به نظر من، اهمیت این کاری که امروز خانمها دارند، از اهمیت مشاغل معمولی آنها در سطح کشور کمتر نیست؛ بلکه از اغلب آنها بیشتر است. بله، شما همین سؤال را مطرح بکنید که چرا زنان مسئولیتها و مدیریتهای کلیدی ندارند؟ این سؤال قابل قبولی است. چنان چه صلاحیتهای خوبی در زنان هست – نه این که ما تعصب بورزیم و بگوییم باید حتماً زن در جایی مسئول شود – آن جاهایی که منع اسلامی ندارد – چون در جاهایی ممکن است منع اسلامی داشته باشد – تا سطوح بالا را شامل میشود. وقتی در این نوع موارد میخواهند بررسی کنند و کسانی را بهعنوان اصلح انتخاب نمایند، زنان را هم در کنار مردان و بین این مجموعه ببینند و بدون هیچ گونه تعصب، اصلح را انتخاب کنند. البته این، یک عرف و یک فرهنگ است. این طور چیزها دستوری هم نیست که بخشنامه صادر کنیم. نه، اینها جزو فرهنگ و باورهای جامعه است. باید این قدر گفته بشود، این قدر تکرار و استدلال بشود، تا این که جا بیفتد.1
باور غلط مصرفگرایی را در زنان بزدایید
به نظر من، آن چیزی که امروز مجموعهی شما و هر مجموعهای از زنان – که در شکلها و با هدفهای مختلف کار میکنند – بر عهده دارند؛ این است که باور غلطی را که فرهنگ غربی و اروپایی در این دهها سال اخیر در ذهن زن ایرانی وارد کرده است، بزداید. البته باور غلطی هم در گذشته بوده است؛ یعنی گرایش به برخی از شکلهای غلط مصرف و تجمل، از گذشته هم وجود داشته است. با ورود فرهنگ اروپایی، این مدگرایی و نوگرایی در مصرف، به شکل عجیبی تشدید شد. این، محاسبهشده و پیشبینیشده بود. سردمداران سیاستهای غربی – که غالباً صهیونیستها و استعمارگران بودند – به قصدی و با نیتی این کار را کردند. این باورهای غلط را باید بزدایید؛ و این نمیشود مگر با ارایهی بحثها و کارهای اسلامی. اگر این کار بشود، ریشهی این مشکلاتی که گاهی اوقات مطرح میشود – بدحجابی و رواج فساد و فحشا و این چیزها – به خودی خود کنده خواهد شد. اینها غالباً معلولند؛ علل، همان باورها و فرهنگها هستند که باید روی آنها کار بشود.2
صلاح زنان، صلاح مردان را هم بهدنبال میآورد
امروز این راهی که ملت اسلام، بهخصوص ملت بزرگ و شجاع ایران در پیش گرفته است – راه تحقق آرمان-های اسلامی – راه نجات انسانها، راه دفع ظلم، راه شکستن بتهای زر و زور قدرت در دنیاست؛ بایستی این راه را درست شناخت و از آن پاسداری و حراست و حفاظت کرد. به ارادههای قوی، به دلهای محکم و ظرفیتهای بالا احتیاج است؛ و این جز با تربیت الهی و اسلامی مرد و زن ما امکانپذیر نیست. صلاح زنان در جامعه، بهدنبال خود، صلاح مردان را هم میآورد. نقش زنان در این مورد، جزو نقشهای برجسته و شاید نقش اول است.3
گرایش به مدگرایی و تجملگرایی یکی از بزرگترین عوامل انحراف جامعهی زنان است
آنها برای این که از زن، آن چنان موجودی بهوجود بیاورند که مورد نظر خودشان است، محتاج این هستند که دائماً مد درست کنند و چشمها و دلها و ذهنها را به همین چیزهای ظاهری و کوتهنظرانه مشغول کنند. کسی که به این چیزها مشغول شد، کی به ارزشهای واقعی خواهد رسید؟ مجال پیدا نمیکند برسد. زنی که در فکر باشد که از خود وسیلهای برای جلب نظر مردان بسازد، کی فرصت این را پیدا خواهد کرد که به طهارت اخلاقی فکر کند و بیندیشد؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ آنها این را میخواهند. آنها مایل نیستند که زنان جوامع دنیای سوم، دارای فکر روشن و آرمانخواه باشند؛ خودشان دنبال هدفهای بزرگ حرکت کنند و شوهر و فرزند خود را هم حرکت بدهند. زنان جوان در جامعهی ما باید خیلی مراقب باشند، تا این کمند ناپیدای بسیار خطرناک فرهنگ و تفکر غربی را بشناسند؛ از آن پرهیز کنند و جامعهی زنان را از آن جدا و برحذر بدارند.4
به درخشندگیها و زیباییهای واقعی بیشتر توجه شود تا زیباییهای ظاهری
این گرایش به تجملگرایی که مدتها بود در جامعهی ما یواش یواش کم شده بود، یا در اوایل انقلاب مثلاً خانمها به تجملات و زر و زیورها اعتنایی نمی-کردند، متأسفانه باز این چیزها – آن طور که شنیده میشود – در جامعهی ما دارد رشد میکند. زنان اندیشمند و بافکر و بامعرفت جامعهی ما باید این را خطر بدانند. نباید زنان به سمت تجملگرایی سوق پیدا کنند. البته این خطر برای مردان هم هست؛ منتها در زنان بیشتر و امکانش زیادتر است. وانگهی در این قضیه، در موارد بسیاری، مردان تحت تأثیر زنانشان قرار میگیرند. شماها واقعاً باید با این قضیه مبارزه کنید؛ خودتان هم مراقبت نمایید.
