شمیم آفتاب


 

توصیه‌های اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) به فرزندش حاج سیداحمد خمینی

 

 

ای کاش!

و ای کاش که ما از خواب برخیزیم و در اول­منزل که یقظه است وارد شویم؛ و ای کاش که او ـ جلّ و علا ـ با عنایات خفیه­ی خود از ما دست­گیری فرماید و ما را به خود و جمال جمیلش رهنمود فرماید؛

وای کاش که این اسب سرکش چموش «نفس»، آرام شود و از کرسی انکار فرود آید؛

و ای کاش این محموله­ی سنگین را زمین می‌گذاشتیم و سبک­بارتر رو به سوی او می‌کردیم!

و ای کاش که چون پروانه در شمع جمال او می‌سوختیم و دم بر نمی‌آوردیم؛ و ای کاش که یک گام به قدم فطرت برمی‌داشتیم و این‌ قدر پای به فرق فطرت نمی‌گذاشتیم؛ و ای کاش‌های بسیار دیگری که من در پیری و در آستان مرگ از آن­ها یاد می‌کنم و دست­رسی به جایی ندارم.

 

جمال و جلال او

فرزندم، احمد خمینی (رزقک الله هدایته) جهان چه ازلی و ابدی باشد یا نه و چه سلسله‌های موجودات غیر متناهی باشند یا نه، همه فقیرند. چون هستی، ذاتی آنان نیست. ما محتاجیم به موجودی که خود، همچون ما فقیر نباشد در هستی و کمال هستی. هر کس هر کمال و جمالی دارد از خود نیست بلکه جلوه­ی کمال و جمال اوست. سعی کن در خلوات، در این بارقه­ی الهی فکر کنی و به طفل قلب تلقین کن و تکرار کن تا به زبان آید و در ملک و ملکوت وجودت این جلوه خودنمایی کند و به غنیّ مطلق بپیوند تا از هر کس جز او غنی شوی.

 

نظر به همه­ی انسان‌ها با چشم محبت

پسرم! اگر می‌توانی با تفکر و تلقین، نظر خود را نسبت به همه­ی موجودات، به­ویژه‌ انسان‌ها نظر رحمت و محبت کن. مگر نه این است که کافّه­ی موجودات از جهات عدیده - که به احصا در نیاید - مورد رحمت پروردگار عالمیان می‌باشند. مگر نه آن ‌که وجود حیات و تمام برکات و آثار آن از رحمت‌ها و موهبت‌های الهی است بر موجودات، و گفته‌اند: «کلّ موجود مرحوم».

پس آن چه و آن ‌کس که مورد عنایات و الطاف و محبت‌های الهی است چرا مورد محبت ما نباشد؟ و اگر نباشد این نقصی نیست برای ما؟! و کوته­بینی و کوته­نظری نیست؟!

هان! من پیر شدم و نتوانستم این نقیصه و سایر نقیصه‌های بی‌شمار را از خود بزدایم. تو جوانی و به رحمت و ملکوت حق نزدیک­تری، سعی کن این نقیصه را از خود بزدایی.

 

مغرور به رحمت حق مباش

پسرم ! گناهان را، هر چند کوچک به نظرت باشند، سبک مشمار «انظر الی من عصیت» و با این نظر، همه­ی گناهان،  بزرگ و کبیره است. به هیچ چیز مغرور مشو حتی به خدای تبارک و تعالی که همه چیز از او است و اگر عنایت رحمانیش از موجودات سراسر عالم وجود، لحظه­ای منقطع شود اثری، حتی از انبیاء مرسلین و ملائکه­ی مقربین باقی نخواهد ماند. در هر حال حضور او را فراموش مکن و مغرور به رحمت او مباش، چنان چه مایوس نباید باشی. و مغرور به شفاعت شافعان(ع) مباش که همه­ی آن­ها موازین الهی دارد، و ما از آن­ها بی خبریم. مطالعه در ادعیه­ی معصومین(ع) و سوز و گداز آنان از خوف و عذاب او سرلوحه­ی افکار و رفتارت باشد.

