نامها
برخى از آنها به ترتیب حروف الفبا چنین است:
انسیّه: زنى که به ویژگىهاى خوب انسانى آراسته شده است.
بتول: پاک و دور از هر گونه آلودگى.
تقیّه: پاک و بىگناه.
حبیبه: دوست و رفیق، دوستداشتنى.
حرّه: آزاده؛ زنى که اسیر شهوتها نیست.
حوراء: 1. فرشته، زنِ آراسته به ویژگىهاى فرشتگان. 2. زن یا دخترى که چشمانى سیاه و گرد و پلکهاى باریک داشته باشد. 3. یا این که داراى چشمانى کاملاً سپید یا (مردمک آن) کاملاً سیاه باشد. 4. یا داراى اندامى به تمام معنا سپید باشد. 5 . یا چشمانى مشکى همچون چشمان آهو داشته باشد.1
حوریه: زن بهشتى؛ فرشته خصال.
راضیه: زنى که به آن چه خداوند برایش نوشته، خرسند است.
راکعه: اهل رکوع و فروتنى در برابر خداوند.
رشیده: فهمیده و اندیشمند.
رضیّه: زنى که به مقامِ خرسندى از خداوند رسیده است.
ریحانه: گل خوشبوى؛ لطیف و مهربان )تعبیر لطیفى از زن(.
زکیّه: پاک و پارسا.
زهراء: درخشنده و تابان.
زهره: درخشان و نورانى.
ساجده: بانویى که در پیشگاه خداوند سجده کند.
سعیده: خوشبخت.
سیّده: سَرور و خانم.
شهیده: بانویى که در راه خدا جانش را فدا نماید.
صابره: شکیبا و بردبار.
صادقه: راستگو و درست کردار.
صدوقه: راستگو با کردارى درست.
صدّیقه: زنى که در راستگویى شهره و در عمل نیز درست کردار باشد.
طاهره: بانوى پاکدامن و دور از بدى.
طیّبه: پاک و پاکیزه.
عارفه: بانویى با شناخت و درکِ کامل.
عالیه: بلند همت و دوراندیش.
عدیله: نظیر و مانند؛ فاطمه زهراعلیها السلام را «عدیله مریم» مىنامند، زیرا این دو بانو در پاکى و پاکدامنى ضرب المثل هستند.
عَذراء: پاکدامن.
عزیزه: ارجمند و گرانقدر.
علیمه: دانشمند و آگاه.
فاضله: باارزش و صاحب فضیلت.
فاطمه: بریده شده از آتش، نادانى و هر بدى.
فریده: یگانه؛ دُرّ نفیس.
کریمه: زنى که اهل کَرم، جود و گشادهدستى است.
کوثر: خیر فراوان.
کوکب: درخشنده و درخشان.
مبارکه: بانویى که در او خیر بسیار باشد.
مبشِّره: بشارت دهنده، زن مژدهآور.
محدِّثه: زن حدیث کننده.
محموده: پسندیده، زن مورد پسند خداوند.
مرضیّه: خانمى که خداوند نیز از وى خرسند است.
مطهَّره: زن پاک و دور از زشتى.
معصومه: بانویى که هیچ گاه گناه نمىکند.
ملهمَه: خانمى که خداوند بر دل او الهام مىکند.
ممتَحَنَه: زنى که از آزمونها سرافراز بیرون آمده است.
منصوره: یارى شده.
موفّقَه: بانویى که هماره توفیق خداوند همراه وى باشد.
مهدیّه: خانمى که آفریدگار او را هدایت کرده است.
مؤمنه: بانویى که پروردگار و روز قیامت را باور دارد.
ناعِمه: زن پرطراوت، شاداب.
نقیّه: پاک و بىگناه.
والهه: شیفته و عاشق.
