اشاره

کلاس اوّل تربیت و آموزش انسان، در خانواده است و کودک دروس اولیه­ی زندگی را از پدر و مادر و اطرافیانش فرامی­گیرد. اگر زبان والدین عربی باشد، کودک به زبان عربی آشنا می­شود و اگر فارسی باشد، به زبان فارسی و اگر ترک باشد به زبان ترکی ... . اگر خانواده اهل ساز و ترانه باشند، کودک از همان خردسالی به­طور نهادی آن­ها را می­آموزد و اگر اهل نماز و دعا و عبادت باشند، باز بر اساس قانون تبعیت کوچک­تر از بزرگ­تر، مُهر را از مقابل والدین برداشته، به تقلید از آن­ها خم و راست می­شود و می­بوسد. اگر والدین اهل فحاشی و دشنام باشند او نیز دشنام و فحاشی می­آموزد و اگر اهل بی­بندوباری و هرزگی در سخن و رفتار باشند، او نیز به همان شیوه بار خواهد آمد. خلاصه چشمان درخشان کودکان، شب و روز، حرکات پدر و مادر و روابط آن­ها را می­نگرند و گوش­های حسّاس آنان، مانند یک گیرنده­ی قوی و مجهّز، مواظب حرکات و سکنات آن­هاست؛ بر این اساس ناگفته پیداست که اگر کانون خانواده، گرم و دوستانه باشد و پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده، دارای روابط خوب و صمیمانه­ای باشند، معمولاً کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعال در آن پا به عرصه­ی جامعه خواهند گذاشت؛ وگرنه افرادی بی بندوبار و لاابالی، بزه­کار و بی­دین و ... وارد عرصه­ی جامعه می­شوند که چون خود مفسدند، فساد بارمی­آورند. در این نوشتار مختصر، برخی از آثار مثبت و منفی را که محصول روابط والدین در کانون خانه و خانواده است - ضمن بیان ویژگی­های ارتباط سالم - مورد بررسی قرار می­دهیم.

 

جایگاه فرزند در کانون خانواده

پی بردن به ارزش و اهمیت هر چیزی مستلزم شناخت حقیقت آن است؛ زیرا اگر انسان به ارزش واقعی چیزی پی نبرد برای حفظ و نگه­داری آن اهتمام نمی­ورزد. بدون تردید، بسیاری از پدران و مادران آن گونه که باید، فرزندان خود را نشناخته، به امر پرورش و تربیت آن­ها همت نمی­گمارند. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «الناس اعداء ما جهلوا1؛ مردم دشمن ندانسته­های خود هستند.» پدران و مادرانی که اهمیت و جایگاه فرزندان خویش را نمی­شناسند، نه تنها در تربیت­شان سهل­انگاری می­کنند، بلکه آنان را دشمن خود تصور می­کنند. بنابراین، ضروری می­نماید که جایگاه و منزلت فرزندان­مان را بشناسیم تا نسبت به وظایف خود درباره­ی آنان بی­اعتنا نباشیم. گوهرشناس باشیم و به فرزندان، این گوهرهای نفیس زندگی، عشق بورزیم.2

 

 جایگاه فرزند در آیات و روایات

قرآن کریم در برخی آیات، از فرزندان با عنوان­هایی همچون: «نور چشم»3، «زینت­بخش زندگی»4 و «وسیله­ی آزمایش بشر»5 یاد کرده است.

پیامبر اکرم(ص) و ائمّه­ی معصومان(ع) نیز هر کدام تعابیر بسیار زیبایی درباره­ی فرزند بیان کرده­اند. این تعابیر، گویای این هستند که فرزند از منزلت و جایگاه بالایی برخوردار است که اگر والدین این حقیقت را دریابند، با آگاهی بیشتر در تربیت و آموزش فرزندان، این میوه­های زندگی، اهتمام می­ورزند. پیامبر(ص) فرزند را گلی از گل­های بهشت «الولد الصالح ریحانه من ریاحین الجنه»6 جگرگوشه­ی مؤمن و موجب شفاعت و آمرزش آن­ها می­داند: «الولد کبد المؤمن إن مات صار شفیعاً و إن مات بعده یستغفرالله له فیغفر له.»7 آن حضرت در جای دیگر مهر ورزیدن به فرزندان را موجب دست­یابی به درجات بهشت معرفی می­کند و می­فرماید: «قبّلوا اولادکم فان لکم بکل قُبله درجه فی الجنه و ما بین کل درجتین خمس مائه عام8؛ فرزندان خود را ببوسید؛ زیرا برای هر بوسه­ای که به فرزندان می­زنید، یک درجه در بهشت خواهید داشت که فاصله­ی هر درجه تا درجه­ی دیگر به اندازه­ی پانصد سال راه است.»

