(قسمت اول)

دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی

مقدمه

   یکی از صاحب‌نظران تعلیم و تربیت گفته بود: «پیش از ازدواج شش نظریه برای بزرگ کردن کودک داشتم، اکنون شش کودک دارم با هیچ نظریه‌ای!»  این بیان طنزآلود، اما در عین حال بسیار رمزآلود و تأمل‌برانگیز نشان می‌دهد که تربیت صرفاً علم کسب دستور العمل‌های از پیش تعیین‌شده نیست، بلکه «هنر» کشف روش‌ها و موقعیت‌های سیّال بین اولیاء و فرزندان است. روش کشف قابلیت‌ها و خلاقیت‌های فردی کودک است تا مسیر تعالی و کمال را پیموده و قلّه‌های پیروزی و سعادت را فتح کند. عوامل و شرایطی ممکن است در راه بروز شکوفایی استعدادهای کودک و به فعلیّت رسیدن نیروهای بالقوه او، موانعی ایجاد نمایند که طی مسیر را کند کرده، یا به طور کلی در مسیر کودک انحراف ایجاد کنند. همیشه در خانواده‌ها کودکانی هستند که خودشان را در حصار کم‌رویی زندانی می‌کنند و توانایی‌ها و قابلیت‌های‌شان به علت خجالت کشیدن، ناشناخته باقی می‌ماند.

در تربیت اجتماعی کودک، بیشترین مسئولیت‌ها بر عهده‌ی الگوهای رفتاری والدین است که به نوعی پرورش‌دهنده‌ی مهارت‌های ارتباطی کودکان هستند. کودکان از الگوهای رفتاری بزرگسالان تأثیر گرفته و با آنان همانندسازی می‌کنند. دوره‌ی کودکی تقریبأ برای هر کسی دوره‌ی دشواری است. دوره‌ای که پیوسته گسترش می‌یابد، دائم پای انسان می‌لغزد و اشتباه می‌کند. چرا هنگامی که دنیای کودکان گسترده‌تر می‌شود، بعضی از آن‌ها کم‌رو می‌شوند، در حالی که بقیه این‌طور نیستند؟ یکی از مشکلاتی که در خانواده بروز می‌کند و نتیجه‌ی تربیت ناصحیح خانواده است، کم‌رویی با نام علمی «هراس اجتماعی» است. کم‌رویی، مشکلات جدی در مسائل اجتماعی و تحصیلی کودک ایجاد کرده و غالباً با گذشت زمان، آسیب‌ها و محدودیت‌هایی را برای ایشان به‌وجود می‌آورد که درجات مختلفی داشته و باعث عزلت و جدایی کودک از تمامی فعالیت‌های اجتماعی شده، او را به عنصری غیر مفید در محیط خانواده و جامعه تبدیل می‌کند. از این‌رو توجه به مسائل کودکان و نوجوانان اهمیت بسیار داشته، باعث پیشرفت و ترقی جامعه گشته و غفلت در رفع مشکلات آنان، خسارات جبران‌ناپذیری به بار خواهد آورد. پس برای درمان و مقابله با آن باید شناخت بیشتری از این مضمون داشته باشیم.

کم‌رویی چیست؟

   کم‌رویی، یک پدیده‌ی پیچیده‌ی روانی- اجتماعی است. کم‌رویی، یک صفت یا ویژگی‌ ارثی یا ژنتیکی نیست، بلکه اساساً در نتیجه‌ی روابط نادرست بین‌فردی و سازش نایافتگی‌های اجتماعی در مراحل اولیه‌ی رشد، در خانه و مدرسه پدیدار می‌شود. کودکان کم‌رو عموماً متعلق به والدینی هستند که خودشان کم‌رویی دارند. لیکن این بدان معنی نیست که این افراد، این قبیل کم‌رویی را از طریق ژن‌های ناقل از والدین خود به ارث برده‌اند؛ بلکه اساساً به این معناست که کم‌رویی را از آن‌ها یاد گرفته‌اند. توجه خاص والدین به مبانی تربیت اجتماعی و تقویت مهارت‌های ارتباطی، از اساسی‌ترین مسائل در پیشگیری و درمان کم‌رویی کودکان و نوجوانان است. تعلیم و تربیت عاملی برای سازندگی بشر و پیش‌برد جامعه است.

