در عرصههای رزم و دفاع
بانوان دیگری نیز در عرصههای رزم در حد توانایی خود به انجام وظایف محوله مشغول بودهاند. از جمله مسئولیت آنان، پرستاری از مجروحان بود. رسول اکرم(ص) برای یکی از زنان قبیلهی اسلم به نام «رفیده» چادری برپا کرد که در آن زخمیها را تیمار میکرد. آن گاه که تیری در جنگ خندق به «سعد بن معاذ» اصابت کرد، حضرت فرمود: «او را در خیمهی رفیده بگذارید تا او را از نزدیک عیادت کنم.»1
«حمنه» دختر «جحش» از بانوان صبور و مقاومی بود که در غزوهها، افتخار حضوری فعال داشت. با این که دایی، برادر و شوهرش در نبرد احد شرکت کردند و به فوز عظمای شهادت نایل آمدند، خود نیز در کمال رشادت و شهامت همگام با سایر سلحشوران به مداوای مجروحان میپرداخت و البته برای مصون بودن از حرکتهای ایذایی دشمن، آنان را به جای امنی میرسانید و آن گاه خدمات امدادی خود را آغاز میکرد. همچنین به رزمندگان آب میرسانید و در تقویت روحیهی مبارزان سهم مهمی داشت.2
«ام عطیه»، از زنان انصار، اشتیاق فوق العاده به حضور در جبهههای نبرد داشت. او در هفت غزوه شرکت کرد و مداوای مجروحان از جمله خدمات او بود.3
«ام ابیه» راهی منطقهی خیبر گردید تا با داروهایی که همراه خویش آورده بود به درمان مجروحان جنگی بپردازد. او طبخ غذا برای رزمندگان را نیز عهدهدار بود.4 «ام سلیم» در برخی غزوات پیامبر حضور داشت و همراه چندین بانوی دیگر به سقایی و تیمار مجروحان میپرداخت.5
«ام سنان اسلمیه» زنی شیفتهی اهل بیعت پیامبر و علاقهمند به دفاع از دین و پیامبر اکرم(ص) بهشمار میرود. موقعی که رسول خدا(ص) عازم نبرد خیبر بود به حضور حضرت آمد و عرض کرد: «ای فرستادهی الهی، مایلم همراه شما بیایم و در معرکهی نبرد به یاری مجاهدان و درمان بیماران و زخمخوردهها بپردازم.» از وسایل سلحشوران نبوی حراست نمایم و تشنگان را سیراب سازم. حضرت فرمود: "رواست، با ام سلمه (همسرم) حرکت کن."»6
یکی از بانوان صدر اسلام ضمن برشمردن فعالیتهای خود در نبرد خیبر میگوید تیرها را برای سپاهیان مسلمان فراهم میکردم و نیز تیرهایی را که دشمن پرتاب میکرد، جمعآوری کرده و به جنگجویان خودی میدادم تا علیه دشمنان بهکار گیرند.7
«ام سلیط» زن انصاری در جنگ احد به تعمیر وسایل و امکانات لشگریان اسلام میپرداخت.8
«ربیعه» دختر «معوذ بن عقرا»، زن شجاع و متعهدی است که در غزوات پیامبر، رزمندگان را سیراب میکرد و مجروحان را از صحنهی درگیری به پشت جبهه انتقال میداد و اگر آنان نیاز افزونتری به درمان و استراحت داشتند توسط او و دیگر بانوان به مدینه منتقل میگردیدند.9
«سعید بن عثمان» نقل نموده است: «انیسه» دختر «عدی» حضور پیامبراکرم(ص) رسید و عرض کرد: "ای فرستادهی خداوند، فرزندم «عبدالله بن سلمه» از دلاوران بدر، اینک در غزوهی احد به شهادت رسیده است، دوست دارم او را به مدینه انتقال دهم و در آن جا دفنش کنم. پیامبر خطاب به وی فرمود: "اشکالی ندارد." انیسه پیکر پاک فرزند شهید خویش را همراه یکی از شهدای مسلمان به نام «مجدر بن زیاد» در عبایی پیچید و توسط شتری به مدینه برد.10
«ام ابان» دختر «عتبه» (فرزند ربیعه) و از حامیان رسول اکرم(ص) و علاقهمندان به خاندان عصمت و طهارت(ع) است. این بانو به اتکای ایمانی راستین و ارادهای پولادین با الهام از تعالیم قرآنی و سنت محمدی به نبرد با کفار و مشرکان پرداخت. وی از خانوادهی شهید است زیرا همسرش در نبرد با رومیان در دروازهی دمشق کشته شد که با شهادت شوهرش به همسری طلحه فرزند عبدالله درآمد. او هم در راه خدا و اعتلای دین اسلام جنگید تا شهید شد. وی صبورانه، پیکر پاک همسر را کفن کرد و برای خونخواهی او به ستیز با کفار پرداخت. او با هر تیری که میانداخت یکی از افراد دشمن را بر خاک ذلت میافکند. درگیری شدت گرفت که ناگهان ام ابان قاتل شوی خویش را شناخت. بدون لحظهای درنگ تیری به سویش پرتاپ کرد که به چشم او اصابت نمود و چون شتری خشمگین نعره زد. چند نفری که به امدادش شتافتند آماج تیرهای این زن شجاع قرار گرفتند. ام ابان همچنان به مقاومت ادامه داد تا آن که تیرهایش به پایان رسید و توسط دشمنان اسیر گردید، در حال اسارت او، دو تن از رزمندگان با شنیدن فریادش به حمایت وی شتافتند و دو نفری را که میخواستند او را به اردوگاه دشمن انتقال دهند، به هلاکت رسانیدند.11
