زینت پدر


 

اشاره

«زینب» در لغت به معنای «درخت نیکومنظر» و گاهی به معنای «زینت پدر» آمده است. حضرت علی(ع) دو یا سه دختر به نام زینب داشته و دختر بزرگ آن حضرت، زینب کبرا(س) است و اوست که در واقعه‏­ی عاشورای سال شصت و یک هجری به همراه امام حسین(ع) بوده است. حضرت زینب(س) از زنان دانشمند و شجاع تاریخ است. فضائل آن بانو و جلالت شأنش بسیار والاست. آن حضرت، همسر پسر عمویش «عبدالله بن جعفر بن ابی‏طالب» بود و پنج فرزند داشت. حضرت زینب(س) به هنگام عزیمت امام حسین(ع) به عراق، برادر را همراهی کرد و در واقعه­ی کربلا دو پسرِ آن بانو به نام‏های «محمد» و «عَوْن» به شهادت رسیدند. ایشان از سوی حضرت امام حسین(ع) سرپرستی اهل ‏بیت آن حضرت و حفظ و نگه­داری مقام ولایت کبرا، امام سجاد(ع)، را در هنگام بیماری برعهده داشت. شیرزن کربلا با روحیه‏ای قوی و شهامت زاید الوصف خود توانست آن امانت بزرگ را در آن شرایط سخت و سنگین اسارت، به درستی و شایستگی به منزل رساند. خطبه‏های مردانه و رسوا کننده­ی‏ حضرت زینب(س) در مجلس ستم «عبیدالله بن زیاد» در کوفه و «یزید بن معاویه» در شام که کاخ ظلم و جور فرعون زمان را به لرزه درآورد، شهره­ی‏ تاریخ است.

 

میلاد نور

سحرگاه پنجم جمادی‌‌ الاول سال پنجم هجرت، آغوش زمان، حقیقت تاریخ را در آغوش کشید؛ سپیده‌‌ای در خانه‌ی علی و فاطمه دمیدن گرفت و تمامی حاضران، چشم­شان به دیدن این تازه­مولود روشن می‌شد.

لقب «عقیله» را برای او انتخاب فرمودند. عقیله، در لغت، زن والامقام و کریمه را گویند که بین خاندان عزیز و ارجمند باشد. بعضی از مورخین نیز می‌نویسند کنیه­ی او «ام کلثوم» بود.2

 

کودکی و آغاز دشواری­های زینب(س)

محنت‌‌ها و رنج‌‌های زینب کبری(س) پس از رحلت رسول اکرم(ص) و با اولین انحراف و ضایعه در جهان اسلام آغاز شد. در واقع این بانو فقط پنج بهار از عمر خود را در آسایش و دور از غم و اندوه به سر برد. جدایی و فراق جدّ بزرگوارش و مصیبت از دست دادن آن وجود مقدس از یک طرف و توطئه­ی سقیفه‌ی بنی‌‌ساعده و انحراف و تغییر مسیری که در اسلام پدید آمد از طرف دیگر، هجومی سخت و توان‌‌فرسا بر زینب آورده و درهای غم و اندوه را به رویش گشوده بود. از آن پس دشواری­ها و گرفتاری­ها تا پایان عمرش استمرار داشت و تنها چیزی که توانست به رنج‌‌های پنجاه ساله‌ی آن بانوی مکرمه خاتمه دهد، رحلت از دنیا بود. پس از مادرش زهرای اطهر(س) هیچ‌کدام از زنان عالم به اندازه‌ی زینب مصیبت ندیده است. به یقین، هیچ‌ زنانی توان صبر و تحمل در برابر آن همه مشکلاتی که بر زینب وارد شده، نداشته و ندارد.3

دشواری­های زینب از دشواری­های برادرش امام حسین(ع) بیشتر بوده است.4

«محمدجواد مغنیه» می‌گوید: «هر کس تاریخ این بانو را بخواند، درمی‌یابد که سختی‌‌ها و رزایا و یک سلسله دشواری­ها، حلقه‌‌های به هم پیوسته‌ای مانند زنجیر پدید آوردند که سرتاسر زندگی او را از ابتدا تا پایان عمرش دربرگرفته و احاطه نموده است؛ به طوری که وی را «ام المصایب» لقب داده‌اند و هر گاه این لقب گفته شود، زینب به ذهن می‌آید که عَلَم خاص برای او شده است».5

 

حجاب و عفت زینب(س)

زینب(س) شب‌هنگام که همه جا تاریک می‌شد و مردم به خواب می‌رفتند، برای زیارت قبر جدّش از خانه خارج می‌شد.6 روایت شده است که هر گاه زینب(س) به زیارت قبر رسول خدا(ص) می‌رفت، امام حسن(ع) در یک جانب او و امام حسین(ع) در جانب دیگرش و حضرت علی(ع) هم پیشاپیش او حرکت می‌کردند، و وقتی که به نزدیک قبر می‌رسیدند، حضرت علی(ع) جلوتر حرکت کرده، نور چراغ‌ها را کم می‌کرد. روزی امام حسن(ع) از علت کار پرسید. حضرت فرمودند: «به جهت این ‌که نمی‌خواهم احدی چشمش به قامت خواهرت بیفتد.»7

