اثرات و پیامدهای منفی اشتغال زنان

امروز گرایش زنان به اشتغال و دست­رسی آنان به سازمان­های آموزشی (مدارس و دانش­گاه­ها) به ویژه در جامعه­ی شهری در بسیاری از کشورها اهمیت یافته است. در کشور ما نیز برای دست­یابی به دستاوردهای دنیای متمدن، دگرگونی­های بسیاری در گستره­ی تحولات اجتماعی به وجود آمده که برجسته­ترین آن، حرکت زنان در خانواده و ورود به دنیای بازار اشتغال است. این پدیده، جامعه و به ویژه نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار داده است[1].

زنان هنگامی که به حقوق اجتماعی خود در حوزه­ی شغلی دست یافتند، علاوه بر همسر و مادر بودن، نان­آور  هم شدند و با توجه به تعدد نقش­هایی که زنان در این رابطه پیدا کردند این سؤالات مطرح می­شود که این امر چه اثراتی بر زن و روابط زن و شوهری و فرزندان داشته است؟ آیا این آثار در جهت ثبات خانواده است یا تضعیف؟

آیا زنان از عهده­ی رسالت دیرین خود در قبال خانواده و فرزندان خود به خوبی برمی­آیند؟ در این بخش به بررسی این مسائل می­پردازیم:

اثرات در بعد فردی:

الف) اشتغال زنان و تأثیر آن بر روح و جسم زن

برای پرداختن به این بحث، اشاره به چند نکته ضروری است:

تفاوت­های فیزیولوژیکی زن و مرد: تفاوت زن و مرد در توانایی­ها و استعدادها و هم­چنین وضعیت فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی است که در بدو خلقت، خداوند در آن­ها به ودیعت نهاده است.  اگر این­طور نبود معنای زن و مرد به گونه­ی دیگری بود و نظام خلقت در هم می­آمیخت.

جوامع انسانی از زن و مرد به وجود آمده است. اگر ما آنان را از نظر فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی یکی بدانیم، ادامه­ی حیات ممکن نخواهد بود. بقاء نسل را بدون وجود زن و مرد نمی­توان تضمین کرد و حقیقت این است که زن و مرد مکمل یک­دیگرند. آری زن و مرد از لحاظ خصوصیات فیزیکی و جسمانی متفاوتند اما از لحاظ حقوق انسانی و اجتماعی مساویند.[2]

حال سخن این است که محدوده­ی تفاوت­های زن و مرد چیست؟ آیا تفاوت­ها تنها در محدوده­ی ویژگی­های جسمی و فیزیولوژیک است یا آن­که پهنه­ی وسیع­تری را شامل می­شود. آن­چه از ملاحظه­ی مجموع آیات و روایات به دست می­آید آن است که زن و مرد نه تنها در بعد جسمی بلکه در ابعاد گوناگون احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری به گونه­ای از هم متمایزند.[3]

از تفاوت در ساختمان بدنی و متوسط قد و وزن و حجم مغز گرفته تا تفاوت در خُلقیات، خلاقیت­های هنری، میزان تحمل­پذیری، آستانه­ی تحریک­پذیری، نوع خردورزی، جنبه­های زیبایی شناختی و ده­ها مورد دیگر همگی در دایره­ی تفاوت­ها جای می­گیرند.[4]

در این­جا به برخی تفاوت­های تکوینی اشاره می­کنیم:

1)                      تفاوت­های زیستی:

از نظر بیولوژیک (ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا) تفاوت­های زیر بین زن و مرد وجود دارد:

1-1)             دستگاه تولید مثل:

تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد خاست­گاه تفاوت­های بسیاری است؛ مانند دوران قاعدگی، بارداری و زایمان، یائسگی، تفاوت هورمون­های جنسی(تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد) و ... همین امر منشاء برخی تفاوت­های زیستی و روانی دیگر هم می­شود؛ مثلاً بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ می­دهد و صفات ثانویه­ی جنسی در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید می­آید. توان باروری مرد بسی بیش­تر از زن است و تا هشتاد سالگی می­تواند ادامه یابد، در حالی که باروری زن با یائسگی _ در حدود پنجاه سالگی - پایان می­یابد.[5] این تفاوت­ها به طور طبیعی بر مسائل روانی و رفتاری تأثیرگذار است و منشأ تفاوت در انتظارات می­گردد.[6]

2-1) هورمون­ها

تفاوت هورمون­های زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) که از غدد درون ریز ترشح   می­شود و در سراسر بدن انتشار می­یابد، موجب اختلاف اندام­های زن و مرد می­گردد.

