پایبندی به اصول اخلاق انسانی
یکی از ضروریترین نیازهای آدمی در رسیدن به سلامت روانی، اخلاق و پایبندی به اصول آن است. انسان زمانی میتواند به سلامت و آرامش روانی برسد که در سایهی ایمان و اخلاق زندگی کند. ایمان به خدا، بزرگترین پایگاه درونی هر فرد است که میتواند به تمام اضطرابها، نگرانیها و ترسهایش او خاتمه دهد؛ چنان که قرآن میفرماید: «الا بذکرالله تطمئن القلوب»[1] فقط با یاد خدا دلها آرام میشود؛ همان آرامشی که نتیجهی سلامت روانی فرد است.
شرط اصلی پایبندی به اخلاق، پرهیز از سقوط در پرتگاه شهوتهای حیوانی است. پیامبر اسلام(ص) در حدیثی، بزرگترین زمینهی سقوط اخلاق را افتادن مردان و زنان در دام شهوتهای جنسی میداند[2]. امام علی(ع) نیز در این باره میفرماید: «لو لا النساء لعبد الله حقاًً حقاً.[3] اگر بیحجابی و بیبند و باری زنان نبود آن قدر ایمان و اخلاق مردم خوب میشد که هیچ کس نافرمانی خدا را نمیکرد و خداوند حقیقتاً مورد پرستش قرار میگرفت. همچنین امام رضا(ع) وجود روابط آزاد بین زن و مرد را علت بسیاری از جنایتها و مفاسد اخلاقی معرفی میکند.[4]
برای اتقان بیشتر مطلب، به چند روایت دیگر اشاره میکنیم:
قال رسولالله(ص): «ما ترک بعدی فتنه اضرّ علی الرجال من النساء؛[5] پیامبر خدا(ص) فرمودند: پس از من برای مردان، فتنهای زیانبارتر از زنان نخواهد بود.»
قال رسولالله(ص): «اتقوا النساءَ فان ابلیس طلاع رصاد و ما هو بشی من فخوخه با وثق لصیده فی الاتقیاء من النساء؛[6]
پیامبر خدا(ص) فرمودند: از زنان بپرهیزید؛ زیرا شیطان (از حالتهای درونی شما) بسیار آگاه و در کمین شماست و هیچ یک از دامهای وی برای صید پرهیزگاران مانند زنان مورد اطمینان نیست.»
قال رسولالله(ص): « اوثق سلاح ابلیس النسا؛[7]
پیامبر خدا(ص) فرمودند: محکمترین سلاح شیطان، زنان هستند.»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت حفظ اخلاق و ایمان جوامع و برقراری صلح و صفا، بستگی زیادی به حفظ حجاب و حریم زن و مرد دارد.
اینجاست که میتوانیم به ارزش حجاب و پوشش زن پی ببریم و آن را عاملی مهم در حفظ اخلاق و راهی برای رسیدن به سلامت روانی بدانیم.
ولتر[8]دربارهی نقش زن در حفظ اخلاق میگوید: «وظیفهی زنان، تهذیب اخلاق مردان است.» نیز از اوست که: «زن آفریده شد تا شیرازهی سعادت و ارتقای موجودات پیوسته بماند».[9]
به یقین اگر زن حجاب و پوشش مناسب نداشته باشد عامل به وجود آمدن فساد در جامعه و نابودی اخلاق میشود و زمینهی تنزل انسان را به حیوانیت و متصف شدن به صفتهایی چون بیوفایی، دروغگویی، حیلهگری، تشتت افکار و... را به وجود میآورد و باعث میشود که انسان هر جنایتی را انجام دهد. بنابراین، بیحجابی میتواند به بستر مناسبی برای به وجود آمدن بیماریهای روانی برای زنان و مردان تبدیل شود.