وحیده: یگانه، تنها و بىهمتا.2
برخى گفتند از میان نامها، لقبها و کنیههاى این بانو، تنها «اسامى» وى را باید به عنوان نام بر فرزند نهاد؛ اما برخى از بزرگان، همه آنها را به سانِ تبلورهاى یک آیینه دانستهاند که مىتوان بر یک دختر نهاد. علّامه کجورى در کتاب «خصائص فاطمیه» یکصد و سى و پنج لقب را براى ایشان برمىشمارند.3 روشن است هر کدام از این اسامى و القاب که بیهوده بر ایشان نهاده نشده است، بیانگر بُعدى از ابعاد وجودى آن بزرگوار، و شکوفهاى از درخت شکوفاى انسانیت و کمال اوست.
آیه تطهیر
«إنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتَ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً3»؛ ترجمه: «خداوند اراده کرده پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.»
آیه تطهیر به صریحترین وجه و با تأکیدهاى فراوان، به طهارت اهل بیتعلیهم السلام گواهى مىدهد. روایات بسیارى بر طهارت و عصمت اهل بیتعلیهم السلام شهادت مىدهد.
در میان آیاتى که شخصیت والا و الهى اهل بیتعلیهم السلام را به امّت اسلامى معرفى مىکند، آیه تطهیر جایگاه ویژه و بسیار قابل توجهى دارد. طهارت روحى به معناى خاص آن که چیزى جز مقام عصمت نیست، محور اساسى در این آیه است، و این مسألهاى بسیار اساسى در معرفى اهل بیتعلیهم السلام به ویژه حضرت فاطمهعلیها السلام و ملاک مهمى در مرزبندىهاى کلامى و اعتقادى است.
امام علىعلیه السلام با استناد به آیه تطهیر، عصمت و طهارت زهراى مرضیهعلیها السلام را یادآور مىشود. پس از آن که خلیفه اوّل با فاطمهعلیها السلام به منازعه برخاست و فدک را که در اختیار آن حضرت بود، مصادره کرد و اعتنایى به دعاوى آن حضرت نکرد و شاهدانش را قبول ننمود، حضرت علىعلیه السلام فرمود:
«اگر کسى ادعا کند که ]نعوذ باللّه[ زهرا مرتکب «منکر» شده است و بر ادعاى خود شاهدانى هم بیاورد و تو او را تصدیق کنى، کتاب خدا را تکذیب کردهاى، زیرا آیه تطهیر، شهادت خدا بر طهارت زهراست.»4
این طهارت، افزون بر طهارت روحى، شامل انواع طهارتها و پاکیزگىهاى جسمى نیز مىشود.
یکى از پژوهشگران معاصر در تحقیق خود به 1300 عنوان کتاب مراجعه و عصمت بانو را با کمک آیه تطهیر و حدیث کساء ثابت کرده است.
تحقیقات پردامنه و دقیقى که مفسران، محدثان و دانشمندان علوم و معارف اسلامى در کتابهاى مبسوط اعتقادى و بر اساس اسناد و مآخذ معتبر انجام دادهاند، نشان مىدهد که هدف و منظور آیه شریفه از اهل بیت، پنج تن از یاران کساء از دودمان عترت و رسالتاند؛ یعنى رسول خداصلى الله علیه وآله ، على بن ابىطالب، فاطمه، حسن و حسینعلیهم السلام و نه دیگران. نگاهى به منابع معروف و معتبر دانشمندان نامآور شیعه و اهل سنت، نکات مهمى را در این زمینه روشن مىسازد؛ از جمله جلالالدین سیوطى دانشمند بزرگ اهل سنت در تفسیر معروف الدُرّ المنثور، در تفسیر و توجیه این آیه شریفه، بیش از بیست حدیث از راههاى مختلف آورده که ثابت مىکند منظور از اهل بیت همان پنج بزرگوار از اهل کساء هستند.
دیگر دانشمند اهل سنت، ابنجریر طبرى، بیش از پانزده حدیث نقل کرده که منظور این آیه از «اهل بیت»، همان پنج بزرگوار هستند؛ روزى که آنان اجتماع نورانى یاران کساء را تشکیل دادند، پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله دست به دعا برداشت و به درگاه خداوند متعال عرض کرد: «خداوندا! اینان اهل بیت من هستند؛ بدى را از آنان دور ساز و آنها را پاک و پاکیزه بدار.»
