فمنیسم، فریبی بیش نیست


گزارشی از دومین همایش جهانی زنان (ره­آورد جهان اسلام در مسائل زنان و واکاوی پیامدهای فمنیسم)«ما در تقابل با تبلیغات معارض، از جمله تبلیغات فمینستی، آن چنان که باید کار درستی، کار قوی­ای، کار پر حجمی و با کیفیت­های بالا نکرده­ایم. من از همین جا به دستگاه­های تحقیقاتی، به پژوهش­گاه­ها، به دانش­گاه­ها، به حوزه­های علمیه و به صاحب­نظران توصیه می­کنم و از آن­ها مطالبه می­کنم که در این زمینه کار کنند. مسئله، مسئله­ی مهمی است. ما اگر در مسئله­ی زن، در کشور خودمان خوب کار کنیم، این خدمت به جامعه­ی زنان در همه­ی دنیاست؛ خدمتی حقیقی است به مجموعه­ی زنان در همه­ی عالم»

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با زنان نخبه و فعال در عرصه­های مختلف (13/4/86)

دفتر امور فرهنگی خواهران نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانش­گاه­ها، با عنایت به مطالبات رهبری از مسئولین علمی آموزشی و فرهنگی در خصوص ارائه­ی کار قوی در مقابل تبلیغات معارض از جمله تبلیغات فمنیستی، دومین همایش جهانی زنان را با هدف گسترش اندیشه­ی اسلامی پیرامون حقوق زنان، بنیان­های خانواده و واکاوی پیامد­های منفی فمنیست و بررسی اهداف و پیامدهای اسناد بین­المللی زنان در جهان برگزار کرد.

خانم «نیره قوی» دبیر این همایش جهانی زنان، سخنرانی خود را با بیانات مقام معظم رهبری آغاز کرد، سپس در ادامه­ی صحبت­های خود با اشاره به نگاه ابزار انگارانه­ی غرب در راستای اهداف ناصواب و ترویج و توسعه­ی جای­گاه زن از منظر تئوری­های غربی و هم­چنین شتاب گرفتن جریانات و جنبش­های مدافع حقوق زنان در جهان و به تبع آن در ایران، آشنا ساختن نسل جوان با دیدگاه اسلام در مسائل زنان از یک سو و بررسی و ارزیابی دقیق و نقادی علمی  پیامدها و تأثیرات این حرکات (در رأس آن­ها فمنیسم ) که ماحصل عصر مدرنیته است را از سوی دیگر را امری کاملاً ضروری دانست.

سخنران بعدی، پروفسور «ساشادینا» از آمریکا و استاد دین­شناسی دانش­گاه ویرجینیا بود که در مورد «تأثیرات فمنیسم بر اخلاقیات اجتماعی در غرب» صحبت کرد. او در ابتدای صحبت هایش به تحلیل وضعیت کنونی جامعه­ی آمریکا پرداخت و گفت: «امروزه نقش زنان در ساختارهای اخلاقی و دینی جامعه­ی آمریکا بسیار اندک است.

فمنیسم با رسوخ بر باورهای معنوی مردم، آن قدر پیش رفته که می­خواهد خدا را مونث معرفی کند و برایش ضمیر (she) به کار ببرد. در جوامع غربی، اخلاقیات هم صدمه دیده، به طوری که آن­ها اخلاقیات را زنانه و مردانه کرده­اند در حالی که در جامعه باید اخلا­قیات مطلق باشد تا انسان ابتدا احساس ارزش­مندی انسانی بکند و سپس خود را زن یا مرد بداند.

