اثر رنگ­ها بر حیات آدمی، از ابتدای پیدایش آن یعنی زمانی که زندگی تحت تأثیر تاریکی و روشنایی قرار داشت، از اهمیت به سزایی برخوردار بود. در اوایل سده­ی بیستم «ردولف استیز» پژوهش­هایی پیرامون رنگ­درمانی در اروپا انجام داد. او طی این بررسی­ها مشخص کرد که چونی (کیفیت) ارتعاشی رنگ­هایی که از اشکال معین متأثر هستند، می­تواند بر روی جان­داران، اثرات ویران­گر یا سازنده داشته باشد.

درسال 1940 یک دانش­مند روسی موسوم به «کروکف» اظهار داشت که رنگ سرخ، بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خودکار و رنگ آبی، قسمت پاراسمپاتیک این دستگاه را تحریک می-کند. یافته­های او در سال 1958 به وسیله­ی دانش­مند دیگری به نام «جرارد» مورد تأیید قرار گرفت. به موجب این مطالعات، رنگ قرمز به تندخشمی (تحریک­پذیری) و در پی آن به اضطراب می­انجامد. در حالی که رنگ آبی سبب تسکین و احساس آرامش می­شود. در ضمن بر اثر نور قرمز و آبی، میزان فشارخون به ترتیب افزایش و کاهش می­یابد. بر­اساس خواص درمانی رنگ آبی، در مورد استفاده­ی ثانوی از این رنگ به عنوان مداوا کننده­ی امراض گوناگون، پیش­نهادهایی ارائه شد.

پاره­ای از رنگ­های ویژه، قابل اندازه­گیری و در خور پیش­بینی بر روی دستگاه عصبی هستند. بدین معنا که فشارخون، نبض و تعداد تنفس تحت تابش نور سرخ، نارنجی و زرد به ترتیب دچار افزایش شدید، متوسط و کم می­شوند و همین نشانه­ها زیر نور سیاه، آبی و سبز  به کاهش شدید، متوسط و کم می­انجامد:

در همین مورد، پژوهش­های دیگری توسط گیاه­شناسان در زمینه­ی تأثیر رنگ­ها بر روی رشد و نمو گیاهان صورت گرفته است. گیاهانی که زیر شیشه­های قرمز قرار داشته باشند، چهار برابر سریع­تر از گیاهانی که زیر نور معمولی خورشید واقع می­شوند، رشد می­کند و بر همین منوال گیاهانی که زیر شیشه­های سبز قرار گیرند، رشدشان کندتر می­شوند.

هر چند نور سرخ در ابتدا موجب رشد فوری­تر گیاهان می­گردد. ولی تدریجاً رشد گیاهان کند می­شود. در حالی که نور آبی باعث رشد اولیه­ی کندتر لیکن، پرورش گیاهانی بلندتر و ضخیم­تر می­گردد.

در ضمن حیواناتی که در زیر پلاستیک­های آبی قرار داده شوند، رشد طبیعی دارند، اما پوشش بدنی آن­ها متراکم­تر و پرتر می­شود و در زیر پلاستیک­های سرخ یا صورتی، دچار افزایش اشتها و تسریع رشد می­گردند.

طی سال 1950 بررسی­ها نمایاند که «یرقان» که باعث مرگ دو سوم نوزادان نارس می­شد، زیر تابش نور خورشید مداوا می­گردد. این نظریه در سال 1960 مورد تأیید قرار گرفت و تاباندن نور سفید به نوزاد، جای­گزین تزریق خون در معالجه­ی این بیماری گردید. بعدها مشخص شد که نور آبی، مؤثرتر و کم خطرتر از طیف کامل نور است.

امروزه نور سفید در مداوای سرطان­ها، بی­اشتهایی، بی­خوابی، اعتیاد به باده خواری، دارو و بسیاری موارد دیگر به کار می­رود.

نور آبی در درمان یرقان نوزادان اثر فراوانی داشته و همین­طور در درمان روماتیسم مفصلی (آرتریت روماتوئید) کاربرد دارد. براساس پژوهش­های انجام یافته، بیش­تر کسانی که در دوره­های متعدد، حداکثر تا پانزده دقیقه، در معرض تابش نور آبی قرار داشتند، کاهش درد را حس کردند. در نتیجه معلوم شد که تقلیل درد به هر دو عامل یعنی نور آبی و مدت زمان تماس با آن بستگی دارد. نور آبی در بهبود بافت­های مجروح و پیش­گیری از پیدایش زخم، درمان سرطان، توده­های خوش خیم و نیز بیماری­های پوست و ریه تأثیر دارد.

از سوی دیگر، طیف کامل نور یعنی نور سرخ، در مداوای سردرد­های میگرنی و سرطان مؤثر است.

