ارتباط زن و مرد: خانواده‌ی سالم= جامعه‌ی سالم، یا، خانواده‌ی فاسد= جامعه‌ی فاسد!

نویسنده


eskandary89@gmail.com

 

 اشاره

عادی شدن روابط زنان و مردان یک آسیب اجتماعی است که نهاد خانواده را تحت تاثیر قرار می­دهد. هر رابطه­ای پیامدهای مثبت و منفی خواهد داشت و به­دنبال علل و انگیزه­های خاصی شکل می­گیرد. چنان چه زن و مرد در ارتباط با یک­دیگر مراقب برخوردها و رفتارهای اجتماعی خود نباشند، کانون خانوادگی آن­ها لطمه خواهد دید. به­ دنبال اختلال در روابط خانوادگی، فرزندان که نسل آینده­ی جامعه را تشکیل می­دهند، دچار آسیب شده، مراحل رشد روانی آن­ها تکامل نمی­یابد. بنابراین هر عاملى که موجب تحریک انگیزه­هاى شهوانى در انسان و موجب اختلال در نظم اجتماعی و بنیان خانواده شود و به آرامش روحى- روانى و عفت عمومى صدمه وارد کند، موردتأیید اسلام نیست.

مقدمه

آدمی در دو جنس زن و مرد آفریده شده است و خداوند گرایش این دو جنس به یک­دیگر را در نهاد آن­ها سرشته است. طبیعت انسان، عرف جامعه و شریعت اسلام هم بر این گرایش صحه گذاشته و آن را به­عنوان بدیهی­ترین اصل فطرت پذیرفته است. موضوع رابطه­ی پسر و دختر و رفاقت و دوستی یک زن و مرد نامحرم مخصوصا در محیط­های «اجتماعی»، «کاری» و «آموزشی» از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. با بررسی­های صورت گرفته در فرهنگ غرب و آزادی ارتباط در کشورهای غربی، آفت­های آزاد گذاشتن حریم میان زن و مرد و دختر و پسر روشن شده است. ما در یک کشور اسلامی هستیم و از دین مبین اسلام پیروی می­کنیم، به این ترتیب جای تعجب است اگر گمان کنیم که دین اسلام برای ایجاد حریم میان روابط زن و مرد حد و حدودی مشخص نکرده باشد. دین اسلام با درون­مایه­ی قوی و پرمحتوایش در قرآن، احادیث و روایات نه­تنها چگونگی روابط نامحرمان را روشن ساخته است بلکه با ذکر نمونه­ها­یی، آسیب­های ناشی از روابط آزادانه­ی زن و مرد را بیان داشته است. مهم­ترین خطر این روابط، سست شدن بنیان خانواده­ها­ست که اگر این امر تحقق پیدا کند دیگر مفهومی به نام جامعه­ی سالم و کارآمد - که در پرتو آن آرامش و امنیت به وجود می­آید - از بین خواهد رفت. شهید «مطهری» در کتاب «فلسفه­ی حجاب» بیان خیلی زیبایی از حرص و حریص شدن دارد: «حرص در دو زمان پدید می­آید، یکی وقتی عامل «تحریک» باشد و دیگری وقتی عامل «منع» باشد. اگر زمینه­ی تحریک برطرف شد و بعد منع کردیم، حرص ایجاد نمی­شود» همچنین می­فرمایند: «اگر تحریک را کم کردیم، حرص ایجاد نمی­شود اما اگر گفتیم دختر و پسر می­توانند با هم باشند و با هم مراوده کنند؛ در واقع عامل تحریک را به­تدریج ایجاد کرده­ایم. از طرف دیگر آن­ها را منع می­کنیم که «شما فقط حق دارید در حد بیان مسائل درسی، علمی، فرهنگی و سیاسی با یک­دیگر صحبت کنید و وارد فضاهای دیگر نشوید» این امکان ندارد، چون زمینه­های تحریک فراهم شده است.»