امسلمه، یکى از همسران با فضیلت رسول خداصلى الله علیه وآله به استناد کتب و تواریخ معتبرى که مورد توجه عموم علما و محققان اسلامى قرار دارد، در این باره مىگوید:
«اجتماع این پنج تن نورانى و بزرگوار در خانه من بود. هنگامى که آن روز، دعاى رسول خدا را درباره اهل بیت رسالت شنیدم، در محضر مقدس پیامبر عرض کردم: من هم از اهل بیت هستم؟ آیا دعاى رسول اللّه شامل من نیز مىشود؟ رسول خدا در پاسخ من عباى خود را بر سر یاران کساء کشید و با لحنى محکم و استوار، فرمود: اى امسلمه، البته تو در مسیر حق هستى، اما خدا گواه است مشمول اهل بیت نیستى.»
آرى، احادیث و اخبار فراوانى در این باره از اهل بیت عصمت و طهارت و رسالت نقل شده است که از سویى نشان مىدهد شایستگى اهل بیت بودن تنها به آن بزرگواران اختصاص دارد و از سویى سایر اعضاى خانواده و وابستگان پیامبران، حتى همسران رسول خدا را اهل بیت، - به معناى الهى و آسمانىاش که منظور و مراد آیه شریفه است - نمىداند.
محدثان بزرگ و نامدارى از اهل سنت نیز، در حد تواتر، روایاتى در این باره نقل کردهاند. در این روایات آمده است که پس از نزول آیه شریفه بر قلب مبارک پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله صبحگاهان که آن حضرت از خانه بیرون مىآمد، به هنگام عبور از مقابل خانه فاطمهعلیها السلام به صداى بلند اهل آن خانه را فرامىخواند و فرمود:
«الصّلوة! الصّلوة! أهلَ البَیت، إنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذهبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أهلَ البَیْت وَ یُطَهِّرَکُم تَطْهیراً ...
نماز! نماز! ... خاندان رسالت خداوند اراده کرده است که شما را پاک و پاکیزه گرداند و از بدىها و پلیدىها دور سازد ... .»
این عمل رسول اللّهصلى الله علیه وآله و تکرار عبارات مزبور از شش تا هشت یا نُه ماه )با توجه به اختلاف در روایات( ادامه داشت و در طول این مدت، هر روز به هنگام سحرگاهان، این عمل و بیان همین کلمات از سوى ایشان تکرار مىشد.
از آن جا که این آیه از سویى با حضرت زهراعلیها السلام و از سویى دیگر با حدیث کساء پیوند خورده است، و برخى در سند یا متن این حدیث کیمیاگر تردید مىکنند، تأکید مىکنیم که روایتهایى که درباره حدیث کساء وجود دارد، از راههاى گوناگونى نقل شدهاند. مثلاً روایت امام علىعلیه السلام از این رخداد تاریخى، حداقل در 8 منبع اهل سنت آمده است.5 همچنین روایت انس بن مالک، دست کم در 35 منبع6، روایت عایشه حداقل در 43 منبع7، روایت امسلمه از این واقعه دست کم در 93 منبع8، روایت ابوسعید خدرى حداقل در 47 منبع9، روایت واثلة بن اصقع دست کم در 15 منبع10، روایت ابنعباس حداقل در 6 منبع11، روایت ابوالحمراء دست کم در 25 منبع12، روایت عمر بن ابىسلمه از این ماجرا حداقل در 15 منبع13، روایت عامر بن سعد دست کم در 9 منبع14 و روایت سعد بن مالک حداقل در 6 منبع15 آمده است.
ضرورى است یادآورى کنیم تقریباً تمامى این منابع که در این روایات آیه تطهیر و حدیث کساء را در مورد آن بانو نقل کردهاند، از اهل سنت هستند.16
در یک جمعبندى باید گفت درباره حدیث کساء سه دیدگاه مطرح شده است:
1. این حدیث جعلى است و بعدها پدید آمده است.
2. اصل اجتماع پنج بزرگوار زیر این پوشش مسلّم است؛ اما متن حدیث کساء، متنى نیست که در پایان مفاتیح الجنان آمده؛ بلکه به طور پراکنده و گسسته در کتابهاى حدیثى نقل شده است.