من با تظاهر به تجمل و تجملگرایی در حد معتدلِ کمِ ناگزیرش مخالفتی نمیکنم؛ لیکن اگر بنا شد که روند افراطی پیدا کند، چیز بسیار مزخرفی است. در لباس، در آرایش، در زر و زیورها و طلا و جواهرات، خانمها بایستی خیلی اهمیت بدهند که امساک شود و بیاعتنایی به این چیزها انجام بگیرد، تا شاید انشاءالله به درخشندگیها و زیباییهای واقعیتر بیشتر توجه بشود، تا به این زیباییهای ظاهری.5
اسلام با کارکردن موافق است
اسلام با کارکردن زن موافق است. نه فقط موافق است، بلکه کار را تا آن جا که مزاحم با شغل اساسی و مهمترین شغل او، یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده نباشد، شاید لازم هم میداند. یک کشور که نمیتواند از نیروی کار زنان در عرصههای مختلف بینیاز باشد! اما این کار نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد. نباید زن را تذلیل کنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمایند. تکبر از همهی انسانها مذموم است، مگر از زنان در مقابل مردان نامحرم! زن باید در مقابل مرد نامحرم متکبّر باشد. «فلا تخضعن بالقول»؛ در حرفزدن مقابل مرد نباید حالت خضوع داشته باشد. این، برای حفظ کرامت زن است. اسلام این را می-خواهد و این الگوی زن مسلمان است.6
مصرف باید در حد لازم باشد نه در حد اسراف
من به خانمهای مسلمان، به خانمهای جوان و به خانمهای خانهدار عرض میکنم: سراغ این مصرفگرایی که غرب مثل خوره به جان جوامع دنیا و از جمله جوامع کشورهای در حال توسعه و کشورهای رو به پیشرفت و از جمله کشور ما انداخته است، نروید. مصرف باید در حدّ لازم باشد، نه در حدّ اسراف. خانمهای کسانی که همسرانشان یا خودشان مسئولیت-هایی در بخشهای مختلف کشور دارند، باید از لحاظ دوری از اسراف، نسبت به دیگران الگو باشند. باید برای دیگران درس باشند و نشان دهند که شأن زن مسلمان بالاتر از این حرفهاست که اسیر زر و زیور و جواهرآلات و از این قبیل شود. نمیخواهیم بگوییم اینها حرام است؛ میخواهیم بگوییم شأن زن مسلمان بالاتر از این است که در دورانی که بسیاری از مردم جامعهی ما محتاج کمکند، کسانی بروند پول بدهند طلا بخرند، زینتآلات بخرند، وسایل زندگی رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منش-های زندگی، اسراف کنند. اسراف، الگوی زن مسلمان نیست.7
معنی مرز بین زن و مرد
این جا، آن مرز بین زن و مرد وجود دارد. معنای آن مرز هم این نیست که زنان و مردان در یک محیط تحصیل نکنند، در یک محیط عبادت نکنند، در یک محیط کار نکنند و در یک محیط خرید و فروش نکنند – که این قبیل موارد، فراوان است – بلکه معنایش این است که حدّ و حدودی در اخلاق معاشرتی خودشان قائل باشند و این کار بسیار خوبی است.8
وظایف زن مسلمان
در صدر اسلام، زن در میدان جنگ، علاوه بر بستن زخم مجروحان – که این کار بیشتر بر عهدهی زنان بود – حتی گاهی با نقاب، در میدان جنگ و رزمهای دشوار آن روز، شمشیر هم میزد! در عین حال در داخل خانه، فرزندان خود را هم در آغوش میگرفت، تربیت اسلامی هم میکرد، حجاب خود را هم حفظ میکرد؛ چون اینها منافاتی با هم ندارد. اگر کسی درست توجه کند، خواهد دید که منافاتی ندارد. بعضی افراط میکنند، بعضی تفریط میکنند. بعضی میگویند چون فعالیت اجتماعی اجازه نمیدهد به خانه و شوهر و فرزند برسیم، پس فعالیت اجتماعی نباید بکنیم. بعضی میگویند چون خانه و شوهر و فرزند، اجازه نمیدهد فعالیت اجتماعی بکنیم، پس شوهر و فرزند را باید رها کنیم. هر دو غلط است. نه این را به-خاطر آن، نه آن را بهخاطر این، نباید از دست داد.
