از تولد تا 2 سالگی

به نظر شما حس شوخ‌طبعی در نوزادان دارای چه مفهومی است و از چه موقع پدید می‌آید؟ کودک بعد از 18 ماهگی، زمانی که اندک اندک زبان را فرا می‌گیرد، از عهده‌ی درک

شوخی‌های ساده برمی‌آید و همچنان که بالنده‌تر می‌شود، خودش هم می‌تواند شوخی کند. به هر حال، این احساس از 3 یا 4 ماهگی ایجاد می‌گردد.

در این سن، نوزاد احساس خویشتن را به شکل اخم و تخم، گریه و خنده نمایان می‌سازد. هنگامی که پدر بخندد و شکل‌های عجیب و غریب در آورد، او نیز می-خندد، گویی مزاج پدر

را درمی‌یابد، اما به‌راستی چنین نیست!

کودک 3 یا 4 ماهه، علت خنده را نمی‌فهمد و واکنشش به سبب رفتار خنده‌دار نیست، بلکه به‌دلیل احساس وی است. او با ملاحظه‌ی نشاط پدر، خود را سهیم می-داند و همراه با او

لب به خنده می‌گشاید.

تقلید از پدر و مادر برای کودک از اهمیت به‌سزایی برخوردار است، چرا که کودک در این حس - بسان ویژگی‌هایی همانند محبت و پشتکار - با انگاره (الگو) قرار دادن کردار والدین

این خصوصیات را یاد می‌گیرد. از همین روی، بیشتر پدران و مادران بذله‌گو، کودکان شوخ‌طبعی دارند و لبخند و شادمانی بزرگ‌ترها، این احساس را از اوان کودکی آنان برمی‌

انگیزد.

برانگیختن حس سرخوشی در کودک

قوه‌ی درک کودک از پانزده ماهگی به بعد افزایش می‌یابد، به‌گونه‌ای که وقتی صدای جانوران را تقلید می‌کند، پی می‌برد که پدرش به‌نحو متفاوتی با رفتار اقدام می‌ورزد.

وی اینک معنی مزاج را درمی‌یابد و از آن لذت می‌برد.

موقعی که قوه‌ی شنوایی کودک در هیجده ماهگی رشد می‌نماید، مفهوم هر عمل‌کردی را نیکوتر می‌فهمد. به‌عنوان مثال چنان چه مادر کفش‌هایش را به‌دست بگیرد و

تکان‌شان دهد، برای او به این معنی است که: «مادر به خرید می‌رود» لیکن وی در بیست ماهگی، کاربرد نابه‌جای کفش را دانسته، به همین علت می‌خندد. کودک در پایان 2 سالگی

می‌تواند خودش هم شوخی کند. به‌عنوان مثال امکان دارد کودک دو ساله کیف مادر را بردارد و به زبان کودکانه بگوید: «ماما، بای بای (خدا نگه‌دار) من می‌روم سر کار.» یا

اسباب‌بازی برادر بزرگ‌ترش را بردارد و آن را در غیر جایش پنهان سازد و چون عملی را به-گونه‌ی دیگری وانمود کرده است، خودش نیز می‌خندد.

«شوخ‌طبعی، تأثیر بس مهمی در رشد و بالندگی کودک دارد و از جمله راه‌هایی است که وی توسط آن، قدرت خلاقیت و استدلالش را مطرح می‌سازد و نیز وسیله‌ی تفریحی جالب

برای کودکان و بزرگ‌سالان به‌شمار می-رود.»

«جیمز ام. هرزوگ»

از 2 سالگی تا 5 سالگی

هنگامی که روی‌داد جالبی رخ دهد، بزرگ‌سالان می-خندند، اما کودکان پیش‌دبستانی بیشتر وقت‌ها، بی-جهت خندیده، خنده‌ی سایرین را تقلید می‌کنند. از نظر آن‌ها موارد

عجیب خیلی خنده‌دار است. مثل مضحک قلمی متحرک (کارتونی) که در آن ماهی، عینک زده باشد و با مشاهده‌ی سگی که روی میز آشپزخانه برود و بشقاب‌های شام را بلیسد و

سپس از آن جا به زمین بیفتد و ... همه‌ی اتفاقات نامعلوم از دید کودکان جالب است.