3. نه تنها اصل این رخداد تاریخى مسلّم است، بلکه متن صحیح هم همین متن پایانى مفاتیح الجنان است.
حضرت آیت اللّه مکارم شیرازى در فرجام کتاب مفاتیح نوین در این باره مىنویسد:
«اصل حدیث کساء میان شیعه و اهل سنت بسیار مشهور و معروف است و جاى هیچ گونه تردیدى نیست که رسول خداصلى الله علیه وآله در منزل حضرت زهراعلیها السلام و یا در خانه خودش زیر پارچهاى شبیه عبا قرار گرفت و حضرت على و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسینعلیهم السلام را زیر آن جاى داد و از آنان به عظمت و بزرگى یاد نمود و آن جمع را مصداق آیه «إنّما یریدُ اللّه لیُذهبَ عنکمُ الرّجسَ أهلَ البیتِ و یطهّرکم تطهیراً؛ همانا خداوند مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» معرفى کرد.
آن چه در این جا به عنوان حدیث کساء نقل مىشود، حدیث مشروح و مفصلى است که برابر روایتى، خواندن آن به این نحو، داراى پاداش و آثار و برکات فراوانى است. و در ذیل آن آمده است: «در هر محفلى که شیعیان و علاقهمندان ما این حدیث را بخوانند، رحمت الهى بر آنان نازل مىشود، فرشتگان براى آنها استغفار مىکنند، اندوه غمزدگان برطرف مىشود و حاجات روا خواهد شد.»
این حدیث نخستین بار در کتاب منتخب طریحى )متوفاى 1085ق( از علماى قرن یازدهم آمده است. محدّث بزرگوار، مرحوم حاج شیخ عباس قمى، در منتهى الآمال، در شرح زندگانى امام حسینعلیه السلام پس از بیان این نکته که «حدیث اجتماع خمسه طیبهعلیهم السلام » تحت کساء از احادیث متواتره است، مىنویسد: «اما حدیثِ معروف به حدیث کساء که در زمان ما شایع است، به این کیفیت در کتب معتبر و معروف و اصول حدیث و مجامع متقنه محدثین دیده نشده، مىتوان گفت از خصایص کتاب منتخب است.»
از این رو، جناب ایشان آن را در مفاتیح الجنان نیاورده است و ناشران بر خلاف میل آن بزرگوار آن را در پایان مفاتیح اضافه کردهاند.
پس از کتاب منتخب، این حدیث در کتاب عوالم آمده است. صاحب کتاب عوالم )شیخ عبداللّه بحرانى( از شاگردان مرحوم علّامه مجلسى و از علماى قرن دوازدهم است. در این کتاب براى این حدیث سندى ذکر کرده است که از جهاتى جاى تأمل دارد:
الف( سند این حدیث مطابق نسخه خطى موجود در کتابخانه یزد، در متن کتاب نبوده است، بلکه در حاشیه آن آمده است و خط آن نیز با خط متن که دستخط صاحب عوالم است، متفاوت مىباشد.
ب( برخى از افراد سلسله سند، حدود هشتاد سال با یکدیگر فاصله دارند که قاعدتاً یکى از آنها نمىتواند از دیگرى نقل حدیث نماید.
ج( بعضى از افراد این سند در کتب رجالى توثیق نشدهاند.
ولى از آن جا که محتواى حدیث اشکال خاصى ندارد و بعضى از علما به قراءت آن اهمیت مىدادند و با توجه به «احادیث من بلغ» مىتوان آن را به «قصد رجا» و به امید برآورده شدن حاجات خواند.»
محوریت حضرت زهراعلیها السلام در این حدیث، آگاهى بىواسطه ایشان از گفت و گوى میان پروردگار، فرشتگان، ساکنان آسمان، دیدن جبرئیل، شنیدن سخنان جبرئیل و پیامبرصلى الله علیه وآله و ... بخشى از معارف بلند این حدیث است.
