1 . بازنگری شخصیتی و هویتبخشی و سوق دادن زنان به سمت ابعاد معنوی و روحی، به اعتراف همهی صاحبنظران: جدیترین بحران در طول زندگی انسانها در خلال شکلگیری هویت او رخ میدهد. زیرا شخصی که هویت متشکل قابل قبولی ندارد، در طول زندگی با مشکلات بسیار زیادی روبهرو خواهد شد. چنین شخصی در درجهی اول از حقیقت وجودی خود و استعداد و توانمندیهایی که دارد، آگاهی لازم را نخواهد یافت و در درجهی دوم، از هدف خلقت و نقشی که در نظام هستی بر عهدهاش هست بیخبر خواهد ماند؛ در نتیجه، از تشخیص شیوهی درست ارتباط با دیگران و برخورد با پیشآمدها و نیز پاسخگویی به اصلیترین پرسشهای زندگی، ناتوان خواهد ماند. برخورداری از هویت انسانی کامل، نشانههای مشخصی چون خودباوری، احساس ارزشمندی و توانایی حل مشکلات، موضعگیری مناسب در برخورد با پیشآمدها و برخورداری از اراده و استقلال لازم را برای فرد بههمراه دارد. بر این اساس در وجود زن بهعنوان ریحانهی خلقت با ظرافتها و پیچیدگیهایی که دارد باید چنین باور استوار به همراه ایمانی عمیق، ایجاد شود. زنی که دل به حق داده و اندیشه به خدا سپرده و فرجام زندگی دنیویاش را پذیرفته حاضر نمیشود با خودآرایی و خودنمایی خود را در معرض نگاههای آلوده قرار دهد و زمینههای تلذذ دیگران را فراهم سازد. از شاخصترین این خصوصیتها، کمالجویی معنوی زن است. از آن جا که زن از احساس و تخیل بالائی برخوردار است، میتواند در مسیر کمالات معنوی بهتر و سریعتر گام بردارد. اگر درست به همین ساحت و استعداد خویش پی ببرد دیگر لحظهای پا به نقشهای منفی نمیگذارد. این حقیقتها را باید از طریق برنامههای رسانه به جامعه – و بهویژه به جامعهی زنان - تفهیم کرد که زن بهعنوان موجودی خلاق، برخوردار از ظرافتهای شخصیتی و ظرافتهای زیبای مادرانه و دارندهی کمالات و استعدادهای بسیارست. نه آن که با پرداختن به جنبههای ابزاری و شخصیتپردازیهای ناصحیح از زن مثل ظلم پذیر و یا ضعیفه بودن - که متاسفانه اخیرا به تقلید از فیلمهای هالیوودی وارد سینما و حتی صدا و سیما و خانوادههای ما شده - وجود ارزشمندش را از هویت و ماهیت شخصیتیش دور ساخته، به اسارت نفسها در آوریم. چه آن که زن اگر به هویت شخصیتیاش پی ببرد به سمت بیان واقعیتها و ظرفیتهای وجودی خویش هدایت میشود و در نتیجه میتواند از ارزشها و حقوق و جایگاه شخصیتی خویش در جامعه دفاع کند. اما اگر او را «ضعیفه» خواندیم دیگر نمیتوان از ضعیفه انتظار داشت که ارزش والایی چون حجاب را در خود درونی و باور کند و وجود حقیقی خود را بیابد و دریابد و یا در راه کشف حقائق وجودی خویش شائق گردد. اگرچه خوشبختانه به یمن انقلاب اسلامی، رسانهی جمعی از اسارت و یوغ نفسپرستان و میراثداران ابتذال فرهنگی وکشف حجاب طاغوتی نجات پیدا کرد. همچنین با خدمات گستردهی دینی و فرهنگی این نظام مقدس، زن ایرانی خود را از لابهلای ناباوریها و تحقیرهای زمان رژیم سابق پیدا کرد و نیز ظرفیتهای وجودی خویش را شناخت و صاحب «هویت فردی موفق» شد. او با اعتماد به نفس به میدان آمد و همهی آن استعدادها را در عرصههای علمی و عملی و تدین و تعلیم و تربیت و فنآوری و سیاست و ... به مرحلهی ایجاد و اثبات رسانید و بالاخره از سرور زنان عالم حضرت زهرا(س) و دیگر زنان آزادهی تاریخ آموخت که چگونه با عزت و سربلندی زندگی کند. بهقول مولوی: هرکسی کو ور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
