریهایی شدهاند که ریشهی اضطرابی دارند (دیوس و کوپر 1980) علاوه بر این نتایج بعضی دیگر از تحقیقات حکایت از این دارند که زنان شاغل به خصوص آن دسته از زنانی که مسئولیتهای مهمتری دارند از درجهی اضطراب بیشتری برخوردارند.
اما با همهی این واقعیتها، زنان همچنان در محیطهای حرفهای در مقایسه با مردان هم سطح، نگرانیهای بیشتری دارند و به طور جدیتری تحت تأثیر منابع استرس قرار میگیرند.[29]
بسیاری از افراد شاغل به کار، گرفتار بیماریهای ناشی از کار میگردند که زنان نیز از این امر مستثنی نیستند.
بیماریهای ناشی از کار بیماریهای هستند که به علت مواجهه با عوامل فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی یا سایکولوژیکی[30] در محیط کار به وجود میآیند. بیماریهای ناشی از کار به علت اشتغال به یک کار و تحت شرایط موجود در آن به وجود میآیند.[31]
بیماریهای زیانآور شامل: عوامل فیزیکی مثل سر و صدا و ارتعاش که باعث کاهش شنوایی، عوامل زیانآور شیمیایی باعث بیماریهای انقباض عروقی تروماتیک،[32] مسمومیتهاف سرطانها، آلرژیها و آسیبهای دستگاه عصبی، عوامل ارگونومیکی[33] باعث استرس ذهنی، آسیبهای کششی و کاهش بهرهوری و کیفیت کار، و عوامل خطر مکانیکی باعث حوادث و آسیبهای ناشی از کار میشود.[34]
از این رو با توجه به تواناییها و سیستم بدنی و فیزیولوژیکی زنان که دارای لطافتهای خاص خویش است حضور در برخی از مشاغل که منجر به این بیماریها میگردد، عوارض ناگواری بر جسم و روح زن وارد میآورد که گاه جبران ناپذیر است.
از این رو جا دارد روایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در مورد زن فرمودهاند در اینجا بیان داریم که ؛ «المرأه ریحانه لیست بقهرمانه» زن، دسته گل است نه کار اندیش و قهرمان.[35]
و همچنین از امیرالمؤمنین(ع) به فرزند عزیزش امام حسن(ع) روایت است که میفرمایند: «خارج از امور شخصی زن، کاری در اختیار او نگذار تا طراوتش بیشتر و لطافتش زیادتر و زیبائیش پایدارتر باشد»[36] و از اینجا به توجه خاص خداوند به جنس وجودی زن پی خواهیم برد!
ب) اشتغال زنان و تأثیر بر سن ازدواج:
پدیدههایی نظیر تأخیر در سن ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن نرخ تجرد قطعی، کاهش تعداد فرزندان و ... از مهمترین آثار ناشی از خروج زنان از خانه و اشتغال به کار آنها در اجتماع است. همچنان که به نظر میرسد این تحولات کند و بطیء اما در حال وقوع است.[37]
براساس آمارهای موجود و تحت شرایط اقتصادی – اجتماعی جدید میانگین سن ازدواج یا میانگین سن اولین ازدواج در بسیاری از جوامع صنعتی رو به افزایش است.[38]
اینکه میانگین سن ازدواج دختران درکشور ما در سال 75 براساس آمارهای رسمی هجده سال و در بین پسران بیست و چهار سال بوده است در حالی که این میانگین در سال 1380 به بیست و دو سال برای دختران و بیست و شش سال برای پسران رسیده است، شاهدی بر درستی ادعای ماست. همچنین برابر آمار اعلام شده از سوی ثبت احوال استان خراسان ، طی شش ماه اول سال 1380 در آن استان میزان ازدواج نسبت به مدت مشابه سال 1379، چهار درصد و در سطح کشور 96/2 درصد کاهش یافته است.[39]
بالا رفتن سن ازدواج خود در تشکیل خانواده پایداری خانواده و نظایر آنها تأثیر دارد. بالا رفتن سن ازدواج حتی در مواردی به وضعیت خانوادههای بدون فرزند منجر میگردد که خود باعث ناپایداری خانواده میشود. این مبحث در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
از جمله عواملی که در این خصوص به تأخیر در ازدواج منجر میگردد، استقلال مالی و اقتصادی زنان شناخته شده است. این امر باعث شده است تا ازدواج و تشکیل خانواده و متعاقب آن بچهدار شدن آنها، با تأخیر مواجه گردد.
نیازهای اقتصادی تا حد زیادی به عنوان انگیزهی ازدواج و تشکیل خانواده به حساب میآید[40].