پاىبندى آیاتى چون فاضل قفقازى )پدر آیت اللّه فاضل لنکرانى(، قاضى طباطبایى )البته با رعایت آدابى خاص هنگام تلاوت(، گلپایگانى، بهاء الدینى و ... در قراءت این حدیث و نقل آن از سوى معاصرانى مانند آیت اللّه مرعشى نجفى در ملحقات احقاق الحق و پیش از او آیت اللّه سید محمدکاظم یزدى در عروة الوثقى، به اطمینان انسان مىافزاید.
درخور یادآورى است که کساء در زبان عربى نوعى عباست که بر دوش اندازند و گاهى نیز به عنوان زیرانداز و روانداز از آن استفاده مىشود. این عبا را از «خیبر» براى پیامبر آورده بودند. از آن رو که در این حدیث، لفظ کساء و داستان کساء بر سر کشیدن آمده، آن را «حدیث کساء» نامیدهاند. چنان که سوره مائده را از آن جهت که لفظ مائده در آن آمده بدین نام خواندهاند. نیز این پنج شخصیت نورانى پاک را «خمسه طیبه» یا «پنج تن آل عبا» و حضرت حسین را «خامس آل عبا» لقب دادهاند.
این لقب نزد مسلمانان صدر اسلام و اصحاب رسول خدا شهرت داشته، چنان که جابر بن عبداللّه انصارى در هنگام زیارت امام حسین در روز اربعین، آن حضرت را به «خامس اصحاب الکساء» خطاب مىنماید.17
چه بسا این همه پاىفشارى بر خواندن این حدیث شریف در محافل دینى، به خاطر ابعاد گوناگون و سازنده محتواى آن است که اگر همراه با خواندن به آنها توجه شود، در بهبود رفتارهاى آدمى در عرصههاى مختلف زندگى نقشى اساسى خواهد داشت. برخى از آن نکات عبارتاند از:
1. بر خلاف باور عمومى رایج در جوامع اسلامى امروز - تا چه رسد به هزار و چهار صد سال پیش - در این ماجرا، مرد بر زن )پیامبرصلى الله علیه وآله و علىعلیه السلام بر فاطمهعلیها السلام ( سلام مىکند، و این هم به خاطر مقام این بانوست و هم به خاطر این فرمان دینى که هر کس وارد جایى مىشود، باید بر کسى که در آن جاست سلام کند.
2. از نوع «برخورد» مادر با فرزندان و «پاسخ»هایش آشکار مىشود فضاى خانه آنان تا چه اندازه صمیمى بوده است )مثلاً هنگامى که حسن و حسین کوچک به مادر سلام مىکنند، مادر، افزون بر پاسخ، دو جمله عاطفى نیز بر آن مىافزاید و مىگوید: «درود بر تو اى روشنى چشم و میوه دل من.» و تأثیر جوشش محبت در خانه در رشد سالم شخصیت کودکان بر کسى پوشیده نیست(.
3. همان گونه که در احادیث آمده، برخى از خوشبویى کوچه درمىیافتند پیامبر از آن جا عبور کرده است. همچنین فرزندان و همسر ایشان از بوى خوش خانه درمىیافتند پیامبر آن جا آمده است. و با توجه به اهمیت خوشبویى در روابط اجتماعى، این امر نشانگر جایگاه مهم آن در زندگى مسلمانان صدر اسلام - با وجود فقر اقتصادى - است.
4. بچهها با آن که کوچکاند )چهار یا پنج سال(، مىدانند براى ورود به حریم خصوصى افراد، باید اجازه بگیرند )خود امام على و حضرت زهراعلیها السلام نیز اجازه ورود مىگیرند(.
5 . پاسخ پدربزرگ نیز تنها جواب سلام نیست، همراه با جملهاى عاطفى است.
6 . نوع برخورد عاطفى مادر با هر دو پسر، یکسان و به دور از تبعیض است.
7. رفتار زن و شوهر با یکدیگر هم خشک و رسمى نبوده و جملهاى به احوالپرسى افزوده شده که آن را تلطیف کرده است.
8 . از تعبیر رسول خداصلى الله علیه وآله ، جایگاه امام علىعلیه السلام در نزد وى فهمیده مىشود.
