نویسنده



  زهرا در برابر پروردگار، کوچکى کوچک‏ترین موجود - انسان - و بزرگى بزرگ‏ترین معبود - خدا - را مى‏دید و از کوتاهى خویش در انجام فرمان‏هاى الهى مى‏هراسید؛ آن چنان که یزدان در برابر فرشتگانش به او افتخار مى‏کرد و مى‏فرمود: «به کنیزکم فاطمه بنگرید، چگونه اندامش از هراس [احتمال کوتاهى در برابر] من مى‏هراسد؟!»1

 آن هم زهرایى که پیامبر(ص) درباره‌ی او فرمود: «خداوند اندام و دل فاطمه را از خداباورى و یقین، سرشار کرده است.»2 بانویى که در آسمان ایمان چنان اوج گرفته بود که ایمان و باور به او، در ردیف ایمان و باور به پیامبر(ص) و آفریدگار محسوب مى‏شود.

 در گفت‌وگویى طولانى، روزى به پدر گفت: «پدرم! جانم فدایت! براى چه گریه مى‏کنى؟ و او برایش آیه‏هاى چهل و سوم و چهل و چهارم سوره‌ی حجر را خواند که جبرئیل آورده بود: "و دوزخ، میعادگاه همه‌ی آن‏هاست. هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آن‏ها تقسیم شده‏اند."»

 فاطمه(س) به رو، بر زمین افتاد و بارها گفت: «واى بر کسى، واى بر کسى که وارد دوزخ شود!»3

 اگر از نشانه‏ها و عوامل و مراحل و موانع و آثار اخلاص و یا از تفاوت مخلَص و مخلِص به بهانه‌ی این که جاى بحثش این جا نیست بتوان گذشت، اما از توضیح حقیقت اخلاص نمى‏توان گذشت.

 حقیقت اخلاص، فقط خدا را در نظر داشتن است و فقط براى او کار کردن.

 اخلاص، آزادى از وابستگى به مدح و ستایش دیگران است و خالى بودن از هواى نفس.

 اخلاص، یکى بودن ظاهر است و باطن، درون است و برون؛

 و زهرا(ع) در اوج قله‌ی اخلاص بود.

 او در جواب پدرش که مى‏فرمود: «دخترم، هم اکنون جبرئیل در نزد من است و از جانب خدا پیام آورده که هر چه بخواهى تحقق مى‏یابد، مى‏گوید: "مرا جز خود او هیچ تمنایى نیست."»4

 با این که سه روز، خود و فرزندانش هیچ نخورده بودند، پیراهنش را نزد یک یهودى گرو مى‏گذارد تا سائلى را از خانه‌ی خود نرانَد. وقتى سلمان اصرار مى‏کند کمى از نان و خرما را خود بردارد، مى‏گوید: «سلمان، این کار را فقط براى خدا انجام دادم، از این رو هیچ از آن بر نخواهم داشت.»

 راوى مى‏گوید: «از حسین بن روح - یکى از نواب امام زمان(عج)‏ - پرسیدم: رسول خدا(ص) چند دختر داشت؟ او گفت: چهار دختر. پرسیدم: کدام یک از همه بافضیلت‏ترند؟ جواب داد: فاطمه. پرسیدم: با این که او از همه‌ی فرزندانش کوچک‏تر بوده و کمتر مصاحبت رسول را درک کرده، چرا او بافضیلت‏تر است؟ حسین بن روح جواب داد: به سبب دو خصلت که خداى سبحان مخصوص او گردانیده بود. یکى این که وارث رسول خدا(ص) بود و دیگرى این که نسل رسول خدا(ص) از ذریه‌ی اوست و خداوند سبحان این‏ها را به او ارزانى نداشت مگر به‌دلیل اخلاص در نیت او."»