 «ابن عمر» از پیامبر اکرم(ص) نقل می­کند: «من سقی ولده شربه ماء فی صِغَرِه سقاه الله سبعین شربه من ماءِ الکوثر یوم القیامه9؛ هر کس به فرزند خردسال خود جرعه­ای آب بنوشاند، خداوند به پاداش آن در روز قیامت هفتاد جرعه از آب کوثر به او می­نوشاند.» در جایی دیگر، پیامبر(ص) فرمود: «نظر الوالد الی ولده حبا له عباده10؛ نگاه کردن پدر و مادر به فرزند از روی مهر و محبت، عبادت است.»

از مجموع آیات و روایات که به برخی از آن­ها اشاره شد، استفاده می­شود که فرزند عطیه و موهبتی الهی و نعمتی است که خود منشأ نعمت­های بی­شمار دیگر است. وجود فرزند در خانه، فضای آن را از خیر و برکت و مهر و محبت لبریز می­کند. رابطه­ی معنوی و الهی والدین و فرزندان، هر دو را از رحمت­های واسعه­ی ربوبی بهره­مند می­گرداند.11 با وجود این نگرش اسلامی، چگونه می­توان نسبت به شخصیت، نیازها و تربیت و شکوفایی استعدادهای­ فرزندان غفلت ورزید؟

 

 اسلام و حقوق فرزند

آیات و روایاتی که ذکر شدند پدران و مادران را بر آن می­دارد که در باب پرورش و آموزش فرزند احساس وظیفه کنند؛ وظیفه­ای سنگین و مسئولیتی بزرگ که هرگز نمی­توان آن را نادیده گرفت و نسبت به آن کوتاهی نمود؛ زیرا تعلیم و تربیت از جمله حقوق فرزند بر والدین است که این امر علاوه بر رشد، نیاز به شهامت دارد. اهمیت تربیت و آموزش فرزندان و اقامه­ی حقوق آن­ها در حدّی است که اگر فرزندان به وظیفه­ی خود در برابر والدین عمل نکنند عاق والدین خواهد بود. والدین هم اگر به وظائف مقرّره از شرع عمل نکنند، قطع رحم کرده­اند و از طرف فرزندان خود عاق خواهند شد؛ زیرا پس از والدین، نزدیک­ترین ارحام به انسان، فرزندان او هستند. بر این اساس، در برخی روایات، حقّ فرزندان به عهده­ی والدین، همانند حقّی شمرده شده است که پدر و مادر بر عهده­ی فرزندان دارند.

در روایتی آمده است: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: «یا رسول الله! به چه کسی نیکی کنیم؟»

حضرت فرمود: «بَرَّ والِدَیک. قال: لَیسَ لی والدان. قال: بَرَّ وَلَدِک کما أنَّ لِوالِدَیک عَلَیک حقَّاً کَذلک لِوَلَدِک حقّاً»12؛ به پدر و مادرت نیکی کن. گفت: پدر و مادر ندارم (از دنیا رفته­اند). فرمود: به فرزندانت نیکی کن؛ همان گونه که پدر و مادر بر تو حق دارند، فرزندانت نیز دارای حقوقی هستند.»

 به هر حال، در آموزه­های دینی «عاق والدین» و «عاق فرزندان» هر دو مطرح است. چنان که پیامبر اکرم(ص) در ضمن سفارش­هایی به امام علی(ع) فرمود: «یا علیُّ لَعَن اللهُ والدین حَمَلا وَلَدِهما على عُقُوقهما؛ یا علیُّ! یَلزِمُ الوالدینِ مِن العُقُوقِ لِوَلَدِهما مایَلزِمُ الوَلَدَ لَهما مِن عُقُوقهما13؛ ای علی! خدا لعنت کند پدر و مادرى را که فرزندان خویش را بد تربیت کنند و موجبات عاق خود را فراهم نمایند. ای علی! همان گونه که فرزند عاق والدین می­شود، والدین نیز عاق فرزند خواهند شد.»