«ام حکیم» فرزند «حارث» (فرزند هشام مخزومی) و همسر «عکرمه بن ابی جهل» است که بعد از فتح مکه اسلام آورد ولی شوهرش از بیم کشته شدن به یمن گریخت. ام حکیم با اجازهی پیامبر اکرم(ص) به یمن رفت و با تلاشهای تبلیغی و ترویجی همسر را متقاعد کرد که مسلمان گردد و او هم پذیرفت. آن گاه همراه شویش (عکرمه) در نبرد با رومیان حضور یافت که در این جنگ شوهرش به شهادت رسید. بعد از مدتی خالد فرزند «سعید بن العاص» را به همسری برگزید و به همراه او در رزم «مرج الصفر» حضور یافت که طی آن خالد کشته شد. در این حال ام حکیم لباسهای خود را محکم به تن پیچید و به دشمن حمله برد و با عمود آهنین خیمه که تنها سلاح او بود، چند نفر از دشمنان را مجروح کرد یا به هلاکت رسانید و بعد از این نبرد دلاورانه به فیض شهادت نائل آمد.12
بنابراین زن میتواند بخشی مهمی از جهاد با دشمنان را عهدهدار گردد زیرا این اصل مهم و اساسی اسلامی، به قرار گرفتن در خط مقدم خلاصه نمیگردد. امور تدارکاتی و پزشکی و بهداشتی را میتوانند بانوان انجام دهند. اصولاً این که گفتهاند جهاد از دوش زن برداشته شده مربوط به نبردهای ابتدایی است اما در جنگهای دفاعی و رد حیلههای بیگانگان، این وظیفه اختصاص به مردان ندارد و واجب است هم زن و هم مرد مهیای نبردهای دفاعی باشند. حتی آیتالله جواد آملی خاطرنشان ساختهاند در این گونه مبارزات که جنبهی دفاعی دارد اگر زن فرمانده لشگر گردد نه تنها جایز است بلکه گاهی واجب است13 زیرا وقتی بخواهند نفرات قابل توجهی از زنان به عرصهی دفاع قدم نهند نیاز به مدیر جنگی و هدایتکنندهی عملیاتی که از جنس خودشان باشد دارند. لذا ضرورت دارد بانوان، فنون نظامی را مطابق مقتضیات عصر خویش فرا گیرند.
*معیارها و مصداقهایی از مشاوره با زنان
از دیدگاه قرآن و فرهنگ اسلام مشورت کردن با زنان منع نگردیده است. اصولا استفاده از نظرهای دیگران برای تصمیمگیری در امور گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اختصاص به جنس زن و مرد ندارد. اساس کار بر این اصل استوار است که آیا آن فرد در موضوع مورد نظر از معرفت، بصیرت و تخصص کافی دارد و کمالات عقلانی و امور خردمندانه در او قابل مشاهده است یا خیر. طبیعی است با افرادی که افکار آغشته به خرافات، جهل، عناد، جمود و تنگ نظری دارند نمیتوان مشورت کرد و در این باره بین زن و مرد تفاوتی نیست. در برخی روایات آمده است با زنان مشورت نکنید مگر آن که زن فهمیدهای باشد.14 در این صورت مرد هم اگر از عقل درست و درک خوب برخوردار نیست، نمیتوان از نظر مشورتی او بهره برد. به علاوه نمونههای متعددی در قرآن و حدیث وجود دارد که تأکید مینماید در این موارد با زنان مشورت کنید:
«فَانِ اَراد فِصالاً عَن تراض عینها و تشاور فلا جناح علیها15 و اگر پدر و مادر بخواهند با رضایت و مشاورت یکدیگر فرزندشان را از شیر باز گیرند بر آنان حرجی نخواهد بود (و مرتکب خلافی نشدهاند). شیخ حر عاملی در کتاب نکاح «وسایل الشیعه» روایتی نقل میکند که طبق آن، وقتی خواستگار میآید پدر با دخترش مشورت کند.16
در کتب تاریخی و منابعی که به سیرهی رسول اکرم پرداختهاند خاطرنشان گردیده است پیامبر اکرم(ص) در مسائل اجتماعی و برخی تصمیمگیریها همسران خویش را مورد مشورت قرار میدادند17 و دربارهی مصرف داروها و درمانهای سنتی از آنان نظرخواهی میکردند.18
حضرت امام صادق(ع) فرمودهاند:
«شاور فی امورک مما تقتضی الدین من فیه خمس خصال: عقل و حلم و تجربه و نصح و تقوی؛ در امورات خویش با افرادی مشورت کنید که خردمند، بردبار، دارای تجربه، خیرخواهی و پرهیزگار است.»