چنانچه وضعیت کنونی جوامع غربی - که پوشش و حجاب از ارزشهای زن به شمار نمیآید - گویای این حقیقت است که بر اثر بی حجابی و برهنگی، فساد و فحشا چنان گسترش یافته است که دختران و پسران از خانوادهی خود هم در امان نیستند و زن که باید مظهر عاطفه و اخلاق باشد، عامل قساوت، بی رحمی، فساد، قتل، آدم ربایی و تجاوز به عنف شده است اما وقتی ما برای روابط بین زن و مرد، حریم و قانونی چون حجاب قرار دهیم و لذتهای جنسی را محصور در خانواده کنیم، هرگز به این مشکلات درمان ناپذیر روانی و روحی مبتلا نمیشویم و بهتر میتوانیم زمینهی رشد و شکوفا شدن استعدادهای انسانی و رسیدن به سلامت روانی افراد، به ویژه زنان و دختران را، آماده کنیم.
حفظ استواری خانواده
یکی دیگر از آثار و فوائد حجاب که در سلامت روانی زنان تأثیر دارد نقشی است که در پایبندی همسران به پیمان مقدس ازدواج دارد؛ زیرا حجاب و پوشش باعث میشود، زن از نگاههای آلودهی مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام عشقهای آزاد، محفوظ بماند و به زندگی و خانوادهی خود وفادار باشد. در حالی که شیوع بی حجابی و بی بند و باری، باعث میشود شوهران به جای توجه و محبت به همسرانشان، به دنبال لذتجویی از زنان آرایش کردهی کوچه و بازار باشند و زنان نیز از جلوهگری و طنازی برای به دام انداختن مردان بیگانه ابایی نداشته باشند. در نتیجه عشق و علاقه بین همسران از بین میروند و باعث فروپاشی خانواده میشود.
اهمیت اسلام به حجاب و پوشش از آن جهت است که نظام خانواده، از گسستگی حفظ شود و اعضای آن از خطرها و آسیبهای روانی بی بند و باری مصون بمانند در حالی که آزادی زن در جلوهگری و نمایش زیباییهای زنانگیاش، آثار مخربی بر سلامت روانی خانواده و به ویژه بر خودش میگذارد زیرا مفهوم بیحجابی این است که زن مجاز باشد برای هر مردی خودآرایی کند بدون تردید ادامهی این روند باعث میشود زن از خانه بیرون بیاید و آوارهی کوچه و خیابان گردد این در حالی است که نشو و نمای نیروی فعال زن در خانه و خانواده است و تمام استعدادها و قدرت تأثیر شگفتی که زن میتواند در رشد و تعالی جامعهی انسانی داشته باشد در سایهی خانه و خانواده شکوفا میشود. به گفتهی لمبروزو «برای زن نیکوترین دورهی زندگانی، همان دورهای است که همهی نیروهای روحی و جسمی او صرف پرداختن به خانواده و جامعه میشود.»[10]
آزاد شدن از قید خانه و خانواده، به معنای از دست دادن آرامش و امنیت روانی است. خانه را مسکن گویند زیرا محل سکونت و آرامش روحی برای انسان است. اگر زن این جای امن و سکون و محل شکوفایی استعدادها و نیروهای درونیاش را از دست داد، آرامش و سلامت روانی خود را نیز از دست میدهد. فشارهای روانیای که امروز دامنگیر زنان غربی شده، به این دلیل است که بی بند و باری و داشتن روابط جنسی، سبب شده از زندگی در خانه بیزار شوند وظیفهی مادری خود را فراموش کنند و به جای آن در قید و بند رقابتهای زندگی مدرن امروزی بیفتند و تمام ارزشهای معنوی خود را فدا کنند.
اینک یکی از نتایج عشق آزاد و تأثیر آن را در به خطر انداختن سلامت روانی زنان، یادآوری میکنیم.
«در شوروی (سابق) در ضمن نخستین سالها پس از انقلاب اکتبر، گرایش رسمی به طرف عشق آزاد جلب شد. انگلز[11] (فلیسوف و اقتصاددان آلمانی 1895-1825) زناشویی را یکی از شکلهای تاریخی باقیمانده از سرمایهداری میپنداشت، بنابراین در شوروی پیوند آزاد همچون زناشویی، مورد موافقت بود و به نسبت گسترش شعور کمونیستی در تودهها، زناشویی بایستی کاملاً از بین میرفت و عشق آزاد جانشین آن میشد. نتیجهی این تجربه کاملاً آشکار است. خودکشی زنانی که ترک شده بودند، به نسبت، شیوع بیشتری یافت (و) افزایش آهنگ سقط جنین به طور جدی در جمعیت کشور اثر گذاشت و سلامت (جسمی و روانی) تعدادی از زنان را به مخاطره انداخت ... به طور غمانگیزی تعداد زیادی از کودکان ترک شده، آدمهای خانه به دوش و آواره و جانی، کسانی بودند که از پیوند عشق آزاد به دنیا آمده بودند. خلاصه اتحاد شوروی، از دیدگاه اجتماعی، «شکست تجربهی عشق آزاد» را پذیرفت»[12].
