مشاوره

نویسنده


مخالفت بی­جای والدین

آیا مخالفت بی­جای والدین در ازدواج فرزندان­شان درست است؟

در مواردی، والدین می­دانند که فرزندشان تحت تأثیر عواطف و احساسات جوانی کر و کور شده و دارد تصمیم اشتباهی می­گیرد و با کسی ازدواج می­کند که همتایش نیست و به احتمال بسیار، نتیجه­اش جدایی یا سوختن و ساختن تا آخر عمر خواهد بود. در این صورت، مخالفت، مقاومت و سخت­گیری آنان نه تنها بد نیست که نیکو و به­جا هم هست.

در مواردی با خواستگار دخترشان یا کسی که پسرشان به او علاقه­مند است و شرایط مطلوب نسبی را هم دارد، بدون دلیل موجه مخالفت می­کنند؛ برای مثال به این دلیل که خوب احوال­پرسی نکرد. گاهی به سبب حب و بغض­ها است. پدر می­گوید: «چون از نزدیکان مادر است» و مادر می­گوید: «چون با خانواده­ی پدر ارتباط فامیلی دارد.» گاهی به دلیل تعصب­های بی­جا است؛ مثلاً هم­شهری، هم­ولایتی، هم­زبان و هم­لهجه و از طایفه­ی ما نیست. گاهی سلیقه­ی شخصی خود را ملاک قرار می­دهند و می­گویند: «چون به دلم ننشست» یا عللی از این نوع.

توجه داشته باشید که هیچ یک از این موارد، علل موجهی نیست و مخالفت والدین با ازدواج فرزندشان منطقی نخواهد بود.

گاهی پا را از مخالفت فراتر می­گذارند و به علل واهی اجازه­ی ازدواج نمی­دهند. در ازدواج پسر، اجازه­ی هیچ یک از اعضای خانواده شرط نیست ولی بهتر است رضایت آنان به ویژه مادر را جلب کند بهترین راه جلب رضایت هم ارتباط عاطفی بیشتر، محبت افزون­تر به آنان و استفاده از واسطه­هایی با نفوذ از جمله پدر بزرگ و مادر بزرگ است.

در ازدواج دختر، اجازه­ی پدر یا جد پدری لازم است1 اما این اجازه مطلق نیست و در شرایطی، اجازه­ی آنان از بین می­رود 1- در جایی که پسر شرعاً و عرفاً کفو (همتای) دختر باشد

2- ازدواج به مصلحت دختر باشد و همتای دیگری هم برایش پیدا نشود.2

پس اگر این شرایط وجود داشته باشد و پدر یا جد پدری بدون دلیل موجه با ازدواج دخترش مخالفت کند، اسلام اجازه­ می­دهد که دختر بدون اجازه­ی آنان ازدواج کند.

 

استخاره­ی بی­مورد

آیا استخاره در ازدواج، قبل از هر گونه اقدامی به­جا است؟

استخاره برای ازدواج قبل از هر گونه اقدام، دو اشکال مهم دارد:

  1. در صورت پاسخ منفی استخاره، فرصت­ها از دست می­رود و یکی از موانع ازدواج و از علل مهم به تأخیر افتادن سن ازدواج و از دست رفتن فرصت­ها به­ویژه برای خانم­ها همین مسئله است.
  2. در صورت پاسخ مثبت استخاره، احتمال بی­دقتی و بی­توجهی به فرآیند خواستگاری وجود دارد که خطرهایی را در پی خواهد داشت.

برای ازدواج باید براساس راه­کارهای ذکر شده در این نوشتار اقدام کنید و پس از گذراندن فرآیند خواستگاری (دیدار، گفت­و­گو، تفکر، تحقیق، کنترل، مشاوره و مطالعه) اگر به نتیجه­ای نرسیدید و در انتخاب تردید داشتید، آن گاه می­توانید استخاره کنید تا جایی برای «اما» و «اگر» های بعدی باقی نماند.

استخاره به معنای طلب خیر از خدا است و حتماً لازم نیست به شکل امروزی و با قرآن باشد.

تأکید امامان معصوم(ع) بر استخاره به شکل دعا بوده تا خداوند با آن، سرگردانی شخص را از بین ببرد.

امام باقر(ع) می­فرمود: «هر گاه در کار مهمی دچار سرگردانی می­شوم و می­خواهم از خدا طلب خیر کنم، در حال نشسته، صد بار این دعا را می­خوانم:

اللّهُمّ انّی اَسالُکَ بِانّکَ عالِمُ الغَیبِ و الشّهادهِ اِن کُنتَ تَعلَمُ اَنّ کذا و کذا3 خیرُ لی فَخِره لی و یَسیره و اِن کُنتَ تَعلَم اَنّه شَرّ لی فی دینی و دنیایَ و آخِرَتی فاصرِفه عَنّی اِلیّ ما هُوَ خَیرُ لی وَ رضّنی فی ذلک بِقَضائِکَ فَانِکَ تَعَلَمُ وَ لا اَعلَمُ وَ تَقدِرُ وَ لا اَقدِرُ وَ تَقضی وَ لا اقضی اِنکَ عَلامُ الغُیوبِ؛4

پروردگارا! من تو را بدان سبب که به پنهان و آشکار آگاهی، می­خوانم. اگر می­دانی که فلان کار برایم خیر است، آن را به من بنمایان و بر من آسانش ساز و اگر می­دانی که برای دین و دنیا و آخرتم شر است، آن را به چیزی که برایم خیر است تبدیل فرما و مرا در آن به اراده­ی خود راضی ساز؛ چرا که تو می­دانی و من نمی­دانم؛ تو می­توانی و من نمی­توانم؛ تو می­خواهی و من نمی­خواهم. همانا تو به پنهانی­ها آگاهی.