«اختلاط» و «ارتباط» چه مفهومی دارند؟

اختلاط در لغت به معنای آمیختن، در هم شدن و آمیختگی است اما در اصطلاح، به فضایی گفته می­شود که دو جنس اعم از دو جنس موافق و یا مخالف به­راحتی بتوانند با یک­دیگر ارتباط برقرار کنند. اختلاط زمانی قهری و غیراختیاری است مثل محیط­­هایی که در روند تشکیل آن انسان­ها به طور مستقیم دخیل نبوده­اند، مانند خیابان و بازار که بالطبع در این نوع روابط پای­داری و دوام وجود ندارد زیرا انسان­ها برای برطرف کردن نیازهای­شان ناچار از اختلاط هستند؛ اما زمانی ساختگی و مصنوعی است و انسان به وجود آورنده­ی آن است مانند محیط­های دانشگاهی، مسجد، مجموعه­های فرهنگی، ادارات و ... که نوع روابط و برخوردها در محدوده­ی زمانی و مکانی خاص و دارای پای­داری است، مانند دانشگاه که جوّ آن جوان و مشغله­ی آن­ها دانش­جویی است. (اسفندیاری، 1385).

با وجود اشتراک معنایی میان اختلاط و ارتباط، باید گفت مجموعه رفتارهایی که انسان­ها در تماس با یک­دیگر با توجه به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و آموزه­های ملی ابراز می­دارند، رابطه نامیده می­شود. رابطه و برقراری ارتباط با دیگران به خودی خود محکوم به فساد و تباهی نیست و این هدف و مقصود نهایی طرفین است که صفت سالم و یا ناسالم بودن را به همراه خواهد داشت. نباید رابطه­ی بین دختر و پسر یا زن و مرد را به طور عام، یک معضل و مشکل تصور کرد. تداوم و بقای بشر بسته به وجود ارتباط و کشش میان انسان­هاست اما آن چه که مد نظر و جای اشکال است، نفس ارتباط نیست بلکه افت­های پیرامون ارتباط است. از جمله­ی این افت­ها می­توان به نگاه جنسیتی، جذابیت­ها ، پیوند عاطفی و عدم رعایت حدود متقابل در روابط اشاره کرد. (اسفندیاری، 1385)

رابطه­ی دختر و پسر که به علت نیازهای اجتماعی گریزناپذیر است در صورتی یک رابطه­ی اجتماعی سالم و رشدیافته خواهد بود که فارق از احساسات و تمایلات عاشقانه و جنسی باشد و طرفین با محترم شمردن اصول و عقاید دینی و مذهبی و اخلاقی مورد قبول جامعه­ی خودشان با یک­دیگر ارتباط برقرار کنند.

علت گرایش و نیاز جنس مخالف به برقراری ارتباط اجتماعی چیست؟

 

 

گرایش به ایجاد ارتباط میان دختر و پسر  که به دنبال نیاز به برقراری چنین ارتباطی به وجود می­آید، می­تواند دلایل گوناگونی داشته باشد. یکی از مهم­ترین دلایل نیاز ذاتی و کشش درونی و فطری به جنس مخالف است. دلایل دیگر عبارتند از: احساس نیاز به ابراز و دریافت محبت خالصانه از جنس مخالف همانند جنس موافق، کشش­های جنسی حاکی از دوران بلوغ، ایجاد محدودیت­های اجتماعی و ارتباطی افراطی برای هر دو جنس و در نهایت خلا عاطفی در خانواده و نیاز شدید به محبت.