دانش­جوی آمریکایی می­خواهد راه حل مشکلات اجتماعی خود را با مصرف قرص­های مختلف (آرام بخش­ها، مسکن­ها و ...) پیدا کند و همیشه مقدار متنوعی از این قرص­ها را هم­راه خود دارد، در حالی که ریشه­ی این مشکلات، تنهایی، پوچی و محصور بودن در عالم خود است. زندگی مدرن غربی، پر از تظاهر است: برخورداری از امکانات مادی و مالی، ماشین، خانه و پول هدف زندگی انسان­ها شده و روابط انسانی قربانی این خواسته­ها گردیده است. فمنیسم کارکردهای زیادی هم بر نیازهای اجتماعی انسان داشته همان­طور که می­دانیم زیر بنای روابط اجتماعی زندگی مشترک، روابط فرزند و والدین و غیره بر پایه­ی trust با اعتماد است، در حالی که فمنیسم با نشانه رفتن به این عامل پیوند­دهنده­ی مهم در روابط اجتماعی و رواج مادی­گرایی زنان و در اولویت قرار دادن رفع نیازهای مالی و مادی زنان، روابط اجتماعی و خانوادگی را سست کرده. امروز بیش از هر زمان دیگر فروپاشی بنیان خانواده محسوس و عینی شده و بزه­کاری، فساد و اعتیاد جوانان - که از پیامدهای بارز سستی خانواده­هاست - به حد اعلا رسیده است. حتی برخی از زنان مسیحی ، انجمن­هایی را به منظور حفاظت از بنیان خانواده و با روی­کرد باز گرداندن زنان به محیط خانواده و نقش مادری و همسری ایجاد کرده­اند. در تمام دین­ها، زنِ پشت پرده اثرگذار است و شخصیت­های بزرگ و جاودان را می­سازد من فکر نمی­کنم اگر حضرت فاطمه (س) نبود، ما حسن و حسین (ع) را می­دیدیم. تأثیر وجود حضرت فاطمه(س) توانسته زینب کبرا و زینب صغرا(ع) را در دامان خود بپرورد و تحویل جامعه دهد.» پروفسور «ساشادینا» با اشاره به این­که حدود 35 سال است به تدریس دین­شناسی در دانش­گاه ویرجینیا اشتغال داشته و همواره با محدودیت­هایی روبه­رو بوده است اضافه کرد: «در سال­های گذشته به ما می­گفتند طوری در دانش­گاه تدریس کنید که مشخص نشود شما مسلمانید و مواظب باشید تبلیغ دین اسلام را نکنید وگرنه اخراج می­شوید، اما امروز وضع اسف­بار جامعه­ی آمریکا که ناشی از خلاء معنویت است، به جایی رسیده است که جوانان بیش از هر زمان دیگر تشنه­ی رسیدن به معنویت هستند و معنویت برای­شان جذابیت خاصی دارد. از من می­خواهند به آنان نماز خواندن یاد دهم و می­گویند: «ما در شما peace (صلح و آرامش) می­بینیم.»

این سخنران در پایان صحبت­های خود افزود: «من در تمام کشورها بوده­ام و سه دور دنیا را گشته­ام اما اعتراف می­کنم که هیچ کجا فرهنگی را به پر باری و غنای فرهنگ اسلامی و ایرانی شما پیدا نکردم و این را برای خوشایند شما  نمی­گویم. فقط مراقب باشید که این فرهنگ اصیل را از دست ندهید»

در این همایش بیش از صدها مقاله­ی فارسی و انگلیسی و عربی از 25 کشور جهان جمع­آوری شده که به دلیل فقدان مجال کافی تنها به قسمت­های کوتاهی از برخی مقالات برگزیده اشاره می­کنیم:

خانم «آذر تاجور» و «سیاوش پور طهماسبی» از مدرسین دانش­گاه، در مقاله­ای به بررسی تطبیقی «منزلت زن» در ادبیات فمنیستی و اسلام و مهدویت پرداخته­اند. در بخشی از این مقاله تحت عنوان «آزادی زن» آمده است:

«فمنیسم با شعار «آزادی زن» پا به عرصه گذاشت، ولی با تحقق نسبی آن، امروز در عرصه رسانه­های جمعی هم­چون «سینما، تلویزیون و مطبوعات» موجب شده است که روابط درونی خانواده­ها به نوعی به اشاعه­ی فرهنگ و بی بندو باری و ولنگاری کشیده شود و فحشا و فساد اجتماعی را پدید آورد و تأثیرات بسیار مخربی بر نظام خانواده از خود بر جای  بگذارد. در واقع، آزادی زنان در این عرصه­ها، موجب اشاعه­ی سکسیسم شده است.

