دانشجوی کارشناسی علوم ارتباطات
ارتباط اجتماعی هر فرد با محیط پیرامونش از همان اوان کودکی شکل میگیرد. لذا طی چند قسمت، به نحوهی برخورد افراد از کودکی تا جوانی، با دیگران خواهیم پرداخت و راهکارهایی برای ارتباط سالم در بین اعضای خانواده و اجتماع، ارائه خواهیم کرد.
دنیای کودکی پاک و شکننده است، مانند گلی که اگر مورد توجه قرار نگیرد، پژمرده میشود. بهتر است کودکان تا پایان دو یا سه سالگی در محیط خانواده و نزد والدین خود باشند. احساس امنیت روانی اولیه و وابستگیهای عاطفی باید به صورت صحیح و طبیعی در خانواده شکل بگیرد. از این سن به بعد کودک به تجربههای اجتماعی جدید نیاز دارد. نحوهی ارتباط با دیگران، یادگیری زبان، درک مفاهیم کلامی و غیر کلامی در یک مهدکودک خوب که از معیارهای لازم برای رشد اجتماعی و کلامی کودکان برخوردار باشد، ضروری به نظر میرسد. ارتباط با محیط همسالان، در هر سنی لازم و ضروری است. سالهای پیش از مدرسه ـ سه تا شش سالگی ـ یکی از حساسترین سنین محسوب میشود. در این سن تنها محیط خانه و آموزش والدین برای تربیت و اجتماعیکردن کودک کافی نیست. باید فرصتی را برای او فراهم کرد تا با همسالان خود رابطه داشته و بازی کند و رفتار شایستهی سن خود را داشته باشد. خانوادهها نباید فکر کنند فقط چون شاغل هستند و یا کسی را ندارند که از کودکشان نگهداری کند؛ باید فرزندشان را به مهد بفرستند. همان طور که کودک در یک زمانی باید به مدرسه برود و آموزشهای مدرسه را ببینند، لازم است که از یک سنی هم به مهد برود.
کودک برای رسیدن به رشد اجتماعی نیاز به محیط جدیدی دارد تا بتواند به توانمندی برسد. در مهد، برنامهی کودکان از نظم و انضباط خاصی برخوردار میشود. برنامهی خواب و خوراک آنها به طور منظم از قاعدهی خاصی پیروی میکند. همچنین آموزش بسیاری از مطالب که ممکن است مادر، در منزل به صورت پراکنده، یا به طور غیر علمی به فرزندش بیاموزد، در آن جا منظم و روشمند به صورت گروهی آموخته میشود. به طور کلی، کودک در این مرحله برای سالهای آینده که باید ساعتهای بیشتری دور از خانه باشد، آماده میشود. دو دلیل عمده که خانوادهها کودکانشان را به مهد نمیفرستند این است: نگرانی از این که کودکان در مهد از کودکان دیگر بیماری میگیرند؛ اما این مسائل کمک میکند که دستگاه ایمنی بدن در برابر بیماریها مقاوم شود. دیگر این که ممکن است با واژهها، کلمات و رفتارهای ناپسند آشنا شوند، اما این چیزها نباید خانوادهها را بترساند. به هر حال آنها در آینده با این مسائل روبهرو خواهند شد و بهتر است در مهدکودک کم کم با محیط آشنا شوند. آنان باید بدانند استفاده از این کلمات و رفتارها، جا و مکان دارد. خانوادهها و مربیان هم باید با نظارت به آنها بایدها و نبایدها را بیاموزند.
فواید مهدکودک بیش از مضراتش است. تمام کودکان در ابتدای رفتن به مهد قدری ناراحت و نگرانند؛ حتی گاهی گریه میکنند. در چنین مواقعی با کمک مربیان و روشهای صحیح رفتاردرمانی میتوان آنها را آماده و راضی کرد که چند ساعتی از مادر دور باشند. بیشتر کودکان در روز اول مهد حتی سلامکردن را بلد نیستند، خجالتی و گوشهگیرند و بهتدریج به این محیط عادت میکنند. کودکان در کنار شادی و بازی کمی از والدین دور میشوند که این خود درسهایی برایشان دارد و باعث میشود تا مستقل بار آید و محیطهای جدید را تجربه کند. آنها با آموزشهایی که در مهد میبیند به همان نسبت توانمندی و خلاقیت ذهنیشان رشد مییابد. کودکانی که در محدودهی سن سه سالگی قرار دارند باید سه تا چهار ساعت از روز را در مهد بگذرانند که با بالا رفتن سن این ساعات نیز افزایش مییابد.
