احمد باقریان – جهرم
برادر گرامی
سالهاست که همسفر و همراه «سرود فردا» یید و با سرودههایتان به تداوم این صفحه کمک میکنید.
صمیمانه برایتان صحت و سلامت را آرزو میکنیم و از ارسال نشریهی «بعثت» و نظر لطفتان سپاسگزاریم.
چنانکه به خاطر دارید «اشک غم» را سال گذشته مورد نقد و بررسی قرار دادیم.
به شما وعده داده بودیم، به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س)، این شعر مورد استفاده قرار گیرد. مدتهاست انتخاب اشعار برای چاپ، به عهدهی سردبیر گرامی است و انجام این کار با صلاحدید ایشان انجام میگیرد که مطمئناً به اقتضای شرایط از آثار برگزیده استفاده خواهد شد.
«مونس کبریا» بر وزن «فاعلاتن ، مفاعلن، فع لن» تسلط شما را بر اختیارات وزنی و زبانی نشان میدهد و شعر را از افت و خیزهای طبیعی برخوردار کرده است. در بعضی بیتها، تکرار مفهوم بسیار واضح است مانند بیت:
مادر پاک و نیکوی حسنین مام نیکوی مجتبی زهرا
اشارات قرآنی و به کار بردن صنعت «التفات» از نکات مثبت این شعر است. چنانکه میدانید، استاد سخن – سعدی – در به کار بردن این آرایه، تبحر بسیار دارند. تغییر زاویهی دید از دوم شخص به سوم شخص و برعکس، ذهن را از اصل موضوع باز نمیدارد و به معنای آشفتگی موضوع نیست و وحدت افقی در بیتها مانع از هم گسستگی شعر است.
نکتهی قابل توجه دیگر، جایگاه خیال و دوری از لفظ بازی و نظم سازی است.
نظم بر برونه یا صورت زبان استوار است و شعر بر درونهی آن.
دکتر شفیعی کدکنی در کتاب گرانسنگ «موسیقی شعر» شعر را حاصل گرهخوردگی عاطفه و تخیل میداند که در زبان آهنگین شکل گرفته است. بنابراین تعریف، پنج عنصر سازندهی شعر عبارتند از: عاطفه یا اندیشه (اصلی ترین عامل) ، تخیل، زبان، آهنگ یا موسیقی و شکل. شایسته است طبع عالی شما، به نظم محدود نشود و علاوه بر پردازش ردیف و قافیههای کارآمد، سرودههایتان از تخیل شاعرانه تهی نگردد. ابنسینا نیز درکتاب «شفا» شعر را سخنی خیالانگیز میداندکه از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده است.
«بهانهی زهرا» غزلی است زیبا که تمام انتظارات ذکر شده در شعر پیشین را برآورده کرده است. وزن در تناسب کامل با محتواست؛ انتخاب وزن سنگین.
«مستعفلن، مفاعلن» با اندوه جاری در واژهها و سوگنامهای که سرودهاید، هماهنگ است
و تکرار در آن دیده نمیشود.
به کار بردن آرایههایی چون جناس ناقص (بیت چهارم) و اوج و فرود مناسب، از نکات قابل توجه در این شعر است.
توفیق و سربلندی و سلامت، دستآوردتان باد
محمدهادی فلاح
برادر ارجمند
ضمن سپاسگزاری از ارسال سرودهی زیبایتان، از اینکه به یاران «سرود فردا» پیوستهاید، خوشحالیم. «چشم مست مشتاق» آنگونه که از نامش پیداست، غزلی است سراسر شوق. قافیهها کمکاربرد و در مواردی مانند مصراع «نقطهی امید و مفتاقی که میگویند تویی» قابل پردازش و بازنگری است. واژههای پر صلابتی همچون رفرف به معنی فرش و پارچهی دیبای نازک، احراق به معنی سوزاندن، برپا کردن حریق و حتی آزار رساندن در هماهنگی با مفهوم و جهت رعایت قواعد همنشینی، هنرمندانه به کار رفتهاند:
«مایهی مستوریان بر رفرف خلد برین جان عشق جمله عشاقی که میگویند تویی»
«هادیام، بنگر در این خرقه چه سانم جستجوست قصهی هجران و احراقی که میگویند تویی»
در بیت «حق تو باشد ظهورم، جای تو من ظاهرم قلهی ایثار و اخلاقی که میگویند تویی»
تعقید به کار رفته در مصراع نخست، پسندیده نیست. از نظر وزن نیز در رکن پایانی تمام مصراعهای فرد، کمبود یک هجای بلند احساس میشود یعنی به جای فاعلاتن، فاعلن آمده است.
در این میان تنها مصراع اول، از وزن اصلی (بحر رمل مثمن سالم) پیروی کرده است و در سایر مصراعهای فرد، رکن پایانی محذوف است:
فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن (مصراع اول)
فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن (در سایر مصراعهای فرد)
شبکهی مراعات نظیر زیبایی را که در بیت هفتم به کار گرفتهاید، نمیتوان از نظر دور داشت:
«قوت گام و دلیل جمله مشائان به توست اهل عرفان، نور و اشراقی که میگویند تویی»
منتظر سایر آثارتان هستیم.