مهارت گوش دادن در روابط همسران



کارشناس ارشد علوم ارتباطات
تفاهم، تعارض و تبادل پیام در ارتباطات انسانی، محصول رابطه‌ی کلامی و غیرکلامی است. ارتباط کلامی شامل دو مهارت صحبت کردن و گوش دادن است که آگاهی از اصول این مهارت‌ها، فرآیند ارتباط را تسهیل و موجب «افزایش صمیمیت» می‌شود؛ پیامد خوشایندی که همسران در روابط خود به آن نیازمندند، تا فلسفه‌ی حقیقی ازدواج را تحقق بخشند.
در مقاله‌ها‌ی پیشین، مهارت صحبت کردن مورد بررسی قرار گرفت. «صحبت کردن» تنها یک روی سکه‌ی ارتباط است و روی دیگر آن «گوش دادن» است؛ مهارتی که بدون آن ارتباط برقرار نخواهد شد. آنچه امروزه با عنوان «مهارت‌های ارتباطی» مطرح است به‌عنوان بخشی از «اخلاق معاشرت»، همیشه مورد توجه بشر بوده است. شاهد این مدعا، تبیین بسیاری از اصول و آداب ارتباطات انسانی در تعالیم الهی به‌ویژه در قرآن کریم و احادیث معصومین() است؛ چنان‌چه تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران به کرّات در قرآن مجید، نهج‌البلاغه، صحیفه‌ی سجادیه و احادیث منقول از معصومین()، مورد تأکید قرار گرفته و در بسیاری از روایات حُسن توجه و ابراز علاقه به صحبت گوینده، نشانه‌ی بها دادن به موقعیت انسانی مخاطب به شمار رفته است. رفتار رسول مکرّم اسلام به عنوان الگوی کامل مکارم اخلاق نمونه‌ای بر این مدعاست. ایشان به صحبت دیگران به دقت گوش می‌دادند، طوری که بیماردلان از دقت و صبر پیامبر() در هم‌صحبتی با خودشان به ستوه آمدند و از روی طنز می‌گفتند: «او (پیامبر) گوش است.» و خداوند در سوره‌ی توبه فرمود: «به آنان بگو اگر گوش هم هست، برای شما گوش خوبی است، به خدا ایمان دارد و به حرف‌های مؤمنین باور دارد.» (توبه، 61)
یکی از بهره‌مندی‌هایی که انسان از نعمت شنیدن می‌تواند داشته باشد، گوش دادن واقعی به دیگران و ایجاد صمیمیت با آنان است؛ اصلی که در زندگی زناشویی، رعایت‌اش بیش از سایر روابط احساس‌ می‌شود. همسران با رعایت آداب گوش دادن نشان می‌دهند که دل‌بستگی‌ها، نیازها و دل‌مشغولی‌های خود را برای مدتی که شنونده‌ی حرف‌های همسرشان هستند، کنار می‌گذارند تا همسرشان را بفهمند و با او هم‌دلی کنند و پیام ارزش‌مند علاقه داشتن را به وی ارسال کنند؛ هم‌چنین این پیام را منتقل می‌کنند که به وی اهمیت داده و می‌خواهند بدانند که همسرشان به چه فکر می‌کند، چه احساس و چه نیازهایی دارد.
گوش دادن متفاوت از شنیدن و چیزی فراتر از ساکت ماندن است و آنچه در بین همسران ناموفق دیده می‌‌شود شنیدن است تا گوش کردن. در واقع شنیدن، فعالیت منفعل دریافت امواج صوتی است؛ در حالی که گوش دادن فرآیند فعالی است که فرد از روی انتخاب و آگاهی انجام می‌دهد. به عبارت دیگر در گوش دادن قصد و نیت وجود دارد که این قصد می‌تواند شامل هم‌دلی، درک متقابل، کمک و راهنمایی و... باشد. (لواسانی، 1389، 74) گوش دادن واقعی به ندرت بین همسران اتفاق می‌افتد و آن‌ها صحبت یک‌دیگر را فقط می‌شنوند و یا اتفاقی به نام «گوش دادن کاذب» بین آن‌ها جریان دارد. در این نوع گوش دادن هدف شناخت علایق، احساسات و نیازهای همسر نیست؛ بلکه آن‌ها با تلاش برای ذهن‌خوانی، مخالفت کردن، مچ‌گیری و... به صحبت همسر گوش می‌دهند و ممکن است فقدانِ این مهارت را در رابطه با همسر، احساس نکنند و چه بسا از شنیدن این‌که گوش دادن واقعی آداب و اصولی دارد، متعجب شوند. عدم توان‌مند شدن فرد در زمینه‌ی مهارت‌های ارتباطی، در روابط وی با دوستان و افراد جامعه، تأثیرات منفی ایجاد می‌کند؛ امّا پیامدهای فقدان این مهارت، در روابط همسران که همگان انتظار صمیمیت و هم‌دلی از آن دارند، نمایان‌تر می‌شود و فرآیند تفهیم و تفاهم را دچار اختلال می‌کند. یکی از تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که از مهارت گوش دادن آگاهی ندارند، تنها در دوره‌های زمانی «سی ثانیه‌ای» گوش می‌دهند و بعد حواس‌شان پرت می‌شود. (7، 1985،Myers and Myers)