توصیه میشود والدینی که با مشکل بدغذایی و بیاشتهایی کودکشان روبهرو هستند طوری برنامهریزی کنند که کودک زمان صرف ناهار در مهد باشد. تجربه نشان داده که بچهها در جمع همسالان خود بهتر غذا میخورند. کودکانی که به مهد میروند مستقلتر، باهوشتر و ذهنشان فعالتر است. بلوغ فکری، ذهنی و عاطفی این کودکان بیشتر است. رفتن به آمادگی نیز بسیار مهم و در مراحل رشد کودک مؤثر میباشد و او را برای ورود به دبستان آماده میسازد. کودکانی که دورهی آمادگی را گذراندهاند، برای ورود به مدرسه بسیار مهیاترند. آموزشهای رسمی و غیر رسمی که برای کودکان در نظر گرفته شده، به رشد اجتماعی و مهارتهای حرکتی آنان کمک میکند تا در این دوران از طریق فعالیتهای گروهی برای زندگی اجتماعی مدرسه آماده شوند. آنها خیلی راحت محیط مدرسه را میپذیرند، جدایی از خانواده برایشان آسانتر است و به همان نسبت، پیشرفتشان در مدرسه بیشتر میشود. این کودکان هنگام صحبت با مادرشان دوست دارند بدانند که مدرسه چگونه جایی است؛ بهویژه اگر خواهر یا برادری داشته باشند که به مدرسه میرود. در پاسخ به این کنجکاوی، والدین معمولاً مدرسه را به طور اغراقآمیزی عالی، محلی برای تفریح و بازی، دوستیابی و سوادآموزی توصیف میکنند. گر چه همه این موارد کم و بیش دربارهی مدرسه صدق میکند، اما غیر از اینها چیزهای دیگری هم وجود دارد که باید کودک را در مورد آنها آماده کنیم. مثلاً کودک هفت سالهای که برای اولین بار به مدرسه میرود، در بدو ورود همان تصوراتی را در ذهن دارد که مادر قبلاً برای او شرح داده است؛ یعنی مدرسه را مکانی بسیار خوب و دوستداشتنی میداند که همه در آن شاد هستند. اما در اولین روز ورود به مدرسه میبیند که چند کودک در گوشهای ایستاده و گریه میکنند و مادرشان را میخواهند؛ یا ممکن است که اولیای مدرسه با صدای بلند صحبت کنند تا صدایشان به گوش همه برسد. اگر فرزندمان قبلاً به پیش دبستانی نرفته و به او گفته نشده باشد که چنین مواردی هم در مدرسه وجود دارد؛ با تصوری که از آن جا در ذهن دارد، با نکاتی مواجه میشود که از نظر او مطلوب نیست و حتی زننده است. او در مورد فضا، سالنها، کلاسها، دستشویی، محل آبخوری، ازدحامها و... اطلاعی ندارد؛ زیرا هیچ یک را قبلاً ندیده و این تصورات با واقعیتها متفاوت و برای کودک ناراحتکننده است. توصیه میشود که برای آمادهسازی کودکان قبل از ورود رسمی به محیط مدرسه، دقیقاً آن چه را در مدرسه میگذرد، شرح دهید. خوب است که یک روز قبل از شروع سال تحصیلی دانشآموز سال اول را به همان مدرسهای که ثبتنام کردهاید، ببرید تا همراه مادر از کلاسها، دستشوییها و حیاط دیدن کند و حتی با آموزگار خود آشنا شود.
باز هم نباید فراموش کرد کودکانی که به مهد نمیروند دیرتر اجتماعی میشوند، هنگام بازی با همسالان قوانین را رعایت نمیکنند و زمان رفتن به مدرسه به سختی از مادر جدا میشوند، چرا که هرگز تجربهی دوربودن از مادر را نداشتهاند. اما کودکانی که به مهد میروند، رشد تکلم بهتری پیدا میکنند، اعتمادبهنفسشان بیشتر میگردد، اضطرابشان کاهش مییابد و توان دوری از مادر را بهتدریج پیدا میکنند و دوران دبستان را به خوبی و با اعتمادبهنفس بیشتری سپری خواهند کرد.