1. نقش خانواده در تربیت دینى

بى‏توجهى یا کم‏توجهى پدر و مادر یا مربى خانواده به فرزندان و نیز سطحى‏نگرى و بى‏مبالاتى اعضاى خانواده نسبت به مسائل دینى- خصوصاً فریضه‌ی نماز- تأثیر به­سزایى در چگونگى تربیت دینى کودک دارد. اگر فرزند در خانه‏اى رشد کند که افراد آن در قبال مسائل دینى، خود را مسؤول ندانند و یا به نماز اهمیت ندهند و خود، اهل نماز نباشند، قطعاً فرزندان نیز گرایش رضایت‏بخشى به نماز نخواهند داشت.

دسته‏اى از پدران و مادران هستند که خود دین‏دار و اهل عبادتند، ولى به فرزندان خود توجهى ندارند و به­عنوان پدر و مادر، از فرزندان نمى‏خواهند که نمازشان را بخوانند یا به احکام واجب الهى عمل کنند. این گروه مى‏پندارند که فرزندان‌شان همه چیز را مى‏فهمند و دیگر نیازى به یادآورى کردن به آنان نیست؛ یا این که تمام سهل‏انگارى‏ها و گریز از تکالیف دینى فرزندان‌شان را به حساب بچه بودن‌شان می‌گذارند. معمولاً این فرزندان میلی به انجام تکلیف‏هاى دینى از جمله فریضه‌ی نماز و مسائل دینی نخواهند داشت.

 کانون خانواده، اولین و بهترین مدرسه‌ی رشد و کمال و شخصیت‏سازى است. اگر والدین یا مربیان خانواده، افراد مدیر، مسئول و کارآمدى باشند، به طور قطع، محیط خانواده نیز سالم و آماده‌ی تعالى و رشد برای کودکان خواهد شد؛ ولی اگر مسئول خانواده، مسئولیت‏پذیر و‏ مقید نباشد، امید زیادى به تربیت صحیح و اسلامى فرزندان نیست. در اهمیت توجه به فرزندان، امیرمؤمنان على(ع) در نامه‏اى خطاب به فرزند بزرگوارشان، امام حسن مجتبى(ع) مى‏فرماید: پیش از این که دل کودکانه‏ات سخت شود و عقلت به اندیشه‏هاى دیگرى سرگرم گردد، به تربیت تو مبادرت کردم (وظیفه­ی پدرى را انجام دادم).»1

 امام صادق(ع) نیز مى‏فرماید: «بهترین ارثى که پدران براى فرزندان خود باقى مى‏گذارند ادب و تربیت صحیح است نه ثروت و مال.»2

 این مسئولیت آن‏چنان سنگین است که ائمه‌ی معصومین(ع) نیز از خدا یارى مى‏جویند.  امام سجاد(ع) مى‏فرماید: «بار خدایا! مرا در تربیت و ادب و نیکوکارى فرزندانم یارى و مدد فرما».3

شاعران و بزرگان ادب فارسى نیز که از فرهنگ غنى اسلامى توشه برچیده‏اند این امر را از نظر دور نداشته‏اند؛ چنان‏که «سعدى» شیرینْ سخن در این باره مى‏سراید:

چو خواهى که نامت بماند به جاى                                پسر را خردمندى ‏آموز و راى

که گر عقل و طبعش نباشد بسى                                  بمیرى و از تو نماند کسى

بسا روزگارا که سختى برد                                          پسر، چون پدر نازکش پرورد

خردمند و پرهیزکارش برآر                                         گرش دوست دارى به نازش مدار

بنابراین، نقش تربیتى خانواده، بسیار حایز اهمیت است؛ ولى نکته‏اى که باید در این ‏باره به آن توجه داشت این است که اگر فرزندى در خاستگاه تربیتى خوبى قرار نگیرد، نباید از اصلاح و رستگارى او ناامید شد؛ زیرا چه بسا جوانى با تحصیل علم به حدى از تأمل و دوراندیشى مى‏رسد که به ‏واسطه‌ی مشورت با مشاوران و مربیان متدین و دل‏سوز و یا همراهى و هم‏صحبتى دوستان آگاه و متعهد، رفتار و آداب خانوادگى خویش را اصلاح مى‏کند و در جرگه‌ی صالحان در مى‏آید و راهى به سوى کمال و سعادت مى‏یابد.