در حال حاضر رنگ­ها به نحو گسترده­ای به عنوان یک ابزار درمانی در امراض مورد توجه واقع می­شوند. شیوه­ی نوینی که در خلال دو دهه­ی اخیر در معالجه­ی امراض به کار می­رود، به روش «فتو دینامیک» موسوم است. مطابق این راه­کار، تزریق وریدی مواد شیمیایی حساس به رنگ که در زیر اشعه­ی فرابنفش قابل شناسایی هستند، باعث تجمع در یاخته­های سرطانی شده و زمانی که با نور قرمز که طول موج کوتاه­تری دارد، فعال می­شوند، سبب تخریب یاخته­های سرطانی می­گردند. شیوه­ی یادشده برای تشخیص و درمان به کار می­رود.

رنگ صورتی از دیگر رنگ­هاست که به تسکین و آرامش در فرد می­انجامد و رفتارهای پرخاش­­جویانه و دلهره­آمیز را مهار می­سازد. استفاده از رنگ صورتی در نقاشی دیوار زندان­ها به مهار رفتارهای مهاجمانه­ی زندانیان و کاهش توان عضله­ها در آنان منتهی می­گردد. برعکس، در این قبیل موارد از رنگ زرد نباید بهره برد چون موجب افزایش تحریک­پذیری می­شود. مطابق پژوهش­های صورت گرفته، ارتباط مؤثری بین جنایات خیابانی و چراغ­های زرد خیابان وجود دارد.

در ضمن مشخص گردیده است که عینک­های رنگی (آغشته به رنگ­های رقیق) می­توانند کمک مؤثری در مداوای اختلالات یادگیری باشند.

برای این­که دریابید چه رنگی برای شما، محیط اطراف­تان و زندگی راحت­تان مناسب است موارد ذیل را بخوانید:

رنگ قرمز

«قرمز، دنیایی است متشکل از خورشیدها، ماه­ها، جان­ها، ...»

«گیتامالاس»

رنگ قرمز، رنگی است پر قدرت که پیوسته با نیروی حیات و رؤیا مرتبط است.

این رنگ به غلبه بر اندیشه­های منفی یاری می­کند، هر چند رنگ یاد شده با خشم هم ارتباط دارد. چنان­چه ما رنگ قرمز زیادی در دور و بر خویش داشته باشیم، پس از مدتی دچار بیقراری، بی صبری و ناراحتی شویم.

رنگ صورتی

صورتی از لحاظ احساسی، آرام­بخش بوده، حس گرمایی ملایم به وجود می­آورد. این رنگ: احساس اضطراب و تحریک را کم­تر ساخته، ما را با احساس عشق و امنیت در برمی­گیرد.

رنگ صورتی، تسکین دهنده­ی تنهایی، ناامیدی، حساسیت فراوان و آسیب­پذیری است.

رنگ نارنجی

نارنجی، رنگ شادی بخش است. این رنگ سبب رها گشتن احساسات و تسکین ضعف اعتمادبه­نفس و نابخشودگی می­گردد. نارنجی باعث تحریک ذهن، تجدید حیات و اشتیاق به زندگی شده و یک ضد افسردگی مؤثر است. از همین روی، هلو برای خستگی زیاد، مناسب است.

رنگ سبز

سبز، پیوستگی ژرف با طبیعت دارد و به این ترتیب در ایجاد احساس یک­رنگی با سایرین و طبیعت، بسیار اثر­بخش است. ما وقتی به طور غریزی به دنبال این رنگ می­رویم که تحت فشارهای روانی هستیم؛ سبز تیره به ما احساس راحتی، آرامش، خون­سردی، کاهش فشار روحی و تعادل می­دهد. سبز تیره نشان­دهنده­ی هجوم مرگ بوده و نمایان­گر عدم اعتمادبه –نفس، نبود عشق و خوش­رویی است.

رنگ زرد

زرد، رنگی نشاط­آور، درخشان و روح بخش است. رنگی برای جشن و روزهای آفتابی، رنگ مذکور با بخش­های هوش و انتقال افکار مغز مربوط است، به همین سبب به قدرت تشخیص، حافظه و تفکر دقیق و خالص، تصمیم­گیری و قضاوت، مدد می­رساند. این رنگ علاوه بر آن، در سامان­دهی درست و جذب ایده­­های نوین مؤثر است. رنگ زرد روشن سبب اعتماد به نفس و خوش بینی می­شود و برعکس زرد تیره، نشان­دهنده­ی ترس است.

 رنگ فیروزه­ای

رنگ سبز – آبی تداعی­گر تازگی اقیانوس است. از همین روی، نیروبخش، خنک و مثل رنگ سبز آرامش بخش است. رنگ فیروزه­ای برای خستگی مفز، بسی مؤثر است. این رنگ که ما را برای شروع ناگهانی تشویق می­کند، هنگامی که احساس تنهایی می­کنیم، به سبب خاصیت تحریک­کنندگی­اش، یاری چشم­گیری می­نماید.