 پس با هم به کلام این عبد مخلَص خدا گوش مى‏سپاریم:

 کسى که عبادت خالصانه‌ی خود را به سوى خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت او را به سوى او خواهد فرستاد.5

 

    روزه

 

 روزه‏دارى را تنها دم فرو بستن از خوردن و آشامیدن نمى‏دانست و مردمان را به ژرفاى روزه‏دارى توجه مى‏داد: «اگر روزه‏دار زبان، گوش، چشم و دیگر اعضایش را [از گناه] حفظ نکند، روزه چه فایده‏اى برایش دارد؟»6

 امام رضا(ع) در سخنى فرمود: «دوستان شیعه‌ی من! هرگاه ماهِ شب اوّل رمضان را دیدید، با دستان خود به آن اشاره نکنید؛ بلکه رو به قبله قرار گیرید، دستان‌تان را به سوى آسمان بگشایید و رو به ماه بگویید: "خداى ما و تو خدایى است که پرورش‌دهنده‌ی جهانیان است. خداوندگارا! ماه را براى ما، ماه نوى فرخندگى قرار بده و به ما توفیق روزه گرفتن در ماه رمضان عطا فرما. ما را به سلامت بدار؛ در آسایش و بهبود. ما را به پیروى خویش وادار کن؛ زیرا تو بر هر کارى توانایى."»

 سپس حضرت فرمود: «فاطمه - بانوى بانوان جهان - هر سال این نیایش را بر لب مى‏آورد.»7

 روزى به همسرش گفت: «اى ابا الحسن! از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: "اشک، خشم خداوند را فرومى‏نشاند؛ و قبر، باغى از باغستان بهشت نخواهد بود، جز هنگامى که آدمى از بیم [کارهاى زشت خود در برابر] خداوند مى‏گرید و یزدانِ عزیزِ جبران‌کننده‌ [ی نیکى انسان‏ها]، مى‏داند که من از [کوتاهى خود در برابر] پروردگار مى‏گریم."»

 امام(ع) نیز گریست. فاطمه با دستانش اشک او را برگرفت و بر رخسار خود مالید و گفت: «اى ابا الحسن! اگر اندوهگینى میان مردمى بگرید، آفریدگار [به خاطر او] آن مردمان را مى‏بخشاید. پسرعمویم! تو اندوهگینى و من اشک تو را بر چهره‏ام مالیدم تا آمرزش خداوندى مرا فراگیرد.»8

     قرآن

  دنیا، نمایشگاهى است از زیبایى‏ها و زشتى‏ها؛ زیبایى‏هایى که یزدان آفرید و پلشتى‏هایى که انسان آفرید و هر دو هم بسیارند؛ و فاطمه(س) مى‏فرمود: «از دنیاى شما، سه چیز را دوست مى‏دارم که یکى از آن‏ها قرآن را با توجه خواندن است.»9

 سلمان مى‏گوید: «روزى به درِ خانه‌ی بانو آمدم، صدایش را شنیدم که مشغول خواندن قرآن بود.»10

 مى‏فرمود: «کسى که سوره‌ی "حدید"، "واقعه" و "الرحمان" را بخواند [و در مفاهیم عمیق آن بیندیشد و عمل کند]، در ملکوت آسمان‏ها و زمین او را "ساکن بهشت" مى‏نامند.»11

 اگر موقعیتى مناسب رخ مى‏داد، با معرفى قرآن، به‌عنوان نسخه‌ی بهبودبخش بیمارى‏هاى انسان در طول تاریخ، اندیشه‏ها را به مهمانىِ این درمان‌گر مى‏برد:

 «حجت‏هاى آن آشکار است و آن چه درباره‌ی ماست پدیدار. و برهان آن روشن. و از تاریکى گمان به کنار. و آواى آن در گوش، مایه‌ی آرام و قرار. و پیرویش ره‌گشاى روضه‌ی رحمت پروردگار و شنونده‌ی آن در دو جهان رستگار.»12

 «دلیل‏هاى روشن الهى را در پرتو آیت‏هاى آن توان دید و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام‏هاى خدا را بیان‌دارنده است، و حلال‏هاى او را رخصت‌دهنده و مستجاب را نماینده و شریعت را راه‌گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده.»13

 او حتى وصیت مى‏کند در شب اوّل قبر، على(‏ع) بر سر مزارش زیاد قرآن بخواند و دعا کند.14

 و از همین انس او با قرآن بود که فضه، خادمه‌ی او، تا بیست سال به غیر از قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.15