2. تأثیر گروه هم‏سالان و دوستان بر تربیت دینى

نقش حساس و سازنده‌ی دوستان در شکل‏دهى به شخصیت انسان‏ها به ویژه در سنین نوجوانى و جوانى را نباید نادیده گرفت. دوستان شایسته و خوب، در هدایت آدمى به سوى کمال و سعادت تأثیرگذارند و دوستان ناشایست نیز با انحراف انسان و کشاندن او به سوی ناهنجارى‏هاى اخلاقى و اعتقادى، آثار جبران‌ناپذیرى بر جاى مى‏گذارند. چه بسا جوانان پرمایه‏اى که دین‏دار و در عمل به تکالیف دینى کوشا هستند ولى به سبب رفاقت و هم‏نشینى با افرادى سست‌ایمان، در محله، محیط کار مدارس و یا دیگر عرصه‏هاى اجتماع، دیانت و تقید دینى خود را از دست مى‏دهند و به مفاسد اخلاقى رو مى‏آورند. در کنار دوستان ناباب، عواملى مانند مطالعه‌ی نوشته‏هاى تحریک‏آمیز، مشاهده‌ی تصاویر مبتذل و... ذهن جوانان را ناپاک مى‏سازد و اعتقادات دینى آنان را کم‏رنگ مى‏کند.

راه­کار اساسى و مطمئن براى بهبود و اصلاح روند دوست‏یابى براى نوجوانى که در آغاز راه و در حال شکل‏گیرى شخصیت است، انتخاب دوستان مناسب و باایمان است. در این راه، شناخت ملاک‏ها و شاخصه‏هایى براى دوست‏گزینى، بسیار مهم است و بهترین یاری‌گران والدین هستند. یک رفیق ناشایست در میان دوستان خوب، به میوه‏اى تشبیه شده است که در میان میوه‏هاى سالم در جعبه‏اى قرار دارد؛ همان‏طور که یک میوه­ی کرم خورده و خراب مى‏تواند میوه‏هاى زیادى را از بین ببرد، یک رفیق ناسالم نیز بسیارى از اطرافیان خود را به صفات و ویژگى‏هاى ناپسند خود، متمایل مى‏سازد. درباره‌ی دقت و بررسى در گزینش دوستان، ائمه‌ی دین(ع) سفارش‏هاى اکیدى دارند، چنان‏که حضرت على(ع) مى‏فرماید: کسى که ناسنجیده، با دیگران پیمان دوستى مى‏بندد، ناچار باید به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن در دهد».4

گفتنى است، دوست مى‏تواند خط سیر زندگى انسان را به سوى روشنایى یا تاریکى تغییر دهد. بنابراین دقت در انتخاب شاخص و معیارهاى مناسب براى گزینش دوستان راستین، جایگاه ویژه‏اى دارد. از مهم‏ترین ملاک‏ها و معیارهاى انتخاب دوست به متغیرهاى زیر اشاره مى‏کنیم:

الف) بهره‏مندى از فکر و عقیده­ی سالم

کسانى که از فکر و اندیشه­ی پاک و سالم برخوردارند، دیگران را به صلاح و رستگارى ره­نمون مى‏شوند. هر نوجوان و جوانى، باید بکوشد که در پگاه تکلیف، گل وجود خویش را با افکار و نیات پاک، آبیارى کند تا شاهد طراوت و شادابى روح و روان خویش باشد و در این راه توصیه­ی حضرت على(ع) را آویزه‌ی گوش خویش سازد که به یکى از یاران خویش به ‏نام «حارث همدانى» فرمود: « اى حارث، از رفاقت با کسانى که افکارشان خطا و اعمال‌شان ناپسند است دورى کن! همانا آدمى به اخلاق و سیره‌ی رفیقش خو مى‏گیرد و به افکار و اعمال وى معتاد مى‏شود.»5

در حقیقت دوستان برگزیده، همانند اعضاى بدن انسانند که باید در حفظ آن­ها کوشا بود؛ زیرا از دست دادن دوستان خدمت‏گزار، لطمات جبران‏ناپذیرى به دنبال دارد. امیرالمؤمنین على(ع) در حدیثى به اهمیت حفظ و رعایت دوستان خوب اشاره مى‏کند: « کسى که دوست خوب خود را که براى خدا با وى پیوند دوستى داشته است، از دست بدهد، گویا شریف‏ترین اعضاى بدن خود را از دست داده است.»6

ب) آراستگى به خلق پسندیده­ی تواضع

دوستان فروتن، لیاقت پیوند دوستى را دارند؛ چرا که این‏ گونه اخلاق و روحیات به ‏دوستان فرد، درس تازه‏اى براى اطاعت و عبادت مخلصانه حق را مى‏دهد. پیامبر گرامى اسلام(ص) در حدیثى، به این امر تأکید مى‏ورزد و مى‏فرماید: «روش آدمى بر طبق مذهب و سیره­ی دوست و رفیقش خواهد بود.»7