از حکیمی پرسیدند: «از چه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟» حکیم گفت: «از بیست سال قبل از تولد».  پس تربیت کودک حتی سال‌ها قبل از تولد طفل آغاز می‌شود؛ یعنی والدین قبل از فرزنددارشدن، بهتر است زمینه‌ی رشد و هدایت را در خود ایجاد کنند و برای پدر و مادر شدن خود را آماده نمایند. کم‌رویی یک مشکل مزمن و بسیار ناتوان‌کننده است و به‌ندرت به صورت خودبه‌خود درمان می‌شود. این اختلال، به اختلال از دست‌دادن فرصت‌ها معروف است؛ چون فرد کم‌رو نمی‌تواند استعدادهایش را شکوفا کند و به موفقیت‌هایی که شایستگی‌اش را دارد، برسد. مشاوره و کمک‌گرفتن از تخصص و تجربه‌ی متخصصان، بی‌شک در راه‌یابی مسیر صحیح و پیشرفت در زندگی فرد کم‌رو تأثیر به‌سزایی دارد.

آثار و نشانه‌های کم‌رویی در کودکان

کم‌رویی علائم زیادی دارد که در این‌جا به چند مورد آن اشاره می‌شود.

1- جلوه‌های فردی

کودکان کم‌رو به آینده بدبین هستند و چون آینده‌ی خود را چندان پربار نمی‌بینند، اهمیتی نمی‌دهند که بعداً چه اتفاقی برای‌شان بیفتد و به همین دلیل به‌راحتی به دیگران اجازه می‌دهند در هر زمینه‌ای برای آن‌ها تصمیم بگیرند. بیشتر عبوس هستند و کمتر لبخند می‌زنند، دستپاچه می‌شوند، گوش خود را می‌کشند، با انگشتان خود بازی می‌کنند، با لباس خود ور می‌روند، از این پا به آن پا می‌شوند، غرق در افکار خود می‌شوند، علاقه به بازی با کودکان آشنا و کوچک‌تر از خود دارند، نمی‌توانند یک رابطه‌ی دوستانه با آشنایان برقرار کنند، گرفته و نگران هستند، و در مجموع یک شخصیت انفعالی دارند. از دعوت‌کردن و دعوت‌شدن بیزار هستند، از نگاه‌های نقادانه دیگران می‌ترسند، در عین توانایی و قدرت، بی‌جرأت و بی‌شهامت هستند. علائم جسمانی خاصی مثل لکنت زبان، بریده ‌بریده حرف‌زدن در آن‌ها دیده می‌شود. حتی زمانی که افراد کم‌رو روش‌های ویژه‌ای را برای صحبت‌کردن در جمع فرا می‌گیرند، باز هم بعضی از آن‌ها به سکوت خود ادامه می‌دهند. شاید دلیل این امر آن است که هنوز هم در سطح فردی هنگام برقراری ارتباط با دیگران احساس ناراحتی می‌کنند.

کم‌رویی باعث می‌شود که این افراد برداشت و دیدگاه درستی از توانایی خود نداشته باشند. به همین دلیل افراد کم‌رو افکار، احساسات و اعمال بسیاری را در خود سرکوب می‌کنند. افراد کم‌رو در دنیای درونی خود زندگی می‌کنند. دودل بودن، افسردگی، دل‌تنگی، نفرت‌داشتن از خجالت و از خود عصبانی‌بودن، این احساس که خرده‌گیری دیگران نسبت به ایشان، از روی سو‌ءنیت است؛ از نشانه‌های کم‌رویی است.

