نویسنده

کم­رویی یک توجه غیرعادی و مضطربانه به خویشتن در یک موقعیت اجتماعی است که در نتیجه­ی آن، فرد دچار نوعی تنش روانی ـ عضلانی می­شود و شرایط عاطفی و شناختی­اش متأثر گردیده، زمینه­ی بروز رفتارهای خام و ناسنجیده و واکنش­های نامناسب در وی فراهم می­شود. به دیگر سخن، پدیده­ی کم­رویی به یک مشکل شخصی و آزاردهنده­ی روانی ـ اجتماعی مربوط می­شود که همواره به صورت یک ناتوانی یا معلولیت اجتماعی ظاهر می­گردد. به کلام ساده، کم­رویی یعنی «خودتوجهی» فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران؛ زیرا کم­رویی نوعی ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن، فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد. بنابراین:

1ـ کم­رویی، روبه­رو شدن با افراد جدید را برای فرد، نگران کننده و دشوار می­کند.

2ـ کم­رویی، وارد شدن به اماکن جدید و کسب و کار و تجارت تازه را برای فرد سخت می­نماید.

3ـ کم­رویی، مخفی شدن از انظار و احساس عجز در عین توانمندی را سبب می­شود.

باید توجه داشت که احساس کم­رویی افراد همیشه در برابر انسان­ها متبلور می­شود نه در برابر حیوانات، اشیا و موقعیت­های طبیعی و جغرافیایی.

علل و عوامل بروز کم­رویی در کودکان

از نظر روان­شناسان و متخصصان بهداشت روانی، کم­رویی و انزواطلبی یکی از مشکلات جدی کودکان است. کم­رویی شدید، مشکل عادی در عین حال ویژگی پر دردسری است. بخشی از این ویژگی ارثی و بخش عمده­ی آن محیطی است. کم­رویی برای کودک دوازده ماهه­ای که خود را پشت دامان مادرش مخفی می­کند، بسیار طبیعی است. معمولاً کودکانِ شدیداً کم­رو، دارای پدر و مادر کم­رو و خجالتی هستند به همین دلیل، فرصت­ها و روابط کمتری برای ملاقات و معاشرت با دیگران داشته­اند. در تمام موارد هرگز نباید کودک را به خاطر کم­رویی تمسخر و یا تنبیه نمود.

کم­رویی در بُعد شناختی

در بسیاری از مواقع، هوش و استعدادی سرشار در پس ابرهای تیره­ی کم­رویی پنهان می­ماند. به عبارت دیگر، بعضی از کودکان و نوجوانان کم­رو به رغم آن که ممکن است فوق العاده تیزهوش و سرآمد باشند اما قدرت هوشمندی ایشان، توسط دیگران به­خصوص معلمان، به طور واقع­بینانه مورد ارزیابی قرار نمی­گیرد.

کم­رویی «پایدار» می­تواند منجر به یک ترس و تنش عمومی بشود. ممکن است کودک یا نوجوان کم­رو، اعتماد به نفس و جرأت تجربه­ی هیچ کار تازه­ای را پیدا نکند و در نتیجه، عمل­کرد و پیش­رفت او به طور معنی داری پایین­تر از سطح توانایی­اش ظاهر گردد. به کلام دیگر، همیشه فاصله­ای قابل توجه بین توان بالقوه و توان بالفعل افراد کم­رو وجود دارد.

کم­رویی و محدودیت قدرت تفکر

کم­رویی موجب افزایش فوق العاده­ی خودتوجهی و اشتغال ذهنی فرد کم­رو نسبت به واکنش­های خویش می­شود، به گونه­ای که شخص از هر گونه تفکر مولد و خلاق و ارتباط برتر باز می­ماند؛ چرا که خلاقیت، متضمن برخورداری از شخصیتی سالم، پویا و فعال است و کودکان و نوجوانان خلاق عموماً افرادی کنجکاو، جستجوگر، اهل چالش ذهنی، انعطاف­پذیر، صریح الکلام و شجاع، راحت و بی تکلف، گشاده رو و متبسم هستند. بنابراین کم­رویی قدرت تفکر خلاق و خلاقیت فرد را محدود می­کند.

