نویسنده در شماره­ی قبل در مورد مفهوم جهاد، اقتصاد و فعالیت اقتصادی از دیدگاه قرآن و روایات و بایدها و نبایدهای آن، مطالبی را مطرح کرده است. در ادامه، نبایدها و دیگر مباحث را در موضوع «جهاد اقتصادی از منظر قرآن و روایات» می­خوانید.

- احتکار 

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بسیارى از دانشمندان و راهبان (با سوء­ استفاده از موقعیّت خود)، اموال مردم را به ناحق مى‏خورند و آنان را از راه خدا باز مى‏دارند. و کسانى که طلا و نقره مى‏اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمى‏کنند، پس آنان را به عذابى دردناک، بشارت بده.1

رسول اکرم (ص) مى‏فرمایند: «خداوند این مال‏هاى اضافى را به شما عطا کرد تا در مسیر رضاى او خرج کنید، نه آن که احتکار و گنج کنید.»2

و امیرالمؤمنین(ع) مى­فرماید: «احتکار موجب محرومیت مردم مى­شود.3 احتکار رویه­ی اشرار است.»4

و به قاضى خود در اهواز دستور مى­دهد: «احتکار را ممنوع کن. مرتکبش را تعزیر کن و علاوه بر آن با افشاى احتکارش او را کیفر بده.»5 

پیامبر اکرم(ص) با اطلاعى که از غیب به او مى­رسد مى­فرماید که: «در یکى از درکات جهنم (برزخى و موجود) سه گروه اجتماعى گرد آمده­اند: محتکران، دائم الخمرها و قوادان.»6

- کنز

در جامعه­ی ایمانی، انباشت ثروت و استفاده نکردن از آن در جامعه­ و به حرکت در نیاوردن آن در چرخه­ی اسلامی، امری مذموم شمرده شده است.

در آیه­ی 34 سوره­ی توبه آمده: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بسیارى از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعیّت خود،) اموال مردم را به ناحق مى‏خورند و آنان را از راه خدا باز مى‏دارند. و کسانى که طلا و نقره مى‏اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمى‏کنند، پس آنان را به عذابى دردناک، بشارت بده!»7

«بدانید که زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یک­دیگر و فزون‏جویى در اموال و فرزندان است، چون مثل بارانى است که کشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینى، آن گاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست.»8

امام علی(ع) درباره­ی مذمت انباشت کردن مال می‏فرماید: «بدانید که فزونی مال، مایه­ی تباهی دین و قساوت دل است.»

-کم­فروشی و گران­فروشی

کم‏فروشى از عوامل فساد در ارض شمرده شده است.9 در آیات قرآن مجید کراراً از کم‏فروشى نکوهش شده در داستان شعیب(ع ) آن جا که قوم را مخاطب ساخته، مى‏گوید: «حق پیمانه را ادا کنید و دیگران‏ را به خسارت میفکنید، با ترازوى صحیح وزن کنید و حق مردم را کم نگذارید و در زمین فساد نکنید.»10         

و به این ترتیب کم‏فروشى و ترک عدالت به هنگام پیمانه و وزن را در ردیف فساد در زمین شمرده است.

همچنین قرآن در جای دیگر می­فرماید: «واى بر کم­فروشان، آن کسانى که چون پیمانه از آدمیان می­ستانند، پر مى­ستانند و چون به آنان پیمانه دهند یا براى آنان وزن کنند، کم مى­دهند. آیا اینان گمان نمى­کنند که برانگیخته خواهند شد براى دورانى سهمگین؛ دورانى که آدمیان در پیشگاه پروردگار عالم­هاى آفریدگان به­پا مى­ایستند؟ نه چنان است که پندارند. بی­گمان دفتر وجود بدکاران در آن اسارتگاه باشد و تو چه دانى که آن زندان تنگ چه باشد؟ دفترى است رقم خورده. در آن روز واى بر تکذیب­کنندگان، آنان که دوران حساب را دروغ مى­شمردند.»11   

امام محمد باقر(ع) در تفسیر آن مى­فرماید: «خداوند واى بر - ویل - را در مورد هر کسى به­کار برده، او را کافر خوانده است. خداى عزوجل مى فرماید: "فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم"»12

در روایت معروف «اصبغ بن نباته» آمده است که مى‏گوید: «از على(ع ) شنیدم که بر فراز منبر مى‏فرمود: "اى گروه تجار! اول فقه بیاموزید و سپس تجارت کنید" و این سخن را امام (ع) سه بار تکرار فرمود ... و در پایان این کلام فرمود: "تاجر فاجر است و فاجر در دوزخ است مگر آن­ها که به مقدار حق خویش از مردم بگیرند و حق مردم را بپردازند."»13

