به مادرم زهرا(ع)

دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است

شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است

تأثیر مهر مادری­ات بوده بر زبان

این واژه­ها اگر به تغزل بدل شده است

مادر! حضور نام تو در شعرهای من

لطف خداست شامل حال غزل شده است

نور قریش! تا که تویی صاحب دلم

غرق خداست شعب ابی طالب دلم

عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است

حرفت چرا غ راه و مفاتیح زندگی است

از این شکوه، ساده نباید عبور کرد

باید مدام زندگی­ات را مرور کرد

چون زندگیت ساده­تر از مختصر شده است

پیش تجملات جهازت سپر شده است

آیینه­ای و سنگ صبور پیمبری

در هر نفس برای پدر مثل مادری

اشک شما عذاب بهشت است، خنده کن

لبخندت آفتاب بهشت است، خنده کن

دنیای ما نبوده برازنده­ی شما

هجده نفس زمین شده شرمنده­ی شما

آیینه­ای نهاده خدا بین سینه­ام

حس می­کنم مزار تو را بین سینه ام

***

مانند آن خسی که به میقات پر کشید

قلبم به سوی مادر سادات پر کشید