 و باز از همین انس او با قرآن بود که در صحراى محشر هم قرآن را زمزمه مى‏کند.16 تا آن جا که حتى در هنگام داخل شدن به بهشت هم آیات قرآن را مى‏خواند.17

     نماز

  «حسن بصرى» گوید: «در دنیا عابدتر از فاطمه نیست. او آن قدر براى نماز سرپا مى‏ایستاد که پاهایش ورم مى‏کرد.»18

 رسول خدا(ص) مى‏فرمود: «وقتى زهرا در محراب عبادت مى‏ایستاد، همچون ستاره‏اى براى ملائکه‌ی آسمان مى‏درخشید.»

 فرزند زهرا(س) حسن مجتبى(‏ع) مى‏گوید: «دیدم مادرم شب جمعه در محراب به عبادت ایستاد و مدام رکوع و سجده مى‏کرد تا صبح دمید.»19

 او حتى شب عروسى از همسرش مى‏خواهد با هم در برابر پروردگار به نماز بایستند و او را بپرستند.20

 عصر روزى که شب آن، شب قدر بود، بچه‏ها را به استراحت وامى‏داشت، غذاى اندکى به آنان مى‏داد تا سنگین نشوند و بتوانند با بیدارى در شب قدر، از گشایش‏هاى آن شب بهره‏مند شوند و مى‏فرمود: «ناکام، کسى است که از خیر آن شب محروم بماند.»21

 با توجه به آن همه پاى‏فشارى بر نماز در اسلام، در سؤالى از پدرش کیفر کسى را که به نماز بى‏اعتنایى مى‏کند جویا شد: «مرد یا زنى که نمازش را سبک مى‏شمارد، چه کیفرى دارد؟»

 پاسخ داد: «اى فاطمه! مرد یا زنى که نمازش را خوار مى‏شمارد، آفریدگار او را به پانزده خصلت گرفتار مى‏کند: شش‏تاى آن‏ها در این سراست، سه‏تاى آن‏ها هنگام جان دادن، سه‏تاى آن‏ها در گور و سه‏تا در رستاخیز؛ هنگامى که از قبر برمى‏خیزد.

 آن خصلت‏هایى که در همین سرا به آن‏ها گرفتار مى‏شود این است: آفریدگار برکت را از عمرش مى‏ستاند، برکت را از روزى‏اش مى‏برد و سیماى شایستگان را نیز از چهره‏اش مى‏زداید. هر کارى که مى‏کند بى‏پاداش است. دعایش از آسمان بالا نمى‏رود و از دعاى پارسایان بهره‏اى ندارد.

 آن ویژگى‏هایى که هنگام مرگ به سراغش مى‏آیند این است: خوار مى‏میرد، گرسنه مى‏میرد و چنان تشنه جان مى‏سپارد که اگر تمام رودخانه‏هاى جهان را بنوشد، باز تشنگى‏اش برطرف نمى‏شود.

 خصلت‏هایى که در قبر بدان‏ها مبتلا خواهد شد عبارتند از: یزدان، فرشته‏اى بر او مى‏گمارد که او را بیازارد، گور بر وى تنگ خواهد شد و قبرش تاریک خواهد بود.

 اما گرفتارى‏هاى پس از بیرون آمدن از گور آن است که: خداوند فرشته‏اى را مأمور او مى‏کند که وى را به صورت بر زمین بکشاند، در حالى که مردم به او مى‏نگرند. حساب دشوارى از وى مى‏کِشند و یزدان نه او را [با مهربانى] نگاه مى‏کند، نه [از گناهان] پاکش مى‏گرداند و شکنجه‏اى دردناک براى او مهیاست.»22

 مسجدسازى در ترویج فرهنگ نماز نقش دارد از همین روى حضرت زهرا(س) یکى از کارهاى جوانمردانه را مسجدسازى مى‏دانست.23

  مى‏فرمود: «پیامبر به من نماز شب چهارشنبه را چنین آموخت:

 کسى که شش رکعت [سه نماز دو رکعتى] بخوانَد، در هر رکعت حمد و آیه‌ی بیست و ششم و بیست و هفتم از سوره‌ی آل عمران «قل اللهم مالک الملک تؤتى الملک من تشاء ... بغیر حساب» را [به جاى سوره‌ی توحید] قرائت کند و هنگامى که نمازش به پایان رسید بگوید: «جزى اللّه محمداً و هو اهله» [خداى، محمد را پاداش دهد که سزاوار آن است]، آفریدگار گناهان هفتاد ساله‌ی [غیر از حق الناس و غیر از گناهانى که جبرانش لازم است مثل نماز و روزه قضا و ...] او را مى‏بخشاید و پاداش بى‏شمارى به او مى‏بخشد.»24

  روایت شده است که هرگاه انسان از درگاه حضرت حق تعالى حاجتى داشته و سینه‏اش از آن تنگ شده باشد، دو رکعت نماز بخواند و وقتى سلام نماز تمام شد، سه مرتبه تکبیر بگوید و سپس تسبیح حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) را بخواند. بعد از آن، به سجده برود و صد مرتبه «یا مولاتى یا فاطمهُ أغِیثِینى» بگوید. سپس صورت طرف راست را روى زمین بگذارد و توسل فوق را صد مرتبه بگوید. سپس صورت طرف چپ را بر زمین بگذارد و صد مرتبه همین ذکر را تکرار کند، بعد از آن مجدداً به سجده برود و صد و ده مرتبه این توسل را بازگوید و حاجت خود را بیان کند. محققاً خداوند آن را برآورده خواهد کرد.25

  نماز حضرت فاطمه زهرا(س) دو رکعت است. در رکعت اوّل، یک مرتبه حمد و صد مرتبه «إنّا أنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ» و در رکعت دوم یک مرتبه حمد و صد مرتبه «قُلْ هُوَ اللّهُ أحَد» و پس از سلام، تسبیح حضرت زهرا(س) را بگوید و بخواند:

 «سُبْحانَ ذِى العِزِّ الشّامِخِ المُنِیفِ، سُبْحانَ ذِى الجَلالِ الباذِخِ العَظیمِ، سُبْحانَ ذِى المُلْکِ الفاخِرِ القَدیمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَ الجَمالِ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدّى بِالنُّورِ وَ الوَقارِ، سُبْحانَ مَنْ یَرَى أثَرَ الَّنمْلِ فِى الصَّفا، سُبْحانَ مَن یَرَى وَقْعَ الطَّیْرِ فِى الهواءِ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هکَذا لا هکَذا غَیرُهُ.»26

 کسى که این نماز را بخواند و از تسبیح فارغ شود، باید دو زانو بنشیند، دو دستش را بگشاید و تمام مواضع سجده‏اش را بدون این که مانعى بین او و زمین باشد، روى زمین بگذارد و حاجتش را بخواهد و هر اندازه که خواست، دعا کند و در حال سجده بگوید:

 «یا مَنْ لَیْسَ غَیْرَهُ رَبُّ یُدْعى، یا مَن لَیسَ فَوقَه إلهٌ یُخْشى، یا مَن لَیسَ دُونَهُ مَلِکٌ یُتَّقى، یا مَن لَیسَ لَهُ وَزیرٌ یُؤتى، یا مَن لَیسَ لَهُ حاجِبٌ یُرشى، یا مَن لَیسَ لَهُ بَوّابٌ یُغْشى، یا مَن لا یزْدادُ عَلى کَثْرَةِ السُّؤالِ إلّا کَرَماً و جوداً وَ عَلى کَثْرَةِ الذُّنُوبِ إلّا عَفْواً وَ صَفْحاً، صَلِّ عَلى مُحمّدٍ وَ آلِهِ وَ افْعَلْ بِى کَذا وَ کَذا.»27

     نیایش

  امام سجاد(ع) مى‏فرماید: «روز عاشورا، پدرم مرا به سینه‏اش چسبانید و فرمود: پسرکم! دعایى را از من به خاطر بسپار که مادرم فاطمه آن را به ما آموخت و او نیز از پیامبر(ص) و رسول خدا نیز از جبرئیل آموخته است. این نیایش را در هنگامه‌ی نیاز، رخ‌دادى بزرگ و اندوه بخوان:

 به حقّ [سوره‌ی]‌ یس و قرآن کریم، و به حقّ [سوره‌ی]‌ طه و قرآن بزرگ، اى کسى که در برآوردن نیازهاى نیازمندان توانایى، اى که به آن چه در درون آدمى مى‏گذرد دانایى، اى زداینده‌ی اندوه غم‌زدگان، اى گشاینده‌ی غم اندوهگینان، اى مهربانِ پیران فرتوت، اى روزى دهنده‌ی خردسالان و نوزادان، اى آن که از هر تفسیرى بى‏نیازى، بر محمد و خاندانش درود فرست و با من چنان رفتار کن که شایسته‌ی [بزرگى و بزرگوارى] توست28 [نه درخور رفتار زشت من]؛ و سپس خواسته‏هاى خویش را بخواه.

  آفریدگارا! به روزى‏ام [که براى من در نظر گرفته‏اى] قانعم ساز؛

 عیبم را بپوشان؛

 تا پایان زندگى سلامتى‏ام را تداوم بخش؛

 و هنگامى که مرا از این جهان مى‏برى، ببخش و بر من مهربان باش.29

  قلبم را زنده کن؛

 سینه‏ام را گشاده ساز؛

 و کارم را سامان ده.30

  گزیده‏اى از تعقیبات نماز ظهر

 خداوندگارا! جز تو کسى نیست که با آن دلم خنکا گیرد و شادمان شود و چشمانم روشن گردد و رخسارم افروخته شود ... قلبم آرام گیرد و چنان پیکرم با آن مماس شود که آفریدگانت به حالم رشک برند.31

 یزدانا! نه حسودان و نه دشمنان مرا از [شکست] من شاد نکن.32

 بى‏عیب است کسى که از اندام [و مویرگ‏هاى] دل‏ها آگاه است.

 بى‏عیب است کسى که تعداد گناهان را مى‏شمارد!

 بى‏عیب است کسى که چیزى نه در روى زمین از او پنهان است و نه در آسمان.33

 یزدانا! گردن‏فرازى [به‌دلیل دین‌دارى‏ام]، خودنمایى، خودپسندى، ستم، حسد، ناتوانى، دو دلى، سستى، زیان، بیمارى‏ها، خوارى، فریب، نیرنگ، گرفتارى و فساد را از گوشم، چشمم و تمامى اندام‏هایم برکن و مرا به آن چه دوست دارى و خرسندى راه‌نمایى کن، اى مهربان‏تر از هر مهربانى.34

 آفریدگارا! از تو میانه‏روى را، هم در حال بینوایى و هم در عین ثروتمندى مى‏طلبم.35

  گزیده‏اى از تعقیبات نماز مغرب

 فرخنده‏اى اى شمارنده‌ی قطره‏هاى باران و برگ‏هاى درختان ... ؛ چه بى‏عیبى اى صاحب شُکوه و گشاده‏دستى؛ چه مى‏کنى با بینواى بى‏کس، هنگامى که یارى‏خواهان به تو پناه مى‏آورد؟

 چه کردى با کسى که به آستانه‏ات آمد و خشنودى تو را مى‏جُست و در برابرت بر زمین افتاد و از آن چه بدان آگاهى، به تو شکایت کرد!

 خداوندگارا! بهره‏ام از نیایشم ناکامى و از آن چه از تو امید دارم، خوارى نباشد.36

 یزدانا! هرگاه روز رستاخیز بر تبه‌کاران به درازا مى‏کشد، پس آن روز را بر ما کوتاه گردان؛ به اندازه‌ی فاصله‌ی یک نماز تا نمازى دیگر.

 آفریدگارا! هرگاه آفتاب به جمجمه‏ها نزدیک مى‏شود و فاصله‌ی خورشید تا آن‏ها به اندازه راه است و بر داغى آن، گرماى ده سال را مى‏افزایى [و متراکم مى‏سازى]، پس از تو مى‏خواهیم ما را در سایه‏سار [مهربانى خود] جاى دهى ... .37

 درباره‌ی یکى از زمان‏هاى استجابت دعا مى‏فرمود: «از پیامبر(ص) شنیدم: "در روز جمعه وقتى هست که نمى‏شود در آن زمان مسلمانى از خداوند والا خیرى بخواهد، مگر آن که پاسخ مثبتش را بگیرد." از او پرسیدم: "اى فرستاده‌ی خدا! آن چه وقتى است؟"

 فرمود: "زمانى که نیمى از آفتاب براى غروب کردن در افق فرو رود."»