 

دوستی دشمنان و دشمنی دوستان

پسرم! چه خوب است به خود تلقین کنی و به باور خود بیاوری یک واقعیت را که مدح مداحان و ثناجویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دور و دورتر سازد. تأثیر سوء ثنای جمیل در نفس آلوده­ی ما، مایه­ی بدبختی‌ها و دورافتادگی­ها از پیشگاه مقدس حق ـ جلّ و علا ـ برای ما ضعفاء النفوس خواهد بود و شاید عیب‌جویی‌ها و شایعه­پراکنی‌ها برای علاج معایب نفسانی ما سودمند باشد که هست، همچون عمل جراحی دردناکی که موجب سلامت مریض می‌شود.

آنان ‌که با ثناهای خود ما را از جوار حق دور می‌کنند دوستانی هستند که با دوستی خود به ما دشمنی می‌کنند و آنان که پندارند با عیب‌گویی و فحاشی و شایعه‌سازی به ما دشمنی می‌کنند دشمنانی هستند که با عمل خود ما را اگر لایق باشیم اصلاح می‌کنند و در صورت دشمنی به ما دوستی می‌نمایند. من و تو اگر این حقیقت را باور کنیم و حیله‌های شیطانی و نفسانی بگذارند واقعیّات را آن‌طور که هستند ببینیم، آن گاه از مدح مداحان و ثنای ثناجویان آن‌طور پریشان می‌شویم که امروز از عیب‌جویی دشمنان و شایعه‌سازی بدخواهان. و عیب‌جویی را آن‌گونه استقبال می‌کنیم که امروز از مداحی‌ها و یاوه‌گویی‌های ثناخوانان.

 

توبه در جوانی آسان‌تر است

پسرم! اکنون با تو که جوانی صحبت می‌کنم. باید توجّه کنی که برای جوانان توبه آسان‌تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع‌تر می‌تواند باشد. در پیران، هواهای نفسانی و جاه­طلبی و مال­دوستی و خودبزرگ­بینی بسیار افزون‌تر از جوانان است. روح جوانان لطیف است و انعطاف­پذیر و آن قدر که در پیران حبّ نفس و حب دنیا است در جوان نیست. جوانان متوجه باشند و گول وسوسه‌های نفسانی و شیطانی را نخورند. مرگ به جوانان و پیران به یک گونه نزدیک است. کدام جوان می‌تواند اطمینان حاصل کند که به پیری می‌رسد و کدام انسان از حوادث دهر مصون است؟ حوادث روزانه به جوانان نزدیک‌تر است.

پسرم! فرصت را از دست مده و درجوانی، خود را اصلاح کن. پیران نیز باید بدانند که تا در این عالم هستند می‌توانند جبران تبه­کاری‌ها و معصیت‌ها را بکنند و اگر از این جا منتقل شدند کار از دست آنان خارج است.

 

خدمت به مظلومان

و از امور مهمی که لازم است وصیّت نمایم، اعانت نمودن به بندگان خدا، خصوصا محرومان و مستمندان[است] که در جامعه‌ها مظلوم و بی‌پناهند. هر چه توان داری در خدمت اینان ـ که بهترین زاد راه تو است و از بهترین خدمت‌ها به خدای تعالی و اسلام عزیز است ـ به کار بر و هر چه توانی در خدمت مظلومان وحمایت آنان در مقابل مستکبران و ظالمان کوشش کن.

 

زمام تمام امور به دست خداست

پسر عزیزم احمد! ـ سلمک الله تعالی ـ در این اوراق نظر کن و «انظر الی ما قال ولا تنظر الی من قال». من خود آن چه به تو می‌گویم گرچه خودم عاری و بری هستم لکن امیدوارم که برای تو تنبهی باشد. بدان که هیچ موجودی از موجودات از غیب عوالم جبروت و بالاتر و پایین­تر چیزی ندارد و قدرتی و علمی و فضیلتی را دارا نیست و هر چه هست از او ـ جلّ و علا ـ است.

او است که از ازل تا ابد زمام امور را به دست دارد و احد و صمد است. از این مخلوقات میان­تهیِ پوچ و هیچ، باکی نداشته باش و چشم امیدی هرگز به آن­ها مبند که چشم داشتن به غیر او شرک است و باک از غیر او ـ جل و علا ـ کفر.

برگرفته از کتاب وعده­ی دیدار. نشر عروج