از جمله، تستوسترون اثر سازنده­ی پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد. رشد بافت­های عضلانی را تحریک می­کند و بر قدرت بدنی مرد می­افزاید. توده­ی عضلانی مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیش­تر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوان­هاست و بر اندازه­ و استحکام آن­ها می­افزاید. از این رو مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیش­تری می­یابد. تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاش­گری را برمی­انگیزاند.

از خستگی می­کاهد و ادامه فعالیت­ها و اجرای کارها را آسان می­کند.[7]

در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوان­ها جلوگیری می­کند، از این رو به طور نسبی قد زن کوتاه­تر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکی استخوان است که تحرک و نرمی مفاصل و انعطاف­پذیری بیش­تر بدن زنان را می­توان ناشی از آن دانست. از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آن­هاست که در رفتار زن اثر می­گذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل می­یابد زن بی­تاب می­شود و آرامش روانی­اش به هم می­خورد.[8]

3-1) مغز و اعصاب

از آن­جا که کروزموم­ها در زن و مرد متفاوت است و سلول­های مغز زن دارای کروموزوم XX و سلول­های مغز مرد دارای کروموزوم­های XY است، مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است. به طور متوسط مغز زن  یک­دهم کم­تر از از وزن مغز مرد است.

عضلات یک مردِ بالغ، چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یک پسر هجده ساله به طورمتوسط دو برابر نیروی یک دختر هجده ساله است و از این رو مردان در توانایی­های بدنی و جسمی از زنان ماهرترند[9].

در حس لامسه، پوست زن از مرد لطیف­تر و نسبت به درد و تحمل فشار، حساس­تر است، زنان در کارهای دستی چابک­ترند.[10]

بنابراین در بخش تفاوت­های زیستی، آمادگی بیش­تر مردان برای کارهای سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آن­که این بخش از تفاوت­ها قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست.

2-                     تفاوت­های روانی:

تفاوت­های روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد که از نظر علم روان­شناسی به اثبات رسیده است. این تفاوت­ها را نمی­توان به سادگی، تنها زاییده­ی تربیت و محیط دانست. بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوت­ها، هر یک از دو جنس زن و مرد و به طور کلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیش­تر رهنمون می­سازد. تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن – چنان که برخی فمینیست­های افراطی دنبال می­کردند – نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد و روان و جسم او را در معرض هلاکت و بی­هویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق می­دهد. برخی تمایزات روانی زن و مرد را می­توانیم چنین برشماریم:

علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زن­ها بیش­تر از مردهاست. مردها بیش­تر به جنبه­های سیاسی و نظری علاقه دارند و زن­ها بیش­تر به مسائل اخلاقی تمایل نشان می­دهند.[11]

براساس تحقیقات، مردان بیش­تر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند. زن از مرد عاطفی­تر است و به روابط عاطفی علاقه­ی بیش­تری نشان می­دهند.[12]

جنس زن هیجانی­تر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق می­کند. براساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج می­برند، این رقم در مورد زنان به بیست و یک درصد می­رسد، از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوت­هایی مشاهده می­شود.[13]

در ناحیه­ی هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن ومیلز» بر روی صدها نفر، تفاوت­های زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزه­جویی، جسارت، استقامت و پرخاش­گری در بیان احساسات در مردان بیش­تر از زنان است. در مقابل در زنان دل­جویی و هم­دردی بیش­تر است و اینان ریزکارتر و از نظر ذوقی حساس­ترند. مردان به عملیات برجسته، حادثه­آفرینی، فعالیت در هوای آزاد و کارهای مستلزم کوشش بدنی تمایل بیش­تری دارند و به ماشین­ابزار و داد و ستد بیش­تر علاقه­مندند اما زنان به کارهای خانه، اعمال ذوقی، دل­سوزی و مواظبت کودکان و ... علاقه دارند[14].