موانع ارتباطی:
قبل از بررسی موانع گوش دادن، شایسته است که موانع ارتباطی شناسایی شوند. «به هر چیزی که جلوی رسیدن پیام از ارتباط‌گر به گیرنده را بگیرد، مانع گفته می‌شود. معمولاً سه نوع مانع ارتباطی را می‌توان از هم جدا کرد: موانع مکانیکی، موانع معنایی و موانع روانی84)  ، Dimbleby and Burton  ،1998) موانع مکانیکی به مواردی اشاره دارد که موجب کاهش شدت و میزان گیرندگی پیام می‌شود. در زمینه‌ی موانع مکانیکی می‌توان به دو اصطلاح متفاوت نوفه (noise) و رخنه اشاره دارد. در این معنا نوفه به صداهای زمینه‌ای نامشخص و آهسته‌ای مانند صدای مداوم ماشین‌آلات یا همهمه‌ی گفت‌وگوها اشاره دارد که موجب دشواری ارتباط می‌شود و یا میل گوش دادن به صحبت دیگران را کم می‌کند. امّا رخنه که شکل دیگری از موانع مکانیکی است، به صداهای معناداری اشاره دارد که عملاً توجه را طلب می‌کند.
موانع معنایی به مسائل معنایی اشاره دارد. مسائلی که ممکن است به‌دلیل رمزگذاری یا رمزگشایی اشتباه یا ناکافی از سوی گیرنده صورت گیرد. در این شکل به هر دلیلی، هر یک از دو نفری که در حال گفت‌وگو هستند، اگر نتوانند از نشانه‌هایی که مورد استفاده قرار می‌دهند، معناهای واحدی درک کنند، حرف‌های یک‌دیگر را نخواهند فهمید. در این صورت آن‌ها مانعی میان خود احساس می‌کنند که به محدودیت دانش آن‌ها ربط دارد. افرادی که رمزگان مشترکی ندارند و زبانِ متفاوتی برای گفت‌وگو دارند و حتی گونه‌های متفاوتی از زبان مادری مانند گویش‌های محلی، زبان عامیانه‌ی خرده‌فرهنگ‌ها یا گونه‌های خاص زبان را به کار می‌برند، موانع معنایی از ارتباط کامل آن‌ها جلوگیری می‌کند. البته کاربرد ابهام‌آمیز و بدون احتیاط واژگان نیز می‌تواند باعث سوءتفاهم شود که این مورد نیز در تعریف موانع معنایی می‌گنجد.
سومین مانع، مانع روانی است. این‌که ما چه تلقی از دیگران داشته باشیم، تعیین می‌کند که ما چه‌گونه به آن‌ها نزدیک می‌شویم و چه‌گونه با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنیم و تلقی ما به نوبه‌ی خود، تحت تأثیر نگرش‌ها، باورها و ارزش‌های ماست. اگر این نگرش‌ها منفی باشند، باعث می‌شوند حرف‌های آن‌ها را سوءتعبیر کنیم و یا علاقه‌ای به ارتباط با آن‌ها نداشته باشیم و نخواهیم اطلاعاتی درباره‌ی خودمان در اختیارشان بگذاریم. برای بسط بیش‌تر عوامل روانی، نظریه‌ی «کریس کول» یکی از متخصصان ارتباطات در تبیین فیلترهای ارتباطی قابل بررسی است. وی به شکل‌گیری قالب‌های فکری و نظام اعتقادی انسان در دوران کودکی، با تأثیر از رفتار والدین و نفوذ سایر افراد اشاره می‌کند و می‌گوید: «مغز برای اجتناب از آنچه روان‌شناسان «ناهماهنگی شناختی» می‌نامند، پیوسته مایل است اطلاعاتی را که به‌وضوح با چارچوب‌های ذهنی ما مغایرت دارد، نادیده بگیرد. در نتیجه مانع تحلیل درست اطلاعات در ذهن می‌شود و از آن‌جا که سرعت کار مغز زیاد است این فیلترها به فاصله‌ای کم‌تر از یک ثانیه وارد عمل می‌شوند و ارتباطی را که می‌تواند مطلوب و ثمربخش باشد به بیراهه می‌کشانند. بیش‌تر این فیلترها و الگوهای ذهنی در سطحی پایین‌تر از آگاهی ما قرار دارند و از این رو غیرارادی‌اند، در نتیجه وجودشان را حس نمی‌کنیم و به فکر نمی‌افتیم تا مفید، معتبر و معقول بودن‌شان را بسنجیم و با شرایط ارتباطی هماهنگ‌شان کنیم، چرا که مزاحم ارتباطات مناسب و ثمربخش هستند.» (کول، 1390، 27-25)
موانع گوش دادن
با بررسی موانع ارتباطی، می‌توان هر یک از موانع مکانیکی، معنایی و روانی را به‌عنوان مانعی برای گوش دادن فعال در نظر گرفت؛ امّا با مطالعه در آثار و مکتوبات روان‌شناسان و متخصصان ارتباطات، فهرست اختصاصی‌تری از عوامل و موانع گوش دادن فعال دیده می‌شود که می‌توان این موانع را در دوازه‌ی مانع خلاصه کرد، موانعی که بعضی از آن‌ها ممکن است با تکرار بیش‌تری در روابط همسران، صورت خارجی بگیرد و بعضی دیگر کم‌تر تکرار شود.
