نویسنده

هر وقت خواستی پارچه­ای را بخری آن را در دست خود مچاله و بعد رها کن، اگر چروک برنداشت جنس خوبی دارد.

حال، ماجرای ما آدم­ها هم از همین قرار است. آدم­هایی که بر اثر فشارها و مشکلات، شیوه­شان عوض شده و اخلاق و رفتارشان تغییر کرده و چروک برمی­دارند، جنس خوبی ندارند. اما جنس پیامبر(ص) جنس خوبی بود.

فرمود: «هیچ پیامبری به قدر من اذیت نشد و آزار ندید.»

اما همین پیامبر(ص) هیچ­گاه خم به ابرو نیاورد و هیچ­گاه شیوه و شخصیتش تغییر نکرد، چون تار و پود شخصیت او با نخ آیات قرآن کریم بافته شده بود. در حقیقت اخلاق پیامبر(ص) اخلاق قرآن بود؛ و قرآنی زندگی می­کرد.

بیاییم ما هم پیامبر(ص) را اسوه­ی خود قرار داده، براساس قرآن کریم مشی و مشق کنیم.

 

آسمان شهر یزد

شب آسمان شهر یزد بسیار تماشایی و زیباست، چون مالامال از ستاره­هاست. به شرط آن که کسی شمع روشنی به دست شما ندهد، وگرنه از آن همه زیبایی محروم می­شوید.

پاداشی که مردم به ما می­دهند از جنس همان شمع روشن است که مساوی با محرومیت عظیم نسبت به پاداش آسمانی و الهی است؛ لذا پیامبر(ص) می­فرمود:

لا اسئلکم علیه اجراً

من از شما هیچ توقع اجر و اجرت و مزدی ندارم – چون اگر شما چیزی به من بدهید اولاً کم است و دیگر آن که من از پاداش عظیم الهی محروم می­مانم –

ان اجری الاّ علی الله

من فقط پاداشم را از خدا می­خواهم.

یکی از ویژگی­های زیبای پیامبر(ص) این بود که از هیچ­کس هیچ چشم­داشتی نداشت. چون این حقیقت را خوب فهمیده بود که اگر کسی چیزی به انسان بدهد، در حقیقت نوعی گرفتن است و حرمان و محرومیتی عظیم در پی دارد.

یعنی بالا نمی­رود و اگر هم برود چندان بالا نیست؛ زیرا بالایی و بلندی تنها نزد خداست و بلند مرتبه اوست و بس.

پس بیاییم با او باشیم و با او ربط و رابطه­ای پیدا کنیم.

و چیزی که می­تواند این زمینه را فراهم سازد و وسیله­ی وصل ما به او باشد نماز است.

دندان آسیا

گاه کسی پیش طبیب می­رود و با انگشت خود، دندان آسیای سمت چپ فک بالا را نشان داده و از درد آن گله می­کند، اما طبیب که گویی این سخن را نشنیده یا خود را به نشنیدن می­زند، به سراغ دندان عقل سمت راست فک پایین رفته و آن را می­کشد. از قضا پس از کشیدن آن، درد می­خوابد.

و من نمی­خواهم در این­جا نتیجه بگیرم که بی­دردی ریشه­ی تمام دردهاست، بلکه می­خواهم این حقیقت را اشاره کنم که آسمان و زمین هم­چون فک­های بالا و پایین­اند و به یک­دیگر مربوط و مرتبط­اند. بر همین اساس یک اتفاق در زمین ممکن است یک اختلال در آسمان پدید آورد و از این رو بود که هود(ع)، آن پیامبر والا به قوم آلوده­ی خود فرمود:

یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یرسل السماء علیکم مدرارا

ای قوم! استغفار کرده، توبه کنید تا آسمان پیاپی بر شما ببارد.

بنابراین می­بینید که استغفار در زمین می­تواند آسمان را ابری کرده و ابرها را بارانی کند؛ و این نشان از این دارد که اتفاقات زمین با حوادث آسمانی مربوط است.

اساساً عالَم، عالم رابطه­هاست و عالم کسی است که این رابطه­ها را هضم و درک کند و از آن­جا که اهل بیت(ع) بنابر عبارت­های آسمانی زیارت جامعه، معدن و کانون و سرچشمه­ی دانش و بینایی هستند بیش­ترین خبرها نیز نزد آن نازنینان است. و پس از ایشان نیز مردان خدا!

پیوند درخت

هر درختی را به هر درختی پیوند نمی­زنند، بزنند هم  نمی­گیرد.

کدام باغبان درخت گیلاس را به درخت نخل پیوند زده است!؟

جان من! درختانی به یک­دیگر پیوند می­خورند که برگ­ها و میوه­ها­شان با هم­دیگر شباهتی داشته باشد و پیامبر که درود خدا بر او باد فرمود:

انا الشجره

من درختم

و درست مثل یک درخت با او رفتار می­شد، کودکان درخت را سنگ می­زنند و کودک صفتان نیز پیامبر(ص) را!

درخت را که سنگ می­زنند میوه می­دهد، هم­چنان که حافظ می­گفت:

کم مباش از درخت سایه افکن

هر که سنگت زند ثمر بخشش

و پیامبر هم وقتی مورد بی مهری قرار می­گرفت دست به دعا می­شد و برای ایشان آمرزش تمنا می­کرد. آری، پیامبر درخت بود و هر کجا که درخت باشد آب است و هر کجا که آب باشد آبادانی است.

و منظورم از آب همان آب حیات یا آب طرب­ناک، یعنی خداست که حافظ می­گفت:

خیز و در کاسه­ی زر آب طرب­ناک انداز

پیش­تر زان­ که شود کاسه­ی سر خاک انداز

حافظ، کاسه­ی سر را کاسه­ی زر – طلایی – می­داند و می­گوید: در کاسه­ی طلایی ته سیگار و زباله نمی­ریزند بلکه آب طرب­ناک - که خداوند است - جای می­دهند. بگذریم، پیامبر درخت بود و ما نیز هم.

و ما وقتی به آن وجود نازنین پیوند می­خوریم که شباهت­هایی در میان باشد.