پس این اختلافات و تفاوت­ها وظایف و حقوق زن و مرد را متفاوت می­سازد[15] و در نتیجه تفاوت فعالیت­ها و تخصیص نقش­ها را به دنبال دارد. از این رو چنان­­که این تمایزات نشان می­دهد ساختار بدنی زنان برای انجام کارهای سبک­تر و انعطاف­پذیر و به دور از فشارهای عصبی و روانی بنا گردیده و توانایی مرد برای انجام فعالیت­های سنگین­تر و شدیدتر، آمادگی بیش­تری یافته­ است.

اسلام به تناسب این تمایزات که همانا ویژگی­های شخصیتی، توانایی­ها و تفاوت­های فردی است برای انسان­ها تکالیف و وظایفی تعیین کرده است و بر نقش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان در جامعه تأکید نموده است[16].

بدین ترتیب زنان باید با در نظر گرفتن این مسئله و با توجه به شرایط روحی و جسمی خویش پا به این عرصه نهند.

مهم­ترین مسئله­ای که در اشتغال زنان مورد توجه قرار می­گیرد وجود نقش­های متعددی است که زنان به عنوان همسر و مادر و گرداننده­ی خانواده به عهده می­گیرند. نقش­هایی که در جامعه­ی ما به صورت سنتی به آن نگریسته می­شود و بعضاً با نقش مدرن زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است.[17]

«فرضیه­ی کم­یابی» که توسط «بارنت (Barnet)  در 1993 طرح گردید، با این نظر که تکثر نقش­ها موجب اضطراب و فشار بیش­تر بر زنان می­شود هم­نوا است. او فرض را بر این می­گذارد که ایفای چند نقش عمده به صورت هم­زمان، موجب زایل شدن انرژی محدود فرد می­شود و در نتیجه زنان در پاسخ­گویی به انتظارات و نیازهای هر دو نقش (خانوادگی و شغلی) -که هر دو نیز مستلزم توان پاسخ­گویی بالا هستند – با کم­بود انرژی و ضعف و ناتوانی روبه­رو می­گردند.[18]

به نظر می­رسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقش­های متعدد و احیاناً متعارض در زندگی است. زیرا زنان بنابر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان هیچ­گاه از زیر بار مسئولیت­های همسری و مادری شانه خالی نمی­کنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی(ناخودآگاه) و فوق طاقت است و می­تواند اضطراب و فشار روانی و ... را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعه­شناسان تصریح می­کنند که اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است[19].

واقعیت این است که میزان ساعات فعالیت­های زنان به مراتب بیش از مردان است زیرا همان­طور که می­دانیم بسیاری از زنان علاوه بر سهم برابر در تلاش­های اقتصادی بیرون از منزل، به امور مربوط به خانه­داری نیز می­پردازند.[20]

بدین ترتیب بسیاری از زنان متأهل، روزهای طولانی­تری را به کار مشغولند؛ یک شیفت کاری کامل در خانه و یک شیفت هم در اداره.[21]  از این رو معمولاً بعد از مدتی با تحلیل قوای جسمی مواجه می­شوند که ممکن است نتایج خوشایندی برای آنان در پی نداشته باشد.[22]

با توجه به این­که زنان از نظر فیزیولوژیک توانایی کم­تری دارند،[23]  و این­که مسئولیت و رنج و زحمات طاقت­فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت به عهده زن گذاشته شده است و زن باید بیماری ماهانه را در ایام کودکی و پیری که از تبعات تولید نسل است تحمل کند، سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره را به عهده بگیرد، سختی زایمان و عوارض آن را تحمل نماید، کودک را شیر بدهد و پرستاری کند؛ این­ها همه از نیروی بدنی و عضلانی زن می­کاهد و توانایی او را در کار و کسب کاهش می­دهد.[24] از این رو زنان شاغل به علت قبول مسئولیت مضاعف اجتماعی و خانوادگی، همواره در معرض انواع تنش­های روحی و آسیب­های جسمی هستند.[25]

