نویسنده در شمارهی قبل در مورد مفهوم جهاد، اقتصاد و فعالیت اقتصادی از دیدگاه قرآن و روایات و بایدها و نبایدهای آن، مطالبی را مطرح کرده است. در ادامه، نبایدها و دیگر مباحث را در موضوع «جهاد اقتصادی از منظر قرآن و روایات» میخوانید.
- احتکار
اى کسانى که ایمان آوردهاید! بسیارى از دانشمندان و راهبان (با سوء استفاده از موقعیّت خود)، اموال مردم را به ناحق مىخورند و آنان را از راه خدا باز مىدارند. و کسانى که طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىکنند، پس آنان را به عذابى دردناک، بشارت بده.1
رسول اکرم (ص) مىفرمایند: «خداوند این مالهاى اضافى را به شما عطا کرد تا در مسیر رضاى او خرج کنید، نه آن که احتکار و گنج کنید.»2
و امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «احتکار موجب محرومیت مردم مىشود.3 احتکار رویهی اشرار است.»4
و به قاضى خود در اهواز دستور مىدهد: «احتکار را ممنوع کن. مرتکبش را تعزیر کن و علاوه بر آن با افشاى احتکارش او را کیفر بده.»5
پیامبر اکرم(ص) با اطلاعى که از غیب به او مىرسد مىفرماید که: «در یکى از درکات جهنم (برزخى و موجود) سه گروه اجتماعى گرد آمدهاند: محتکران، دائم الخمرها و قوادان.»6
- کنز
در جامعهی ایمانی، انباشت ثروت و استفاده نکردن از آن در جامعه و به حرکت در نیاوردن آن در چرخهی اسلامی، امری مذموم شمرده شده است.
در آیهی 34 سورهی توبه آمده: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! بسیارى از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعیّت خود،) اموال مردم را به ناحق مىخورند و آنان را از راه خدا باز مىدارند. و کسانى که طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىکنند، پس آنان را به عذابى دردناک، بشارت بده!»7
«بدانید که زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و فزونجویى در اموال و فرزندان است، چون مثل بارانى است که کشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینى، آن گاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست.»8
امام علی(ع) دربارهی مذمت انباشت کردن مال میفرماید: «بدانید که فزونی مال، مایهی تباهی دین و قساوت دل است.»
-کمفروشی و گرانفروشی
کمفروشى از عوامل فساد در ارض شمرده شده است.9 در آیات قرآن مجید کراراً از کمفروشى نکوهش شده در داستان شعیب(ع ) آن جا که قوم را مخاطب ساخته، مىگوید: «حق پیمانه را ادا کنید و دیگران را به خسارت میفکنید، با ترازوى صحیح وزن کنید و حق مردم را کم نگذارید و در زمین فساد نکنید.»10
و به این ترتیب کمفروشى و ترک عدالت به هنگام پیمانه و وزن را در ردیف فساد در زمین شمرده است.
همچنین قرآن در جای دیگر میفرماید: «واى بر کمفروشان، آن کسانى که چون پیمانه از آدمیان میستانند، پر مىستانند و چون به آنان پیمانه دهند یا براى آنان وزن کنند، کم مىدهند. آیا اینان گمان نمىکنند که برانگیخته خواهند شد براى دورانى سهمگین؛ دورانى که آدمیان در پیشگاه پروردگار عالمهاى آفریدگان بهپا مىایستند؟ نه چنان است که پندارند. بیگمان دفتر وجود بدکاران در آن اسارتگاه باشد و تو چه دانى که آن زندان تنگ چه باشد؟ دفترى است رقم خورده. در آن روز واى بر تکذیبکنندگان، آنان که دوران حساب را دروغ مىشمردند.»11
امام محمد باقر(ع) در تفسیر آن مىفرماید: «خداوند واى بر - ویل - را در مورد هر کسى بهکار برده، او را کافر خوانده است. خداى عزوجل مى فرماید: "فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم"»12
در روایت معروف «اصبغ بن نباته» آمده است که مىگوید: «از على(ع ) شنیدم که بر فراز منبر مىفرمود: "اى گروه تجار! اول فقه بیاموزید و سپس تجارت کنید" و این سخن را امام (ع) سه بار تکرار فرمود ... و در پایان این کلام فرمود: "تاجر فاجر است و فاجر در دوزخ است مگر آنها که به مقدار حق خویش از مردم بگیرند و حق مردم را بپردازند."»13
و در حدیث دیگرى از امام باقر(ع) نقل شده است: «هنگامى که امیر مؤمنان على(ع) در کوفه بود همه روز صبح در بازارهاى کوفه مىآمد و بازار به بازار مىگشت و تازیانهاى (براى مجازات متخلفان) بر دوش داشت. در وسط هر بازار مىایستاد و صدا مىزد: "اى گروه تجار! از خدا بترسید!" هنگامى که بانگ على(ع) را مىشنیدند هر چه در دست داشتند بر زمین گذاشته، با تمام دل به سخنانش گوش فرامىدادند. سپس مىفرمود:
از خداوند خیر بخواهید و با آسان گرفتن کار بر مردم برکت بجوئید و به خریداران نزدیک شوید. حلم را زینت خود قرار دهید، از سوگند بپرهیزید، از دروغ اجتناب کنید، از ظلم خوددارى نمائید و حق مظلومان را بگیرید، به ربا نزدیک نشوید، پیمانه و وزن را بهطور کامل وفا کنید و از اشیاء مردم کم نگذارید و در زمین فساد نکنید!