آقا امام سجاد(ع) نیز برای همین منظور در صحیفه­ی سجادیه دعایی (33) دارد.

توصیه می­شود در صورت نیاز به استخاره با همین شیوه سرگردانی خود را از بین ببرید؛ اما در صورت باقی ماندن تردید، استخاره با قرآن اشکالی ندارد.

اگر به شکل پیش گفته و بدون شرایط لازم استخاره کرده­اید و اکنون نمی­خواهید به آن عمل کنید، نگران نباشید. استخاره از ادله­ی شرعی نیست و عمل به آن الزام دینی ندارد؛ پس مخالفت با آن، خلاف شرع نیست.

 

براساس فتاوای اکثر مراجع تقلید، عمل به استخاره واجب نیست.5

بنابراین می­توانید با دادن صدقه، دعا و توکل به خدا، به نتیجه­ی استخاره عمل نکنید.

یکی از مشکلات جدی در امر ازدواج، استخاره­های بی دلیل پس از فرآیند خواستگاری و حتی در مواردی پس از جلسه­ی بله برون و قبل از عقد است که افزون بر هدر رفتن وقت دو خانواده و در خطر بودن آبروی آن­ها به ویژه خانواده­ی دختر، لطمه­های جدی روحی نیز به دختر و پسر وارد می­شود.

 

نداشتن خواستگار

دوست دارم ازدواج کنم اما خواستگاری برایم نمی­آید. نیامدن خواستگار چه علتی ممکن است داشته باشد؟

نیامدن خواستگار عللی دارد:

  1. قصور یا تقصیر خود دختر: ممکن است خدای نخواسته، انحرافی اخلاقی یا رابطه­ای ناشایست داشته و اعتماد مردم از وی سلب شده و او را شخص صالح و پرهیزکاری نمی­دانند.

در این صورت، توبه به درگاه خداوند و مدتی سربه­راهی، باعث می­شود خداوند به او توجه و با قدرت بی پایان خود، ذهن مردم را نیز پاک کند.

 

  1. قصور یا تقصیر اعضای خانواده: اگر اعضای خانواده مرتکب اعمال خلاف می­شوند، باید خود را برای تغییر سرنوشت دختر خانواده اصلاح کنند.
  2. نقص عضو یا مشکل جسمی دختر: برای جبران این گونه نقص­ها و حتی نقص جدی در زیبایی، باید استعدادهای خود را شناسایی و شکوفا سازد. بروز توانمندی­ها و قابلیت­های دختر، این نقص­ها را جبران می­کند.
  3. محله­ی نامناسب برای زندگی: اگر خانواده­ی دختر محترم هستند ولی در محله­ای نامناسب (محله­ی بدنام و جرم­خیز) زندگی می­کنند، باید هجرت کنند. هجرت، حرکتی مقدس است که شاید یکی از مصادیقش همین جا باشد.

 

  1. انزوا جویی دختر: گاهی دختر به سبب کم­رویی یا هر علت دیگر، انزواجویی می­کند که درست نیست. او می­تواند با حفظ عفت و رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی، در مجامع و محافل مناسب حضور یابد. تا زمانی که مادرانِ نیازمندِ عروس یا واسطه­ها دختر را نبینند و نشناسند، چگونه به خواستگاری او بروند؟!
  2. نبودن همتا برای دختر: گاهی دختری تحصیل کرده، در محیطی کوچک و روستایی زندگی می­کند که همتایی برایش نیست. در این صورت پیش­نهاد می­شود در صورت نبودن مانع و با رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی، مدتی را مهمان یکی از محارم در شهری بزرگ­تر شود.

 

1.  دلیل نیاز دختر به اجازه­ی پدر (و نه مادر) اولاً شدت عواطف او است که احتمال دارد براساس احساسات تصمیم بگیرد و قوه عاقله پدر باید به او کمک کند؛ ثانیاً تجربه­ی کمتر از مرد به دلیل حضور کمتر در اجتماع است ( به همین سبب، زن غیر باکره که تجربه­ی بیشتری دارد و مردشناسی را هم تجربه کرده، برای ازدواج دوباره، اجازه پدر را لازم ندارد) و ثالثاً حق طلاق است که به مرد داده شده و با توجه به این­که زن حق طلاق ندارد. (ر. ک: ص215 و 216) باید دقت بیشتری کند و به نظر پدر نیاز دارد.

2.  تحریر الوسیله، ج2، ص393.

3.  به جای کذا و کذا، مطلب مورد نظر خود را بگویید.

4.  حر عاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص75.

  1. سسید مسعود معصومی، احکام روابط زن و مرد، ص175.