در اسلام توصیه به ازدواج و ترک عزوبت شده است. رسول خدا(ص) به فردی فرمود: «ازدواج کن والّا از خطاکارانی، ازدواج کن که اگر نکنی در صف گناهکاران قرار میگیری و ...[41]
ازدواج موجب دوری و برکناری از لغزش و انحراف و در نتیجه باعث حفظ دین میگردد. رسول خدا(ص) فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دینه ... آن کس که ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده است.»[42]
همچنین میفرمایند: «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز وجل من التزویج.؛ هیچ بنایی نزد خداوند محبوبتر از ازدواج بنیانگذاری نشده است.»[43]
با توجه به اینکه اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده ارزش و اهمیت بسیار قائل شده، این امر نباید مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرد و کم اهمیت جلوه داده شود.
بدیهی است که اگر ازدواج ترک و نادیده گرفته شود از سلامت جسم و روان خبری نخواهد بود. نسل بشر رو به فنا خواهد گذاشت، تعادل روانی از دست خواهد رفت، جرائم و انحرافات در اجتماع توسعه و گسترش خواهد یافت و یأس و افسردگی و دلمردگی و سردرگمی نسل و هرج و مرج در روابط در اثر بیخانوادگی بر جامعه غلبه خواهد یافت.[44]
(البته این امر نیاز به تحقیقاتی میدانی دارد)
ج) اشتغال زنان و تأثیر آن در بارداری
بارداری یک فرآیند طبیعی و در عین حال مهم و سرنوشتساز است. بهداشت روانی این دوره از اهمیت ویژهای برخوردار است. بارداری باید زمان و دورهای سالم و شاد برای مادر باشد و به دور از هر گونه استرس و نگرانی و آسیبهای جسمی. این امر به نظارت و رسیدگی کامل نیازمند است.
امروزه تحقیقات نشان میدهد که وضعیت روانی زن در دوران بارداری بر رشد جنین تأثیر بهسزایی میگذارد. مادر تندرست، شاداب، با تحرک و نیرومند، بی شک فرزندی با همین ویژگیها را میپروراند.[45] و اضطرابها، ناراحتیها، ترسها، نگرانیها، هیجانات شدید، منظرههای حزن اانگیز، غم و اندوهها، نیز همگی میتواند به طور غیر مستقیم در روان و بلکه جسم کودک اثر نامطلوبی داشته باشد. لذا بر مادران واجب است که آگاهانه مراقبتهای لازم را انجام دهند.[46]
عوامل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی که زنان شاغل در محیطهای مختلف شغلی خود با آن روبه رو هستند موجب میشود تا زنان با خطرها، بحرانها و مشکلات مختلفی مواجه شوند. در دوره بارداری از این جهت که اثرات نامطلوب این عوامل میتواند سلامت مادر و جنین هردو را به خطر بیندازد، مراقبتهای بیشتری نیاز است. این مراقبتها در دو زمینهی مهم جسمانی و روانی است. در بعد جسمانی تأمین تندرستی زن و کودک، بارداری کامل و بهبود سریع پس از یک زایمان طبیعی مورد نظر است و در بعد روانی شرایط مطلوب زندگی که آرامش و آسودگی خاطر زن، باید حداقل تنش و اضطراب را به همراه داشته باشد، توصیه میشود. اما این امور برای یک زن باردار که شاغل میشود به سختی فراهم میگردد و وی همواره با استرس و نگرانی دست و پنجه نرم میکند و همواره با مخاطراتی همراه است که خود و جنینش را مورد تهدید قرار میدهد و ممکن است این امر اثرات نامطلوبی بر جنین بگذارد.
یک زن باردار باید در محیطی امن که کمترین تنشها و استرسها را به همراه دارند و محیطی که کمترین عوارض را بر جنین و مادر وارد میکند دوران بارداری را سپری کند. اما یک زن شاغل کمتر میتواند چنین محیطی را برای خود و جنینش فراهم و مهیا سازد. چنانکه زنان شاغل در بیمارستانها، آزمایشگاهها، رادیولوژیها و ... با انواع مواد شیمیایی، بیهوشی رادیولوژی و پرتوها و اشعههای خطرناک سر و کار دارند. ضمن اینکه یک زن باردار در طول حاملگی خود به طور معمول دچار کمر دردهایی میشود که این امر در صورت شاغل بودن او دو چندان میگردد، بنابراین برای حفظ سلامتی جنین و مادر و جلوگیری از سقط جنین، محیط شغلی، محل مناسبی برای گذران دوران بارداری نیست و خطرات و عوارض بسیاری درپی خواهد داشت. [47]
[1] ایران مهدیزادگان، مقال اشتغال زنان و تأثیرات تربیتی آن در خانواده، نشریه فولاد،46.