و به این ترتیب در بازارهاى کوفه گردش مىکرد. سپس به دار الاماره باز مىگشت و براى دادخواهى مردم مىنشست.»14
و نیز پیغمبر اکرم(ص) مىفرماید: «هر گروهى کمفروشى کنند خداوند زراعتشان را از آنها مىگیرد و گرفتار قحطى مىشوند! » 15 از مجموع آن چه در بالا گفته شد استفاده مىشود که یکى از عوامل مهم نابودى اقتصادی و نیز عذاب بعضى از اقوام گذشته، مسئلهی کمفروشى بوده است.
- فروش کالاهاى تقلبى، حیلهگری در خرید و فروش و کلاهبرداری
پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: «هر کس که در خرید و فروش حیلهگرى کند از ما - امت اسلامى - نیست و در دوران قیامت با یهود محشور مىشود؛ چون آنها در معامله با مسلمانان از هر کسى حیلهگرترند.»16
و امام صادق(ع) مىفرماید: «مغبون کردن مؤمن، حرام است.»17
بنابراین رعایت تقوا و پرهیزکاری در کار، نقش مهمی در شکل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارد. به علاوه این که، این انگیزهی معنوی میتواند قوای جسمی و روحی را در فعالیتهای اقتصادی آحاد جامعه چند برابر نماید و پویایی اقتصاد جامعه را بهدنبال داشته باشد.
5) توصیه به پرداخت زکات و خمس
با مختصر مطالعه در تاریخ و «تعلیمات» اسلام روشن مىشود که اسلام تنها یک سلسله دستورات و مقرّرات اخلاقى و عقائد مربوط به مبدأ و معاد نبود، بلکه حکومتى همراه خود آورد که همهی نیازمندیهاى یک جامعهی پاک و مترقّى را تضمین مىکرد و مسلماً یکى از ارکان چنین حکومتى تشکیل «بیت المال» براى رفع نیازمندیهاى اقتصادى بوده است.
بیت المال اسلامى که از بدو ورود پیامبر(ص) در مدینه و تشکیل حکومت اسلامى بهوجود آمد مشتمل بر اموالى بود که از منابع متعدد گردآورى مىشد: از طریق «زکات» و «خمس» و ...18
قرآن کریم تأمین آبرومندانه و کریمانهی نیاز تهىدستان و ناتوانان و رسانیدن آنان به سرحد خودکفایى را یکى از موارد مصرف خمس و زکات میداند.
و آنها که در اموالشان حق معلومى است براى تقاضاکنندگان و محرومان.19
خداوند متعال در آیهی 41 سورهی انفال میفرماید: «بدانید که هر نفعى که به شما عاید مىشود خمس آن، مال خدا و پیغمبر و ذوى القربى و ایتام و مساکین و ابن السبیل سادات است. باید آن را به ایشان برسانید اگر ایمان آوردهاید به خدا و به روز قیامت و آن چه [قرآن] به بندهی خود نازل کردهایم.»