 حضرت على(ع) نیز در هشدارى مبنى بر فاصله‏گیرى از دوستانى که صفات ناپسند دارند، فرموده است: «از مصاحبت با مردم شریر و فاسد بپرهیز که طبعت به ‏طور ناخودآگاه، بدى و ناپاکى را از طبع منحرف مى‏دزدد، در حالى‏که تو از آن بى‏خبرى.»8

همه‌ی این توصیه‏ها و هشدارها براى دورى گزیدن از چنین دوستانى، براى صیانت از دین آدمى است. در کلام نورانى امام صادق(ع) چنین آمده است: « کسى که با رفیق بد هم‏نشین شود، سالم نمى‏ماند و سرانجام به ناپاکى آلوده مى‏شود.»9

 ج) برخوردارى از عقل و تدبیر

میزان علم و آگاهى و عقل و اندیشه - به عنوان عامل مهمى در انتخاب بهتر دوست - کمک زیادی می­کند. دوست عاقل و آگاه، مایه‌ی خوش‏بختى و رفیق جاهل و بى‏تدبیر، اسباب ناراحتى و رنج و مشقت است. چه نعمتى بهتر از دوستانى که به هنگام مشاوره، با درایت خود، تمام جوانب کار را در نظر مى‏گیرند و آن‏گاه با خیرخواهى و دوراندیشى راه درست را مى‏نمایانند و چه گرفتارى‌اى از این بدتر که شخصى به جاى کمک براى برطرف ساختن مشکلات، مانعى دیگر را با سفاهت خود، پیش پاى آدمى قرار دهد. درباره‌ی دورى از رفاقت با افراد نادان، امام سجاد(ع) خطاب به فرزندش امام محمد باقر(ع) مى‏فرماید: «اى فرزندم! از رفاقت با احمق پرهیز کن؛ چون او اراده مى‏کند که به نفع تو قدمى بردارد، ولى بر اثر حماقت و نادانى مایه­ی ضرر و زیانت مى‏شود.»10 چنان که امام حسن عسکرى(ع) نیز در پرهیز کردن از رفاقت با چنین دوستانى مى‏فرماید: «دوست انسان جاهل همیشه در سختى و زحمت است.»11 پایان این قسمت را با روایتى زیبا از امام صادق(ع) آراسته مى‏سازیم که فرموده است: «دوستان صمیمى سه دسته‏اند: اول؛ کسى که همانند غذا از ضروریات و لوازم زندگى به حساب مى‏آید و در همه­ی حالات، انسان به او نیازمند است و او رفیق عاقل است. دوم؛ کسى است که وجود او براى انسان مانند یک بیمارى، مزاحم و رنج‏آور است و او رفیق احمق است. سوم؛ دوستى است که وجودش نافع است، همانند داروى شفابخش و ضد بیمارى و او رفیق عاقل و داراى فکرى عمیق و دوراندیش است.»12

د) خوش‏نامى

برخى از افراد به پاکى و نجابت و دین‏دارى مشهورند که دوستى با آنان جاى شادمانى دارد؛ ولى بعضى به بدى و زشتى و بى‏ایمانى شهره هستند. اگر کسى قدرت اصلاح و سازندگى چنین افرادى را ندارد، نباید با آنان طرح دوستى بریزد؛ زیرا بنابر گفته­ی حضرت على(ع) به امام حسن مجتبى(ع) در وصیت‏نامه­ی خود: « از مراکز بدنام و محل‏هاى مورد تهمت و از مجالسى که مورد سوء ظن هستند، دورى کن؛ به دلیل آن که رفیق بد، دوستش را فریب مى‏دهد و او را به کار ناپسند تحریک مى‏کند.»13 پیامبر گرامى اسلام(ص) نیز در دورى از چنین افراد و مجالسى مى‏فرماید: « شایسته‏ترین مردم براى بدنام کردن و ننگ اجتماعى، کسى است که با بدنامان مجالست داشته باشد.»14

هـ) صداقت در گفتار و رفتار

صداقت در گفتار و رفتار، نشانه‌ی کمال و اعتدال روحى و روانى آدمى است. کسى که صادق نیست، نوعى رفتار تصنعى و کاذب براى خود انتخاب مى‏کند تا در وادى آن، رفتار و ذات حقیقى خود را بپوشاند. بر این اساس، از دیدگاه روان‏شناسان این‏گونه اشخاص از نوعى کم­بود و کاستى روحى و روانى رنج مى‏برند؛ وگرنه کسى که داراى شخصیت متعادل و حقیقى است، نیازى به دروغ‌گویى ندارد. در اخبار و روایت‏هاى گوناگون ائمه‌ی معصومین(ع)، انسان کاذب و دروغ‌گو به سراب تشبیه شده است و دیگران را از دوستى با آنان بر حذر داشته‏اند. امام صادق(ع) مى‏فرماید: از دوستى با انسان کذاب بر حذر باش، چون او همانند سراب است که دور را براى تو نزدیک و نزدیک را از تو دور مى‏سازد.»15یعنى همان‏طور که سراب، واقعى نیست و از دور، بیننده را مى‏فریبد، دوستان کاذب نیز واقعیت‏ها را وارونه مى‏نمایانند.