اسلام به مسئله­ی تربیت و آموزش فرزندان تا آن حد اهمیت داده که آن را حقّ مسلّم فرزند بر پدر دانسته است. امام سجاد(ع) نیز در «رساله­ی حقوق»، بدین وظیفه­ی خطیر چنین اشاره می­فرماید: «فأعمل فی امره عمل من یعلم انه مثاب علی الاحسان الیه، معاقب علی الاسائه الیه14؛ عمل کن درباره­ی فرزند خویش چون عمل کسی که می­داند اگر به فرزند خود احسان کند پاداش داده می­شود و اگر بدرفتاری کرد مؤاخذه و عقاب می­گردد.» در جای دیگر، امام با تفصیل بیشتری می­فرماید: «و امّا حقّ ولدک فتعلم انّه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شرّه، و انّک مسئول عمّا ولیتّه من حسن الادب و الدلاله علی ربّه و المعونه علی طاعته فیک و فی نفسه. فمثاب علی الاحسان الیه و معاقب علی لسائه علیه. فاعمل فی امره عمل المتزیّن یحسن اثره علیه فی عاجل الدنیا المعذر الی ربّه فیما بینک و بینه، یحسن القیام علیه و الاخذ له منه15؛ و اما حق فرزند تو این است که بدانی او پاره­ای از وجود توست و در نیکی و بدی خود در این دنیا به تو وابستگی دارد و تو در تربیت و ادب­آموزی و خداشناسی او مسئولیت داری و باید او را در اطاعت فرمان خدا، در آن چه مربوط به تو و اوست، کمک رسانی. در احسان به او پاداش می­گیری و در بدی به او کیفر می­بینی. عمل تو درباره­ی او مانند کسی است که یقین دارد به کارهای نیکوی او در دنیا آرایش می­یابد و به واسطه­ی حسن قیام به وظایف و مسئولیت­ها، در پیشگاه خداوند معذور است.»

پیشواى عالی­قدر شیعیان امام سجاد(ع) در این حدیث شریف به مسئولیت پدران در تربیت فرزندان تصریح فرموده است. امام(ع) پرورش­هاى اخلاقى و ایمانى فرزند را از وظایف مسلم مذهبى آنان (پدران) دانسته و خاطرنشان نموده است که تربیت­هاى پسندیده­ی پدران، مانند اداى یک فریضه­ی مذهبى، موجب اجر و پاداش در پیشگاه خداوند است و پرورش­هاى ناپسند مانند ترک واجب یا ارتکاب گناه، پدران را مستحق عقاب و کیفر الهى خواهد کرد.

 رسول اکرم(ص) فرمودند: «ما مِن مَولُودٍ یُولََدُ علی الفطره فَأبواهُ یُهوّدانِهِ و یُنصّرانِهِ و یُمجّسانِهِ16؛ هر فرزندی بر فطرت توحید و خداپرستی متولد می­شود و این پدر و مادر او هستند که او را یهودی یا مسیحی و یا زردشتی سوق می‏دهند (و او را از راه فطرت دور می‏سازند.)»

افزون بر دیدگاه اسلام نسبت به حقوق فرزند از نظر حقوق بین الملل نیز شرایطی در باب حق فرزند، ذکر شده است. در اصل ششم اعلامیه­ی جهانی حقوق کودک (مصوب اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بیستم نوامبر 1959) چنین آمده: «کودک جهت پرورش کامل و متعالی شخصیتش نیاز به محبّت و تفاهم دارد و باید حتی الامکان تحت توجه و سرپرستی والدین خود، و به هر صورت در فضایی پر محبت در امنیت اخلاقی و مادی، پرورش یابد. کودک خردسال را ـ به جز در موارد استثنایی ـ نباید از مادر جدا کرد.»17 بنابراین، هم قوانین پذیرفته­شده­ی بین المللی و هم آموزه­های دینی با تأکید بیشتر، والدین را مسئول می­دانند و از این رو، خانواده­هایی که به سعادت فرزندان خود می­اندیشند و نسبت به آینده­ی آن­ها احساس مسئولیت می­کنند باید برای طفل، پیش از تولدش، بلکه پیش از انعقاد نطفه، برنامه­ریزی کنند18و همه­ی نیازهای کودکان را برای رشد و تعالی تأمین نمایند.