9. فرستاده خدا، با سخنى که درباره حسن، حسین، امیر مؤمنان و فاطمهعلیها السلام مىگویند، همسانى آنان را با خود آشکار مىسازد و هر گونه مهربانى با آنها را مهربانى با خود و به خشم آوردن و نبرد با آنان را جنگیدن با خود اعلام مىکند؛ و چنین چیزى نمىتواند در منطق دینى درست باشد، مگر آن که آنان نیز «معصوم» باشند و آینه خشم و مهر خداوندى.
10. محور هستى بودن این دُردانههاى آفرینش نیز از تعابیر خداوند فهمیده مىشود.
11. پیش از این آوردیم که آیه تطهیر این پنج تن را فرامىگیرد.
12. تشویق - بلکه فرمان - به خواندن این حدیث ارزشمند در محافل دینى.
13. برکتها و خجستگىهاى قراءت این حدیث.
14. رستگارى شیعیان راستین و ... .
5 . آیه کوثر
«إنّا اعطیناکَ الکَوثَر × فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ × إنَّ شانِئَکَ هو الأبْتَرُ18 «؛ ترجمه: «ما به تو کوثر ]= خیر و برکت فراوان[ عطا کردیم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن. )و بدان( دشمن تو قطعاً بریدهنسل و بىعقب است.»
این سوره که کوتاهترین سوره قرآن کریم است، در مکه نازل شده است. زمانى که عبداللّه و قاسم، دو فرزند رسول اللّهصلى الله علیه وآله ، وفات کردند، دشمنان آن حضرت براى تضعیف روحیه ایشان زبان به طعن و شماتت گشودند و عاص بن وائل، پیغمبر خاتم را «ابتر» خواند. خداوند حکیم در قرآن کریم، پیامبرش را این چنین خشنود نمود.
براى کلمه «کوثر» در این سوره، بیش از 25 معنا و احتمال مطرح کردهاند که از جمله آنها مىتوان به چشمهاى در بهشت و حوض کوثر که در روایات شیعه و سنى به چشم مىخورد، اشاره کرد.
قرطبى، مفسر مشهور اهل سنت، على رغم آن که بین این دو معنا و آیات دیگر سوره تناسبى نمىبیند و بدان اعتراف دارد، با وجود این، چون براى معانى دیگر «کوثر» مؤیدى از روایات نیافته، همین دو معنا و احتمال را برگزیده است.
از دیدگاه مفسر عالىقدر شیعه، علامه طباطبایىقدس سره مناسبترین معنا، با توجه به معناى آخرین آیه - که دشمن آن حضرت را «ابتر» معرفى کرده و مایه دلگرمى و آرامش خاطر رسول اللّهصلى الله علیه وآله شده و طبعاً وجود آن لغو و بىفایده نیست - «کثرت ذریه پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله » است.
اگر «خیر کثیر» هم مراد باشد یقیناً یکى از مصادیق آن، فراوانى نسل آن حضرت است که نوید اعطاى فرزندان فاطمهعلیها السلام به عنوان ذریه رسول اللّهصلى الله علیه وآله به آن حضرت داده مىشود.
پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله مأمور مىشود به شکرانه این نعمت بزرگ در پیشگاه باعظمت خداى سبحان سر تعظیم فرود آورد و نماز گزارد و قربانى نماید.
در پایان سوره، خداوند متعال، براى دلجویى از پیامبرش و کوبیدن دشمنان آن حضرت، فرد عیبجو و کینهتوزى را که پیامبر را ابتر خوانده بود، ابتر معرفى مىکند و بر آن تأکید مىورزد:
«إنّ شانِئَکَ هو الأبْتَر؛ دشمن تو قطعاً بریدهنسل و بىعقب است.»
چند نکته درباره کوثر:
1. کثرت نسل پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله از طریق دختر گرامىاش، حضرت فاطمه زهراعلیها السلام ، به گواه تاریخ، از اخبار غیبى قرآن کریم است، به طورى که فخر رازى مفسر مشهور و متعصب اهل سنت به این واقعیت به عنوان یکى از معانى احتمالى «کوثر» اعتراف کرده است.