«استوارت رابینسون(1992)» در نتیجه­ی تحقیق خود بیان می­دارد که مشارکت زنان در نیروی کار موجب افزایش میزان استرس در میان آن­ها گشته است و «هاستن(1992)» دریافته است زنانی که بیرون از خانه کار می­کنند به ناچار با استرس­های ناشی از نقش حرفه­ای خویش نیز سرو کار دارند.[26]

از جمله پیامدهای استرس شغلی که می­توان به آن اشاره نمود: اضطراب، تنش، درهم شدگی و برآشفتگی، گوشه­­گیری و افسردگی و خستگی روانی و افزایش ضربان قلب و فشار خون خستگی جسمانی، بیماری­های قلبی و عروقی و ...[27]  هم­چنین کاهش عمل­کرد، پرخاش­گری و ... اختلال در روابط با خانواده و دوستان.[28]

مطالعات دیگری نیز وجود دارد که نشان داده است زنان شاغل در مقایسه با مردان شاغل آمادگی بیش­تری برای ابتلا به بیماری­های جسمی و روانی دارند. از بعد روانی به نظر می­رسد که زنان در شرایط مساوی حرفه­ای با مردان قدری بیش­تر تحت تأثیر استرس­های حرفه­ای قرار می­گیرند. به عنوان مثال در یک تحقیق نشان داده شد که زنان کارگر در مقایسه با مردان کارگر بیش­تر مبتلا به بیماری­هایی شده­اند که ریشه­ی اضطرابی دارند (دیوس و کوپر 1980) علاوه بر این نتایج بعضی دیگر از تحقیقات حکایت از این دارند که زنان شاغل به خصوص آن دسته از زنانی که مسئولیت­های مهم­تری دارند از درجه­ی اضطراب بیش­تری برخوردارند.

اما با همه­ی این واقعیت­ها، زنان هم­چنان در محیط­های حرفه­ای در مقایسه با مردان هم سطح، نگرانی­های بیش­تری دارند و به طور جدی­تری تحت تأثیر منابع استرس قرار می­گیرند.[29]

بسیاری از افراد شاغل به کار، گرفتار بیماری­های ناشی از کار می­گردند که زنان نیز از این امر مستثنی نیستند.

بیماری­های ناشی از کار بیماری­های هستند که به علت مواجهه با عوامل فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی یا سایکولوژیکی[30] در محیط کار به وجود می­آیند. بیماری­های ناشی از کار به علت اشتغال به یک کار و تحت شرایط موجود در آن به وجود می­آیند.[31]

بیماری­های زیان­آور شامل: عوامل فیزیکی مثل سر و صدا و ارتعاش که باعث کاهش شنوایی، عوامل زیان­آور شیمیایی باعث بیماری­های انقباض عروقی تروماتیک،[32] مسمومیت­هاف سرطان­ها، آلرژی­ها و آسیب­های دستگاه عصبی، عوامل ارگونومیکی[33] باعث استرس ذهنی، آسیب­های کششی و کاهش بهره­وری و کیفیت کار، و عوامل خطر مکانیکی باعث حوادث و آسیب­های ناشی از کار می­شود.[34]

از این رو با توجه به توانایی­ها و سیستم بدنی و فیزیولوژیکی زنان که دارای لطافت­های خاص خویش است حضور در برخی از مشاغل که منجر به این بیماری­ها می­گردد، عوارض ناگواری بر جسم و روح زن وارد می­آورد که گاه جبران ناپذیر است.