از نظر این روایت طرف مشاوره چه زن باشد و چه مرد باید از این ویژگیها برخوردار باشد و جنسیت جزو ضوابط مشورت نیست. اگر هم در روایاتی منعی در مشورت با زنان دیده میشود معطوف به شرایط ویژهی اجتماعی و سیاسی است. بهعنوان نمونه در عصر جاهلیت بانوان بر اثر فشارهای زیادی که تحمل میکردند و برخوردهای حقارتآمیز با آنان و مطرود بودنشان از عرصههای گوناگون در رشد فکری و علمی و کسب تجارب ارزنده، دچار محرومیتهایی شدند و طبیعی است در آن ایام تیره و تار از شکوفایی تواناییهای دورنی آنان خبری نبود و به برکت طلوع اسلام از این وضع مرارتبار رهایی یافتند. حضرت علی(ع) میفرماید: «وَ یثیروا لَهُم دفائن العقول19 بعثت پیامبران و فرستادگان الهی توانمندیهای پنهان خردها را آشکار ساخت.»
مرحوم «طبرسی» مؤلف «مجمع البیان» ذیل تفسیر آیهی سی و سوم سورهی بقره تأکید میکند برای رشد فکری، فیزیکی و تربیت کودک و صلاح حال فرزند باید پدر و مادر از نظرات هم بهره ببرند زیرا مادر از چگونگی پرورش کودک نکتههایی میداند که پدر به آنها دست نیافته و یا آنها را تجربه نکرده است و بنابراین اگر دربارهی پرورش طفل خود با یکدیگر همفکری و رایزنی نکنند به زیان فرزند میانجامد.20 همچنین وی در توضیح مفاهیم آیهی ششم از سورهی طلاق میگوید: کار تربیت و تغذیهی فرزند باید چنان با همکاری، تدبیر و شایستگی انجام پذیرد که شفقتهای مادری فراموش نگردد.21 این نکته نیز احترام به شخصیت زن و توجه به تواناییهای او را مورد توجه قرار میدهد؛ در واقع قرآن و اسلام تفکر پدر سالاری یا مرد سالاری را نفی میکند.
چه بسا زنانی که دایرهی سنجش و سبک و سنگین کردن امور برای آنها وسیعتر از مردان است. از سویی، برخی امور چون به مسائل زنان مربوط میشود برای مشورت خود آنها، اولویت، تبحر و برتری دارند.
در تبصرهی پنج قانون الحاق، پنج تبصره به قانون شرایط انتخاب قضات دادگستری مصوب 18/11/1363 ش به زنانی که دارای پایهی قضایی هستند اجازه داده است که در دادگاههای مدنی خاص و ادارهی سرپرستی صغار به عنوان مشورت خدمت کنند. این تبصره در مادهی واحدهی اصلاحی مصوب 29/1/1374 ش اصلاح گردیده و مقرر داشته است:
رئیس قوهی قضایه میتواند بانوانی را که واجد شرایط انتخاب قضات دادگستری مصوب 14/2/1361 ش هستند با پایهی قضایی جهت تصدی پستهای مشاورت دیوان عدالت اداری، دادگاههای مدنی خاص، قاضی تحقیق و دفاتر مطالعات حقوقی و تدوین قوانی دادگستری و ... استخدام نماید.23
1. جامعهی سیاسی اسلامی، محمدمهدی شمسالدین، ترجمهی سیدمرتضی آیت اللهزادهی شیرازی، ص172.
2. همان، ص173، اعلام النساء، عمررضا کحاله، بیروت، مؤسسهی الرساله، 1982.
3. مسند ابن عوافه، ج4، ص331
4. کنز العمال، حسام الدین هندی، ج4، ص345.
5. جامعهی سیاسی اسلامی، ص173.
6. الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص471.
7. کنز العمال، ج4، ص345.
8. صحیح بخاری، ج12، ص153.
9. اسد الغابه، ج5، ص428.
10. همان، ج5، ص406.
11. ریاحین الشریعه، ج3، ص354.
12. اعلام النساء، ج اول، ص281.
13. زن در آیینه جلال و جمال، ص392.
14. کنز الفوائد، محمد بن علی کراجکی، بیروت، دار الاضواء، 1405ق، ص177.
15. بقره، بخشی از آیهی 233.
16. وسایل الشیعه، ج14، ص214، ح دوم.
17. الکامل فی التاریخ، ج2، ص205.
18. نواندیشی دینی و مسئلهی زن، مهدی مهریزی، قم، صحیفهی خرد، 1387، ص392.
19. بحار الانوار، ج75، ص103.
20. نهج البلاغه، خ اول، فراز سی و هفتم.
21. مجمع البیان، ج1 و 2، ص335.
22. همان، ج9 و 10، ص309
23. زنان و مشارکت سیاسی، رضا یعقوبی، مجلهی فرهنگ دانشجو، ش دوم، پاییز و زمستان 1387، ص20.