علل و انگیزه­های ارتباط افراد نامحرم گوناگون است. ممکن است دختر و پسر نامحرم انگیزه­های مشترک و یا جداگانه­ای برای روابط خود داشته باشند اما گفته می­شود، اولین مورد، انگیزه­ی جنسی است. حتی برخی معتقدند ریشه­ی اصلی روابط بین دو جنس مخالف انگیزه­ی جنسی است که گاهی به ازدواج­های نامعقول نیز منجر می­شود! سود شخصی، انگیزه­ی ازدواج، رابطه­ی استاد و دانشجو، قرابت و خویشاوندی و ارتباطات و دوستی­ها موارد دیگر هستند. (شریعتی سبزواری،1382)

همه­ی این موارد در صورتی که خارج از قیود و قواعد اخلاقی باشد، خطرناک است در عین حال علاقه به سرگرمی­هایی مثل پست الکترونیکی و گفت­وگوهای اینترنتی و ارتباطات زیاد خانوادگی باعث گسترش روابط نامحرمان می­شود و خطرات فراوانی در پی دارد.

 یکی دیگر از عوامل مهم در ایجاد اختلال در روابط بین دو جنس در جامعه­ی ما می‌تواند فقدان آموزش صحیح در مورد محرم و نامحرم در بستر خانواده­ها باشد. متاسفانه خانواده‌ها معمولا در این زمینه برنامه­ی منظمی ندارند. بسیاری از خانواده‌ها اختلاط بین بعضی اعضای فامیل مثل روابط صمیمی بین دخترعمو و پسرعمو، دخترعمه و پسردایی و بالعکس را - که با یک­دیگر نامحرم هستند - مجاز می‌دانند حتی وجود روابط صمیمانه، در مورد افراد دورتر در فامیل و نیز مراعات نکردن حجاب در مقابل چنین افرادی برای خانواده از اهمیت چندانی برخوردار نیست این موارد نشانگر این است که حدود شرعی مناسب، نه­تنها به فرزندان آموزش داده نمی‌شود، بلکه برخی از پدران و مادران نیز در مراعات آن­ها سهل­انگاری و ساده‌اندیشی می‌کنند. نکته­ی بسیار مهم در مورد خانواده­ها، سطح فرهنگی خانواده­هاست هر قدر فرهنگ یک خانواده بالاتر باشد، به جزئیات و دقایق زندگی و از آن جمله دقایق در مورد روابط اجتماعی با دیگران توجه بیشتری می‌کند. آموزش این حدود و مراعات آن­ها، نه­تنها نشانه­ی عقب­ماندگی و یا محدود‌سازی فرزندان نیست بلکه خود نشانگر دقت و توجه یک خانواده به حدود رفتار اجتماعی است. (احمدی، 1381)

ارتباط زن و مرد نامحرم: پیامدهای مثبت، پیامدهای منفی

(البته در این مقاله فقط به پیامدهای منفی می­پردازیم.)

آفت­های اختلاط و روابط غیرضروری و بدون حریم بین دختر و پسر در محیط­های تحصیلی، کاری، خانوادگی و ... بسیار زیاد است که بخشی از پیامدهای منفی آن عبارتند از:

اتلاف نیروها در علم و عمل، عشق­های بی­اساس و مجازی، روابط غیرمشروع و ناسالم، آسیب­های روانی و روحی، فراهم آمدن زمینه­های گناه، بی­پروایی و از بین رفتن صفاتی مانند حیا و عفت و پاک­دامنی و وقار، پایین آمدن میزان ازدواج به دلیل وفور عرضه­های جنسی، بالا رفتن سن ازدواج، بی­اعتمادی و استحاله­ی درونی، سرکوبی استعدادها، افت تحصیلی، حریم شکنی و عبور از مرزهای ارزشی و اعتقادی، سست شدن پایه­های خانواده و... (اسفندیاری، 1385)

استاد شهید مرتضی مطهری درباره­ی ارتباط نادرست دختر و پسر و آسیب­های جدی آن بر پیکره­ی نهاد مقدس خانواده معتقد است: «ازدواج در قدیم، پس از دوران انتظار و آرزومندی انجام می­گرفت و به همین علت، زوجین یک­دیگر را عامل نیک­بختی و سعادت خود می­دانستند ولی امروز، معاشرت­های آزاد و بی­بندوبار پسران و دختران، ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت در آورده است... سیستم روابط آزاد، اولا موجب می­شود که پسران تا جایی که ممکن است، از ازدواج و تشکیل خانواده سرباز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آن­ها رو به ضعف و سستی می­نهد، اقدام به ازدواج می­کنند... ثانیا پیوند ازدواج­های موجود، سست است و به جای این که بر پایه­ی یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر، همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس، به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت می­بیند.»