 

تأثیر روابط والدین در تربیت فرزندان

چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حسّاس از تمام صحنه­هاى زندگى و به­خصوص حرکات و رفتار والدین و اعضاى خانه، فیلم­بردارى مى­کند. از لبخندها، زمزمه­ها و نوازش­هاى والدین درس خوش­بینى، امیدوارى، اعتماد و محبّت مى­آموزد و به­عکس، از تندی­ها، بدرفتاری­ها و عصبانیت­هاى آن­ها به سمت خشونت و بداخلاقى رانده می­شوند. معمولاً کودک سخن­ گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بى­نظمى، امانت­دارى یا خیانت، راست­گویى یا دروغ­گویى، خیرخواهى یا بدخواهى را در محیط خانه فرامى­گیرد.19 براین اساس، نخستین کسانی که شخصیت کودک از آن­ها شکل می‏گیرد و بسیاری از روحیات و غرایز او در اثر تماس با آن­ها به­وجود می‏آید، والدین هستند. پدر و مادر از آن جهت که بسیاری از ویژگی­ها و صفات را از خود و اجدادشان به کودکان منتقل می‏کنند، عامل وراثتند و از آن جهت که در تماس همیشگی با فرزند خویش هستند و اعمال و رفتار او را زیر نظر دارند و او نیز آن­ها را الگوی خویش قرار می‏دهد، یک عامل محیطی برای تربیت به حساب می‏آیند. پس پدر و مادر (خانواده) اولین بذر رشد فردی و شخصیت آدمی را می‏کارند؛ زیرا کودک در بیشتر حالات خود، مقلّد پدر و مادر خواهد بود. مهمترین و سنگین‏ترین رسالت تربیت به عهده­ی این عامل است که با بهره‏گیری از ابزار مختلف، در این میدان وسیع، قدم برمی‏دارد و نیازهای روحی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی کودک را تأمین می‏کند.

پدر و مادر، اگر در روابط خود دارای ثبات نظر، آرامش روحی و دوستی باشند و هرگونه کینه و خشونت را از خود دور سازند، بیشترین کمک را در ایجاد آرامش روحی فرزند و دل­بستگی او به خانه و خانواده، کرده‏اند. دلیل پیدایش بسیاری از کودکان منحرف و کسانی که در بزرگ­سالی به جرم­های سنگین رو می‏آورند، نبود آرامش در خانواده­ی آن­هاست.

روابط خانوادگی نقش بزرگی در تحکیم اساس خانواده و تقویت همبستگی میان اعضای آن دارد. این روابط چنان است که بر رشد و تربیت فرزندان و رسانیدن آنان به مرحله­ی کمال و استقلال تأثیر بسزایی دارد.

 

ضرورت روابط سالم در تربیت

یکى از نیارهاى اساسى والدین و مربیان در امر تربیت و پرورش اخلاقى کودکان، برقرارى ارتباط سالم با آن­هاست .
ارتباط صحیح بین پدر و مادر و روابط سالم آنان با کودکان، اولین و مهم­ترین زمینه­ی رشد و پرورش اخلاقى نونهالان است .

بهترین ملاک و معیارى که براساس آن، تربیت و کیفیت پرورش اخلاقى کودکان را مى­توان مورد ارزیابى و دقت قرار داد، همان شبکه­ی ارتباطى اعضاى خانواده با یک­دیگر است. امروزه خانواده را به شکل یک «سیستم ارتباطى» تعریف مى­کنند و سلامت جامعه را بازتابى از سلامتى سیستم ارتباطى خانواده می­دانند؛ زیرا جامعه­ی سالم، بدون روابط سالم درون خانواده­ها امکان­پذیر نیست.

«سیستم» در این جا به­معنای مجموعه عناصر و یا افرادى است که با هم در جهت اهداف و منافع مشترک، ارتباطى متقابل داشته، درحقیقت یک هویت را مى­سازند؛ به­طورى که اگر در این سیستم اختلالى ایجاد شود و یا براى یکى از عناصر و یا اعضاى آن مشکلى پدید آید به سایر عناصر و اعضاى سیستم سرایت مى­کند. به قول سعدی شرین­سخن:

بنی­آدم اعضای یک­دیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار*** دگر عضوها را نماند قرار

بنابراین، اساس تربیت سالم فرزندان جامعه، بستگى کامل به سلامتی خانواده دارد و این مسئله، مستلزم ارتباط سالم بین اعضاى خانواده است.