2. نهادینهسازی فرهنگ حجاب و عفاف به کمک نهادهای همسو و تقویت آموزش عمومی: شناخت ابزارهای مناسب و شیوهها و قالبهای مؤثر و کارآمد، از گامهای نخست برای نهادینه سازی و گسترش باورهای دینی است. دولت در این مرحله میتواند فرهنگ حجاب را تقویت و گسترده کند و در مقابل با کمک نهادهایی چون «نیروی انتظامی»، ستاد «امر به معروف و نهی از منکر» و مؤسسههای مربوطه، به پاسداری از این شاخص برجستهی فرهنگی برخیزد. بهترین روش در مرحلهی نهادینهسازی فرهنگ عفاف و حجاب، برنامهریزی برای خانوادهها و اطلاعرسانی در زمینهی شناخت کودک، نیازها و ویژگیهای او نسبت به مسئلهی عفاف است تا بدین وسیله از همان سالهای اول زندگی به فرهنگسازی در افراد و خانوادهها پرداخته شود. پس ازخانواده، مدرسه، میتواند عهدهدار نهادینهسازی چنین فرهنگی باشد. در این راستا، تهیهی ابزارهای آموزشی مؤثر و مورد علاقهی دانشآموز و قرار دادن متنی جذاب و شیرین - به تناسب نیازهای کودک - در کتابهای درسی و چاپ و نظارت برکتابهایی که در حوزهی ادبیات کودک نوشته میشوند، از ناحیهی نهادهای آموزشی و پرورشی لازم و ضروری به نظر میرسد. 3. لزوم فرهنگسازان و دستگاههای اجرایی و فرهنگی از جمله صدا و سیما و ... : میدانیم که رسانههای جمعی هر کشوری نگهبان هویت دینی و ملی آن کشور محسوب میشوند، لذا اگر رسانههای جمعی، بدون در نظر گرفتن باورهای دینی و ملی نقشآفرینی کنند، دیگر، رسانهی آن قوم و تمدن خوانده نمیشوند. بنابراین تبلیغ و ترویج و نیز دفاع از هویت دینی و ملی مردم کشوری متمدن و ریشهدار و اسلامی، جزء وظائف و رسالت اصلی رسانههای جمعی محسوب میشود. رسانههای جمعی باید از هویت اصیل ما نگهبانی کرده و در تثبیت هویت شخصی مردم بکوشند و با فرهنگ بیگانه به مبارزه برخیزند و بهعنوان یکی از ابزارهای تاثیرگذار در عرصهی فرهنگ و آموزش جامعه و خانواده بهخوبی در این عرصه وارد عمل شوند. صدا و سیمایی که باید مظهر تمامنمای الگوی عملی و نظری زن و مرد و جامعهی اسلامی باشد، متاسفانه - شاید به دلایلی قابل توجیه - درکنار برنامههای خوب، بسیاری از برنامههای تبلیغاتی و فیلمهای پرجنجال خانوادگی را هم به نمایش میگذاردکه در آن، برخی بازیگران و مجریان و هنرمندان کمتوجه با پوششهای نامناسب ظاهر میشوند. آنها درست راهی را - ولو ناخواسته و از سر غفلت - میروند که دشمنان عفاف و حیا میخواهند. از طرفی وقتی فرهنگسازان جامعه، خود، از اخلاق و معنویت فاصله بگیرند و نسبت به مفاسد اخلاقی و بیبندوباری در پوشش و حیای مردان و زنان بیتفاوت شوند، طبیعیست که پیامدهایی چون بیتوجهی مخاطبان نسبت به این مسئله و بیگانه شدن نسل جوان نسبت به ارزشها و اعتقادات و فرهنگ غنی اسلامی حاصل شود. بنابراین نوع برخورد دستگاههای اجرایی و رسانهای کشور با بانوان کارمند و هنرپیشه و حتی مراجعین زن به ادارات و فضاهای فرهنگی و عمومی و اجرائی دولتی و ... بسیار مهم و تاثیرگذار خواهد بود. لاجرم در این راستا یعنی گسترش زمینهی فرهنگ حجاب و عفاف، بایستی میان نهادهای ارشادی و اجرایی و فرهنگی وابسته به دولت، یک نظم و مدیریت و همسویی خاصی همراه با نظارت مستقیم و قاطع وجود داشته باشد. تمامی متولیان و دستاندرکاران کشوری و لشکری باید از آگاهی و حساسیت کافی نسبت به این موضوع برخوردار باشند. بنابراین با مروری بر رویکردها و عملکرد مراکز حساس و تعیینکننده در زمینههای فرهنگی مثل آموزش و پرورش و صدا وسیما، به سادگی میتوان دریافت که بحث حجاب و عفاف جزو بحثهای فرهنگی و مذهبی امروزمان به شمار میرود که حتی بیش از امور نظامی، سیاسی و اجتماعی اهمیت دارد و جای آن را دارد که بیش از پیش به آن پرداخته شود. این مسئلهی مهم و پیچیده – با مشخصاتی که در فصول قبلی بیان شد - به برنامهریزی تدریجی و ریشهای نیاز دارد و تمامی نهادها و سازمانها - اعم ازخصوصی ودولتی - و همهی شهروندان باید در آن ایفاء نقش کنند و با ریشهیابی صحیح و شناسایی ورودیهای فرهنگی و عوامل ویرانگر و آسیبهای مسیر، به برنامهای صحیح و کارآمد دست بیابند.