 پس از آن بود که بانو از خدمت‌کارش مى‏خواست به پشت بام برود و هرگاه چنین لحظه‏اى فرارسید، به او اطّلاع دهد تا وى به نیایش و دعا بپردازد.38

     پى‏نوشت‏:

  1. کانت الزهراءعلیها السلام کثیره الخشیه من بارئها، بحیث یباهى بها اللّه أمام الملائکه قائلاً: یا ملائکتى، انظروا إلى أمتى فاطمه، کیف ترتعد فرائصها من خیفتى.

 الامالى، صدوق، 175؛ بحار الانوار 172/43؛ بشاره المصطفى /307؛ غایه المرام 171/1.

 2. قال رسول اللّه(‏ص): انّ ابنتى فاطمة ملاء اللّه قلبها و جوارحها ایماناً و یقیناً.

 الثاقب فى المناقب /291؛ الخرائج و الجرائح 53/2؛ دلائل الامامه /139.

 3. فى حدیث طویل قالت‏علیها السلام: یا أبت فدیتُک ما الذى أبکاکَ؟ فذکر لها ما نزل به جبرئیل من الآیتین المتقدّمتین «و انّ جهنّم لموعدهم أجمعین لها سبعه أبواب لکلّ باب منهم جزءٌ مقسوم» ... فسقطت فاطمه(ع) على وجهها و هى تقول: الویل ثم الویل لمن دخل النّار.

 بحار الانوار 88/43 .

 4. شغلنى عن مسئلته لذّه خدمته، لا حاجه لى غیر النظر الى وجهه الکریم فى دار السلام.

 الخصائص الفاطمیه 385/2.

 5. من أصعد الى اللّه خالص عبادته، اهبط اللّه إلیه أفضل مصلحته.

 بحار الانوار 184/68؛ عده الداعى /218؛ چشمه در بستر /203-202.

 6. عن فاطمه بنت رسول اللّه‏صلى الله علیه وآله : انّها قالت: ما یضع الصائم بصیامه إذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.

 بحار الانوار 295/93؛ جامع أحادیث الشیعه 246/9؛ دعائم الاسلام 268/1.

 7. عن الرضاعلیه السلام فى حدیث: معاشر شیعتى إذا أطلع هلال شهر رمضان فلا تشیروا إلیه الأصابع، و لکن إستقبلوا القبله و ارفعوا أیدیکم إلى السّماء، و خاطبوا الهلال و قولوا: «ربُّنا و ربُّک اللّهُ و ربُّ العالمینَ، اللهم أجْعَلْهُ علینا هلالاً مبارکاً و وفقنا لصیام شهر رمضان و سلّمنا فیه و تَسَلَّمْنا منهُ فى یُسْرٍ و عافیةٍ، و استعملنا فیه بطاعتک، إنّک على کل شى‏ءٍ قدیر.»

 ثم قال: و لقد کانت فاطمه سیده نساء العالمین‏علیها السلام تقول ذلک سنه.

 صحیفه الرضاعلیه السلام /194؛ صحیفه الزهراء /158؛ فضائل الاشهر الثلاثه /99.

 8. فاطمه زهرا(س)، شادمانى دل پیامبر(ص) /444.

 9. حبّب إلىّ من دنیاکم: ... تلاوه کتاب اللّه.

 صحیفه الزهراء /276.

 10. سلمان: فسمعت فاطمه تقرأ القرآن من جوّا.

 بحار الانوار 46/43؛ الثاقب فى المناقب /291؛ الخصائص الفاطمیه 629/1؛ دلائل الامامه /139؛ مناقب ابن‏شهرآشوب 116/3.

 11. عن فاطمه علیها السلام : قارى‏ء «الحدید» و «إذا وقعت» و «الرحمن» یُدعى فى ملکوت السماوات و الارض ساکن الفردوس.

