دل آگاه میباید، وگرنه
گدا یک لحظه بی نام خدا نیست
کلیم کاشانی
چون غافل است دل ز حق، از دل چه فایده؟
بیلیلی، از نظارهی محمل چه فایده؟
صائب تبریزی
دل چو غافل شد ز حق، فرمانپذیر تن شود
میبرد هر جا که خواهد اسب، خوابآلوده را
صائب تبریزی
غافلی کز دل، نفس بی یاد یزدان میکشد
دلو خود خالی برون از چاه کنعان میکشد
صائب تبریزی
ز طنین پشّهی بینفس، خجلست «بیدلِ» هیچ کس
به کجایم و کهام و چهام، که تو جز به ناله ندانیام؟
بیدل دهلوی