انقطاع نسل عاص بن وائل، طعن زننده به رسول اللّهصلى الله علیه وآله نیز از اخبار غیبى قرآن به شمار مىرود.
سخن امام مجتبىعلیه السلام به عمرو بن عاص - وزیر و مشاور حیلهگر معاویه - نیز گواه بر این انقطاع نسل و ردّ دیدگاه راویانى است که فردى غیر از عاص بن وائل را مراد سوره شمردهاند.
2. گسترش اسلام که منشأ خیرات و برکات فراوانى در طول تاریخ بوده، مىتواند مصداق «کوثر» و «خیر کثیر» باشد. این برکات از جانشینان پیامبر خداصلى الله علیه وآله است که همگى از فاطمه زهراعلیها السلام نشأت مىگیرند.
امروز پس از گذشت بیش از هزار و چهار صد سال، خداوند چنین افتخارى را در جهان به پیامبرش عطا فرمود، به طورى که صدها میلیون انسان یا پیرو دین اویند یا علاقهمند به شخصیت والاى او، در حالى که اثرى از نام دشمنانش باقى نمانده است.
3. آخرین آیه این سوره، وعده نصرتى به رسول اللّهصلى الله علیه وآله است تا او را در تداوم رسالتش دلگرم و امیدوار سازد و بداند که آثار و برکات وجودى او دوام خواهد یافت و از دشمنانش اثرى باقى نخواهد ماند و این وعده، لااقل در این سوره نتیجه عیبجویى یکى از مشرکان نسبت به پیامبر الهى و نشانگر این واقعیت است که در افتادن با حق و حقیقت و بندگان برگزیده خدا، سبب سقوط و انحطاط خواهد شد.
4. این سوره کوچکترین سوره قرآن است، اما به حکم تحدى قرآن، بسیار باعظمت است. خداوند چنین مىفرماید:
«و اگر درباره آن چه بر بنده خود ]= پیامبر[ نازل کردهایم شک و تردید دارید، )دست کم( یک سوره همانند آن را بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - )براى این کار( فراخوانید اگر راست مىگویید.»19
بر همین اساس، در طول تاریخ، دشمنان اسلام که از هیچ تلاشى براى سرکوب اسلام فروگذار نبودند، از آوردن سوره کوچکى همانند این سوره عاجز ماندند.
5 . نزول چنین سورهاى و چنین تعبیر بلندى )کوثر( درباره فاطمهعلیها السلام ، در عهد جاهلیت که زن نه تنها از کمترین حقوق انسانى برخوردار نبود، بلکه تولد دختر مایه ننگ و سرافکندگى بود و دختران زنده به گور مىشدند، نشانگر جایگاه ارزشمند زن در مکتب اسلام است.
سوره کوثر که در شأن و منزلت حضرت زهراعلیها السلام نازل شده، داراى ویژگى ژرف و شگرفى است، به گونهاى که همه کلمات کلیدى آن، یعنى «أعطینا»، «کوثر»، «فصلّ»، «انحر»، «شانىء» و «أبتر»، فقط یک بار در کل قرآن به کار رفتهاند.
پی نوشت
1. لغتنامه دهخدا، حرف حاء.
2. نامها و لقبهاى فاطمه زهراعلیها السلام /98-96.
3. الاحتجاج 92/1.
4. زندگانى حضرت زهراعلیها السلام، محمدباقر مجلسى، مترجم و محقق: محمد روحانى علىآبادى /898 .
5. همان /900-898.
6. همان /901-900.
7. همان /905-901.
8. همان /907-905.
9. همان /907.
10. همان /908-907.
11. همان /909-908.
12. همان /909.
13. همان /910-909.
14. همان.
15. همان /910.
16. ششصد پرسش و پاسخ پیرامون حضرت زهرا /133-132.
17. قرآن کریم، سوره کوثر، آیات 1 تا 3.
18. قرآن کریم، سوره بقره، آیه 23.
19. مطالب این بخش، از کتاب ریحانة الرسول، درّ مکنون خزانه الهى نقل شده است.