امروزه ما شاهد تکرار این تجربهی تلخ در جوامع غربی هستیم و پیش بینی ویل دورانت از روند بی بند و باری در غرب عملاً تحقق پیدا کرده است. وی در این باره میگوید:
به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست با زنی که با هم از تپهی زندگی بالا رفته بودند پایین برود و ازدواج بی طلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف.»[13]
وضع کنونی جوامع غربی بر اثر آزادی بی حد و حصر زنان در خودآرایی و دلبری، از این هم بدتر شده و براساس آمارهای موثق، روز به روز به تعداد ازدواجهای غیر رسمی افزوده میشود. دکتر مکیه مزرا در بارهی آثار مخرب آزادی روابط زن و مرد بر نظام خانواده مینویسد:
«یکی از آثار بی بند و باری این است که مردان از تشکیل خانواده خودداری میکنند؛ زیرا لذتهای جنسی برای آنها همیشه فراهم است و به آسانی میتوانند به آن برسند بدون آنکه بخواهند خود را در قید و بند خانواده و مشکلات آن قرار دهند.»[14]
بدین ترتیب معلوم میشود که بیحجابی و بی بند و باری تا چه حد میتواند نظام خانواده را متزلزل کند و سلامت روانی اعضای آن را به خطر اندازد. ما در اینجا تأثیر بی حجابی را برتزلزل فروپاشی خانواده از چند جهت بررسی میکنیم تا معلوم شود چگونه سست شدن ارکان خانواده باعث از بین رفتن جایگاه زن میشود و نشاط و آرامش او را زیر سؤال میبرد.
8-1 تأثیر گسترش فحشا و بی بند و باری در تزلزل خانواده
اگر زنان در جلوهگری و نمایش زیباییهای ظاهری خود در خارج از محدودهی خانواده، آزاد باشند چگونه میتوانند برای شوهران خود همسری با وفا بمانند و در نتیجه مایهی خرسندی خود و آرامشگر زندگی آنان باشند. آنها به زودی محبت همسرانشان را از دست میدهند و عشق و صمیمیت جای خود را به اختلاف و نزاع میدهد و نتیجهی آن چیزی جز دچار شدن زنان به فشارهای روانی دیگری نیست.
فلسفهی پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی، عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی که در سیستم «آزادی کامیابی»، همسر قانونی از لحاظ روانی، یک رقیب و مزاحم و یا زندانبان به شمار میرود، در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود.[15]
برتراند راسل دربارهی اهمیت پیوندهای خانوادگی مینویسد:
زناشویی نباید از نظرگاه عشقبازیهای موقتی نگریسته شود. اگر این عشقهای موقتی و زودگذر که در سر راه هر زوج ممکن است قرار گیرد با تحمل و اندیشه برطرف نگردد چه بسا که هر یک از دو زوج به سوی شخص دیگری متمایل شده و زندگی آنها در هم ریخته شود و یک زناشویی تازه شکوفه کند؛ و این زناشویی تازه نیز خود دستخوش عشق زودرس دیگری شود که در صورت تداوم این وضع چه بسا که به سرعت اساس خانوادهی مشترک در هم ریخته شود.[16]
خانم لمبروزو نیز میگوید:
بارها دیده شده است در ممالکی که زنها بیشتر طنازی و دلبری مینمایند، مردها نسبت به آنها بدبین بوده، از قبول زناشویی سرپیچی میکنند و بارها مشاهده شده است که حتی بعد از تشکیل خانواده، در اثر آشنایی مردان با این گونه زنان نفاق و جدایی میان همسرها تولید گشته است.[17]
8-2 افراط در مصرف وسائل آرایش
از عوارض دیگر بد حجابی در به خطر انداختن کانون محبت خانواده، توجه به مدگرایی و مصرف بی رویهی وسائل آرایشی و روی آوردن به کارهایی از قبیل جراحی پلاستیک برای زیباتر شدن است. این کارها موجب صرف هزینههای فراوان است که برای بسیاری از مردان پرداخت آن مقدور نیست و یکی از این دو نتیجه را به دنبال دارد: یا باعث جنگ و نزاع همیشگی بین زن و شوهر میشود، زیرا مردان غالباً توان پرداخت چنین هزینههای سرسامآوری را ندارند و اگر هم برای مردی پرداخت آن مقدور باشد خوشایند او نیست او از اینکه میبیند باید هزینهی زیادی بپردازد تا همسرش در انظار عمومی و برای مردان بیگانه خود را بیاراید رنج میبرد و از پرداخت آن اکراه دارد؛ و یا زنان از حسرت نداشتن آن غصه میخورند همه اینها نتیجهای جز فشارهای روانی برای زنان ندارد.