 از جمله شعارهای مهم فمنیست­ها رهایی زنان از قید و بند کارهای مربوط به خانه­داری، شوهر­داری و بچه داری و کسب استقلال اقتصادی و اشتغال زنان بوده است اما امروزه زنان فقیر - که معمولاً در جوامع غربی حجم بالایی از جمعیت را تشکیل می­دهند - برای کسب استقلال اقتصادی از سوی خانواده­های ثروتمند، برای حضانت فرزندان آن­ها به استخدام در می­آیند یعنی مجدداً، در عمل، آنان به تربیت و حضانت فرزند و خانه­داری روی آورده­اند. آن چه در غرب و به خصوص در تفکر فمنیستی، از آزادی مورد نظر است، آزادی از جنبه­ی مادی و جسمی است که از آن به «نبودن مانع و چیزی که از جنبش و تحرک جلوگیری کند» یاد می­کنند. بنابراین، چنین آزادی­ای را می­توان در وصف حالت جان­داران غیر عاقل و یا موجودات بی جان نیز بکار برد. در حالی که در تفکر اسلامی و در دکترین مهدویت، آزادی تنها آن نیست که از خارج به انسان اعطا شود بلکه آزادی واقعی آن است که از درون، سرچشمه گیرد و رشد نماید و این بدان جهت است که قیود و تضادهای درونی به مراتب، از قیود و گرفتاری­های بیرونی زیان­بارتر و ناراحت­کننده­تر است؛ و آزادی کامل و واقعی تحقق نمی­یابد مگر آن­که انسان از آن قیود و گرفتاری­ها نیز برهد.

علاوه بر این، بسیاری اوقات، دستورالعمل­های کاملاً مغایر با آزادی زن در تفکر فمنیسم مشاهده می­شود. به عنوان مثال «سیمون دوبووار» در مصاحبه­ای با «بتی­فریدن» می­گوید: «به هیچ زنی نباید اجازه داد تا در خانه بماند و به امر پرورش کودکانش بپردازد. جامعه باید به کلی تغییرکند و به زنان اجازه ندهد که فقط وظیفه­ی پرورش فرزندان را به عهده گیرند. یعنی اگر به هر زنی پیشنهاد انتخاب در خانه ماندن و پرورش کودکان خود یا شاغل بودن در بیرون، را بدهند، اغلب زنان ترجیح می­دهند تا در خانه بمانند.»

این بیان حاکی از آن است که هیچ نشانی از آزادی اصیل در این منزلت اجباری! دیده نمی­شود. در حالی که اسلام، در عین حال که دینِ آزادی و آزادگی است و تفکر اسلامی هم­زاد و هم­راه با آزاد­اندیشی است، شعارزدگی در باب آزادی را نمی­پذیرد. شعارها و آموزه­هایی که موجب انحراف در باب قلمرو و حدود آزادگی گشته و به تدریج غباری از ابهام و اتهام بر روی این حقیقت ضروری و مورد نیاز جامعه می­نشاند و به تلقی­های نادرست ناشی از تجربه­ی غرب درباره­ی آزادی، دامن می­زند. در تفکر مهدوی آزادی زن و مرد تا آن­جا محترم است که با استعدادهای عالی و مقدسی که در نهاد آن­هاست هماهنگ باشد و آن­ها را به سوی ترقی و تعالی بکشاند. هر گاه آن­ها را به پستی و فنا سوق دهد و استعدادهای نهانی خدادادی را از مسیر خود منحرف سازد نمی­تواند احترامی داشته باشد.

«مهدی غفاری نوین» عضو هیأت علمی دانش­گاه پیام نور، در مقاله­ی خود با عنوان «نقد فمنیسم و پیامدهای آن» آورده است: « واقعیت این است که ظهور فمنیسم و رواج آن، نشانه­ی بحران در تفکر معاصر غربی و محصول رنسانس است که در ستیز با واقعیت­های طبیعی و داده­های علمی (روان شناختی، زیست شناختی و ...) قرار دارد. فمنیسم در تمامی شاخه­ها و جلوه­هایش، هدف و  نتیجه­ای جز ایجاد اختلاف و ناسازگاری بین دو جنس و تشدید «بحران عدم تفاهم انسان­ها» ندارد. فمنیست­ها با نادیده گرفتن نقش­ها و کارکردهای ویژه­ی زنان و مردان، سعی در ایجاد یک همانندی مصنوعی و بعضاً حتی انقیاد مردان توسط زنان دارند.

اندیشه­ی فمنیستی به هیچ وجه با حقیقت و ماهیت دینی نسبیتی نداشته و از آثار تفکرات سکولاریسم، لیبراسیم و اومانیسم است و تنها در قلمرو هوس­مداری، آزادی مطلق و عدم توجه به وحی و احکام دینی قابل طرح است. در اسلام زن و مرد از حقوق مساوی برخوردارند و حضور زنان در عرصه­های مختلف اجتماعی، با رعایت موازین شرعی و اخلاقی و تناسب شغلی، مطلوب، بلکه احیاناً واجب است.»