4. تنظیم و حمایت از مبادلات فرهنگی و هنری در راستای فرهنگسازی حجاب و عفاف اسلامی: از آن جا که داد و ستد فرهنگی برای هر جامعهای ضروری و از عوامل بالندگی و پویایی آن محسوب میشود، هر نظامی در پی آنست که به ارزشهای خود پایبند بماند و فضای کشور را از فرهنگهای بیگانه مصون نگه دارد تا افراد از سلامت و ثبات لازم برخوردار باشند؛ بر این اساس دولت اسلامی باید با ابزارهای فرهنگی قوی و گسترده و مبادلات درخور، نیز ایجاد جایگزین برتر در عرصههای فرهنگی بهویژه مسئلهی حجاب و عفاف، در مقابل تهاجمات فرهنگی غرب بایستد و از فرهنگ حجاب، با این همه دشمنان سرسختی که دارد غافل نشود. یکی از کارها و اقدامات دولت در این راستا میتواند حمایت از برنامهسازان و متولیان امور فرهنگ دینی در زمینهی نهادینهسازی و گسترش فرهنگ حجاب و عفاف، هم از جنبهی مادی با در نظر گرفتن بودجهی مورد نیاز و متناسب با نوع خدمات و هم از جنبهی معنوی با نظارت دقیق علمی وکاربردی بر محصولات باشد. بدیهی است اگر این امکانات از طرف دولت عملیاتی شود و اهل اندیشه، قلم و هنر به حمایت دولت اطمینان داشته باشند، جهتگیری پژوهشها و نمایشگاهها و فعالیتهای فرهنگی مخصوصا در حوزهی عفاف و حجاب مثبتتر و مفیدتر خواهد شد. نقش نظارتی دولت در این حوزه بایستی هم بر ورودیهای فرهنگی و هنری و اندیشههای حاکم و هم بر محصولات داخلی بهعنوان خروجیهای فرهنگی اعمال گردد. در این راستا نهادهای فرهنگی باید به تربیت هنرمندان و هنرپیشگان متعهد به مبانی اعتقادی بپردازند تا حفظ ارزشهای دینی نه بهعنوان تحمیل قانونی بلکه بهعنوان باورهای قلبی همهی آنها دنبال گردد.
5. الگوپردازی صحیح
انسان فطرتاً الگوپذیر و پیوسته در این اندیشه است که ارزشهای مقبول خود را در چهرهای مجسم بنگرد و خود را همانند آن الگو بسازد. مسألهی الگو در اخلاق اسلامی و روانشناسی نیز جایگاه مهمی دارد. از این رو قرآن کریم، در شرایطی که زن درجامعه ازجایگاه ارزش خویش برخوردار نبود، زنانی شایسته چون آسیه(س) همسر فرعون، حضرت مریم(س) و حضرت زهرا(س) را بهعنوان کوثر و الگو معرفی و از آنان تجلیل نمود و بدین وسیله، لیاقت و شایستگی زنان صالحه را در راه رسیدن به کمالات معنوی به اثبات رسانید و الگو بودن آنها را برای همگان اعم از زن و مرد تبیین نمود. دربارهی اهمیت الگو و نقش آن در شکلگیری اخلاق و رفتار، آیات و روایات و حکمتهای فراوانی وجود دارد این مسئله بر دوران کودکی، نقش خانواده در درجهی اول و سپس - همزمان با دگرگونی رشد - محیطهای آموزشی تاکید دارد. بدیهیست دستگاههای فرهنگی کشور، برای هر یک از این گروهها، به نحوی خاص باید سیاستگذاری و برنامهریزی کنند. لازم است که محور سیاستگذاریها و برنامهریزیهای خود را معرفی شخصیت زنان بزرگ و موفق عالم و بانوان محجبهی موفق در عرصههای مختلف علمآموزی و نوآوری قرار دهند تا بدین وسیله فرزندان جامعه را به تاسی و الگوگیری از آنها فرا خوانند.