8-3 سردمزاجی جنسی[18]
مطالعات علمی نشان میدهد هر چه زنان در بین انظار عمومی بیشتر برهنه شوند، در آمیزش جنسی سرد مزاجتر خواهند بود و کمتر میتوانند شوهران خود را به اوج لذت جنسی[19]برسانند. منطقی (1373) در مطالعهی خود، تأثیر جاذبههای زنان را در آستانهی ادراکی مردان بررسی میکند و نتیجه میگیرد که در اثر رعایت نکردن حجاب و افراط در جلوهگری زنان، آستانهی ادراکی مردان تغییر کرده، درک آنها از زیبایی زنان کمتر میشود. به گفتهی پاکنژاد (1365) هر چه انسانها در برابر یکدیگر عریانتر شوند، سطح برداشت جنسی و سکسیشان، سوز و عشق و جذبهاش کمتر و یک نواختتر و به هم نزدیکتر میگردد؛ و در عمل میبینیم، متخصصان مامایی و بیماریهای زنان، زودتر ازدیگران به علت سر و کار داشتن با اعضای جنسی، با ارگاسم و اوج لذت جنسی وداع میکنند.[20]
از بین رفتن لذت جنسی در روابط بین زن و شوهر، اثرات زیان بخشی در روابط خانوادگی آنان میگذارد و به ایجاد تنش و جدایی میانجامد:
چنانکه سعدی نیز در کتاب گلستان در ضمن یک حکایت میگوید:
«زن کز برِ مرد بی رضا برخیزد بس فتنه و جنگ از آن سرا برخیزد»[21]
[1]. رعد، آیه28.
[2] . قال رسول الله(ص): النساء حبائل الشیطان، (نوری، 1988، ج14، ص159)
[3]. محمدبن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص35.
[4] . عن الرضا علیه السلام فیما کتب الیه من جواب مسائل: و حرم الله الزنا لما فیه من المفاسد من قتل النفس و ذهاب الانساب و ترک التربیه للاطفال و فساد المواریث و ما اشبه ذلک من وجوه الفساد، (همان، ص311)
5. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص533.
6. همان، ص10.
7.همان، ص970.
[8] . voitaire
[9] ولتر به نقل از احمد زرازوندی، افکار جاویدان، ص81.
[10] . جنیا لمیروزو، روح زن، حسام شهر ئیسی، ص9.
[11] . Enjeis
[12] . لپ اینیاس، روانشناسی عشق ورزیدن، کاظم سامی، ص189.
[13] . ویل دورانت، لذات فلسفه، عباس زریاب، ص170.
[14] . مکیه مزرا، مشکلات المراه المعاصره، ص354.
[15] . مرتضی مطهری، مجموعه آثار (مسئله حجاب) ص437
[16] . برتراند راسل، زناشویی و اخلاق، مهدی افشار، ص272.
[17] . جنیا لمبروزو، روح زن، حسام شهرئیس، ص47.
[18] . frigidily
[19] . orgasm
[20] . سید رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج19، ص39.
[21] . مصلح الدین شیرازی، گلستان، ص142