خانم «اقدس یزدی» عضو هیأت علمی دانش­گاه قم به موضوع اخلاق مادری در اسلام و فمنیسم پرداخته و در بخش نتیجه­گیری آورده است: « تحقیقات بیولوژیکی و روان­شناختی حاکی از تفاوت روحیات زن و مرد است. دست آفرینش موجود ظریف زن را به منظور موهبت مسئولیت مقدس مادری آفریده است. اما مادری با ایدئولوژی فمنیسم متناقض است زیرا تئوری فمنیسم، مخصوصاً نوع رادیکال آن، برای تحقق برابری زن و مرد در تمامی ابعاد، باید تفاوت را انکار یا کتمان کند) فمنیست­ها­ی تندرو در راستای اهداف خود تا بدان­جا پیش رفته­اند که بیولوژی تولید مثل را «عامل اصلی تحت سلطه بودن زنان» و «تقسیم کار جنسیتی» دانسته­اند. از این رو ازدواج با هم جنس و هم جنس بازی را رواج دادند. در حالی که مادری طبیعی، مستلزم تقاضا نسبت به جنس مخالف است. آن­ها جلوگیری از بارداری و سقط جنین را تبلیغ کرده­اند؛ تکنولوژی جدید، تولید مثل را آخرین راه مفید بارداری می­داند. اما اگر بشر در اثر پیش­رفت علم به جایی برسد که بدون ارضای غریزه­ی جنسی و یا برقراری رابطه­ی پر مهر و معنوی بین پدر و مادر، تولید مثل کند، مسلماً چنین شیوه­ها و قوانینی ادامه نخواهد یافت، چون آن­چه ضامن بقای قوانین است، غرایز و قوای طبیعی انسان است و نادیده گرفتن آن­ها موجب تهدید انسانیت و از دست رفتن نظام اجتماعی است.

چالش دیگر فمنیسم با مسئله­ی مادری براین اساس است که فمنیسم برای تحققِ برابرِ استحقاق سیاسی و اجتماعی زن و مرد، نیاز به تأکید بر فرد­گرایی دارد. در حالی که مادری مستلزم توجه فداکارانه به فرزندان و مراقبت از آنان است؛ مراقبتی براساس ظرفیت­های عاطفی و روان شناسانه برای هم­دردی و هشیاری نسبت به نیازهای دیگران و از خود گذشتگی براساس تلقی مادری به عنوان امری ذاتی و طبیعی برای زن، هدف اولیه­ی جنسیت زنانه، مادری است  و لذات و فعالیت­های جنسی زن نیز در همین راستاست. اما فمنیسم با تکیه بر فردگرایی و لذت­جویی، به دنبال تحقق هر چه بیش­تر آزادی جنسی زنان و رفع بدنامی از مادری بدون ازدواج است که این امر منجر به قصور مردان از پذیرش مسئولیت تربیت فرزندان شده، باعث می­شود که زنان زیادی مشکلات بزرگ کردن فرزندان را به تنهایی و بدون کم­ترین حمایتی از جانب پدران به دوش بکشند.

[پس می­بینیم که «نهضت فمنیسم» برای زن بدبختی­های دیگری به ارمغان آورده. بدبختی­های قدیم زن، معلول فراموشی انسان بودن او بود، اما بدبختی­های جدید زن، معلول فراموشی موقعیت طبیعی و فطری زن، اقتضائات غریزی او، استعداد ویژه­ی او و رسالت خاص اوست که این خود موجب ظلم مضاعف به زنان است. (مطهری)]

از نظر اسلام مادری نه تنها عامل سرکوب یا بازماندگی از فعالیت­های اجتماعی نیست، بلکه خلاقیت خاص زن و از الویت­های مهم بانوان است. مادر می­تواند با تربیت انسان­های مهذب و صالح، امتی را حیات بخشد.»

«نهضت فمنیسم؛ آفت­ها، آسیب­ها و چالش­های پیش­رو» مقاله­ی دکتر «محمود قیوم­زاده» دانش­یار دانش­گاه آزاد اسلامی است. وی در بخشی از مقاله­ی خود تحت عنوان «تبعات نابهنجار اجتماعی» می­نویسد:

«مسئله­ی دختران و پسران «بی کاشانه» و جوانان اسیر عقده­های «سایه سار پدر نچشیده و عطر مادر نشنیده»، جامعه­ی مدرن مدنی را تهدید می­کند. این­ها همه، دستاورد تئوری­هایی چون «معاشقه­ی آزاد»، «زناشویی کمونی»، «وصلت­های آزاد»، «مادر مجرد»، «ازدواج سهامی» و ... است.