زن مسلمان، در عائله وظایفی دارد و آن، همان رکنیّت اساسی خانواده و تربیت فرزندان و هدایت و تقویت روحی شوهر است. در دوران مبارزات ضد رژیم طاغوت در ایران، خیلیها در میدان مبارزه بودند ولی زنانِ آنها نگذاشتند که آنها مبارزه را ادامه دهند؛ بهخاطر این که طاقت نداشتند سختیهای مبارزه را تحمل کنند؛ گذشت هم نداشتند. خیلیها هم به عکس، شوهران خود را به ایستادگی در راه مبارزه تشویق میکردند، آنها را کمک میکردند و برای آنها تقویت و پشتیبانی روحی میآفریدند. در سال 56 و 57، آن روزی که خیابانها و کوچهها از اجتماعات مردم پر شده بود، زنان در بسیج و فرستادن شوهران و فرزندان خودشان به میدانهای مبارزه و تظاهرات، نقش حیاتی داشتند.
مادران در دوران انقلاب و در جنگ تحمیلی، فرزندان خود را به سربازان جانباز و شجاع در راه اسلام و مسلمین تبدیل کردند و همسران در دوران انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، شوهران خود را به انسانهای مقاوم و مستحکم مبدل ساختند. این است نقش و تأثیر زن بر روی فرزند و شوهر. این، نقشی است که زن میتواند در داخل خانواده ایفا کند و جزو بزرگترین نقشهاست و به نظر من از همهی کارهای زن مهمتر همین کار است. از همهی کارهای زن مهمتر تربیت فرزندان و تقویت روحی شوهران برای ورود در میدانهای بزرگ است و خدا را شکر میکنیم که زن ایرانی و مسلمان در این میدان هم بیشترین هنر را نشان داده است.
البته زنان شجاع و آگاه و مقاوم و صبور ایران، در دوران انقلاب، در دوران جنگ – چه در پشت جبهه، چه در جبهه، چه در داخل خانهها – و کلاً در همهی میدانها حضوری فعال داشتند. امروز هم در میدان سیاست، در میدان فرهنگ، در میدان انقلاب، در فعالیتهای مقابل چشم دشمنان جهانی، زنان ما حضور فعال دارند. امروز اجتماع عظیم شما در این جا، یک مفهوم فرهنگی، یک مفهوم سیاسی و یک مفهوم اجتماعی دارد. آن کسانی که قضایای کشور عزیز ما و نظام جمهوری اسلامی را تحلیل میکنند، وقتی این اجتماع عظیم، این ارادههای استوار، این آگاهی و این شور و شوق را از شما مشاهده میکنند، نسبت به ایران بزرگ و ملت عظیم الشأن ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی، احساس تعظیم و ستایش خواهند کرد.9
پینوشت:
1. دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، 16/10/69.
2. همان.
3. دیدار جمع کثیری از پرستاران، به مناسبت میلاد حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار، 22/8/70.
4. همان.
5. دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، جمعی از زنان پزشک متخصص و مسئولان اولین کنگرهی حجاب اسلامی، به مناسبت میلاد حضرت فاطمهی زهرا(س)، 4/10/77.
6. دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا(س) و روز زن، 25/9/71.
7. همان.
8. دیدار گروهی از خواهران پرستار، به مناسبت ولادت حضرت زینب(س)، 20/7/73.
9. بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20/12/75.