و در حدیث دیگرى از امام باقر(ع) نقل شده است: «هنگامى که امیر مؤمنان على(ع) در کوفه بود همه روز صبح در بازارهاى کوفه مى‏آمد و بازار به بازار مى‏گشت و تازیانه‏اى (براى مجازات متخلفان) بر دوش داشت. در وسط هر بازار مى‏ایستاد و صدا مى‏زد: "اى گروه تجار! از خدا بترسید!" هنگامى که بانگ على(ع) را مى‏شنیدند هر چه در دست داشتند بر زمین گذاشته،  با تمام دل به سخنانش گوش فرامى‏دادند. سپس مى‏فرمود:       

از خداوند خیر بخواهید و با آسان گرفتن کار بر مردم برکت بجوئید و به خریداران نزدیک شوید. حلم را زینت خود قرار دهید، از سوگند بپرهیزید، از دروغ اجتناب کنید، از ظلم خوددارى نمائید و حق مظلومان را بگیرید، به ربا نزدیک نشوید، پیمانه و وزن را به­طور کامل وفا کنید و از اشیاء مردم کم نگذارید و در زمین فساد نکنید!

و به این ترتیب در بازارهاى کوفه گردش مى‏کرد. سپس به دار الاماره باز مى‏گشت و براى دادخواهى مردم مى‏نشست.»14

و نیز پیغمبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «هر گروهى کم‏فروشى کنند خداوند زراعت­شان را از آن­ها مى‏گیرد و گرفتار قحطى مى‏شوند! » 15 از مجموع آن چه در بالا گفته شد استفاده مى‏شود که یکى از عوامل مهم نابودى اقتصادی و نیز عذاب بعضى از اقوام گذشته، مسئله­ی کم‏فروشى بوده است.

- فروش کالاهاى تقلبى، حیله­گری در خرید و فروش و کلاه­برداری
پیامبر اکرم(ص) مى­فرماید: «هر کس که در خرید و فروش حیله­گرى کند از ما - امت اسلامى - نیست و در دوران قیامت با یهود محشور مى­شود؛ چون آن­ها در معامله با مسلمانان از هر کسى حیله­گرترند.»16

 و امام صادق(ع) مى­فرماید: «مغبون کردن مؤمن، حرام است.»17

بنابراین رعایت تقوا و پرهیزکاری در کار، نقش مهمی در شکل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارد. به علاوه این که، این انگیزه­ی معنوی می‏تواند قوای جسمی و روحی را در فعالیت‏های اقتصادی آحاد جامعه چند برابر نماید و پویایی اقتصاد جامعه را به­دنبال داشته باشد.

 

5) توصیه به پرداخت زکات و خمس

با مختصر مطالعه در تاریخ و «تعلیمات» اسلام روشن مى­شود که اسلام تنها یک سلسله دستورات و مقرّرات اخلاقى و عقائد مربوط به مبدأ و معاد نبود، بلکه حکومتى همراه خود آورد که همه­ی نیازمندی­هاى یک جامعه­ی پاک و مترقّى را تضمین مى­کرد و مسلماً یکى از ارکان چنین حکومتى تشکیل «بیت المال» براى رفع نیازمندی­هاى اقتصادى بوده است.

بیت المال اسلامى که از بدو ورود پیامبر(ص) در مدینه و تشکیل حکومت اسلامى به­وجود آمد مشتمل بر اموالى بود که از منابع متعدد گردآورى مى­شد: از طریق «زکات» و «خمس» و ...18

قرآن کریم تأمین آبرومندانه و کریمانه­ی نیاز تهى­دستان و ناتوانان و رسانیدن آنان به سرحد خودکفایى را یکى از موارد مصرف خمس و زکات می­داند.

و آن­ها که در اموال­شان حق معلومى است براى تقاضاکنندگان و محرومان.19

   خداوند متعال در آیه­ی 41 سوره­ی انفال می­فرماید: «بدانید که هر نفعى که به شما عاید مى‏شود خمس آن، مال خدا و پیغمبر و ذوى القربى و ایتام و مساکین و ابن السبیل سادات است. باید آن را به ایشان‏ برسانید اگر ایمان آورده‏اید به خدا و به روز قیامت‏ و آن چه [قرآن] به بنده­ی خود نازل کرده‏ایم.»