یکی از مهم­ترین پیامدهای مثبت جداسازی محیط­های مختلط زنان و مردان، سلامت جامعه و جلوگیری از ناهنجاری­های روحی و روانی است. از سوی دیگر ارتباط سازنده می­تواند رشد اخلاقی و پیش­رفت علمی افراد را به همراه داشته باشد. (بیگدلی، 1386)

دیدگاه­های پیرامون روابط زن ومرد

در مورد ارتباط زن و مرد سه دیدگاه مخالف با تفاسیری مختلف وجود دارد که به نظر می­رسد دیدگاه اعتدال موافق با دیدگاه اسلام باشد.

1-    رابطه­ی سخت­گیرانه: مطابق این دیدگاه هر نوع ارتباطی میان دختر و پسر جز در صورت اضطرار ممنوع است زیرا رابطه­ی این دو چون آتش و پنبه است و برای دوری از خطر، عقل حکم می­کند که این دو هر چه بیشتر از هم دور نگه داشته شوند. بر این مبنا هر نوع ارتباطی میان دو جنس مخالف ممکن است باعث ایجاد جرقه­ای شود که کنترل آن در اختیار هیچ یک از طرفین نباشد.

 

 

2- دیدگاه سهل­گیرانه: براساس این دیدگاه تفریطی، ایجاد هر نوع  محدودیت در ارتباط میان زن و مرد باعث برانگیختن حساسیت، افزایش التهاب و اشتیاق می­شود. انسان بر اساس اصل «الانسان حریص علی ما منع» وقتی در موردی با منع و محدودیت مواجه شود نسبت به آن حریص­تر می­شود از این رو بهتر است نحوه­ی ارتباط دو جنس مخالف همان گونه­ای باشد که دو جنس موافق با هم مرتبط هستند.

3. دیدگاه معتدل: همان طور که پیداست دو دیدگاه پیشین به یک اندازه مخدوش و مردودند، رابطه­ای صحیح است که در آن از هر گونه افراط و تفریط پرهیز شود؛ یعنی نه چنان سخت­گیرانه و تنگ­نظرانه برخورد شود که در نگاه عرف و عقل قابل عمل نباشد و نه چنان سهل­گیرانه نظر داده شود که باعث پیامدهای منفی و ناگوار شود. معیار و میزان اعتبار درست و سالم با حفظ همه­ی حریم­هاست. (نیکزاد، 1383) در ادامه­، دیدگاه اسلام توضیح داده خواهد شد.

روابط دختر و پسر از دیدگاه اسلام

اسلام به شخصیت انسان ایمان دارد و با فطرت درونی انسان و استعدادها و نیازها و خواسته­های او سازگار است و دربردارنده­ی اصول مشترک بین همه­ی انسان­ها است. اسلام جامعه را بر اساس روحیه­ی تعاون و همکاری پایه­گذاری کرده است. هر عضوی از جامعه با دیگری در ارتباط است و در زندگی به همنوع خود کمک و یاری می­رساند و همگی با یک­دیگر برادر و یاور دین و یاور انسان­اند. وقتی که جامعه با روحیه­ی برادری حرکت می­کند، حرکت جامعه رو به تکامل است و هر عضوی از آن مکمل عضوی دیگر. (مسجدجامعی، 1386)