[2] بهجت یزد خواستی، زنان و تغییرات اجتما عی، ص282، انتشارات مانی.
[3] محمدرضا زیبایی نزاد، همان.
[4] همان، ص64.
[5] مسعود آذربایجانی، مقاله اشتغال زنان در جامعه، مجموعه مقالات، ص985.
[6] همان، ص986.
[7] همان،
[8] همان، ص987، به نقل از ژانت، روا نشناسی زنان، ص32 و 131.
[9] همان، به نقل از سیامک رحیمی، روانشناسی زنان، ص134.
[10] همان، ص987 به نقل از ژانت، روانشناسی زنان ص11 و 110.
[11] همان، به نقل از روانشناسی تفاوتهای فردی ، ص210 و 211.
[12] مرتضی مطهری، همان، ص164 و 165.
[13] مسعود آذربایجانی، همان، به نقل از روانشناسی رشد، مفاهیم بنیادی در روانشناسی کودک ص45.
[14] همان، ص989.
[15] بینا، موانع و عوامل رشد در خانواده، ص14، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
[16] عصمت دانش، همان، ص73.
[17] بینا، مقاله زنان شاغل، شوهران ناراضی و فرزندان طلبکار، نشریه همشهری، 6/3/80.
[18] سوده حجتی کرمانی، مقاله اشتغال و تعدد نقشهای زنان، نشریه شرق، 17/9/82.
[19] مسعود آذربایجانی، مقاله اشتغال زنان در جامعه، مجموعه مقالات، ص996.
[20] نسرین جزنی، مقاله ارزش کار خانگی زنان، نشریه کار و جامعه 52، بهمن 1382، ص24.
[21] یعقوب فروتن مقاله تأثیر اشتغال زنان بر مناسبات زناشویی و خانوادگی، نشریه ابرار،4/9/82.
[22] بینا، مقاله اشتغال زنان، کمک مالی یا تنوع زندگی، نشریه همشریه، 18/9/80.
[23] زلیخا سلطان محمدی، مقاله نقد و بررسی اشتغال زنان، نشریه کتاب ماه (علوم اجتماعی) خرداد، 80، ص107.
[24] احمد مطهری، رابطه اقتصاد خانوادگی، ص140، انتشارات چاپ خیام.
[25] بینا، بررسی وضعیت اشتغال زنان در ایران، نشریه قدس، 14 و 21 و 28/4/78.
[26] محمد حاتمی، استرس مادران شاغل، ص109، مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، چاپ1382.
[27] همان، ص69 و 70.
[28] همان، ص71.
[29] بینا، مقاله زنان و استرسهای حرفهای، نشریه فولاد 62، ص46.
[30] سایکولوزی: دانش مربوط به مسائل روحی و روانی.
[31] ماشاءالله عقیلی نژاد و مسعود مصطفایی، طب کار و بیماریهای شغلی، ج1، ص5، انتشارات ارجمند.
[32] ترومایتک: ضربه.
[33] عوامل ارگونومیکی: عوامل جسمی.
[34] ماشاءالله عقیلی نژاد و مسعود مصطفایی، همان، ص7.
[35] وسائل الشیعه، ج14، ص120، همچنین ترجمه محمد دشتی، نهج البلاغه، ص537، انتشارات مجتبی.
[36] علویه همایونی، زن مظهر خلاقیت الله، ج1 و 2، ناشر مؤلف ص71 به نقل از الزواج فی الاسلام، ترجمه احمد جنتی.
[37] فخری جمشیدی، مقاله ضرورت اجتماعی اشتغال زنان، نشریه کار و جامعه، ش46 آذر 1381، ص45.
[38] محمد تقی شیخی، جامعه شناسی زنان و خانواده، ص104، انتشارات شرکت سهامی.
[39] علی رضایی، مقاله انگیزههای شغلی زنان، نشریه صف، ش264.
[40] محمد تقی شیخی، همان.
[41] علی قائمی، نظام خانواده در اسلام، ص43 به نقل از مستدرک الوسائل، ج2، ص531.
[42] وسائل الشیعه، ج14، ص5، انتشارات مکتبه الاسلامیه، تهران، تصحیح ربانی شیرازی.
[43] همان، ج14، ص3.
[44] علی قائمی، نظام خانواده در اسلام، ص42.
[45] تألیف استادان طرح جامع آموزش خانواده، خانواده و فرزندان در دوره پیش دبستان، ص158، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
[46] اصغر بهمنی، دانستنیهایی برای مادران، ص45 به نقل از دانستنیهای پزشکی برای زنان.