 الجامع الصغیر 234/2؛ الدرّ المنثور 140/6؛ شرح احقاق الحق 503/25 .

 12. بیّنةٌ بصائرهُ و آى فینا منکشفةٌ سرائره و برهان منجلیةٌ ظواهره. مدیم البریةِ اسماعُه. قائدٌ الى الرضوانِ اتّباعُهُ مؤدٍّ إلى النجاة استماعُهُ.

 بحار الانوار 241/29؛ بلاغات النساء /16؛ شرح احقاق الحق 298/10؛ قاموس الرجال 318/12؛ مناقب اهل البیت /419؛ ترجمه از دکتر سید جعفر شهیدى است.

 13. الاحتجاج 134/1؛ بحار الانوار 223/29؛ شرح احقاق الحق 164/19؛ صحیفة الزهراء /222؛ اللمعة البیضاء /521 ؛ ترجمه از دکتر شهیدى است.

 14. اذا انامتُّ ... فاکثر فى تلاوه القرآن و الدعاء، فإنّها ساعة یحتاج المیت الى أنس الاحیاء.

 15. بحار الانوار 87/43 .

 16. چشمه در بستر /190.

 17. همان.

 18. ما کان فى الدین اعبد من فاطمه کانت تقوم حتى تتورّم قدماه.

 بحار الانوار 76/43.

 19. بحار الانوار 81/43؛ علل الشرائع 182/1؛ کشف الغمه 96/2.

 20. فانشدک اللّه أن قمت الى الصلوه فنعبد اللّه تعالى هذه اللیله.

 شرح احقاق الحق 489/23.

 21. اقبال الاعمال 321/3؛ بحار الانوار 10/94؛ جامع احادیث الشیعه 39/9؛ دعائم الاسلام 282/1.

 22. بحار الانوار 22/80؛ الصلاه فى الکتاب و السنه /132؛ فلاح السائل /22؛ مستدرک الوسائل 24/3.

 23. بحار الانوار 1/81؛ عیون اخبار الرضاعلیه السلام 30/1؛ وسائل الشیعه، چ اسلامیه 320/8.

 24. بحار الانوار 304/87؛ جمال الاسبوع /70؛ مستدرک الوسائل 371/6.

 25. ششصد پرسش و پاسخ ... /455-454.

 26. پاک و منزه است دارنده‌ی عزت والاى پیروز، پاک و منزه است دارنده‌ی برترین شکوه و جلال بزرگ، پاک و منزه است دارنده‌ی حکومت ارزنده‌ی جاوید، پاک و منزه است آن کسى که لباس و جامه‌ی زیبایى و طراوت پوشیده، پاک و منزه است کسى که جامه‌ی نور و وقار بر تن کرده، پاک و منزه است کسى که رد پاى مورچه را بر سنگ صاف مى‏بیند، پاک و منزه است کسى که جایگاه پرنده را در فضا مى‏بیند، پاک و منزه است کسى که این چنین است و غیر از او کسى چنین نیست.

 27. اى کسى که غیر از او پروردگارى نیست که خوانده شود! اى کسى که برتر از او خدایى نیست که از او ترسیده شود! اى کسى که غیر او حکم‌رانى نیست که از او پرهیز شود! اى کسى که وزیرى ندارد که از ره‌گذرش نزد او روند! اى کسى که حاجب و دربانى ندارد که رشوه به او بدهند! اى کسى که نگه‌بانانى ندارد که در پس پرده نگه‏دارى شود! اى کسى که زیاده‏خواهى و بسیارى سؤال و گدایى از درگاهش، جز بر جود و کرم او، و کثرت گناهان جز بر عفو و بخششش نیفزاید! بر محمد و آل محمد درود بفرست و [حاجتت را مى‏خواهى و مى‏گویى] این کارها را برایم انجام ده!

 28. عن زین العابدین‏ علیه السلام قال: ضَمَّنى والدى إلى صدره یوم قُتِلَ و هو یقول:

 یا بُنَىَّ! إحْفِظْ عَنّى دُعاءً عَلَّمْتَنیهِ فاطمةُ وَ عَلَّمَها رَسولُ اللّهِ وَ عَلَّمَهُ جبرئیلُ فى الحاجةِ وَ الهمُّ وَ الغَمُّ و النازِلةِ إذا أنْزَلَتْ وَ الأمرِ العَظیمِ الفادِحِ.