کودکان چهار- پنج ساله از واژه‌های نامفهوم لذت می‌برند. با توجه به این که زبان، اصول و قواعدی دارد و قاعدتاً جمله‌ها هموزن نیستند، وقتی به شکل موزون و شعر به‌کار می‌

روند، برای‌شان خنده‌دار است. آن‌ها حتی از شوخی‌های ناپسند هم خوش‌شان می‌آید. چنین کودکانی می‌دانند که به زبان راندن بعضی لغت‌ها برای بزرگ‌ترها پذیرفته

نیست. با این وصف، حتی در صورتی که خودشان نیز مفهوم آن کلمه را ندانند، عمداً به‌کار می‌برند تا پدر و مادر را تهییج کنند. خوش‌بختانه چشم‌پوشی از این رفتارها‌ باعث

می‌گردد که کودک این کردار ناستوده را از یاد ببرد؛ زیرا اگر والدین به آن رفتار اعتنا نگذارند، برای آن‌ها نیز جذابیتی نخواهد داشت.

مواردی که موجب خنده و شادی کودکان نمی‌گردد

مواردی که بیش از حد غیرعادی باشد، نه تنها سبب نشاط کودکان نمی‌گردد، بلکه آن‌ها را بیمناک می-کند. به همین علت کودکان پیش‌دبستانی از نمایشگاه حیوانات (سیرک)

خوش‌شان نمی‌آید. مثلاً کودک با مشاهده‌ی دلقک با کلاه‌گیس نارنجی و چهره‌ای که بی-اندازه نقاشی شده باشد، دچار وحشت می‌شود. چرا که هنوز فرق حرکات نمایشی و

واقعی را درنمی‌یابد و نیز نمی‌داند که آن دلقک، هیولا نیست بلکه شخصی است با قیافه‌ی مبدل. برای این دسته از کودکان، حد وسط میان خنده و ترس خیلی اندک است. موقعی که

رفتار والدین نامعمول باشد، می‌توانید این موضوع را آشکارا دریابید. به‌طور  مثال اگر پدر همانند پیرمردی راه برود، فرزند دو یا سه ساله‌اش می-خندد. اما چنان چه بازی تداوم یابد،

وی دلواپس می‌شود و می‌گرید. زیرا هنوز نمی‌داند که پدر وانمود می‌کند یا نه؟ (از پنج سالگی به بعد کم‌تر اتفاق می‌افتد که کودک کردار و نیت پدر و مادر را در نیابد.)

خنده باعث تسکین و آرامش کودک در مقابل دلهره‌ها می‌گردد

اکثر مواردی که از دیدگاه کودکان، خنده‌آور است، از نظر بزرگ‌ترها جذاب نیست. مثلاً در صورتی که یکی از شخصیت‌های مضحک قلمی متحرک ( کارتونی) تلویزیونی، با

ماهی‌تابه به سر دیگری بزند، کودک از ته‌ دل می‌خندد. این گونه کارتون‌ها برایش جذابیت دارد، چرا که خشونت را به‌شکل خنده‌دار نمایان می‌سازد. همچنین خنده، ترس از

مرگ و مجروح شدن را می‌زداید.

ضمناً کودکان از طریق تمسخر معلولان، بیم و هراس-شان را درباره‌ی صدمات جسمی می‌کاهند و به این ترتیب خویشتن را آرام می‌سازند. هر چند علت خندیدن‌شان عادی و

پذیرفتنی است، لکن پدران و مادران نباید کردار فرزندان‌شان را تحمل کنند، بلکه ضرورت دارد که ایشان را شدیداً از این اقدام برحذر دارند.

«لازم است که پدر و مادر استعداد و خلاقیت کودکان را پیرامون شوخ‌طبعی و بذله‌گویی ترغیب نمایند. موقعی که لطیفه و یا داستان خنده‌داری تعریف می-کنند (ولو اگر جزئیات‌

شان را کامل نگویند و بخشی از آن‌ها را از یاد ببرند)، تحسین‌شان کنند و سیمای شگفت‌آوری به خود بگیرند. از ترفندها و شیطنت‌های آن‌ها جهت جلب توجه‌شان لذت ببرند و

با آن‌ها همراهی کنند. به هر جهت، امکان دارد کودکان در طول زندگی با دشواری‌هایی روبه‌رو شوند که خوش-بختانه حس شوخ‌طبعی، آن‌ها را در رویارویی با این مشکلات

مدد می‌کند.»