رنگ آبی

رنگ آرام بخشی است و قسمت بیش­تری از مغز را نسبت به زرد، درگیر می­کند. نشان دهنده­ی شب است به همین جهت به ما احساس آرامش می­دهد؛ انگار توسط آسمان عمیق و آبی تحت تأثیر قرار گرفته­ایم. آبی روشن به ما احساس سکون و مصون بودن از تمامی فعالیت­های هیجان انگیز روزانه داده، سبب بهبودی بی­خوابی می­شود. رنگ آبی باعث القای مهار موضوع و نوآوری فکر می­شود. آبی نیمه شب، همانند یک آرامش بخش قوی بر ذهن تأثیر می­گذارد. هر چند استفاده­ی زیاد از این رنگ ممکن است خاصیت القای افسردگی داشته باشد.

 رنگ زرشکی

هنگامی که راجع به وضع خود احساس ناامیدی و دلواپسی می­کنید یا خشم­گین و شکست خورده هستید، رنگ زرشکی شما را از این حالت خارج می­سازد و سبب می­گردد روح­تان اوج گیرد! این رنگ یک رنگ روحانی است اما با محبت، پشتیبانی و دل­سوزی هم مرتبط است. رنگ مزبور، آرام بخش هم می­تواند باشد. بنابراین چنان­که افسردگی مزمن دارید، از این رنگ نپرهیزید.

نیلی، بنفش و ارغوانی

این رنگ­ها اثرات ژرف روانی دارند و در مراقبت­های روانی برای آرام کردن و نجات بیمار از پاره­ای امراض روانی – حاصل از ناهنجاری­های عصبی – مورد استفاده قرار می­گیرند. رنگ­های مورد بحث، ذهن را متعادل ساخته، سبب تغییر شکل دل­مشغولی و ترس­های انسان         می­شوند.

نیلی، یک رنگ روانی قوی است که باعث تحرک مغز و تحریک تخیل می­گردد. به علاوه، این رنگ یک آرام بخش مؤثر است بنفش و ارغوانی رنگ­های انتقال در سطوح عمقی هستند، صلح و آرامش می­آورند و ترس و تکانه (شوک) را از بین می­برند. این رنگ­ها، خاصیت­های پاک­کنندگی در اختلالات احساس دارند، هم­چنین با امیال هنری و موسیقیایی رمز­آمیز حساسیت نسبت به زیبایی ایده­آلیستی، تحریک خلاقیت و هم­دردی نیز ارتباط دارند. بنفش، تأثیرات روانی فراوانی دارد و فردی که خیلی به این رنگ علاقه دارد باید مقابل دنیای خیالی در برابر زندگی محافظت گردد. ارغوانی با محافظت روانی در ارتباط است.

سیاه

این رنگ، ویژگی­های آرامش­بخشی، محافظت­کنندگی و رمز­آلود بودن را با هم داراست، سیاه در ضمن قادر است جلوی رشد و تغییر ما را بگیرد. ما معمولاً برای پنهان شدن از دنیا، در رنگ سیاه مخفی می­گردیم.

سفید

رنگ خلوص ناب، سفید است. این رنگ محافظ و در برگیرنده است و راحتی و آرامش می­آورد. تکانه­های احساسی و ناامیدی را تسکین می­دهد و کمک می­کند تا احساسات، افکار و روح شما را پاک سازد.

چنان­که به زمان و فضایی نیازمندید که بر زندگی­تان اثر نهد، رنگ سفید می­تواند به شما آزادی بی حد و اندازه دهد. البته استفاده­ی افراطی از این رنگ ممکن است سرد و منزوی کننده باشد.

نقره­ای

نقره­ای، رنگ ماه است که پیوسته در حال دگرگونی است. این رنگ با اصول زنانگی، احساس و بعد حساسیت­های مغز در ارتباط است. در ضمن متعادل کننده، هماهنگ کننده و از لحاظ ذهنی، پاک­کننده است.

قهوه­ای

رنگ زمین زاینده! قهوه­ای احساس پای­داری می­دهد و ناامنی را می­زداید. هر چند موجب تجمع احساسات و ترس از دنیای بیرونی می­شود. علاوه بر این، نیروهای ذهنی را محدود می­سازد که ناشی از نبود اعتماد به نفس است.

خاکستری

خاکستری، نمایان­گر استقلال، اعتماد به نفس و خوداتکایی است. خاکستری، محافظی در برابر تأثیرات بیرونی است. گرچه خاکستری معمولاً احساسات منفی ایجاد می­کند. مثلاً ابرهای ضخیم، مه و دود خاکستری هستند. خاکستری، رنگ فرار است و عدم تولید؛ چون نه سفید است و نه سیاه. این رنگ، دیواری در اطراف شخص می­کشد. جدا، غیر متعهد و غیر درگیر می­ماند و در نهایت به تنهایی منجر می­شود و ضمناً این رنگ، نمایش­گر خود انتقادی است.