2-جلوه‌های اجتماعی

   در کم‌رویی شدید، کودکان تمایلی برای یادگیری مهارت‌های اجتماعی نشان نمی‌دهند و از جمع سایرین دوری می‌گزینند، از غریبه‌ها رو برگردانده و به فرد آشنا می‌چسبند. از تماس با افراد و شرکت در گفتارهای اجتماعی پرهیز می‌کنند. به‌خصوص از شرکت در محافلی که تعاملات اجتماعی زیادی به همراه دارد (مثل اجرای نمایش‌نامه، خواندن سرود، نواختن موسیقی و...) شدیداً اجتناب می‌کنند. اما علی‌رغم آن‌ که از اجتماع دوری می‌گزیند، به ارزشیابی دیگران در مورد نحوه‌ی عمل‌کرد خویش بسیار اهمیت می‌دهند. بیشتر افراد کم‌رو به داشتن روابط اجتماعی بی‌میل هستند و نمی‌خواهند با کسی صحبت کنند، اشتیاق زیاد برای تنهابودن به منظور پنهان‌ماندن از دید دیگران دارند. در واقع سکوت در موقعیت‌های اجتماعی ویژگی بارز آن‌هاست. یکی از رفتارهای آزاردهنده برای کودک کم‌رو، نگاه کردن مستقیم به مخاطبان است. در بیشتر اوقات با گرفتن سر به پایین و چشم دوختن به زمین، با مخاطب صحبت می‌کنند، سر را خم کرده، زیرچشمی به غریبه‌ها نگاه می‌کنند. بیشتر عبوس هستند و کمتر لبخند می‌زنند. علایق ذهنی و عاطفی کودکان خجالتی نسبت به محیط خارج کم است، معمولاً از داشتن دوست محروم هستند و یا یک دوست دارند که بسیار به او وابسته ‌هستند. به طور کلی از بودن در کنار همسن‌های خود لذت نمی‌برند. آنان به دلیل ضعف در اعتمادبه‌نفس، در ارتباطات اجتماعی احساس بی‌کفایتی می‌کنند و به دنیای درون خود پناه می‌برند و بیش از حد متواضع هستند و حتی اگر با مسئله‌ای مخالف باشند، جرأت بیان مخالفت با نظرات دیگران را ندارند. در نتیجه، در مقایسه با همسالان، خود را کمتر از آن‌ها می‌دانند. زود مضطرب و دستپاچه می‌شوند، یعنی احساس کوتاه‌مدت و شدید از دست دادن عزت نفس؛ تردید و نداشتن اطمینان و ناتوانی در تصمیم‌گیری.

3-جلوه‌های فیزیولوژیک

   از نظر زیستی و فیزیولوژیکی نشانه‌ها یا علائم مشترکی در میان غالب افرادی که به طور جدی دچار کم‌رویی هستند، مشاهده می‌شود. نشانه‌های فیزیولوژیک در افراد کم‌رو عمدتاً روان- تنی  است و در نتیجه‌ی شرایط خاص روانی حاکم بر رفتار ایشان ظاهر می‌گردد؛ که می‌توان به تپش قلب، سرخ شدن چهره، حالت‌های اضطرابی، اختلال در ریتم تنفسی، تنش عضلانی، ناراحتی‌های ترشحی و عرق‌کردن زیاد، به‌خصوص در نوک انگشتان، تشدید ضربان قلب، اختلال در آهنگ تنفس و منقبض‌شدن عضلات، سرفه‌کردن هنگام صحبت، داشتن دست‌های مرطوب، سرخ‌شدن چهره، تغییر در تـُن صدا، اختلال در کنش‌های بعضی از غدد درون‌ریز و برون‌ریز و ... اشاره کرد. خشک‌شدن بزاق دهان و گرفتن گلو، نبض تند، سفت و سخت‌شدن تارهای صوتی که ناگهان قدرت تکلّم از بین می‌رود، نفس می‌گیرد و کودک به لکنت می‌افتد، خستگی شدید، دل‌شوره و التهاب درونی، دل‌تنگی و بی‌حس و عرق‌ریختن بعد از احساس خجالت، از دیگر نشانه‌ها هستند.