و از این آیه­ی مبارکه مستفاد مى‏شود که: «هر کس خمس خود را ندهد از اهل ایمان‏ نیست و به کتاب خدا نگرویده است. پس لازمه­ی ایمان، آن است که آدمى در دادن‏ خمس، کوتاهى نکند و ذریه­ی پیغمبر خود را محتاج نگذارد.»20

همچنین در آیه­ی دیگری می فرماید: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم21

  امام صادق(ع) در توضیح این آیه مى­فرماید: «خداوند زکات را در اموال ثروتمندان براى فقیران واجب کرد...»

   در متون دینى، تأمین زندگى نیازمندان جامعه از بیشترین و مؤکّدترین سفارش­ها برخوردار است. خداوند متعال به پیامبر اسلام(ص) مى فرماید:

و کسانى را که بامداد و شامگاه پروردگارشان را مى‏خوانند، در حالى که رضاى او را مى‏طلبند، از خود مران. چیزى از حساب آنان بر عهده‏ى تو نیست و از حساب تو نیز چیزى بر عهده آنان نیست که طردشان کنى و در نتیجه از ستم­گران شوى.22

پیامبر گرامى اسلام(ص) نیز وظیفه­ی الهى خویش را تأمین زندگى نیازمندان از اموال ثروتمندان  اعلام مى­کند: أُمِرتُ أَن آخذ الصّدقَة مِن أَغنیائِکم و أردها إِلى فُقرائِکم23

    پیامبر(ص) فرمود: «خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقدارى زکات واجب کرده که کفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! همانا خداوند آنان را اگر به وظیفه‏ى خود عمل نکنند، حساب­رسى شدید مى‏کند.»24  

همچنین می­فرمایند: «چون مردم زکات خود را منع ‏کنند، زمین نیز برکات خود را منع مى‏کند.»25

همچنین در روایت آمده حضرت پیغمبر(ص) فرمود که: «و هر صاحب شتر یا گوسفند یا گاوى که زکات آن را نداده باشد، خداى - تعالى - او را در روز قیامت در صحراى هموارى محبوس کند و هر حیوان سم‏دارى او را پای­مال ‏نماید و هر صاحب نیشى او را بگزد. و هر صاحب زراعتى، از خرما یا انگور یا غله که‏ زکات آن را نداده باشد، خداى - تعالى - زمین آن را تا هفت طبقه طوق کند و بر گردن او افکند.»26

و نیز آن حضرت فرمود که: «هر که یک «قیراط‏» از زکات خود را منع کند، نه مؤمن است و نه مسلمان.» 27

و فرمود که: «هیچ کس فقیر نشد و گرسنه نگشت و برهنه و محتاج نماند مگر به‏واسطه­­ی گناه مال­داران که زکات خود را ندادند. و حق است‏ بر خدا که رحمت‏ خود را منع ‏کند از هر که حق خدا را در مال خود منع کند. و قسم به آن خدایى که خلق را آفرید و ایشان را روزى داد که هیچ مالى در صحرا یا دریا ضایع نشد مگر به ندادن زکات آن.»28   

حضرت پیغمبر(ص) فرمود که: «شفاعت من حقى است ثابت از براى هر که ذریه­ی مرا اعانت کند به دست و زبان و مال.»29

6) توصیه به پرهیز از اسراف و تجمل­گرایی

یکی از تدابیر مهم اسلام برای تأمین زندگی و جلوگیری از فقر، ارائه­ی الگوی صحیح است. امام صادق(ع) فرموده است: «ضمانت می­کنم کسی که میانه­روی کند، فقیر نشود.»30 زندگی اسراف­گرانه و تجملاتی علاوه بر این که روح عاطفی و انسانی را از بین می­برد، از نظر اقتصادی نیز به شخص مسرف و بلکه به اجتماع آسیب می­رساند؛ چرا که سرمایه­ها را پایان می­بخشد و فرد و جامعه را به نابودی می­کشاند.

قرآن، میانه­روی و اعتدال را الگوی صحیح مصرف و عامل پای­داری خانواده و جامعه معرفی می­کند.