نخستین چیزی که زنان شیفته­ی شعار فمنیستی می­بازند، گوهر «بهداشت روانی» است، بحران روحی زنان بی عاقبت و عقبه، بی پناه و پشتیبان، غم­زده و بیهوده­زی، گره کور دیگر کلاف سردرگم معضلات اجتماعی دنیای مدرن است!

زن غربی «آزادی حقیقی» را با «احساس آزادی» که تنها یک «حالت کاذب روانی» است، عوض کرده است. لهذا همین که با لحظه­ای «بازگشت به خویشتن» و اندکی «خودکاوی»، دروغین بودن این حالت را درک می­کند، با هجوم بی­تابانه­ی عوارض یاد شده مواجه می­گردد! بحران اخلاقی که اختاپوس­وار، حیات و  هستی انسان غربی را فرا گرفته است از جمله، معلول شعارها و رفتارهای تند فمنیستی است؛ شیوع روابط جنسی ضد فطری هم چون : «هم­جنس بسندگی»­، «نرمایه منشی» ، «خودارضایی» و... سبب شیوع بیماری­های جسمی و روحی بی­شماری گردیده است.

در آغاز عصر جدید، بورژوای، به قصد بهره­برداری استثمارگرانه از زن، در کوره­ی شعارهای فمنیستی دمید. به نام رهاندن زن از کار منزل و وظایف خانواده­ی هسته­ای، زن را به عنوان نیروی کار ارزان و مطیع، پر حوصله و پر دقت به خدمت در کارخانه واداشت و به خدمت­کاری جامعه (خانواده گسترده ) گماشت. در سمت جدید نیز جز پست­های پَست و غیر کلیدی و مشاغل خانگی و شِبه خانگی به وی سپرده نشد. نماپردازی و زیبا سازی، مهمان­داری و پذیرایی، پذیرش و منشی­گری، کار در کودکستان­ها و مربی­گری، فروشندگی و ایفای نقش جلب مشتری در فروش­گاه­ها و نمایش­گاه­ها و دیگر کارهای خدماتی، مصادیق غالب اشتغالات زنانه است. زنان امروز از عوارض جسمی و روحی فراوان ناشی از اشتغالات برون­خانه­ای و نوعاً مسئولیت مضاعف جمع میان کار در منزل و اجتماع و ایفای نقش دو­گانه، رنج می­برند. موارد سوءاستفاده­های سیاسی از جنبش فمنیسم مانند به کار­گیری زنان در جهت منافع ایدئولوژیکی و حزبی نیز کم­تر از سوءاستفاده­های اقتصادی نیست. مارکسیسم فمنیسم، با جنگ طبقاتی انگاشتن اختلاف زن و مرد و بخشی از پرولتاریا قلم­داد کردن زنان، علاوه بر تحریف واقعیت و ایجاد انحراف در مسیر مبارزه، عملاً اولویت تلاش برای حل مشکل زنان را انکار کرده است.

بنابر آن­چه گذشت می­توان چنین قضاوت کرد که اولاً نهضت فمنیسم گرچه از ابتدا به علت نابرابری­هایی که زنان در عرصه­ی حقوقی، اجتماعی، خانوادگی و ... احساس می­کردند، شروع شد ولی طولی نکشید که شعارهای آن­ها دست­مایه­ی مطامع افراد سودجو گردید و باعث شد، زنان، در این جریان قربانی اهداف سودجویانه شوند آن­ها نه تنها به حقوق حقیقی و جای­گاه واقعی خود نرسیدند بلکه از خواسته­ها و بهره­مندی­های خانوادگی و کرامتی خود محروم شدند و مورد سوءاستفاده در صحنه­های اجتماعی و اخلاقی و خانوادگی گردیدند. در بررسی آسیب­شناسی فمنیسم آفت­های این جریان کاملاً مشخص شده است.خصوصاً اگر این آسیب­ها با حقوق فردی، اجتماعی و خانوادگی زنان از دیدگاه اسلام مورد مقایسه و تطبیق قرار گیرد، آفت­های پیدا شده از این جریان کاملاً مبرهن خواهد شد.»