از این رو جا دارد روایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در مورد زن فرموده­اند در این­جا بیان داریم که ؛ «المرأه ریحانه لیست بقهرمانه» زن، دسته گل است نه کار اندیش و قهرمان.[35]

و هم­چنین از امیرالمؤمنین(ع) به فرزند عزیزش امام حسن(ع) روایت است که می­فرمایند: «خارج از امور شخصی زن، کاری در اختیار او نگذار تا طراوتش بیش­تر و لطافتش زیادتر و زیبائیش پایدارتر باشد»[36] و از این­جا به توجه خاص خداوند به جنس وجودی زن پی خواهیم برد!

ب) اشتغال زنان و تأثیر بر سن ازدواج:

پدیده­هایی نظیر تأخیر در سن ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن نرخ تجرد قطعی، کاهش تعداد فرزندان و ... از مهم­ترین آثار ناشی از خروج زنان از خانه و اشتغال به کار آن­ها در اجتماع است. هم­چنان که به نظر می­رسد این تحولات کند و بطیء اما در حال وقوع است.[37]

براساس آمارهای موجود و تحت شرایط اقتصادی – اجتماعی جدید میانگین سن ازدواج یا میانگین سن اولین ازدواج در بسیاری از جوامع صنعتی رو به افزایش است.[38]

این­که میانگین سن ازدواج دختران درکشور ما در سال 75 براساس آمارهای رسمی هجده سال و در بین پسران بیست و چهار سال بوده است در حالی که این میانگین در سال 1380 به بیست و دو سال برای دختران و بیست و شش سال برای پسران رسیده است، شاهدی بر درستی ادعای ماست. هم­چنین برابر آمار اعلام شده از سوی ثبت احوال استان خراسان ، طی شش ماه اول سال 1380 در آن استان میزان ازدواج نسبت به مدت مشابه سال 1379، چهار درصد و در سطح کشور 96/2 درصد کاهش یافته است.[39]

بالا رفتن سن ازدواج خود در تشکیل خانواده پای­داری خانواده و نظایر آن­ها تأثیر دارد. بالا رفتن سن ازدواج حتی در مواردی به وضعیت خانواده­های بدون فرزند منجر می­گردد که خود باعث ناپای­داری خانواده می­شود. این مبحث در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

از جمله عواملی که در این خصوص به تأخیر در ازدواج منجر می­گردد، استقلال مالی و اقتصادی زنان شناخته شده است. این امر باعث شده است تا ازدواج و تشکیل خانواده و متعاقب آن بچه­دار شدن آن­ها، با تأخیر مواجه گردد.

نیازهای اقتصادی تا حد زیادی به عنوان انگیزه­ی ازدواج و تشکیل خانواده به حساب می­آید[40].

در اسلام توصیه به ازدواج و ترک عزوبت شده است. رسول خدا(ص) به فردی فرمود: «ازدواج کن والّا از خطاکارانی، ازدواج کن که اگر نکنی در صف گناه­کاران قرار می­گیری و ...[41]

ازدواج موجب دوری و برکناری از لغزش و انحراف و در نتیجه باعث حفظ دین می­گردد. رسول خدا(ص) فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دینه ... آن کس که ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده است.»[42]

هم­چنین می­فرمایند: «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز وجل من التزویج.؛ هیچ بنایی نزد خداوند محبوب­تر از ازدواج بنیان­گذاری نشده است.»[43]

با توجه به این­که اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده ارزش و اهمیت بسیار قائل شده، این امر نباید مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرد و کم اهمیت جلوه داده شود.

بدیهی است که اگر ازدواج ترک و نادیده گرفته شود از سلامت جسم و روان خبری نخواهد بود. نسل بشر رو به فنا خواهد گذاشت، تعادل روانی از دست خواهد رفت، جرائم و انحرافات در اجتماع توسعه و گسترش خواهد یافت و یأس و افسردگی و دل­مردگی و سردرگمی نسل و هرج و مرج در روابط در اثر بی­خانوادگی بر جامعه غلبه خواهد یافت.[44]

(البته این امر نیاز به تحقیقاتی میدانی دارد)

ج) اشتغال زنان و تأثیر آن در بارداری

بارداری یک فرآیند طبیعی و در عین حال مهم و سرنوشت­ساز است. بهداشت روانی این دوره از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. بارداری باید زمان و دوره­ای سالم و شاد برای مادر باشد و به دور از هر گونه استرس و نگرانی و آسیب­های جسمی. این امر به نظارت و رسیدگی کامل نیازمند است.