 «ارتباط یا روابط» عبارت است از: فرایند مبادله­ی اطلاعات و احساسات. مبادله بر وزن مفاعله، امرى است طرفینى و دو جانبه؛ پس ارتباط جریانى است متقابل.

ارتباط سالم و صحیح آن است که طرفین در امر مبادله­ی اطلاعات و احساسات در فضایى مناسب مشارکت کرده، با یک­دیگر هماهنگى داشته باشند و در این ارتباط، هر دو احساس ارزشمندى کنند. در این جا جهت تبیین مطلب، مهم­ترین ویژگی­های یک ارتباط سالم را در کانون خانواده بین والدین مورد بررسی قرار می­دهیم.

اوّل ـ مهر و محبت: در محیط خانه و خانواده باید مهر و محبت و عاطفه و دوستی حاکم باشد و هیچ گونه اثری از نفرت و کینه و عداوت در آن نباشد. افراد خانواده همدیگر را دوست داشته باشند و محبت­شان را ابراز و اظهار کنند؛ به­ویژه پدر و مادر که بایستی با محبت، ثبات و آرامش را در داخل خانه گسترش دهند. خداوند در قرآن کریم فرموده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ20؛ از نشانه­های الهی، آن که از خودتان برای شما جفت­هایی آفرید تا در کنارشان بیارامید و در میان­تان دوستی و مهر نهاد. در این، نشانه­هاست مردمی را که می­اندیشند.»

بنابراین، ارتباط بین زن و شوهر یا پدر و مادر باید ارتباط محبت­آمیز و آمیخته با رحمت و شفقت باشد. چنین رابطه­ای مایه­ی آسایش نفس، آرامش اعصاب، اطمینان روح و جسم و همچنین موجب همبستگی خانواده، تحکیم اساس آن و دوام موجودیتش خواهد بود.

عشق، محبت و مهربانی، احترام متقابل و همیاری واقعی، گشودن گره تمام مشکلات و برطرف کردن موانع از سر راه خانواده­ها را در پی خواهد داشت و وجود روابط محبت­آمیز، در برقراری تعادل روحی فرزند یک ضرورت محسوب می­شود.

«دکتر اسپاک» می­گوید: «آسودگی فردی و اساسی کودک به­طور پیوسته نیازمند اتّحاد پدر و مادر و انسجام و هماهنگی آنان در رویارویی با مسئولیت­های زندگی است.»21

در میان اعضای خانواده وظیفه­ی پدر سنگین­تر است. او باید مهر و محبت را بین اعضای خانواده گسترش دهد؛ به­ویژه نسبت به همسرش مهربان باشد و نیازهای او را برآورده سازد، چون این هم از حقوق اوّلیه­ی همسرش و هم مؤثر در تربیت صحیح فرزندان است؛ بدین وسیله مهر و محبت و دوست داشتن به فرزندان منتقل می­شود.

از پیامبر اکرم(ص) چنین روایت شده: «لِیَتَأسَّ صغیرکم بکبیرکم، ولیَرؤف کبیرکم بصغیرکم... ؛22  کوچک­ترهای شما باید از بزرگان­تان پیروی نمایند و بزرگ­ترهای شما باید به کوچک­ترها مهر و محبت کنند.»

پدر نباید در کانون خانواده بزرگی نماید، بلکه باید نسبت به افراد خانواده متواضع و با آن­ها دوست و مهربان باشد.

رسول خدا(ص) فرمود: «خیرُ الرّجال مِن اُمَّتی الَّذین لا یَتَطاوَلون عَلی اهلهم ویحنُون وَ لا یظلمونَهُم... ؛23 بهترین مردان امت من، کسانی هستند که بر خانواده­شان بزرگی نمی­فروشند و به آنان مهر می­ورزند و بر آنان ظلم و ستم روا نمی­دارند.»

والدین باید با قدرشناسی از هم و احترام گذاشتن به یک­دیگر، فرزندان را به این روش پسندیده عادت دهند.