قلمرو دوستى‏ها

بى‏دقتى در دوست‏یابى، حسرت و پشیمانى در قیامت را در پى خواهد داشت. در قرآن مجید، تصویر این افراد چنین ترسیم شده است: «اى واى بر من! کاش فلان [فرد گمراه] را دوست خود انتخاب نکرده بودم.»16 امام صادق(ع) در روایتى ارزش­مند، حدود دوستى را به زیبایى بیان فرموده است؛ «دوستى و رفاقت با دیگران داراى حدودى است. کسى که همه‌ی آن حدود را دارا نباشد، او را دوست کامل براى خود انتخاب نکن و آن کس که هیچ یک از آن حدود را ندارد، در حقیقت دوست نیست و آن حدود عبارتند از:

اول. ظاهر و باطنش نسبت به تو یک­سان باشد؛

دوم. زیبایى و زشتى تو را زیبایى و زشتى خود ببیند؛

سوم. دست‏یابى به مال و رسیدن به مقام، رفتارش را نسبت به تو عوض نکند؛

چهارم. در باب رفاقت و دوستى از آن چه در اختیار دارد، نسبت به تو مضایقه نکند؛

پنجم. هنگام سختى‏ها و مصایب تو را تنها نگذارد.»17

همچنین آن امام همام در جاى دیگر مى‏فرماید: «هر کس که دو خصلت در او بود، شایسته‌ی معاشرت و دوستى است وگرنه از او دورى کن، دورى کن، دورى کن!» گفته شد: «آن دو صفت چیست؟» فرمود: «یکى نماز را به موقع خواندن و به آن مواظب بودن و دیگرى هم­دردى.»18 این که امام، سه بار تأکید مى‏کند که دورى کنید، نشانه‌ی شدت تأثیرپذیرى از صفات دوستان است. چنان‏که «سنایى غزنوى» هم مى‏گوید:

با بدان کم نشین که در مانى                                      خو پذیر است نفس انسانى

و یا عارف رومى، «مولوى» مى‏سراید:

تا توانى مى‏گریز از یار بد                                  یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها همى بر جان زند                              یار بد بر جان و بر ایمان زند

پی‌نوشت‌ها

  1. فبادرتک بالادب قبل ان بقسو قلبک و یشتغل لبک، محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 1، ص 223، روایت 12.
  2. الروضه فى الکافى، ج 8، ص 150، روایت 132.
  3. 3.              . و اعنی علی تربیتهم و تأدیبهم و برهم، صحیفه­ی سجادیه، دعاى 64.
  4. 4.               من اتخذ اخا من غیر اختبارا الجأه الاضطرار الی مرافقه الاشرار، المعجم المفهرس لالفاظ غرر الحکم و درر الکلم، ص 416.
  5. 5.               یا حارث و احذر صحابه من یفیل رأیه و ینکر عمله فان الصاحب معتبر بصاحبه، بحار الانوار، ج 33، ص 508، روایت 707.
  6. 6.               من فقد اخا فی الله فکانما فقد اشرف اعضائه، المعجم المفهرس لالفاظ غرر الحکم و درر الکلم، ص 414.
  7. 7.               المرء علی دین خلیله و قرینه، بحار الانوار، ج 71، ص 201، روایت 40.
  8. 8.               لا تصحب الشریر فان طبعک یسرق من طبعه شرا و انت لا تعلم، مسعود بن عیسى ورام، مجموعه ورام، ج 2، ص 15.
  9. 9.               من یصحب صاحب السوء لا یسلم، بحار الانوار، ج 68، ص 278، روایت 17.
  10. یا بنی ایاک و مصاحبه الاحمق فانه یریدان ان ینفعک فیضرک، همان.
  11. صدیق الجاهل تعب، همان، ج 75، ص 196، روایت 29.
  12. همان، ص 238، روایت 108.
  13. ایاک و مواطن التهمه و المجلس المظنون به السوء فان قرین السوء یغر جلیسه، همان، ج 42، ص 203، روایت 7.
  14. اولی الناس بالتهمه من جالس اهل التهمه ، همان، ج 72، ص 90، روایت 3.
  15. ایاک و مصادقه الکذاب فانه کالسراب یقرب علیک البعید، شیخ کلینى، اصول کافى، ج 4، ص 455.
  16. یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا، فرقان، آیه‌ی 28.
  17. بحار الانوار، ج 71، ص 173، روایت 1.
  18. شیخ صدوق، خصال، باب الاثنین، ص 55.