و از این آیهی مبارکه مستفاد مىشود که: «هر کس خمس خود را ندهد از اهل ایمان نیست و به کتاب خدا نگرویده است. پس لازمهی ایمان، آن است که آدمى در دادن خمس، کوتاهى نکند و ذریهی پیغمبر خود را محتاج نگذارد.»20
همچنین در آیهی دیگری می فرماید: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم21
امام صادق(ع) در توضیح این آیه مىفرماید: «خداوند زکات را در اموال ثروتمندان براى فقیران واجب کرد...»
در متون دینى، تأمین زندگى نیازمندان جامعه از بیشترین و مؤکّدترین سفارشها برخوردار است. خداوند متعال به پیامبر اسلام(ص) مى فرماید:
و کسانى را که بامداد و شامگاه پروردگارشان را مىخوانند، در حالى که رضاى او را مىطلبند، از خود مران. چیزى از حساب آنان بر عهدهى تو نیست و از حساب تو نیز چیزى بر عهده آنان نیست که طردشان کنى و در نتیجه از ستمگران شوى.22
پیامبر گرامى اسلام(ص) نیز وظیفهی الهى خویش را تأمین زندگى نیازمندان از اموال ثروتمندان اعلام مىکند: أُمِرتُ أَن آخذ الصّدقَة مِن أَغنیائِکم و أردها إِلى فُقرائِکم23
پیامبر(ص) فرمود: «خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقدارى زکات واجب کرده که کفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! همانا خداوند آنان را اگر به وظیفهى خود عمل نکنند، حسابرسى شدید مىکند.»24
همچنین میفرمایند: «چون مردم زکات خود را منع کنند، زمین نیز برکات خود را منع مىکند.»25
همچنین در روایت آمده حضرت پیغمبر(ص) فرمود که: «و هر صاحب شتر یا گوسفند یا گاوى که زکات آن را نداده باشد، خداى - تعالى - او را در روز قیامت در صحراى هموارى محبوس کند و هر حیوان سمدارى او را پایمال نماید و هر صاحب نیشى او را بگزد. و هر صاحب زراعتى، از خرما یا انگور یا غله که زکات آن را نداده باشد، خداى - تعالى - زمین آن را تا هفت طبقه طوق کند و بر گردن او افکند.»26
و نیز آن حضرت فرمود که: «هر که یک «قیراط» از زکات خود را منع کند، نه مؤمن است و نه مسلمان.» 27
و فرمود که: «هیچ کس فقیر نشد و گرسنه نگشت و برهنه و محتاج نماند مگر بهواسطهی گناه مالداران که زکات خود را ندادند. و حق است بر خدا که رحمت خود را منع کند از هر که حق خدا را در مال خود منع کند. و قسم به آن خدایى که خلق را آفرید و ایشان را روزى داد که هیچ مالى در صحرا یا دریا ضایع نشد مگر به ندادن زکات آن.»28
حضرت پیغمبر(ص) فرمود که: «شفاعت من حقى است ثابت از براى هر که ذریهی مرا اعانت کند به دست و زبان و مال.»29
6) توصیه به پرهیز از اسراف و تجملگرایی
یکی از تدابیر مهم اسلام برای تأمین زندگی و جلوگیری از فقر، ارائهی الگوی صحیح است. امام صادق(ع) فرموده است: «ضمانت میکنم کسی که میانهروی کند، فقیر نشود.»30 زندگی اسرافگرانه و تجملاتی علاوه بر این که روح عاطفی و انسانی را از بین میبرد، از نظر اقتصادی نیز به شخص مسرف و بلکه به اجتماع آسیب میرساند؛ چرا که سرمایهها را پایان میبخشد و فرد و جامعه را به نابودی میکشاند.
قرآن، میانهروی و اعتدال را الگوی صحیح مصرف و عامل پایداری خانواده و جامعه معرفی میکند.