علل و عوامل کم‌رویی در کودکان

                          شناخت علل و عوامل کم‌رویی، مهم‌ترین بخش درمان این پدیده است. در بررسی علل کم‌رویی به طور مشخص می‌بایست به‌ شرایط و عوامل خانوادگی، ویژگی‌های شخصی و شخصیتی، نظام باورها و رفتارهای فردی، موقعیت‌های روانی و اجتماعی اشاره کرد. معمولاً کودکان شدیداً کم‌رو دارای پدر و مادر کم‌رو و خجالتی هستند. به همین دلیل فرصت‌ها و روابط کمتری برای ملاقات و معاشرت با دیگران داشته‌اند. از سوی دیگر، کمال‌جویی پدر و مادر نیز کودک را به طرف کم‌رویی سوق می‌دهد. برخی پدران و مادران به دلیل کمال‌جویی خود نمی‌گذارند کودکان‌شان مهارت‌های لازم را کسب کنند. محرومیت از محبت، نقص عضو یا بیماری‌های دیگر جسمانی، اختلال در گوش و تکلّم، شکست‌های متعدد و تحقیرشدن کودک در برابر جمع، عدم امنیت روانی در محیط خانه و مدرسه و فشارهای روانی مستمر، تنبیه، توبیخ و سرزنش کودک توسط والدین و به‌ویژه محرومیت از عواطف مادر، کنترل شدید تربیتی و سخت‌گیری‌های وسواس‌گونه و غیر منطقی و نداشتن معیارهای خاص را نیز می‌توان به عنوان علل این مشکل به‌شمار آورد که در صورت استمرار آن، کودک دچار افسردگی یا اسکیزوفرنی می‌شود. «کم‌رویی سومین اختلال متداول روان‌شناسی است. (بعد از افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر و الکل) سه درصد افراد جامعه به کم‌رویی شدید مبتلا هستند و حدود یازده درصد افراد جامعه کم‌رویی خفیف و متوسط دارند. به عبارت دیگر می‌توان گفت هشت تا ده میلیون نفر از جمعیت ایران مشکل کم‌رویی دارند که این مشکل در زنان بیش از مردان است.»  بخشی از این ویژگی‌ها ارثی و بخش عمده‌ی آن محیطی است. کم‌رویی، بیشتر پدیده‌ای ارثی نیست که از پدر و مادر به کودک منتقل شود، بلکه والدین کم‌رویی را در خانواده به کودک می‌آموزند. آموزش کم‌رویی از طریق اضطراب یا تنبیه و تهدید کردن کودکان انجام می‌گیرد.

از علل دیگر کم‌رویی کودک می‌توان به تشویق غیر مستقیم به کم‌رویی و ارزش تلقی‌کردن آن در خانواده‌های سنتی، غلبه و سلطه غم و اندوه بر افراد به علت فقدان عزیزی از دست‌رفته، تنگ‌دستی و فقر خانواده، مخصوصاً برای کودکان تیزهوش، ضعف جسمی و نقص و نارسایی عضوی که موجب شرمساری کودک گردد، اشاره کرد. ضعف تحصیلی و عدم پذیرش در خانه، مدرسه یا در میان جمع، به‌گونه‌ای که دیگران کودک را به‌عنوان انسانی که عضو جامعه است به حساب نمی‌آورند، مقایسه‌ی کودک با دیگران، توقّع بیش از حد از کودک داشتن، آرمان‌گرایی والدین و یا جامعه، وجود حسادت یا کینه‌ای ریشه‌دار در کودک، وجود ترس و احساس ناامنی بسیار از جهات مختلف، ناراحتی از زندگی و از جریان‌های خانواده و به‌خصوص درگیری والدین و وضع نابه‌سامان آن‌ها در برخوردها و دعواها، طلاق یا مرگ یکی از والدین، از عوامل دیگر بروز کم‌رویی در کودکان به‌شمار می‌روند.

 

خانواده و نقش تربیت در کم‌رویی کودک

   خانواده نخستین نهاد در تاریخ و فرهنگ جامعه‌ی انسانی و ارزشمندترین حلقه‌ی زنجیره‌ی اجتماع انسان‌ها است. اولین مدرسه‌ای که انسان در آن تعلیم یافته و با اصول زندگی اجتماعی و روش تفاهم با دیگران آشنا می‌شود. فضایی که در آن، عقاید، ارزش‌ها و نگرش‌های مربوط به فرهنگ یک جامعه توسط والدین، شکل‌گیری و به شیوه‌ی بسیار اختصاصی و انتخابی به کودک منتقل می‌گردد. در تربیت اجتماعی و پرورش مهارت‌های ارتباطی کودکان، پیشگیری از هر نوع معلولیّت اجتماعی، به‌خصوص درمان کم‌رویی، قبل از همه و بیشتر از اطرافیان و درمانگران مسئولیت اصلی بر عهده‌ی مادران و پدران است. تردیدی نیست که در درمان کم‌رویی توجه ویژه به فرزندان خانواده و تکریم شخصیت ایشان در گفت و شنودها، اظهارنظرها و تصمیم‌گیری‌های خانوادگی، اجتناب از غالب ساختن تک‌روی، عصبانیت، پرخاشگری و دیکتاتورمنشی در کانون خانواده، بسیار حائز اهمیت است؛ و در غنی کردن پیوندهای عاطفی و ارتباطی کودکان مؤثر بوده و باعث تقویت رغبت‌ها و انگیزه‌های معاشرت اجتماعی در بین کودکان می‌شود.