«آنان که هر گاه انفاق کنند، نه از حد گذرند و نه تنگ گیرند و میان این دو روش اعتدال دارند، قوام به معنای حد وسط و اعتدال است.»31

 امام علی(ع) می­فرماید: «هرکس اعتدال و میانه­روی را خوب رعایت نکند، در اثر اسراف­گری به نابودی کشیده می­شود.»32

امام علی(ع) در این باره فرموده­اند: «نادیده گرفتن برنامه­ی اعتدال در زندگی باعث فقر و بدبختی می­گردد.»33

رعایت اعتدال در هزینه­های زندگی به­قدری مهم است که امام علی(ع) درک لذت ایمان واقعی را منوط به آن دانسته و فرموده­اند: «انسانی که این سه خصلت را نداشته باشد، حقیقت ایمان را نخواهد چشید: ژرف­اندیشی در علم دین، شکیبایی در حوادث، اندازه­گیری نیکو در امر معیشت.» امام کاظم(ع) نیز فرموده­اند: «هیچ انسانی با میانه­روی نیازمند نمی­شود.»34

همچنین گفتنی است که اسلام علاوه بر این که مسلمانان را به زیبایی وآراستگی دعوت می­کند به ساده­زیستی و پرهیز از تجمل­گرایی نیز توصیه می­نماید، چرا که رفاه­طلبی و خوش­گذرانی و تجمل­گرایی – که بعضاً از چشم و هم­چشمی نیز نشأت می­گیرد - چنان انسان را سرمست می­کند که گاه  برای مسائل انسانی و اخلاقی ارزش قائل نمی­شود، از این رو می­توان یکی از خطرناک­ترین مصادیق اسراف را افراط در رفاه­طلبی و تجمل­گرایی نام برد که در قرآن و روایات نیز نسبت به آن هشدار داده شده است:

و ما در هیچ دیارى هشداردهنده‏اى نفرستادیم مگر آن که افراد خوش­گذران آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شده‏اید کافریم.35

و همچنین در روایت  آمده: «ایاک والتنعم، فان عباد الله لیسوا بالمتنعمین؛ از ناز پروردگی دور باش، که بندگان خداوند نازپرورده نیستند.»

در روایت است که:

امام حسن عسکری(ع) فرمودند: «سفارشت می‌کنم به میانه‌روی و بازت می‌دارم از اسراف و زیاده‌روی چرا که آن از کارهای شیطانی است.36

 بنابراین راه نجات و پیش­رفت، در داشتن اعتدال است و این روش باعث ثبات و موفقیت می­شود و عدم توجه به آن، جامعه را به­سوی مصرف­گرایی سوق داده، موجب خلل در اقتصاد می­گردد.

7) توصیه به استقلال اقتصادی

در اقتصاد اسلامی، سعی در حفظ حاکمیت سیاسی اسلام در روابط با بیگانگان است، زیرا در روابط خارجی، مناسبات اقتصادی و سیاسی بسیار به­هم­پیوسته­اند، به این سبب یکی از اهداف اقتصاد اسلامی، حفظ حاکمیت سیاسی اسلام است.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد.»37  بنابراین در مناسبات سیاسی نیز باید برتری اسلام و مسلمین مراعات گردد.

 قرآن کریم می فرماید:

برای مقابله با دشمنان تا آن جا که می­توانید نیرو و اسب­های بسته و آماده فراهم کنید تا به این وسیله دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید...38

سیاق آیه نشان می­دهد که درباره­ی جنگ است و طبعاً مهم­ترین نیرو برای مقابله با دشمن، نیروی نظامی است. اما کلمه­ی «من قوه» هر نیرویی را شامل می­شود و نیروی اقتصادی نیز برای رویارویی با دشمن از اهمیت برخوردار است.

همچنین قرآن کریم می­فرماید: «خداوند برای کافران بر مؤمنان راه تسلطی قرار نداده است.»39

غالب فقهای بزرگ اسلام، برای نفی هر گونه سلطه­ی کافران بر مسلمانان به این آیه استناد کرده و مفاد آن را حکم دانسته­اند نه اخبار. یعنی، مسلمانان می­باید کاری کنند که کفار بر آنان مسلط نشوند و هر عملی که منتهی به سلطه­ی کفار شود نامشروع است. از جمله راه­های سلطه­ی کفار بر مؤمنین سلطه­ی اقتصادی است.

مطابق مستفاد این آیه، مؤمنان وظیفه دارند تلاش کنند و خود را از وابستگی­ها - از جمله وابستگی اقتصادی - رهایی دهند.

کلام آخر

باید دانست که لازم و ضروری است که اقتصاد اسلامی به­عنوان یک الگوی صحیح و جامع و تمام­عیار - که متأسفانه در جامعه کم­رنگ گردیده - با همه­ی ابعاد و زوایای آن شناخته و پیاده گردد تا بتوان نقص و کاستی­های جامعه را شناسایی کرد و در جهت رفع آن گام برداشت؛ و این امر میسر نمی­گردد مگر با گره زدن اقتصاد جامعه با مبانی دینی و اسلامی که در قرآن و روایات مورد اشاره قرار گرفته است.