 قالَ ادْعُ: بِحَقِّ یس وَ القرآنِ الکریمِ وَ بحقِّ طه وَ القرآنِ العظیمِ یا مَن یَقْدِرُ عَلى حَوائِجِ السّائِلینَ، یا مَن یَعْلَمُ ما فى الضّمیرِ، یا مُنَفِّساً عَنِ المَکروبینَ یا مُفَرِّجاً عَن المَغمومینَ، یا راحِمَ الشَیخِ الکَبیرِ، یا رازِقَ الطِّفلِ الصّغیرِ، یا مَن لا یَحتاجُ إلى التَّفسیرِ، صلِّ عَلى محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ وَ افْعَلْ بِى کَذا وَ کَذا.

 بحار الانوار 196/92؛ الدعوات /54 .

 29. اللهمّ قنّعنى بما رزقتنى؛ وَ أُسْتُرْنى وَ عافِنِى أبَداً ما أبْقَیتَنِى وَ أغْفِرلى وَ أرْحَمنى إذا تَوَفَّیتَنى.

 اعیان الشیعه 323/1؛ بحار الانوار 406/92؛ اللمعه البیضاء /287.

 30. احى قلبى؛ و اشرح صدرى؛ و اصلح شأنى.

 بحار الانوار 182/88؛ المصباح /303.

 31. یا ربّ لیست من أحدٍ غیرک تثلج بها صدرى و تسرّ بها نفسى و تقرّ بها عینى و یتهلّل بها وجهى ... و یطمئن بها قلبى و یتباشَرُ بها سایرُ جسدى یغبطنى بها من حضرنى مِن خلقک ... .

 بحار الانوار 67/83؛ فلاح السائل /173.

 32. لا تُشمت بى عدوّاً و لا حاسداً.

 همان‏ها.

 33. سبحان من یَعلم جوارح القلوب.

 سبحان من یُحصى عدد الذنوب.

 سبحان من لا یخفى خافیة فى الارض و لا فى السماء.

 بحار الانوار 85/83؛ فلاح السائل /202.

 34. اللهم انزع العُجْب و الرّیاء و الکبر و البغى و الحسد و الضعف و الشک و الوهن و الضُرّ و الاسقام و الخذلان و المکر و الخدیعة و البلیّة و الفساد من سمعى و بصرى و جمیع جوارحى و خذ بناصیتى إلى ما تحبّ و ترضى یا أرحم الراحمین.

 بحار الانوار 86/83؛ فلاح السائل /203.

 35. و اسئلک القصد فى الفقر و الغنى.

 بحار الانوار 87/83؛ فلاح السائل /202.

 36. تبارکت یا مَحْصى قِطَرِ المَطَر وَ ورقِ الشجر ... سبحانک یا ذا الجلال و الاکرام؛ ما فعلتَ بالغریب الفقیر إذا أتاک مستجیراً مستغیثاً؟

 ما فعلتَ بمَن أناخ بفنائک و تعرّض لرضاى و غدا إلیک فجثا بین یدیک یشکو الیک ما لا یخفى علیک؟

 فلا یکوننّ یا ربّ حظّى من دعائى الحرمان و لا نصیبى ممّا ارجو منک الخذلان.

 بحار الانوار 103/83؛ فلاح السائل /239.

 37. اللهم إذا طال یومُ القیامه على المجرمین فقصّر طولَ ذلک الیومِ علینا کما بین الصّلاة الى الصّلاة.

 اللهم إذا دنت الشّمس من الجماجم و کان بینها و بین الجماجمُ مقدار سبیلٍ و زیدَ فى حرّها حَرُّ عشرِ سنینَ، فانّا نسئلک أن تظلّنا بالغمام ... .

 بحار الانوار 103/83؛ فلاح السائل /238.

 38. بحار الانوار 269/86؛ دلائل الامامة /71؛ معانى الاخبار /400.