علی اکبر لطیفیان
در غیبت کبراست بانو مدفن تو
جانم فدای مخفیانه رفتن تو
ای ماجرای سیب ای باغ بهشتی
بوی خدا میآید از پیراهن تو
جبریل میآید برای دست بوسی
هر روز وقت آسیا چرخاندن تو
رنگت اگر مانند گلهای بنفشه است
این هم بود یک جلوه-ای از گلشن تو
سر تا به پای جا نمازت لالهخیز است
آلاله میریزد مگر از دامن تو
هر چند بیزارم ولی باید ببینم
دنیا چه رنگی میشود با رفتن تو؟!