منابع

1-                     قرآن، ترجمه­ی مکارم شیرازی

2-                     ترجمه­ی نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات مجتبی

3-          اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق صفوان، عدنان داوودی،  بیروت انتشارات دارالاسلامیه 1992م .

4-         شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ج6 ، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، تصحیح ربانی شیرازی، 1384 هـ . ق

5-         علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه­ی محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1384

6-         مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج93 و ج77 و ج103 و ج104، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، 1366

7-                     مجلسی، محمدباقر، روضه المتقّین، ج7، بی نا، بی تا

8-                     پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، اصفهان، انتشارات خاتم الانبیا، چ4، 1385

9-   آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1366

10-کلینی، کافی، ج5 و2، تهران، دار الکتب اسلامیه، 1365

11-محدث نوری(طبرسی)، مستدرک الوسائل، ج13، مؤسسه­ی آل البیت، قم، 1408 ه.ق

12 - فیض کاشانی، ملا محسن، محجه البیضاء فى تهذیب الاحیاء، ج2 و 3، تهران، مکتبه الصدوق، 13402

13- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،ج4 ،انتشارات جامعه مدرسین قم،1413 ه.ق

14- نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج2، دار المعارف مصر، 1385 ه.ق

15- حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، انتشارات جامعه­ی مدرسین قم، 1404

16- عباس قمی، سفینه البحار، مؤسسه­ی الوفا، بیروت، بی تا

17-تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج‏26، دار الکتب اسلامیه، تهران، 1374 18  

18- محسن قرائتی، تفسیر نور، ج1، مرکز فرهنگی درس­هایی از قرآن، تهران، 1383

19-  عروسی حویزی عبد علی بن جمله، تفسیر نور الثقلین، ج5، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1415  ه.ق  

20-تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، انتشارات رضی، قم، 1363

21- محمد آراسته­خو، فرهنگ اصطلاحات علمی و اجتماعی، تهران، انتشارات چاپخش1381

 22-جولیوس گولد، ل . کولب ویلیام، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه­ی مصطفی ازکیا و دیگران، تهران، مازیار، 1376

23- نوربخش گلپایگانی، سیدمرتضی، واژگان علوم اجتماعی، تهران، نشر مؤسسه انتشارات بهینه، 1380       

24-مکارم شیرازى و همکاران، خمس پشتوانه­ی استقلال بیت المال، انتشارات مدرسه الإمام علىّ بن ابى طالب(علیه السلام)، چاپ چهارم، 1379

25-سید محسن حائری، اندیشه­های اقتصادی در نهج البلاغه، ترجمه­ی عبد العلی آل بویه لنگرودی

26-حسن نظری، مقاله­ی کار، اشتغال و تولید، سایت حوزه. نت   

27- نراقی، معراج السعاده، انتشارات کامکار، قم، 1384

28-حسام الدین الهندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ضبط حسن رزوق، بیروت مکتبه التراث الاسلامی، 1389ه. ق

29-ابی عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی، تفسیر قرطبى(الجامع الاحکام القرآن)، ج3، بیروت دارالاحیاء التراث العربی، 1405ه. ق 30

30- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه­ی حمیدرضا شیخی، قم، دار الحدیث، چ3، 1381

31- احیاء العلوم، ج2

32- تفسیرصافی

33- تفسیر فرقان

پی­نوشت­ها  

1.          یا ایها الذین آمنوا انّ کثیراً من الاحبار و الرّهبان لیأکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله و الّذین یکنزون الذّهب و الفضّه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشّرهم بعذاب الیم. توبه، آیه­ی34.

2.          انّما اعطاکم الله هذه الفضول من الاموال لتوجّهوها حیث وجّهها الله تعالی و لم تعطلوها لتکنزوه، تفسیرصافی.

3.                        غرر الحکم، ص15.

4.                         غرر الحکم، ص21.

5.                        دعائم الاسلام، ج 2، ص36.

6.                        وسائل الشیعه، ج 12، ص315 – 314.

7.           یا ایها الذین آمنوا انّ کثیراً من الاحبار و الرّهبان لیأکلون اموال النّاس بالباطل و یصدّون عن سبیل الله و الذین یکنزون الذّهب و الفضّه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشّرهم بعذاب الیم. توبه، آیه­ی 34.