خانواده و بروز کمرویی

    محیط خانواده و تجارب اولیه‌ی کودک به‌خصوص در سنین پیش‌دبستانی و سال‌های آغازین مدرسه، اصلی‌ترین نقش را در شکل‌گیری شخصیت کودک دارد. خانواده نقش ویژه‌ای در ارائه‌ی الگو و آموزش رفتاری و عمل‌کرد اجتماعی داراست. ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و زمینه‌ی رشد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی کودک، فراهم می‌گردد. در این دوران الگوهای رفتاری بزرگسالان، برنامه‌های تلویزیونی، نحوه و میزان ارتباطات عاطفی، کلامی و اجتماعی کودکان با والدین و بزرگسالان خانواده بیشترین تأثیر را در رشد مطلوب اجتماعی و یا به وجود آمدن اضطراب و کم‌رویی کودکان می‌تواند داشته باشد. والدین کودکان به مثابه محبوب‌ترین و مؤثرترین الگوهای رفتاری در تعلیم و تقویت مهارت‌های اجتماعی و یا پدیدآیی کم‌رویی در آن‌ها، به طور جدی سهیم هستند؛ چرا که کودکان به‌طور مستقیم و غیر مستقیم در موقعیّت‌های مختلف خانوادگی و نقش‌آفرینی‌های اجتماعی، از الگوهای رفتاری بزرگسال الگو می‌گیرند و با ایشان همانندسازی می‌کنند. لذا تردیدی نیست که در درمان کم‌رویی قبل از همه و بیشتر از اطرافیان و درمانگران، مسئولیت اصلی بر عهده‌ی خانواده است. خانواده مهارت‌های اجتماعی و زندگی را به کودک می‌آموزد. این مهارت‌ها، اعتمادبه‌نفس و احترام به خود را در کودک تقویت می‌کند. دکتر «محمّد بهشتیان» عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ایران و متخصص روان‌شناسی با اشاره به عوامل مؤثر بر کم‌رویی، خانواده را یکی از منابع اساسی در ایجاد کم‌رویی می‌داند و می‌افزاید هنگامی که الگوهای بزرگسال مثل والدین خودشان به‌طور معمول مضطرب هستند و از مهارت برقراری روابط عاطفی- اجتماعی مطلوب و خوشایند با دیگران به‌ویژه فرزندان بی‌بهره هستند، فرزندان این خانواده‌ها نیز طبیعتاً باید کم‌رویی را تجربه کنند. وی از مدرسه به‌عنوان نخستین جایگاه رسمی تجربه‌ی اجتماعی کودکان یاد کرده و معتقد است که مدرسه می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در تقویت کم‌رویی یا پرورش مهارت‌های اجتماعی کودکان ایفا کند. متأسفانه در بسیاری از موارد کم‌رویی کودکان در محیط مدرسه و فضای کلاس درس تقویت‌شده و چنین رفتار ناخوشایندی در شخصیت کودک تثبیت می‌شود. دکتر «بهشتیان»، کم‌رویی را در میان دانش‌آموزان خردسال شایع‌تر از بزرگسالان دانسته و می‌گوید بسیاری از بزرگسالانی که خود کم‌رو نیستند با برنامه‌ریزی بر کم‌رویی دوران کودکی خود غلبه کرده‌اند؛ اما کم‌رویی در میان بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیّت بزرگسالان ادامه دارد. «پروفسور فیلیپ.ج.زیمباردو»    نویسنده‌ی کتاب «خجالتی نباشید» و یکی از اوّلین کسانی که درباره‌ی این مسئله به آزمایش‌ها و تحقیقات دامنه‌داری دست زده است، می‌گوید: «خجالتی‌بودن خیلی از افراد به دوران کودکی آنان باز می‌گردد. کم‌رو همیشه احساس حقارت می‌کند و از این احساس رنج می‌برد. او به امکانات خود اعتمادی ندارد و فکر می‌کند برای زندگی کردن ساخته نشده است، رفتار ناشیانه‌ی او سبب می‌شود که در اکثر کارها شکست بخورد و سپس این شکست را بهانه می‌کند تا دست به هیچ کاری نزند.»  تمام کودکان طالب آرامش خیال و در جست‌وجوی شادی هستند. پس بر ماست که راه رهایی از اسارت شرمساری را به آنان نشان دهیم.