«یحیی مازنی» می‌گوید: «من مدت زیادی در همسایگی خانه­ی امیرالمؤمنین(ع) سکونت داشتم. در طول این مدت، نه قامت زینب را دیدم و نه صدای او را شنیدم».8

«علامه مامقانی» در مورد حجاب حضرت زینب(س) می‌فرماید: «زینب در حجاب و عفاف یگانه است. احدی از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را ندیده بودند».9

جهاد و شجاعت زینب(س)

آن چه در سراسر زندگی ائمه­ی معصومین(ع) بیش از همه به چشم می‌خورد، مجاهدات و تلاش‌های بی‌‌وقفه­ی آنان در راه اعتلای کلمه «الله» است. حضرت صدیقه­ی صغری زینب کبرا(س) همچون مادر گرامی‌‌اش در راه اسلام صدمات بسیاری را به جان خرید اما در برابر تمامی دشواری­ها و صدمات، چون کوهی استوار در مقابل تندباد حوادث ایستادگی کرد و سرانجام پیروز شد. زینب(س) مجاهدی شکست­ناپذیر بود که پس از شهادت برادرش، رهبری نهضت را بر عهده گرفت. هر چه مصیبت ایشان بیشتر می‌شد، صبرش نیز فزونی می‌گرفت و در جهادش راسخ قدم­تر می­گشت. هر جا که عاشورا نیازمند وجود زینب(س) و مجاهده‌ی او می‌شد، آن‌جا حاضر بود و مسئولیت الهی‌اش را به کامل‌ترین و زیباترین شکل به جا می‌آورد.

«شرقاوی» می‌گوید: «زینب پیوسته پرچم جهاد را بر دوش گرفته، از حق و عدالت دفاع می‌کرد و با مردان در سختی‌‌ها و شداید مشارکت می‌نمود و با قوت بیان و منطق نیرومند خود با دشمنان احتجاج می‌کرد و در نهایت هم پیروز شد».10

 

ایثار و صبر زینب(س)

قهرمان کربلا در کانون خانواده‌ای به دنیا آمد که پروردگار عالم از ایثار و گذشت آنان سخن می‌گوید و آیاتی از قرآن را در تمجیدشان نازل فرموده است؛ خانواده­ای که سه روز فقط با آب افطار کردند و روزیِ خود را به مستمند، یتیم و اسیر دادند.11

زینب در آغوش پرمهر مادری پاک تربیت شد؛ مادری که تنها در یکی از انفاق‌هایش، درآمد سالانه­ی فدک را که به بیست و چهار هزار دینار می‌رسید، به فقرا و مستمندان اختصاص داد.12 زینب در عاشورای حسینی هر آن چه داشت، در طبق اخلاص گذاشت و به پیشگاه الهی تقدیم نمود: رها کردن همه زندگی و شوهر و فرزندان خود در مدینه؛ تقدیم کردن دو فرزند دیگرش برای شهادت در رکاب برادر؛ تحمل قتل و غارت و به اسیری رفتن و هتک حرمت در جریان اسارت و بسیاری دشواری­های دیگر، همه نشانه­ی ایثار و از خود گذشتگی حضرت زینب(س) است. تقسیم کردن غذای خود در بین اسرا و تحمل گرسنگی به مدت سه روز یا بیشتر، همه از نمونه‌‌های برجسته­ی ایثارگری این بانوی بزرگوار است. در ایثارگری ایشان همین بس که بگوییم ایشان بارها و بارها، جان امام سجاد(ع) را از مرگ حتمی نجات داد و در هنگام خطر، خود را پیش­مرگ امام(ع) کرد.13

 

مقام علمی زینب(س)

از فضائل و خصایص حضرت زینب(س) مقام علمی اوست. القابی همچون «عالمه‌ی غیرمعلمه» و «فهمه­ی غیرمفهّمه» بیان ­کننده‌ی علوّ مرتبه‌ی علمی زینب(س) است. با توجه به این دو لقب - که امام سجاد(ع) به آن اشاره فرمودند – می­توان فهمید که زینب کبری(س) نیز علم لدنّی داشته‌اند. علم و دانش آن بانو چیزی نبوده که از طریق استاد و معلم به او رسیده باشد بلکه از جانب خدای تعالی به آن حضرت افاضه شده بود. مسلما پرورش یافتن زینب در چنان خانواده‌‌ای که اولوالعلم و راسخان در علمند، ابواب علم و دانش را به روی او گشوده و او را در شهر علم وارد کرده است. فضّه با این ‌که کنیز زهرا(س) بود، به چنان مقام علمی رسید که سخن گفتنش با آیات قرآن بود. یقینا زینب(س) به مراتب بالاتر از او بوده است؛ چنان‌که بسیاری از بزرگان از این بانو حدیث نقل می‌کنند. «ابن عباس» کلام حضرت فاطمه(س) را در غصب فدک از زینب نقل می‌کند. تفسیر قرآن و بیان اسرار و رموز برخی از حروف و کلمات قرآن برای زنان در کوفه و جاهای دیگر نشان از دانش سرشار زینب(س) دارد. روایت است که در هنگام اسارت­شان و بیماری امام سجاد(ع)، مردم در حلال و حرام به زینب مراجعه می‌کردند و ایشان نیز پاسخ آنان را می‌داد.14