«چارلز فلتر»

از شش سالگی تا یازده سالگی

کودکان از آغاز سال تحصیلی، بیشتر از هر چیز به درس و دوستان تمایل پیدا می‌کنند و به سرگرمی‌های جدیدی چون بازی فکری و بازی با اسم‌ها علاقه‌مند می‌شوند.

کودکان پیش‌دبستانی از شنیدن طنز و لطیفه لذت می-برند ولی تا زمانی که بزرگ‌تر شوند، توانایی بیان لطیفه‌ای را کاملاً ندارند. به‌طور مثال، هنگامی که کودک هفت ساله می‌

پرسد: «چگونه می‌توانی حرکت زمان را سریع‌تر کنی؟» و سپس در جواب می‌گوید: «با پرتاب ساعت از پنجره»، به‌راستی او توانایی خویشتن را در تبحر استدلال، تنظیم وقت و بازی با

کلمات می‌نمایاند که تا دو سال قبل، فاقد آن بود.

احساس شوخ‌طبعی، با تشویش‌های کودک نظیر ترس از مجروح شدن و میزان توانایی‌هایش ارتباط دارد. مثلاً هنگامی که کسی به زمین بخورد و یا گفتار و کردار هم‌کلاسی‌هایش

معلم را خشمگین کند، وی خنده سر می-دهد. زیرا در این موارد خودش را با کودکان دیگر می‌سنجد و از خنده به منزله‌ی وسیله‌ای جهت آرامش خویش سود می‌جوید.

دلیل دیگری که موجب خنده‌ی کودکان می‌شود، این است که آن‌ها از ورود به جهان بزرگ‌ترها نگرانند و در این قبیل موارد، تشویش‌شان را با خنده می‌کاهند. مثلاً احتمال

دارد کودک هشت ساله در مراسم مذهبی نتواند جلوی خنده‌اش را بگیرد، زیرا از این که همانند بزرگ‌ترها اقدام می‌کند، مشوش و مقید است و خود را با خندیدن از این قید و بند

می‌رهاند.

شوخ‌طبعی پسران و دختران

کودکانی که در کاربست واژه‌ها جهت بیان ایده‌های-شان مهارت فراوانی دارند، قادرند احساس شوخ‌طبعی خویش را بهتر بر زبان آورند؛ در صورتی که افراد کم‌حرف، احساس‌

شان را از طریق رفتار نمایان می-سازند. با عنایت به جنس کودکان، نظریه‌ای را می-توان تعمیم داد: دختران احساس شوخ‌طبعی را به شکل تمسخر، ادا در آوردن و یا در پاره‌ای موارد،

اذیت کردن و توصیف لطیفه‌های پیش پا افتاده می-نمایانند، ولی پسرها با کارهای نمایشی خنده‌دار و یا رد و بدل کردن ضربه‌های مشت با دوستان، یا به زمین خوردن و حتی

دلقک‌بازی، شوخی خویش را نشان می‌دهند؛ این‌ها وسیله‌ای برای جلب توجه سایرین است.

کودک دبستانی با لطیفه‌گویی می‌تواند روی نگرانی‌اش سرپوش گذارد و ماهرانه سخن بگوید. از لحاظ تربیتی هم معلوم شده است که پسران با لطیفه‌گویی می‌توانند خودشان را

مطرح سازند. بدیهی است احساس شوخ‌طبعی نه فقط سبب رفع نگرانی‌هاست بلکه نشانی از رشد اعتمادبه‌نفس کودک است. یک کودک ده ساله، با تعریف لطیفه در خود احساس

اطمینان می‌کند. او علی‌رغم احتمال نخندیدن اطرافیان، شهامت لطیفه گفتن را به ‌خود می‌دهد.

دختران و پسران در سنین ده - یازده سالگی، مهارت بذله‌گویی و قصه‌های جالب و خنده‌دار را به دست می-آورند و به‌خوبی قادرند این امر را از دیگران تقلید کنند. کودکان طی

این روند رشد، رقابت و احساس مسئولیت را هم  فرا می‌گیرند.

