نویسنده


شناخت ویژگی‌ها

معیار شناخت

برای شناخت فرد مقابل در ازدواج، معیار مشخصی ندارم. چه کنم؟

برای شناخت طرف مقابل حتماً باید اول خودتان را بشناسید. باید ویژگی‌های خود، نقاط قوت و ضعف و تیپ شخصیتی خویشتن یعنی درون‌گرایی و برون‌گرایی را بشناسید و تا زمانی

که این اتفاق نیفتد، برای انتخاب، سر درگم خواهید بود

انتخاب‌های ما به طور معمول در هر زمینه‌ای (خودرو، منزل، لباس، کفش و ...)با توجه به سلیقه و نیاز ما است. در ازدواج به سبب اهمیت آن، افزون بر توجه به سلیقه، به مسائل پیش گفته

نیز باید توجه کرد.

یادمان باشد که لازمه‌ی دیگرشناسی و انتخاب درست، خودشناسی است.

دین‌داری

دلیل تأکید فراوان بر ویژگی بدین لحاظ است که دین‌دار به سبب فرمان خدا، حقوق همسر را در زندگی مشترک بهتر رعایت می‌کند. متدین، ممکن است نقص‌های دیگر همسرش را

تحمل کند؛ اما نقص بی‌دینی او را هرگز نمی‌تواند برتابد؛ زیرا به بسیاری از احکام الهی از جمله غسل، طهارت جسم و ... عمل نخواهد کرد و حتی ممکن است مانع اعمال دینی و

وظایف شرعی همسرش نیز بشود؛ به همین دلیل است که رسول خدا(ص) فرمود:

کسی که دختر عزیز باکرامتش را به فردی فاسق شوهر دهد، روزی هزار بار نفرین بر او فرود می‌آید.1

افزون بر این، دین‌دار واقعی، پرهیزکار است و از خدا می‌ترسد و به سبب این خداترسی، از جاده‌ی انصاف خارج نمی‌شود و بر همسر خود ستم روا نمی-دارد.

انسان دین‌دار، عفت را رعایت می‌کند و با این عفت مانع از مفاسد خانوادگی و اجتماعی می‌شود.

شخص مؤمن به دین، حجب و حیا دارد؛ زیرا امام صادق(ع) فرمود:

لا اِیمانَ لِمَن لا حَیاء لَهُ2

کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.

دین، مهم‌ترین عامل آرامش و تکیه‌گاه محکمی برای مشکلات زندگی مشترک است. براساس پژوهش میدانی امیل دورگیم(Emil Darkeim) در کتاب خودکشی، میزان اضطراب

در جوامع دینی و بین دین‌داران به مراتب کمتر از جوامع غیر دینی است و آن به دلیل اعتقاد به خدا است که جلو نگرانی‌ها را می‌گیرد.

یونگ(unge) روان‌شناس شهیر غربی براین باور است که اعتقاد به مذهب، جلو نگرانی‌ها را می‌گیرد دلهره زهر، و پادزهر آن اعتماد و اعتقاد به خدا است.

حتی فروید نیز که به دین، بدبینانه می‌نگرد، مذهب را برای همه بشر، تسکین‌دهنده دردها و رنج‌های زندگی می‌داند و این همه به دلیل توکل به خدا است که انسان دین‌دار از آن

غفلت نمی‌کند.

امام علی(ع) می‌فرماید:

«لَیسَ لِمُتَوَکل عِناءُ؛3

کسی که به خدا توکل می‌کند، هرگز رنجشی نخواهد داشت.»

براساس نتیجه‌ای که آقای کویر اسمیت cooper smith)) با استفاده از پرسش‌نامه حرمت خود(seifesteem test)  به دست آورده، حدود 20 تا 60 درصد آرامش انسان‌ها

به سبب توکل به خدا است.

آرامش دین‌دار، وقتی با آرامش ناشی از ازدواج «وَ مِن آیَاتِهِ ان خَلَقَ لَکُم مِن انفُسِکُم اَزوَجاً لتَسکُنُوا الیها»4 همراه می‌شود، ارزش‌ها بروز می‌کند و زمینه‌ساز عشق و تقرب به خدا

خواهد شد.

اخلاق

مگر نه این است که انسان متدین، حتماً متخلق هم هست، پس چرا در ملاک‌های ازدواج، دیانت از اخلاق جدا می‌شود؟

در باب تعریف دین و اخلاق و جدایی آن‌ها از هم، مباحث فراوانی بین دانشمندان از جمله کانت(kant) مطرح است که جای بحث آن، این نوشتار نیست.

دلیل تأکید روایات دینی ما بر اخلاق به طور مستقل و جدا از دین، اهمیت آن است. رسول بزرگوار اسلام(ع) فرمود:

«اِذا جَائکُم مَن تَرضَونَ خُلُقَه و دینَهُ فَزَوجُوه ...؛5

اگر از اخلاق و دین خواستگار راضی بودید، دخترتان را به ازدواج او درآورید.»

«خُلُق» به معنای صفات پسندیده از جمله صداقت، قناعت، عطوفت و مهربانی، خوش‌قولی، خوش‌زبانی، وقار، صبر، گذشت، سپاس‌گزاری، فداکاری، سازگاری و ... است که اگر در

کسی وجود داشته باشد، او را متخلق و همسری خوب و شایسته گویند که به تعبیر رسول رحمت(ع) بالاترین نعمت پس از اسلام است که نصیب انسان می‌شود.6

اگر شخصی از این ویژگی‌ها دور، و به صفات ناشایستی چون بدبینی، بددهنی، خشونت، بی‌ادبی، جاه‌طلبی، خودپسندی و ... دچار باشد، فردی بداخلاق است که در آموزه‌های دینی

ما از ازدواج  با او نهی شده.