دخت بزرگ علی(ع) و یادگار پنج تن آل عبا(ع) تمام فضائل انسانی را از آنان به ارث برده بود و در علم و فصاحت و بلاغت، وارث امیرالمؤمنین علی(ع) بود. گویا سخنان علی(ع) از حنجره و زبان زینب جاری می‌گشت. او وارث خاندانی بود که سرسخت‌‌ترین دشمن آنان، یزید، درباره‌شان گفت:

«اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را از پیامبر(ص) به ارث برده و آن را همراه شیرخوارگی از پستان مادر مکیده‌اند».15

زینب جلسات آموزش و تفسیر قرآن برای زنان داشت. حرام و حلال را می‌آموختند و از علوم غیبی که مخصوص خاندان اهل بیت عصمت بود بهره‌‌ها می‌جستند. صدها روایت اعتقادی و اخلاقی از آن بانوی بزرگوار نقل کرده‌اند.

 

آغاز قیام حضرت زینب(س)

ساعت‌های آخر روز دهم فرا رسید. شهادت امام حسین(ع) آغاز رسالت زینب کبری(س) بود. او پیام‌آور واقعه­ی کربلا شد و با خطابه‌های آتشین خود، به شرح وقایع و حوادث کربلا پرداخت که منجر به قیام در کربلا، شام و حجاز به خون­خواهی امام حسین(ع) شد.

کاروان و کاروان­سالار به کوفه رسیدند. حاکم کوفه خواست با نمایش این صحنه، خواری دختر علی(ع) و خاندان هاشم را به رخ مردم بکشد تا بدین وسیله قدرت­نمایی کند. کوفه، زینب(س) را خوب می‌شناخت. زینب(س) در بازار کوفه درسی فراموش ناشدنی به این شهر داد.

سخنان از دل بر‌‌آمده­ی او بر جان­ها ‌نشست و کوفه را منقلب و پشیمان ‌ساخت.14

 

سپس اسیران وارد دمشق شدند. آن چه در کوفه اتفاق افتاد در این جا نیز تکرار شد. زینب(س) و اسیران هنگامی وارد شام شدند که سراسر آذین‌بندی و چراغانی شده بود. مردم شام گمان می‌کردند که آنان گروهی از دین بیگانه‌اند.15 اسیران را به مجلس یزید بردند. مردم شام با خطابه‌های زینب(س)، کم‌کم از حقیقت آگاه شدند و این امر باعث ناخرسندی مردم از آن چه بر خاندان پیامبر رفته بود، گشت.

پس از این ماجرا یزید مصلحت ندید اسیران را نزد خود نگاه دارد و درصدد دل­جویی از آنان برآمد و آن چه را رخ داده بود به گردن «ابن زیاد» انداخت. به هر حال کاروان رخصت بازگشت به مدینه یافت.16

 

کاروان به سوی مدینه حرکت کرد؛ زینب به مدینه بازگشت اما با دستی پر و رسالتی انجام شده. فردی را فرستاد تا به مردم شهر خبر دهد. خبر شهادت امام حسین(ع) در تمام شهر پیچید و مدینه عزاخانه شد. زینب(س) افشاگر فجایع «بنی‌امیه» بود و حقایق را آشکار می‌کرد و شرح می‌داد. مدینه، آماده‌ی طوفان شد. «عمر بن سعید» والی مدینه از این جریان به وحشت افتاد. نامه‌ای به یزید نوشت و از او کسب تکلیف کرد که؛ «وجود زینب(س) در میان اهل مدینه موجب هیجان و برانگیختن احساسات آنان است. او زنی فصیح و خردمند است. کسانی تصمیم به انتقام گرفته‌اند. چه باید کرد؟» یزید در جواب نوشت: «تماس و ارتباط او را با مردم قطع کن».17

پی‌نوشت‌ها

2. فاطمه الزهرا، ص 509 .

3. حسن الهی، زینب کبری، عقیله­ی بنی‌‌هاشم، ص7.

4. همان، ص 97.

5. محمدجواد مغنیه، مع بطله کربلا، ص 57 و 58 .

6. حسن الهی، همان ، ص 22.

7. تنقیح المقال، ج 3، ص 179.

8. السیره الزینب، ص 14.

9. زینب أخت الحسین، ص 17 و 18.

10. السیره الزینب، ص 14.

11. ریاحین الشریعه، ج 2، ص 62 .

12. حسن الهی، همان، ص 95.

13. تنقیح المقال، ج 3، ص 79.

14. نفس المهموم، ص 26.

15. همان.

16. زندگانی حضرت زهرا(س)، دکتر شهیدی، ص251.

17. قائمی، ص313.

18. شهیدی، ص257.

19. قائمی، ص354.