دکتر «میهن علامه»، روان‌پزشک کودکان، شوخ‌طبعی را در زمره‌ی ویژگی‌های بسزا و روشی ارزنده در بالندگی کودک و ارتقای تعاملات مثبت اجتماعی وی معرفی می‌کند و در

این مورد معتقد است: «خندیدن به مسائل ظاهراً پیش‌پا‌ افتاده و ساختن داستان‌های خنده‌دار، از موضوعات گوناگون و جستارها (مباحث)‌ی که غالباً افراد آن‌ها را جدی می‌

گیرند، از خصایص هویدای کودکان به‌شمار آمده، آنان از این طریق به کشف حقیقت و واقعیت‌های زندگی می‌پردازند. پژوهش‌ها نشان‌گر آن است که کودکان شوخ‌طبع، در

قیاس با همسالان‌شان از زندگی با نشاط‌تری برخوردار بوده، عزت‌نفس فزون‌تری دارند و مهار ساختن اوضاع، از ویژگی‌های مرسوم‌شان به‌حساب می‌آید. در خانواده‌هایی

که پرورش مهارت شوخ‌طبعی از اصول تربیتی پدر و مادر شمرده می‌شود، کودکان از عهده‌ی انتقال عواطف و احساسات‌شان به سایرین برمی‌آیند و روابط اجتماعی مؤثرتری را

دارند. این کودکان تندتر از کسان دیگر، مهارت‌ها را فرا گرفته، خویشتن را با شرایط نوین و پیش‌بینی نشدنی، دم‌ساز می‌کنند.»

دکتر «مسعود آبیار»، روان‌شناس و استاد دانشگاه براین باور است که‌: «ترویج خنده و اهمیت بخشیدن به نگرش متفاوت کودکان در محیط خانواده، با افزایش هوش هیجانی (ای کیوی) 

کودکان ارتباط مستقیم دارد.»

وی می‌افزاید: «تجربه نشان می‌دهد در غالب خانواده‌ها، پندارهای متفاوت و شوخ‌طبعانه‌ی کودکان، سرسری گرفته شده و در پاره‌ای موارد سرکوب می‌گردد؛ این در حالی

است که

آنان با بهره‌جویی از تفکری که در دانش روان‌شناسی به اندیشه‌ی جادویی شهرت دارد، به اعمال مختلفی دست می‌زنند. با این روش اندیشه، با دوستان خیالی‌شان سخن می‌

گویند، مهمانی برپا داشته و در بازی‌های خود، حرکات و حرف‌های عجیب و خنده‌دار می-زنند. اگر این کردار از طرف والدین و مسئولان آموزشی جدی گرفته نشود و کودکان به

آفرینش دنیای خیالی، دروغ‌گویی و شیطنت متهم گردند، مهارت ارتباط اثربخش و افزایش خلاقیت در آنان کاهش می-بابد»

دکتر «ثمین ملکوتی»، روان‌پزشک کودک درباره‌ی طرز پرورش مهارت شوخ‌طبعی از نخستین سال‌های تولد می-گوید: «نوزادان درک روشنی از طرز ارتباط متقابل و انتقال حس

شوخ‌طبعی ندارند ولی مفهوم لبخند و شادکامی را در اطرافیان خویش به‌خوبی درک می‌کنند و به محرک‌هایی چون قلقلک دادن، شکلک در آوردن و حرکات خنده‌دار، به‌

شکل خنده پاسخ می‌دهند. به عقیده‌ی این متخصص، زمانی که پدر و مادر و اعضای خانواده، صداهای حیوانات را  تقلید می‌کنند، این حرکات برای نوزادان 9 تا 15 ماهه - که در پی

کشف و شناخت جهان پیرامون خود هستند - جالب بوده و می‌خندند. خنده و خشنودی ایشان، نقش ارزنده‌ای در پرورش حس شوخ‌طبعی و ارتقای میزان خلاقیت‌شان دارد.»

منابع:

1. ماه نامه‌یparents:

2. مراجع معتبر فارسی

- امکان دارد کودکان در طول زندگی با دشواری‌هایی روبه‌رو شوند که خوش‌بختانه حس شوخ‌طبعی، آن‌ها را در رویارویی با این مشکلات مدد می‌کند.

- تجربه نشان می‌دهد در غالب خانواده‌ها، پندارهای متفاوت و شوخ‌طبعانه‌ی کودکان سرسری گرفته شده و در پاره‌ای موارد سرکوب می‌گردد.