از دیدگاه اسلام، ارتباط میان زن و مرد فی نفسه ممنوعیتی ندارد. طبیعی است، در جامعه­ای که معمولا نیمی از آن را جنس مرد و نیمی دیگر را جنس زن تشکیل می­دهد، چاره­ای جز ارتباط دو جنس مخالف با همدیگر نیست. به تعبیر دیگر، اجتماع مجموعه­ای از زنان و مردان است و قابل تقسیم به جامعه­ی مردان و جامعه­ی زنان نیست. برحسب دیدگاه اسلام، زن و مرد باید با نگاه به شخصیت انسانی هم که به طور قطع در روابطی سالم خود را نشان می­دهد، در تعاملات اجتماعی حضور یابند. عایقی مفید و موثر به نام هویت انسانی وجود دارد که سبب ایجاد جریانی سالم و آسیب­ناپذیر در روابط میان زن و مرد می­شود. بر این مبنا، مرد باید در زیرساخت­های فکری خویش، تصویر درستی از زن به­عنوان یک شخصیت ارجمند، پاک، با کرامت و با حرمت داشته باشد و زن نیز باید در روساخت­های رفتاری­اش که وجوه ارتباطی او را در پوشش­، گفتار و حرکات نمایان می­سازد، حرمت و کرامت زن بودن خود را نشان دهد. (نیکزاد، 1383)

ممکن است تصور شود که وجوب حجاب زن در هنگام حضور در جامعه و ارتباط با جنس مخالف، عاملی برای محدود کردن زن در ارتباطات اجتماعی است در حالی که پوشش زن در برابر مردان بیگانه، اختصاص به شریعت اسلام ندارد و در میان برخی از ادیان دیگر چه در گذشته

 

و چه در زمان حال، مطرح بوده و هست. آن ‌چه به­عنوان پوشش برای زنان در اسلام مقرر شده است، بدین معنا نیست که از خانه بیرون نروند بلکه بدین معناست که زن در معاشرت و ارتباط با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد. در این رابطه، خداوند متعال­می‌فرماید: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمن بگو که جلباب‌ها (روسری‌های بلند)­ی خود را به خود نزدیک سازند (یا بر خویش فرو افکنند) این کار برای این‌ که شناخته شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند، بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.» (احزاب، 60-59)

راه حل صحیح اسلام توجه به امیال حقیقی و واقعی انسان­ها و ارضای آن در حد لازم و سالم به نحوی است که مزاحم رشد معنوی و قرب او نگردد و از سوی دیگر با برطرف کردن زمینه­های سوء­تاثیر، به­راحتی بتواند راه کمال را طی کند. اصل رابطه­ی دختر و پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روشمند و نظاممند کرده است زیرا اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی، بخواهد به طور کامل ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و شرایط خاص خود باشد. اسلام می­خواهد انواع لذت­های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد و از این طریق آرامش روحی و روانی و پیوندهای عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود .بی­شک زندگی واقعی آن است که با طراوت، آسایش، علم، آزادی، عدالت، برابری، برادری، تعاون و یک­دلی همراه باشد؛ در واقع زندگی، خود تلاش، طراوت، پیش­رفت و رشد است. اسلام، همواره ارزش­های اجتماعی مربوط به خانواده، مانند حرمت قائل شدن برای زندگی فرزندان، احترام متقابل میان مرد و زن و رفع تبعیض در تربیت بین دختر و پسر را مورد تاکید قرار داده است (مسجدجامعی، 1386)

منابع

1. احمدی، علی­اصغر (1381) «تحلیلی بر روابط دختر و پسر در ایران»، ت‍هران‌: ان‍ج‍من‌ اول‍ی‍اء و م‍ربی‍ان‌ ج‍م‍ه‍وری‌ اس‍لام‍ی‌ ای‍ران‌‏،

2. اسفندیاری، سرور (1385) «آموزش عالی: تفکیک یا اختلاط، گزینه­ی برتر؟»  پیام زن، 175(شماره مهر)