تربیت خانوادگی

   توجه خاص والدین به مبانی تربیت اجتماعی و تقویت مهارت‌های ارتباطی از اساسی‌ترین مسائل در پیشگیری و درمان کم‌رویی کودکان است. از طریق تعلیم و تربیت صحیح، رشد و شکوفایی استعدادهای خدادادی کودک به فعلیّت رسیده و راه برای توانمندی‌های هر چه بیشتر کودک هموار می‌گردد، او راه تعالی و تکامل را یافته و در مسیر رشدیافتگی و هدایت قرار می‌گیرد. با بررسی اجمالی از وضعیت خانواده‌ها می‌توان سه تقسیم‌ اساسی برای تربیت کودک برشمرد.

خانواده‌ی بی‌تفاوت: این دسته نسبت به فرایند تربیت فرزندان، کاملاً بی‌تفاوت بوده و توجه چندانی به فرزندان و نوع رفتار آنان ندارند.

خانواده‌ی دیکتاتور: این تیپ‌ها، با برخوردهایی قهری و جبری، به تربیت فرزندان پرداخته و هر گونه اظهار نظر و پیشنهاد از ناحیه‌ی فرزندان را به‌شدت سرکوب می‌نمایند. دیکتاتوری در محیط خانواده، پیامدی جز خجالت و کم‌رویی برای افراد آن نمی‌تواند داشته باشد، افرادی که در این محیط زندگی می‌کنند، از اعتمادبه‌نفس لازم برخوردار نبوده و همواره اشخاصی وابسته به دیگران هستند.

خانواده‌های قاطع و اطمینان‌بخش: این تیپ به عنوان الگوی موفق خانواده مطرح است؛ این نوع از خانواده‌ها همواره سعی می‌کنند در کارها با فرزندان خود مشورت نموده و حق رأی و نظر برای فرزندان خویش قائل هستند. خانواده‌های قاطع، معمولاً مصون از آسیب‌ها می‌باشند و کمتر دچار ضایعاتی مانند کم‌رویی در فرزندان خویش می‌شوند. برای پیشگیری از ضایعات تربیتی فرزندان، همواره‌ به خانواده‌ها توصیه می‌شود که به فرزندان خویش احترام گذاشته و با محبت و تکریم با آنان رفتار نمایند. برای فرزندان خویش حق رأی و نظر قائل باشند و در امور جاری زندگی با آن‌ها مشورت کنند.

پی‌نوشت:

---------------------------------------

1.  ژان ویلموت، کندیه روچستر، به نقل از کتاب چه کنیم تا فرزندان خوش‌بختی داشته باشیم، تألیف وین دایر، ترجمه‌ی توران مالکی، ص10.

2  . دکتر افروز، روان‌شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، چاپ نهم، ص 9.

 3. Psycho-somatic

 4 . دکتر محمد بهشتیان، غلبه بر کم‌رویی،انتشارات بهشتیان، تهران، 1389.

5.    Philip Zimbardo استاد روان‌شناسی دانشگاه استانفورد کالیفرنیا، بیشترین شهرت وی به علت سرپرستی آزمایش زندان استانفورد است.

 6 .  فیلیپ جورج زیمباردو ، پنج مرحله را برای تغییر رفتار کودک گوشه‌گیر پیشنهاد می‌کند؛ درک خود، فهم دلایل گوشه‌گیری، عزت نفس، گسترش فعالیت‌های اجتماعی و کمک به دیگر افراد کم‌رو.