همه­ی روان‌شناسان معتقدند که کودکان به موازات نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی به­ویژه در سنین نخستین، نیازمند ارتباطات عاطفی و پذیرش از جانب دیگران هستند که برآورده کردن این نیازها، موجب بسترسازی آرامش، تعادل روانی و دست­یابی به برخی از بالندگی‌های روانی است. آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتمادبه­نفس، اعتماد به والدین، الگوگیری در مهرورزی به دیگران و پیش­گیری از انحرافات، نمونه‌ای از این امتیازات است. به اعتقاد برخی از روان‌شناسان، مهرورزی و محبت به کودکان، نه تنها موجب تن­درستی بلکه بهترین پل ارتباطی برای تربیت کودکان در ساحت‌های گوناگون اعم از تربیت اخلاقی، دینی، سیاسی، عاطفی، فیزیکی و آموزشی است.

ارتباط عاطفی با فرزند موجب می‌شود که وی با والدین خویش صمیمی باشد، به آنان اعتماد کند و آنان را پناهگاه خویش در بحران‌های زندگی بداند. خداوند در قرآن کریم، خطاب به پیامبرش می‌فرماید: «فبما رحمه من الله لِنتَ لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک24؛ به­دلیل رحمت خدا بود که تو با آنان ارتباطی صمیمی و مهرآمیز پیدا کردی، اگر یک فرد خشن و گستاخ بودی، هر آینه هیچ کس دور تو جمع نمی‌شد.»

 

 

 

پاورقی

 1- بحار الانوار، ج78، ص14.

2- محمّدجواد طبسى، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، 1376، ص31.

 3- فرقان/74.

 4- کهف/46.

5- انفال/28؛ تغابن/15.

6- فضل طبرسى، مکارم الخلاق، بیروت، دالحوراء، 1408 ق، ص2188؛ محدث نورى، مستدرک الوسایل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1490 ق، ص113؛ حسام الدین المتقى، کنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله، 1409 ق، ج16، ص273.

7- محدث نوری،  مستدرک الوسائل، ج15، ص112.

8- فضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ص220.

9- حسام الدین متقى هندى، کنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، ج16، ص443.

10- محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج15، ص170.

11- محمّدجواد طبسى، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص34.

12- شرح رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج1، ص97.

13- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص123.

14- فضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ص421؛ محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج15،ص168.

15- على بن شعبه حرانى، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه احمد جنتى ذیل سخنان امام سجاد (ع)؛ رساله­ی الحقوق، ص263، ح23.

16- صحیح بخاری، جزء 2، باب الجنائز، ص118.

17- احمد بهشتى، اسلام و حقوق کودک، چ چهارم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، 1380، ص19.

18- همان، ص12.

19- ابراهیم امینى، آیین تربیت، قم انتشارات اسلامى، 1368، صص12و 13.

20- روم/21.

21- دکتر اسپاک،  مشاکل الآباء فی تربیه الأبناء، ص44، موسسه العربیه للدراسه و النشر، 1980 م، چاپ سوم.

22- بحار الانوار، ج74، ص168، ح35.

23- مکارم الاخلاق، ج1، ص468.

24- آل عمران/159.

 

سوتیترها

-        از مجموع آیات و روایات که به برخی از آن­ها اشاره شد، استفاده می­شود که فرزند عطیه و موهبتی الهی و نعمتی است که خود منشأ نعمت­های بی­شمار دیگر است.

-        پدر و مادر، اگر در روابط خود دارای ثبات نظر، آرامش روحی و دوستی باشند و هرگونه کینه و خشونت را از خود دور سازند، بیشترین کمک را در ایجاد آرامش روحی فرزند و دل­بستگی او به خانه و خانواده، کرده‏اند.

-        اقدامات عملی و رفتاری، از قبیل روی زانو نشاندن، در آغوش گرفتن، بوسیدن، سواری دادن و بعضی وقت­ها کنار کودکان خوابیدن، هدیه دادن، بازی کردن و بر سر آن­ها دست نوازش کشیدن است که در بسیاری از روایات مورد توجه و تأکید قرار گرفته است.

-        خودکم‌بینی، کم­رویی، عقده، کینه‌توزی، حسد و بزه­کاری، برخی از پیامدهای کم گذاشتن و تفریط در مهرورزی است. در مقابل سلطه‌جوئی، انتظارات ویژه، نازپروردگی، کم‌ارادگی، زودرنجی و خودپسندی، از جمله پیامدهای افراط و زیاده‌روی در مهرورزی است.

-        «ابن عباس» از پیامبر نقل می‌کند که آن حضرت همیشه به برابری و عدالت در میان فرزندان سفارش می‌نمود.