طلایی

طلایی، مثل زرد، با خورشید در ارتباط است و از همین رو با فراوانی و توان ایده­آلیستی، هوش و ادراک مرتبط است. این رنگ سبب تجدید حیات ذهنی و تجدید انرژی شده، در چیره­گی بر ترس، عدم اطمینان و عدم علاقه یاری می­کند. طلایی کم­رنگ بر افسردگی و تیز کردن ذهن اثر دارد.

تأثیرات فیزیکی رنگ­ها

تا چندی پیش گمان می­رفت که نور، تنها به بینایی مرتبط است؛ ولی امروزه کاملاً مشخص گردیده که رنگ­ها برای این­که اثرات تن­کرد شناسی (فیزیولوژیکی) و روان­شناسی خویش را نشان دهند، نیازی به این­که دیده شوند، ندارند.

امکان دارد رنگ­ها به وسیله­ی نابینایان، کور رنگ­ها و کسانی که چشمان­شان را بسته­اند؛ نیز تشخیص داده شوند. این پدیده که بدان بینایی بدون چشم گفته می­شود از سال 1920 مورد مطالعه قرار گرفت. در این سال طی آزمایش­هایی مشاهده شد که افراد هیپنوتیزم شده­ای که چشم­شان بسته است، می­توانند رنگ­ها و اشکال اشیاء را با پیشانی خود تشخیص دهند. در سال 1960 در روسیه مطالعاتی در این قلمرو صورت گرفت و براساس آن از هر شش مورد آزمایش، یک تن قادر بود با دیدگان بسته، رنگ و شکل شیء مورد نظر را بعد از 30-20 دقیقه با نوک انگشتانش تشخیص دهد. این زمان در نابینایان حتی سریع­تر است.

درباره­ی علت این پدیده، بررسی­ها متوجه هورمون­های «ملاتونین» و «سروتونین» که هر دو به وسیله­ی غده­ی «پینه آل» در مغز تولید می­گردند، معطوف شد. ملاتونین، هورمونی است که جانوران توسط آن به نور واکنش نشان می­دهند و تغییرات روزانه، ماهیانه و فصلی بدن­شان به کمک آن مهار می­شود. سروتونین هم یک واسطه­ی شیمیایی پر اهمیت در مغز شمرده می­شود که تغییر عمل آن بسیار مرتبط با اختلالات مغزی از جمله روان­پریشی (اسکیزوفرنی) و توهم است. سروتونین، ماده­ی محرکی است که روزانه تولید می­شود، در حالی که تولید ملاتونین به وضعیت خواب فرد بستگی دارد. به گونه­ای که با شروع تاریکی مقدار آن افزایش یافته  و با آغاز روشنایی از مقدارش کاسته می­گردد.

مهم­ترین نقطه­ی اثر ملاتونین، هیپوتالاموس است؛ یعنی آن بخش از مغز که واسطه­ی تأثیرات هورمون­های گوناگون و منظم­کننده­ی احساسات فرد است. تغییر در تولید ملاتونین در واکنش به نور بر روی تک­تک یاخته­های بدن و به ویژه فرآیند تولید مثل، اثر        می­نهد. مقادیر فراوان ملاتونین در زنان موجب اختلالات تخمک­گذاری و بی­اشتهایی عصبی و در مردان سبب کاهش تولید اسپرم می­شود. گذشته از این، افسردگی در آدمیان، ارتباط کاملاً تنگاتنگی با سطح ملاتونین بدن دارد و بیماران افسرده، به نور طبیعی خورشید و و یا نور درمانی با لامپ­های تولید­کننده­ی نور سفید، بازتاب مطلوبی از خود نشان می­دهند.

پژوهش­ها حکایت از آن دارند که بخش­های خاصی از مغز، نه تنها به نور حساس هستند که به طول موج­های متفاوت نور هم واکنش­های گونه­گون می­نمایانند، بدین ترتیب که طول موج­های مختلف رنگ­ها، تأثیرات گوناگونی بر روی دستگاه غدد داخلی گذاشته، باعث کاهش یا افزایش تولید هورمون­ها می­شود.

رنگ درمانی، ریشه در تاریخ باستانی بشر دارد و اصول اصلی آن در فرهنگ­های مختلف سرتاسر جهان یک­سان است.

منابع:

1.      روزنامه­ی «همشهری»، ش3402.

2.      ماهنامه­ی «نیکی»، ش30.

3.      یادداشت­های شخصی از منابع معتبر خارجی.