«آنان که هر گاه انفاق کنند، نه از حد گذرند و نه تنگ گیرند و میان این دو روش اعتدال دارند، قوام به معنای حد وسط و اعتدال است.»31
امام علی(ع) میفرماید: «هرکس اعتدال و میانهروی را خوب رعایت نکند، در اثر اسرافگری به نابودی کشیده میشود.»32
امام علی(ع) در این باره فرمودهاند: «نادیده گرفتن برنامهی اعتدال در زندگی باعث فقر و بدبختی میگردد.»33
رعایت اعتدال در هزینههای زندگی بهقدری مهم است که امام علی(ع) درک لذت ایمان واقعی را منوط به آن دانسته و فرمودهاند: «انسانی که این سه خصلت را نداشته باشد، حقیقت ایمان را نخواهد چشید: ژرفاندیشی در علم دین، شکیبایی در حوادث، اندازهگیری نیکو در امر معیشت.» امام کاظم(ع) نیز فرمودهاند: «هیچ انسانی با میانهروی نیازمند نمیشود.»34
همچنین گفتنی است که اسلام علاوه بر این که مسلمانان را به زیبایی وآراستگی دعوت میکند به سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی نیز توصیه مینماید، چرا که رفاهطلبی و خوشگذرانی و تجملگرایی – که بعضاً از چشم و همچشمی نیز نشأت میگیرد - چنان انسان را سرمست میکند که گاه برای مسائل انسانی و اخلاقی ارزش قائل نمیشود، از این رو میتوان یکی از خطرناکترین مصادیق اسراف را افراط در رفاهطلبی و تجملگرایی نام برد که در قرآن و روایات نیز نسبت به آن هشدار داده شده است:
و ما در هیچ دیارى هشداردهندهاى نفرستادیم مگر آن که افراد خوشگذران آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شدهاید کافریم.35
و همچنین در روایت آمده: «ایاک والتنعم، فان عباد الله لیسوا بالمتنعمین؛ از ناز پروردگی دور باش، که بندگان خداوند نازپرورده نیستند.»
در روایت است که:
امام حسن عسکری(ع) فرمودند: «سفارشت میکنم به میانهروی و بازت میدارم از اسراف و زیادهروی چرا که آن از کارهای شیطانی است.36
بنابراین راه نجات و پیشرفت، در داشتن اعتدال است و این روش باعث ثبات و موفقیت میشود و عدم توجه به آن، جامعه را بهسوی مصرفگرایی سوق داده، موجب خلل در اقتصاد میگردد.
7) توصیه به استقلال اقتصادی
در اقتصاد اسلامی، سعی در حفظ حاکمیت سیاسی اسلام در روابط با بیگانگان است، زیرا در روابط خارجی، مناسبات اقتصادی و سیاسی بسیار بههمپیوستهاند، به این سبب یکی از اهداف اقتصاد اسلامی، حفظ حاکمیت سیاسی اسلام است.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد.»37 بنابراین در مناسبات سیاسی نیز باید برتری اسلام و مسلمین مراعات گردد.
قرآن کریم می فرماید:
برای مقابله با دشمنان تا آن جا که میتوانید نیرو و اسبهای بسته و آماده فراهم کنید تا به این وسیله دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید...38
سیاق آیه نشان میدهد که دربارهی جنگ است و طبعاً مهمترین نیرو برای مقابله با دشمن، نیروی نظامی است. اما کلمهی «من قوه» هر نیرویی را شامل میشود و نیروی اقتصادی نیز برای رویارویی با دشمن از اهمیت برخوردار است.
همچنین قرآن کریم میفرماید: «خداوند برای کافران بر مؤمنان راه تسلطی قرار نداده است.»39
غالب فقهای بزرگ اسلام، برای نفی هر گونه سلطهی کافران بر مسلمانان به این آیه استناد کرده و مفاد آن را حکم دانستهاند نه اخبار. یعنی، مسلمانان میباید کاری کنند که کفار بر آنان مسلط نشوند و هر عملی که منتهی به سلطهی کفار شود نامشروع است. از جمله راههای سلطهی کفار بر مؤمنین سلطهی اقتصادی است.
مطابق مستفاد این آیه، مؤمنان وظیفه دارند تلاش کنند و خود را از وابستگیها - از جمله وابستگی اقتصادی - رهایی دهند.
کلام آخر
باید دانست که لازم و ضروری است که اقتصاد اسلامی بهعنوان یک الگوی صحیح و جامع و تمامعیار - که متأسفانه در جامعه کمرنگ گردیده - با همهی ابعاد و زوایای آن شناخته و پیاده گردد تا بتوان نقص و کاستیهای جامعه را شناسایی کرد و در جهت رفع آن گام برداشت؛ و این امر میسر نمیگردد مگر با گره زدن اقتصاد جامعه با مبانی دینی و اسلامی که در قرآن و روایات مورد اشاره قرار گرفته است.