3. بیگدلی، زهرا (1386) «هیچ فقهی اختلاط زن و مرد را تایید نمی­کند: گفت­وگو با سخن­گوی سابق جامعه­ی مدرسین حوزه­ی علمیه­ی قم» نشریه­ی اعتماد، شماره 4/5/1386

4. شریعتی سبزواری، محمدباقر ( 1382) «روابط زن و مرد نامحرم» معارف اسلامی، فروردین، شماره­ی54، ص140-134

5. مسجدجامعی، علی­رضا (1386)، اسلام آئین برگزیده: نگاهی اسلامی به دین­شناسی تطبیقی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص405، 408

6. مطهری، مرتضی (1377) مسئله‌ی حجاب، قم: انتشارات صدرا.

7. مطهری، مرتضی (1374) اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، قم: انتشارات صدرا.

8. نیکزاد، عباس (1383) «روابط زن و مرد از دیدگاه اسلام: ترویج، تعطیل، تردید»، کتاب زنان، سال هفتم، شماره 25، ص 117-150

سوتیترها:

یکی از عوامل مهم در ایجاد اختلال در روابط بین دو جنس در جامعه­ی ما، می­تواند فقدان آموزش صحیح در مورد محرم و نامحرم در بستر خانواده­ها باشد.

 بسیاری از خانواده‌ها اختلاط بین بعضی اعضای فامیل مثل روابط صمیمی بین دخترعمو و پسرعمو، دخترعمه و پسردایی و بالعکس را که با یک­دیگر نامحرم هستند، مجاز می‌دانند،

 

اصل رابطه­ی دختر و پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روشمند و نظاممند کرده است زیرا اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی، بخواهد به طور کامل ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و شرایط خاص خود باشد.

 

یکی از مهم­ترین پیامدهای مثبت جداسازی محیط­های مختلط زنان و مردان، سلامت جامعه و جلوگیری از ناهنجاری­های روحی و روانی است.

رابطه­ی دختر و پسر که به علت نیازهای اجتماعی گریزناپذیر است، در صورتی یک رابطه­ی اجتماعی سالم و رشد یافته خواهد بود که فارق از احساسات و تمایلات عاشقانه و جنسی باشد و طرفین با محترم شمردن اصول و عقاید دینی و مذهبی و اخلاقی مورد قبول جامعه­ی خودشان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

 

منابع

1. احمدی، علی­اصغر (1381) «تحلیلی بر روابط دختر و پسر در ایران»، ت‍هران‌: ان‍ج‍من‌ اول‍ی‍اء و م‍ربی‍ان‌ ج‍م‍ه‍وری‌ اس‍لام‍ی‌ ای‍ران‌‏،

2. اسفندیاری، سرور (1385) «آموزش عالی: تفکیک یا اختلاط، گزینه­ی برتر؟»  پیام زن، 175(شماره مهر)

3. بیگدلی، زهرا (1386) «هیچ فقهی اختلاط زن و مرد را تایید نمی­کند: گفت­وگو با سخن­گوی سابق جامعه­ی مدرسین حوزه­ی علمیه­ی قم» نشریه­ی اعتماد، شماره 4/5/1386

4. شریعتی سبزواری، محمدباقر ( 1382) «روابط زن و مرد نامحرم» معارف اسلامی، فروردین، شماره­ی54، ص140-134

5. مسجدجامعی، علی­رضا (1386)، اسلام آئین برگزیده: نگاهی اسلامی به دین­شناسی تطبیقی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص405، 408

6. مطهری، مرتضی (1377) مسئله‌ی حجاب، قم: انتشارات صدرا.

7. مطهری، مرتضی (1374) اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، قم: انتشارات صدرا.

8. نیکزاد، عباس (1383) «روابط زن و مرد از دیدگاه اسلام: ترویج، تعطیل، تردید»، کتاب زنان، سال هفتم، شماره 25، ص 117-150