حسین بن بشاردر نامه‌ای به امام کاظم(ع) نوشت: اِنّ لی قَرَابَه قَد خَطَبَ اِلَیّ اِبتَنی و فی خُلُقِه سُوء؛ یکی از نزدیکانم دخترم را خواستگاری کرده؛ در حالی که اخلاق بدی دارد (چه کنم؟)

حضرت در پاسخ فرمود:

«لاتُزَوَجه اِن کانَ سَیَّءَ الخُلُقِ؛7

اگر بداخلاق است، دخترت را به ازدواج او درنیاور.»

دلیل این همه تأکید بر اخلاق، این است که براساس روایات دینی ما، همسر بداخلاق، کوبنده‌ترین دشمن مؤمن است.8

اصل این است که انسان متدین، متخلق هم باشد و متدینان واقعی این‌گونه‌اند؛ اما گاهی شخص به ارزش‌های دینی معتقد است و احکام آن را نیز اجرا می‌کند؛ ولی به برخی از مسائل

اخلاقی پیش گفته عمل نمی‌کند؛ پس در انتخاب خود، صرفاً به دیانت طرف توجه نکنید و ویژگی‌های اخلاقی او را نیز در نظر بگیرید.

زید بن حارثه که فرزند خوانده‌ی رسول خدا بود و از لحاظ دیانت مقام والایی داشت و زینب نیز که مؤمن و دختر عمه‌ی پیامبر بود، به سبب عدم تفاهم اخلاقی از هم جدا شدند.

اصالت خانوادگی

از کجا بفهمیم که شخص مورد نظرمان برای ازدواج، خانواده اصیلی دارد و چرا این قدر بر ویژگی اصالت تأکید می‌شود؟

اصالت خانوادگی، به معنای سلامت نفس خانواده و صالح و خوش‌نام بودن آنان است که هر قدر گستره‌اش بیشتر باشد (نسل‌های پیاپی) بهتر است.

تأکید بر ویژگی اصالت، برای خانواده‌های اصیل است تا بین‌شان همتایی وجود داشته باشد.

دلیل توجه اولیای الهی به مسئله‌ی اصالت خانوادگی، تأثیر زن و تربیت بر فرزند آنان است. امام صادق(ع) فرمود:

«تَزَوَّجُو فِی الحِجزِ الصالِحِ فَاِنّ العِرقَ دَسَاسُ؛9

در مکان صالح [خانواد‌ه‌ی اصیل] ازدواج کنید؛ زیرا ژن اثرگذار است.»

نهی رسول خدا(ص)از ازدواج با سبزه مزبله نیز به همین سبب است:

«اِیّاکُم وَ خَضراءَ الدَُمَنِ. قیلَ یا رَسُولَ الله ما خَضراهُ الدَّمَنِ؟ قال: اَلمَراَهُ الحَسناءِ فی مَنبَتِ السُّوء10

از سبز مزبله بپرهیزید. سؤال شد: ای رسول خدا! سبزهمزبله چیست؟ فرمود: دختر نیکویی که در محیطی آلوده رشد کرده است.»

نهی از ازدواج با دختر نیکویی که در خانه‌ی آلوده به گناه و فسق و فجور (شراب‌خواری پدر، ارتباطات ناسالم مادر و ...) رشد کرده و در خانواده‌ای غیراصیل بوده، بدان علت است که

پدر و مادر، هم از جهت تربیت و هم به لحاظ ژن و وراثت بر شخصیت فرزند اثر جدی می‌گذارند و ممکن است نطفه‌ی او در حال مستی پدر یا افکار آلوده مادر بسته شده و بر روح و

روانش اثر گذاشته باشد.

این تأثیر، از دیگر اعضای خانواده و نزدیکان نیز ممکن است باشد؛ به همین دلیل درباره‌ی دایی و خاله نیز فرموده‌اند:

«تَخَیّر و النُطَفِکُم فَانَ الخالَ اَحَدُ الضّجیعَینِ11؛

[در ازدواج] برای نطفه‌های‌تان دقت کنید؛ زیرا دایی جایگاه یکی از والدین را دارد.»

«تَخَیرُ و النُطَفِکُم فَانّ النََّساءَ یَلِدنَ اَشباهَ اِخوانِهِنَّ وَ اَخَواتِهنَّ.12؛

در انتخاب نطفه‌های‌تان [برای ازدواج] دقت کنید؛ زیرا زنان، شبیه برادران و خواهران‌شان فرزند به دنیا می‌آورند.»

 گزینه‌ی مناسب برای ازدواج با چنین دختر نیکویی که خود مشکل ندارد و خانواده‌ی خوبی نداشته، پسری با شرایط مشابه است؛ زیرا ازدواج او با کسی که خانواده‌ی اصیلی دارد،

همتایی خانوادگی را نقض می‌کند.

1. حسن نوری، مستدرک الوسائل، ج5، ص279.

2. کلینی، کافی، ج2، ص106.

3. آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ج5، ص72.

4. روم، آیه‌ی 21.

5. کلینی، کافی، ج5، ص347.

6. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج14، ص23.

7. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص409.

8. حر عاملی ، وسائل الشیعه، ابواب مقدمات نکاح، باب 4، ح4.

9. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص197.

10. علامه‌ی مجلسی، بحار الانوار، ج100، ص233.

11. همان، ص236.

12. متقی هندی، کنز العمال، ج16، ص295.