منابع
1- قرآن، ترجمهی مکارم شیرازی
2- ترجمهی نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات مجتبی
3- اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق صفوان، عدنان داوودی، بیروت انتشارات دارالاسلامیه 1992م .
4- شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ج6 ، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، تصحیح ربانی شیرازی، 1384 هـ . ق
5- علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمهی محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1384
6- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج93 و ج77 و ج103 و ج104، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، 1366
7- مجلسی، محمدباقر، روضه المتقّین، ج7، بی نا، بی تا
8- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، اصفهان، انتشارات خاتم الانبیا، چ4، 1385
9- آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1366
10-کلینی، کافی، ج5 و2، تهران، دار الکتب اسلامیه، 1365
11-محدث نوری(طبرسی)، مستدرک الوسائل، ج13، مؤسسهی آل البیت، قم، 1408 ه.ق
12 - فیض کاشانی، ملا محسن، محجه البیضاء فى تهذیب الاحیاء، ج2 و 3، تهران، مکتبه الصدوق، 13402
13- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،ج4 ،انتشارات جامعه مدرسین قم،1413 ه.ق
14- نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج2، دار المعارف مصر، 1385 ه.ق
15- حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، انتشارات جامعهی مدرسین قم، 1404
16- عباس قمی، سفینه البحار، مؤسسهی الوفا، بیروت، بی تا
17-تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج26، دار الکتب اسلامیه، تهران، 1374 18
18- محسن قرائتی، تفسیر نور، ج1، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1383
19- عروسی حویزی عبد علی بن جمله، تفسیر نور الثقلین، ج5، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1415 ه.ق
20-تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، انتشارات رضی، قم، 1363
21- محمد آراستهخو، فرهنگ اصطلاحات علمی و اجتماعی، تهران، انتشارات چاپخش1381
22-جولیوس گولد، ل . کولب ویلیام، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمهی مصطفی ازکیا و دیگران، تهران، مازیار، 1376
23- نوربخش گلپایگانی، سیدمرتضی، واژگان علوم اجتماعی، تهران، نشر مؤسسه انتشارات بهینه، 1380
24-مکارم شیرازى و همکاران، خمس پشتوانهی استقلال بیت المال، انتشارات مدرسه الإمام علىّ بن ابى طالب(علیه السلام)، چاپ چهارم، 1379
25-سید محسن حائری، اندیشههای اقتصادی در نهج البلاغه، ترجمهی عبد العلی آل بویه لنگرودی
26-حسن نظری، مقالهی کار، اشتغال و تولید، سایت حوزه. نت
27- نراقی، معراج السعاده، انتشارات کامکار، قم، 1384
28-حسام الدین الهندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ضبط حسن رزوق، بیروت مکتبه التراث الاسلامی، 1389ه. ق
29-ابی عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی، تفسیر قرطبى(الجامع الاحکام القرآن)، ج3، بیروت دارالاحیاء التراث العربی، 1405ه. ق 30
30- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمهی حمیدرضا شیخی، قم، دار الحدیث، چ3، 1381
31- احیاء العلوم، ج2
32- تفسیرصافی
33- تفسیر فرقان
پینوشتها
1. یا ایها الذین آمنوا انّ کثیراً من الاحبار و الرّهبان لیأکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله و الّذین یکنزون الذّهب و الفضّه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشّرهم بعذاب الیم. توبه، آیهی34.
2. انّما اعطاکم الله هذه الفضول من الاموال لتوجّهوها حیث وجّهها الله تعالی و لم تعطلوها لتکنزوه، تفسیرصافی.
3. غرر الحکم، ص15.
4. غرر الحکم، ص21.
5. دعائم الاسلام، ج 2، ص36.
6. وسائل الشیعه، ج 12، ص315 – 314.
7. یا ایها الذین آمنوا انّ کثیراً من الاحبار و الرّهبان لیأکلون اموال النّاس بالباطل و یصدّون عن سبیل الله و الذین یکنزون الذّهب و الفضّه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشّرهم بعذاب الیم. توبه، آیهی 34.