امروزه تحقیقات نشان می­دهد که وضعیت روانی زن در دوران بارداری بر رشد جنین تأثیر به­سزایی می­گذارد. مادر تن­درست، شاداب، با تحرک و نیرومند، بی شک فرزندی با همین ویژگی­ها را می­پروراند.[45] و اضطراب­ها، ناراحتی­ها، ترس­ها، نگرانی­ها، هیجانات شدید، منظره­های حزن اانگیز، غم و اندوه­ها، نیز همگی می­تواند به طور غیر مستقیم در روان و بلکه جسم کودک اثر نامطلوبی داشته باشد. لذا بر مادران واجب است که آگاهانه مراقبت­های لازم را انجام دهند.[46]

عوامل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی که زنان شاغل در محیط­های مختلف شغلی خود با آن روبه رو هستند موجب می­شود تا زنان با خطرها، بحران­ها و مشکلات مختلفی مواجه شوند. در دوره بارداری از این جهت که اثرات نامطلوب این عوامل می­تواند سلامت مادر و جنین هردو را به خطر بیندازد، مراقبت­های بیش­تری نیاز است. این مراقبت­ها در دو زمینه­ی مهم جسمانی و روانی است. در بعد جسمانی تأمین تن­درستی زن و کودک، بارداری کامل و بهبود سریع پس از یک زایمان طبیعی مورد نظر است و در بعد روانی شرایط مطلوب زندگی که آرامش و آسودگی خاطر زن، باید حداقل تنش و اضطراب را به هم­راه داشته باشد، توصیه می­شود. اما این امور برای یک زن باردار که شاغل می­شود به سختی فراهم می­گردد و وی همواره با استرس و نگرانی دست و پنجه نرم می­کند و همواره با مخاطراتی هم­راه است که خود و جنینش را مورد تهدید قرار می­دهد و ممکن است این امر اثرات نامطلوبی بر جنین بگذارد.

یک زن باردار باید در محیطی امن که کم­ترین تنش­ها و استرس­ها را به هم­راه دارند و محیطی که کم­ترین عوارض را بر جنین و مادر وارد می­کند دوران بارداری را سپری کند. اما یک زن شاغل کم­تر می­­تواند چنین محیطی را برای خود و جنینش فراهم و مهیا سازد. چنان­که زنان شاغل در بیمارستان­ها، آزمایش­گاه­ها، رادیولوژی­ها و ... با انواع مواد شیمیایی، بیهوشی رادیولوژی و پرتوها و اشعه­های خطرناک سر و کار دارند. ضمن این­که یک زن باردار در طول حاملگی خود به طور معمول دچار کمر دردهایی می­شود که این امر در صورت شاغل بودن او دو چندان می­گردد، بنابراین برای حفظ سلامتی جنین و مادر و جلوگیری از سقط جنین، محیط شغلی، محل مناسبی برای گذران دوران بارداری نیست و خطرات و عوارض بسیاری درپی خواهد داشت. [47]



[1] ایران مهدی­زادگان، مقال اشتغال زنان و تأثیرات تربیتی آن در خانواده، نشریه فولاد،46.

[2] بهجت یزد خواستی، زنان و تغییرات اجتما عی، ص282، انتشارات مانی.

[3] محمدرضا زیبایی نزاد، همان.

[4] همان، ص64.

[5] مسعود آذربایجانی، مقاله اشتغال زنان در جامعه، مجموعه مقالات، ص985.

[6] همان، ص986.

[7] همان،

[8] همان، ص987، به نقل از ژانت، روا ن­شناسی زنان، ص32 و 131.

[9] همان، به نقل از سیامک رحیمی، روان­شناسی زنان، ص134.