کم­رویی و احساس تنهایی

احساس تنهایی یک واکنش هیجانی است. فردی که قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست، احساس می­کند از دوستان و نزدیکان جداست و به طور قابل ملاحظه­ای کمتر از دیگران از روابط اجتماعی بهره می­برد. چنین فردی نمی­تواند احساسات خوشایند، ترس­ها، نگرانی­ها و امیدهایش را با نزدیکان و دوستانش در میان بگذارد و پاسخ­ها و عکس العمل­های ایشان را دریافت کند. احساس تنهایی نیز همانند کم­رویی، نوعی ناتوانی اجتماعی است. و هر کدام از ما در یک موقعیت، با شرایط خاص، ممکن است احساس کنیم که تنها هستیم. افرادی که دچار احساس تنهایی می­شوند، و این احساس با شدت و مداومت، افکار و رفتار ایشان را فرا می­گیرد، به­تدریج از تمایلات اجتماعی و ارتباطات بین فردی­شان کاسته می­شود تا به حداقل می­رسد و از این نظر، بعضی از ویژگی­های افراد کم­رو را پیدا می­کنند. کم­رویی همان ناتوانی و معلولیت فرد در برقراری ارتباط است. و تنهایی، مشکل انسان در اثر فقر ارتباطی است.

کم­رویی در بعد عاطفی ـ روانی ـ اجتماعی

افراد کم­رو غالباً دچار اضطراب، افسردگی و احساس تنهایی بوده، در برقراری و حفظ پیوندهای عاطفی با مشکل جدی مواجه هستند. کم­رویی مانع اصلی رشد مطلوب عاطفی و روانی فرد است. در افراد کم­رو، ترس از غریبه­ها ممکن است به تدریج تعمیم یابد و باعث شود که آنان از هر چیز تازه­ای بترسند. این امر می­تواند محصور کننده­ی فرد در میان دیوارهای احساسات بازدارنده باشد و زمینه­ی رشد نابهنجاری روانی ـ اجتماعی او را تقویت کند. گر چه معمولاً افراد کم­رو به خصوص به خاطر تبعیت پذیری و زمان بری از سوی اعضای گروه طرد نمی­شوند اما باید اذعان داشت که غالباً مورد کم توجهی واقع می­شوند و در نتیجه، چنین نقش غیر فعال در گروه و سازش­یافتگی ضعیف، از کسب یادگیری­ها، مهارت­ها و تجارب مؤثر فعالیت­های اجتماعی محروم می­مانند.

 

کم­رویی باعث می­شود فرد در عین برتری از نظر صلاحیت­های علمی، فکری و اخلاقی، در میان هم­سالان، نتواند رهبری گروه را عهده­دار شود، در حالی که فرصت رهبری گروهی، از تجارب ارزشمند رشد اجتماعی و از عوامل مؤثر افزایش اعتماد به نفس است. از آن جا که فرد کم­رو غالباً می­ترسد با دیگران، به ویژه با مخاطبان ناآشنا، تازه واردها و غریبه­ها صحبت کند، با لطبع دیگران نیز با او کمتر سخن می­گویند. ارتباط مؤثر کلامی، برآیندی از تعامل فردی است و امری است متقابل و مستلزم علاقه، تمایل و انگیزه­ی طرفین.  و در صورت کمیِ ارتباطات کلامی و روابط اجتماعی، کودک، نوجوان یا فرد بزرگ­سال کم­رو، دچار خود محصوری می­شود و از زندگی فعال و خوشایند اجتماعی محروم می­ماند.

روش­های اصلاح کودک کم­رو

الف) ایجاد فرصت­ها و برقراری روابط و معاشرت با دیگران و دادن نقش فعال به این گونه کودکان

ب) عدم تنبیه و تمسخر کودک به خاطر کم­رویی

ج) شرکت دادن کودکان در محافل علمی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی و سپردن نقش­های فعال به آنان

د) کوشش مسئولان و معلمان مدرسه در شرکت دادن این گونه کودکان در فعالیت­های گروهی از قبیل گروه­های سرود، نمایش، فعالیت­های ورزشی، گروهی، شعرخوانی، اجرای دکلمه و غیره

ه) شرکت دادن این گونه کودکان در فعالیت­ها و گردش­های علمی، تفریحی و زیارتی و دادن نقش و مسئولیت به آنان

و) شرکت دادن این گونه کودکان در فعالیت­ها و تصمیم­گیری­های خانواده و سپردن مسئولیت به آنان متناسب با رشد جسمی و ذهنی آنان؛

ز) حمایت کامل معنوی و مادی والدین از این گونه کودکان در فعالیت­های فردی و اجتماعی.