8. اعلموا انّما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتراه مصفرّاً ثم یکون حطاماً و فی الاخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور. حدید، آیهی20.
9. تفسیر نمونه، ج26، ص250.
10. اوفوا الکیل و لا تکونوا من المخسرین و زنوا بالقسطاس المستقیم و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین. شعراء، آیهی181- 183.
11. و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون الا یظنّ اولئک انّهم مبعوثون لیوم عظیم یوم یقوم النّاس لرّب العالمین کلا انّ کتاب الفجّار لفی سجّین و ما ادرئک ما سجّین کتاب مرقوم ویل یومئذ للمکذّبین و ... . مطففین، آیهی 1 – 10.
12. فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم، تفسیر نور الثقلین، ج5، ص527.
13. کافى، ج5، باب آداب التجاره، حدیث1.
14. قدموا الاستخاره و تبرکوا بالسهوله، و اقتربوا من المبتاعین و تزینوا بالحلم، و تناهوا عن الیمین و جانبوا الکذب، و تجافوا عن الظلم و انصفوا المظلومین و لا تقربوا الربا و اوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیائهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین، کافى، باب آداب التجاره، حدیث3 (با کمى اختصار).
15. وسائل الشیعه، ابواب التجاره، باب7، ج12، ص290.
16. سفینه البحار، ج2، ص318.
17. کافى، ج5، ص380.
18. مکارم شیرازى و همکاران، خمس پشتوانهی استقلال بیت المال، ص8، انتشارات مدرسه الإمام علىّ بن ابى طالب(ع) چاپ چهارم، 1379.
19. و الذین فی اموالهم حقّ معلوم للسائل و المحروم، معارج، آیهی 24 و 25.
20. نراقی، معراج السعاده.
21. انّما الصدقات للفقراء و المساکین و العالمین علیها و المؤلّفه قلوبهم و فی الرّقاب و الغارمین و فی سبیل الله فریضه من الله و الله علیم حکیم. توبه، آیهی60.
22. و لا تطرد الذین یدعون ربّهم بالغذاوه و العشیّ یریدون وجهه ما علیک من حسابهم من شیء و ما من حسابک علیهم من شیء فتطردهم فتکون من الظالمین، انعام، آیهی52.
23. امرت أن آخذ الصّدقه من أغنیائکم و أردها الی فقرائکم، تفسیر قرطبى، ج3، ص337.
24. انّ الله فرض علی اغنیاء المسلمین فی اموالهم القدر الذی یسع فقرائهم الا انّ الله یحاسبهم حساباً شدیداً و یعذّبهم عذاباً الیما، تفسیر فرقان.
25. محجه البیضاء، ج2، ص66.
26. بحار الانوار، ج 96، ص16، ح37.
27. وسائل الشیعه، ج 6، ص18، ح3.
28. وسائل الشیعه، ج6، ص4.
29. جامع الاخبار، باب2، فصل6 .
30. مضمون،کافی، ج2، ص139، ح9.
31. والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً. فرقان، آیهی67.
32. مضمون، کافی، ج4، ص52، ح4 و غرر الحکم، ح515 و ح335.
33. مضمون، غرر الحکم، ح5529 .
34. مضمون،کافی، ج1، ص18، ح12و تحف العقول، ص403.
35. و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الا قال مترفوها انّا ارسلتم به کافرون و قالوا نحن اکثر اموالاً و اولاداً و ما نحن بمعذّبین. سبا، آیهی 34 و 35.
36. قال العسکری علیه السلام علیک بالاقتصاد و ایاک و الاسراف فانه من فعل الشیطنه، غرر الحکم، ح5188.
37. الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه، تذکره الفقها، ج1، ص446.
38. و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ الله و عدوّکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شیء فی سبیل الله یوفّ الیکم و انتم لا تظلمون، انفال، آیهی60.
39. و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا، نساء، آیهی141.
سوتیترها:
- در جامعهی ایمانی، انباشت ثروت و استفاده نکردن از آن در جامعه و بهحرکت در نیاوردن آن در چرخهی اسلامی، امری مذموم شمرده شده است.
- انگیزهی معنوی میتواند قوای جسمی و روحی را در فعالیتهای اقتصادی آحاد جامعه چند برابر نماید و پویایی اقتصاد جامعه را بهدنبال داشته باشد.