[10] همان، ص987 به نقل از ژانت، روان­شناسی زنان ص11 و 110.

[11] همان، به نقل از روان­شناسی تفاوت­های فردی ، ص210 و 211.

[12] مرتضی مطهری، همان، ص164 و 165.

[13] مسعود آذربایجانی، همان، به نقل از روان­شناسی رشد، مفاهیم بنیادی در روان­­شناسی کودک ص45.

[14] همان، ص989.

[15] بینا، موانع و عوامل رشد در خانواده، ص14، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

[16] عصمت دانش، همان، ص73.

[17] بینا، مقاله زنان شاغل، شوهران ناراضی و فرزندان طلب­کار، نشریه همشهری، 6/3/80.

[18] سوده حجتی کرمانی، مقاله اشتغال و تعدد نقش­های زنان، نشریه شرق، 17/9/82.

[19] مسعود آذربایجانی، مقاله اشتغال زنان در جامعه، مجموعه مقالات، ص996.

[20] نسرین جزنی، مقاله ارزش کار خانگی زنان، نشریه کار و جامعه 52، بهمن 1382، ص24.

[21] یعقوب فروتن مقاله تأثیر اشتغال زنان بر مناسبات زناشویی و خانوادگی، نشریه ابرار،4/9/82.

[22] بینا، مقاله اشتغال زنان، کمک مالی یا تنوع زندگی، نشریه همشریه، 18/9/80.

[23] زلیخا سلطان محمدی، مقاله نقد و بررسی اشتغال زنان، نشریه کتاب ماه (علوم اجتماعی) خرداد، 80، ص107.

[24] احمد مطهری، رابطه اقتصاد خانوادگی، ص140، انتشارات چاپ خیام.

[25] بینا، بررسی وضعیت اشتغال زنان در ایران، نشریه قدس، 14 و 21 و 28/4/78.

[26] محمد حاتمی، استرس مادران شاغل، ص109، مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، چاپ1382.

[27] همان، ص69 و 70.

[28] همان، ص71.

[29]  بینا، مقاله زنان و استرس­های حرفه­ای، نشریه فولاد 62، ص46.

[30] سایکولوزی: دانش مربوط به مسائل روحی و روانی.

[31] ماشاءالله عقیلی نژاد و مسعود مصطفایی، طب کار و بیماری­های شغلی، ج1، ص5، انتشارات ارجمند.

[32] ترومایتک: ضربه.

[33] عوامل ارگونومیکی: عوامل جسمی.

[34] ماشاءالله عقیلی نژاد و مسعود مصطفایی، همان، ص7.

[35] وسائل الشیعه، ج14، ص120، هم­چنین ترجمه محمد دشتی، نهج البلاغه، ص537، انتشارات مجتبی.

[36] علویه همایونی، زن مظهر خلاقیت الله، ج1 و 2، ناشر مؤلف ص71 به نقل از الزواج فی الاسلام، ترجمه احمد جنتی.

[37] فخری جمشیدی، مقاله ضرورت اجتماعی اشتغال زنان، نشریه کار و جامعه، ش46 آذر 1381، ص45.

[38] محمد تقی شیخی، جامعه شناسی زنان و خانواده، ص104، انتشارات شرکت سهامی.

[39] علی رضایی، مقاله انگیزه­های شغلی زنان، نشریه صف، ش264.

[40] محمد تقی شیخی، همان.

[41] علی قائمی، نظام خانواده در اسلام، ص43 به نقل از مستدرک الوسائل، ج2، ص531.

[42] وسائل الشیعه، ج14، ص5، انتشارات مکتبه الاسلامیه، تهران، تصحیح ربانی شیرازی.

[43] همان، ج14، ص3.

[44] علی قائمی، نظام خانواده در اسلام، ص42.

[45] تألیف استادان طرح جامع آموزش خانواده، خانواده و فرزندان در دوره پیش دبستان، ص158، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.

[46] اصغر بهمنی، دانستنی­هایی برای مادران، ص45 به نقل از دانستنی­های پزشکی برای زنان.