6. احیاء و گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و اجرای دقیق شرع و قانون در برخورد با متخلفین
قال الله تعالی: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و یطیعون اللّه و رسوله، اولئک سیرحمهم اللّه ان اللّه عزیز حکیم؛»4
اسلام با ساز وکاری به نام امر به معروف و نهی از منکر، نظارت وکنترل اجتماعی را بر رفتارهای مردم اعمال میکند که برآیند آن، اجتماعی شدن هنجارهای سازنده و طرد اجتماعی رفتارهای ویرانگر است. «جابر» از امام محمدباقر(ع) روایت میکند که فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصالحین فریضه عظیمه بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحل المکاسب و تردا لمظالم و تعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و صکوا بها جباههم و لاتخافوا فی الله لومة لائم....» 5
در این روایت، به روشنی نشان داده شده است که امر به معروف ونهی از منکر دو کارکرد دارد: هم پارهای از هنجارها و رفتارها را در جامعه به صورت اجتماعی، نهادینه میسازد. و هم پارهای دیگر از رفتارها را طرد و از عمومیت یافتن آنها جلوگیری میکند. به هر ترتیب، اسلام، این اصل را بهجهت حیاتی بودنش امری واجب و ضروری دانسته است؛ هر چند در کفایی یا عینی بودن از منظر فقهی نظراتی وجود دارد. تردیدی نیست که بیحیایی و بدحجابی خلاف شرع و یک جرم اخلاقی و اجتماعیست و هر جرمی هم طبق شرع الهی و قانون مدنی نظام اسلامی حد و تعزیر دارد و حاکم اسلامی حق دارد متخلفان را کیفر نماید. رفتارهایی که در عرصههای عمومی رخ میدهد، ازهنجارها یا ناهنجاریها، با توجه به عوارض و فراخورهای اجتماعی آن، در حوزهی اختیارات و مسئولیتهای دولت اسلامی قرار دارد. در بیان علت این موضوع به روایتی از پیامبر اعظم(ص) توجه میکنیم که فرمودند: «ان المعصیه اذا عمل بها العبد سرا لم تضر الا عاملها و اذا عمل بها علانیه و لم یغیر علیه اضرت بالعام؛6 همانا هنگامی که گناهی پنهانی باشد، جزگناهکار آسیب نمیبیند و هنگامی که آشکارا باشد و اعتراض و تغییری بر ضد آن نشود، به همهی مردم آسیب میرسد.» ناگفته پیداست کسانی که به حریم عفت عمومی تجاوز میکنند و امنیت روانی جامعه را به خطر میاندازند، باید مجازات شوند. به یقین، اگر دولت اسلامی در این مرحله، جدیتر و هدفمندتر از گذشته کارکند، بنای فرهنگی کشور بیش از پیش مورد حراست قرار میگیرد در غیر این صورت رو به ویرانی خواهد رفت.
7. دیگر راهکارها
1. هدایت نیروهای دولتی برای ایجاد فرهنگ حجاب درحوزههای مختلف جامعه
2. ایجاد بستری مناسب و فراگیر برای ازدواج جوانان
3. ایجاد تفریحگاهها و فضاهای سالم ورزشی، دانش و هنرکه زمینهی رشد درآنها فراهم باشد
4. رفع مشکلات اقتصادی مردم و حل مشکل معیشتی آنان
5. نظارت بر ارتباطات بین المللی
6. اجرای سیاستهای بازدارنده بهوسیلهی نیروهای انتظامی همراه با دانش
7. اجرای سیاستهای اصلاحگرایانه و نظارت بر امور تربیتی و روانشناختی
8. راه اندازی انجمنهای محلی و ایجاد خرده سازمانهای محلی
9. معرفی الگوی جامع و مناسب حجاب و پوشش اسلامی و ایجاد زمینهی دسترسی به آن
10. حذف ضد ارزشها و مظاهر خلاف اخلاق درجامعه
11. تشویق و احیاء و تقویت معنوی و فرهنگی گروههای مختلف عفیف جامعه
12. ارائهی تسهیلاتی در جهت اشتغال و کارآفرینی در امور فرهنگی برای جوانان و نظارت بر کالاهای فرهنگی وارداتی و تولیدی داخل.
منابع و مآخذ:
1- حج، آیهی41.
2- عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، چاپ منشورات اعلمی
3- اصول کافی، شیخ کلینی، دار الکتب الاسلامیه
4- توبه، آیهی74.
5- بحار الانوار
6- علل الشرایع، محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق)، مکتبة الداوری