دوستان و همراهان عزیز سرود فردا، قبل از پرداختن به آثار گرانبهای شما، نگارندهی این سطور بر خود لازم میداند، ضمن سپاس و احترام از همدلی و همراهی همهی کسانی که انگیزهی نگارش این صفحه و پایداری «سرود فردا» هستند، از سعهی صدر و بزرگواری عزیزانی که بزرگمنشانه، نظرات و انتقادات را میپذیرند، قدردانی نموده از تندی گاه به گاه قلم و احیانا بیتعارف نوشتن، پوزش بطلبد. بیتردید هدفی جز اعتلای آثار و نوشتههای شما عزیزان پیش روی ما نیست.
احمد باقریان«باقر» - جهرم
برادر ارجمند، مثل همیشه آثار خواندنی شما زینتبخش این شماره است. از این که هنوز ارتباط خود را با «سرود فردا» قطع نکردهاید و آثار جدید خود را در اختیار ما میگذارید سپاسگزاریم. در این شماره با دو غزل «گوهر ناب» و «درخت بهشتی» روبهرو هستیم.
«گوهر ناب» غزلی است در بیان شوق انتظار حضرت مهدی(عج). در این سروده چند نکته جلب نظر میکند:
الف: در بیت دوم «دلم از هجر تو در آتش هجران ما سوخت / قلبم از دوری تو وای کباب است هنوز»، «در آتش هجر از هجران سوختن» به نوعی حشو مبتلاست که با وجود ترکیب «آتش هجران» واژهی هجر اضافی است. تشبیههای بلیغ زیبایی چون «گل شعبان» و حسآمیزی «ماه لطیف» از نکات گفتنی این شعر است.
ب: مصراع دوم بیت ششم:
«شیعیان منتظر گوهر ناب است هنوز»
بنا بر نقد لغوی، شیعیان یا عاشقان به عنوان نهاد، با فعل تناسب ندارد و به کار بردن نهاد جمع جاندار با فعل مفرد، از نظر دستور زبان پذیرفته نیست.
«درخت بهشتی» در نکوداشت آیت الله «موسویلاری»، سروده شده. این غزل با وجود رد المطلع زیبا و تصویرسازی قابل توجه در مصراعهایی چون: «بنگر جهان همیشه برایش غروب بود» در مصراع چهارم: «لیکن ضعیف او به مثل همچو چوب بود» مدح شبه ذم دارد. البته این نکته از نظر مخفی نیست که شما در نهایت خلوص نیت برای نشان دادن درجهی زهد و ریاضت مخاطب، به عینیسازی تصویر پرداختهاید. بهکار بردن قافیههای کم کاربرد، شروع و پایان مناسب، تکرار مطلع در مقطع و... که در آثار شما تازگی دارد تحسینبرانگیز است.
در پایان از ارسال کتابهای ارزشمندتان سپاسگزاری میشود و برایتان از درگاه خداوند سعادت را آرزو میکنیم.
پیروز باشید
خدیجه پناهی
خواهر عزیز، سرودههای زیبا و متنهای خواندنی شما به دستمان رسید.
لطف طبع و زلالی اندیشه در مثنوی «عشق میآید» حس میشود. بحر رمل مخبون همراه قافیههای زیبا از نکات مثبت این سروده است. در عین حال در بیت:
«آن که همرنگ دل پاک تو شد من بودم
سخت وابسته و شیدای تو شد من بودم»
«تو شد من بودم» ردیف این بیت است و قافیه فراموش شده است زیرا چنان که میدانید قافیه به کلماتی گفته میشود که در حرف یا حروفی با هم مشترک باشند. این اشتراک در مصوتها نیز رعایت میشود پس «پاک» و «شیدای» را نمیتوان همقافیه کرد.
در مصراع پایانی «گوش کن نغمهی ما نیز دل پرخونی است» سستی در پردازش معنا دیده میشود. قویترین مصراع نیز «سحر این ساحرهها مانع پیمان شده است» است.
استفاده از اختیار زبانی تبدیل مصوت بلند به کوتاه، جهت هماهنگی در وزن، نشاندهندهی آگاهی شما از قوانین وزن است که در بیت سوم به کار رفته است.
«ای کاش میآمد» غزل کوتاه دلنشینی است که به زیور رد المطلع آراسته شده است. به کار بردن قافیههای زیبای محجوب، ایوب، چوب، خوب و استفاده از تلمیح را نیز میتوان تحسین کرد. در بیت دوم «ما نیز از نسل سپیداران نبودیم / میراث چندانی به غیر چوب بودن» جای خالی مفهوم نداشتن را هیچ واژهای پر نکرده است. «میراث چندانی به غیر از چوب بودن نداریم» در نظر شما بوده و وزن مجال گنجاندن مفهوم کامل را از شما گرفته است.
تنها رباعی شما را میتوان بهترین و موجزترین سرودهتان دانست. تصویرسازیهای شاعرانه، قافیههای مناسب و بهکارگیری دومین وزن پرکاربرد شعر فارسی در بحر «مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف» دلیل این مدعاست.
در بخش متنهای ادبی، فراغت از وزن و قافیهسازی، ذهن پویای شما را به افق تصاویر شاعرانه نزدیکتر کرده است. بازی با کلمات، واجآرایی، تضاد و شبکههای مراعات نظیر از ویژگیهایی است که در این سطرها نظر خواننده را به خود جلب میکند.
امیدواریم با جدیت و پشتکار به نوشتن ادامه دهید و آثار ارزندهتان را از «سرود فردا» دریغ نکنید.
پیروز باشید