8.          اعلموا انّما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتراه مصفرّاً ثم یکون حطاماً و فی الاخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور. حدید، آیه­ی20.

9.                        تفسیر نمونه، ج‏26، ص250.

10.         اوفوا الکیل و لا تکونوا من المخسرین و زنوا بالقسطاس المستقیم و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین. شعراء، آیه­ی181- 183.

11.        و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون الا یظنّ اولئک انّهم مبعوثون لیوم عظیم یوم یقوم النّاس لرّب العالمین کلا انّ کتاب الفجّار لفی سجّین و ما ادرئک ما سجّین کتاب مرقوم ویل یومئذ للمکذّبین و ... . مطففین، آیه­ی 1 – 10.

12.                   فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم، تفسیر نور الثقلین، ج5، ص527.

13.                   کافى، ج5، باب آداب التجاره، حدیث1.

14.        قدموا الاستخاره و تبرکوا بالسهوله، و اقتربوا من المبتاعین و تزینوا بالحلم، و تناهوا عن الیمین و جانبوا الکذب، و تجافوا عن الظلم و انصفوا المظلومین و لا تقربوا الربا و اوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیائهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین، کافى، باب آداب التجاره، حدیث3 (با کمى اختصار).

15.                   وسائل الشیعه، ابواب التجاره، باب7، ج12، ص290.

16.                   سفینه البحار، ج2، ص318.

17.                   کافى، ج5، ص380.

18.        مکارم شیرازى و همکاران، خمس پشتوانه­ی استقلال بیت المال، ص8، انتشارات مدرسه الإمام علىّ بن ابى طالب(ع) چاپ چهارم، 1379.

19.                   و الذین فی اموالهم حقّ معلوم للسائل و المحروم، معارج، آیه­ی 24 و 25.

20.                   نراقی، معراج السعاده.

21.        انّما الصدقات للفقراء و المساکین  و العالمین علیها و المؤلّفه قلوبهم و فی الرّقاب و الغارمین و فی سبیل الله فریضه من الله و الله علیم حکیم. توبه، آیه­ی60.

22.        و لا تطرد الذین یدعون ربّهم بالغذاوه و العشیّ یریدون وجهه ما علیک من حسابهم من شیء و ما من حسابک علیهم من شیء فتطردهم فتکون من الظالمین، انعام، آیه­ی52.

23.                   امرت أن آخذ الصّدقه من أغنیائکم و أردها الی فقرائکم، تفسیر قرطبى، ج3، ص337.

24.        انّ الله فرض علی اغنیاء المسلمین فی اموالهم القدر الذی یسع فقرائهم الا انّ الله یحاسبهم حساباً شدیداً و یعذّبهم عذاباً الیما، تفسیر فرقان.

25.                   محجه البیضاء، ج2، ص66.

26.                   بحار الانوار، ج 96، ص16، ح37.

27.                    وسائل الشیعه، ج 6، ص18، ح3.

28.                     وسائل الشیعه، ج6، ص4.

29.                   جامع الاخبار، باب2، فصل6 .

30.                   مضمون،کافی، ج2، ص139، ح9.

31.                   والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً. فرقان، آیه­ی67.

32.                   مضمون، کافی، ج4، ص52، ح4 و غرر الحکم، ح515 و ح335.

33.                   مضمون، غرر الحکم، ح5529 .

34.                   مضمون،کافی، ج1، ص18، ح12و تحف العقول، ص403.

35.        و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الا قال مترفوها انّا ارسلتم به کافرون و قالوا نحن اکثر اموالاً و اولاداً و ما نحن بمعذّبین. سبا، آیه­ی 34 و 35.

36.                   قال العسکری علیه السلام علیک بالاقتصاد و ایاک و الاسراف فانه من فعل الشیطنه، غرر الحکم، ح5188.

37.                   الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه، تذکره الفقها، ج1، ص446.

38.        و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ الله و عدوّکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شیء فی سبیل الله یوفّ الیکم و انتم لا تظلمون، انفال، آیه­ی60.

39.                   و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا، نساء، آیه­ی141.

سوتیترها:

- در جامعه­ی ایمانی، انباشت ثروت و استفاده نکردن از آن در جامعه­ و به­حرکت در نیاوردن آن در چرخه­ی اسلامی، امری مذموم شمرده شده است.

-  انگیزه­ی معنوی می‏تواند قوای جسمی و روحی را در فعالیت‏های اقتصادی آحاد جامعه چند برابر نماید و پویایی اقتصاد جامعه را به­دنبال داشته باشد.