مشغولیت ذهنی: گوش دادن به صحبت همسر در حالی که مشغول فعالیت دیگری هستیم ما را از شنیدن فعال باز می‌دارد؛ چرا که اشتغال به فعالیت دیگر، تمرکز بر همان فعالیت را می‌طلبد. مثال: همسری که شنونده است، در حال تماشای تلویزیون، خواندن روزنامه، مطالعه‌ی کتاب، شستن ظروف و... است.
ذهن‌خوانی: گاهی همسران به جای این‌که شنونده‌ی واقعی حرف‌های یک‌دیگر باشند، به این فکر می‌کنند که منظور همسرشان از حرفی که می‌زند چیست و در این صورت تلاش می‌کنند با عدم اعتماد به صحبت وی، منظورش را حدس بزنند و به جای توجه به محتوا، به حدسیات خود تکیه کنند. مثال: مردی به همسرش می‌‌گوید: «این رنگ لباس خیلی به تو می‌آید.» و زن با خود فکر می‌کند: «منظورش این است که در بقیه‌ی رنگ‌ها زیبا نیستم و فقط وقتی چنین رنگی می‌پوشم، خوب به نظر می‌رسم.»
توجه به جواب: گاهی طرفین به حدی نگران جواب هستند که صحبت گوینده را نمی‌شنوند؛ در واقع در حال تمرین برای آماده کردن جواب هستند. مثال: زن از مرد می‌خواهد که بعد از پایان یافتن ساعت کار روزانه، برای خرید به بازار بروند؛ امّا مرد به صحبت وی گوش نمی‌دهد و به جای آن اعتراض خود را تمرین می‌کند، چون ترجیح می‌دهد بعد از کار، بلافاصله برای تماشای مسابقه‌ی فوتبال به منزل بیاید؛ به همین دلیل متوجه منظور همسرش که قصد برگزاری مهمانی در شب بعد را دارد، نمی‌شود.
اثبات کردن خود: در این مورد همسران از شنیدن هر سخنی که آن‌ها را کم‌تر از حدّ عالی ارزیابی می‌کند برآشفته می‌شوند و می‌کوشند از خودشان دفاع کنند. در این صورت برای اجتناب از شنیدن این قبیل صحبت‌ها ممکن است بهانه بیاورند، موضوع را تغییر دهند، فریاد بزنند، دروغ بگویند، با کلمات بازی کنند، تهمت بزنند و... این کار، مانع از شنیدن و درک اطلاعات مفیدی می‌شود که در نهایت ممکن است به نفع خودشان باشد. مثال: زن درباره‌ی به تعویق افتادن پرداخت اجاره‌ی منزل صحبت می‌کند؛ اما همسرش آن را انتقاد از خود می‌داند؛ بنابراین سر و صدا راه می‌اندازد و همسرش را به غُر زدن و ایراد گرفتن متهم می‌کند.
فیلتر کردن: یعنی شنیدن حرف‌هایی که به نفع ماست، نظر ما را تأیید می‌کند و یا تعریف و تمجید از ما به حساب می‌آید. مثال: وقتی زنی درباره‌ی سیگار کشیدن همسرش صحبت می‌کند، او خوب نمی‌شنود! و یا وقتی مرد درباره‌ی برنامه‌ریزی برای مسافرت صحبت می‌کند، همسرش با اشتیاق گوش می‌دهد.
قضاوت کردن: به این معنا که فرد به دلیل برخی قضاوت‌هایی که درباره‌ی همسرش دارد، به او گوش نمی‌دهد و یا فقط گوش می‌دهد تا شواهد تازه‌ای که قضاوت وی را تأیید می‌کند، در حرف‌های همسرش پیدا کند. این قضاوت منفی مانع از آن می‌شود که همسران واقعاً یک‌دیگر را بشناسند، بفهمند و درک کنند. مثال: زن همسرش را بی‌مسئولیت و خودخواه ارزیابی می‌کند؛ بنابراین وقتی همسرش صحبت می‌کند، حتی در مواقعی که آثاری از خودخواهی در گفتار و برنامه پیش‌نهادی‌اش نیست، زن ردّپای خودخواهی را، با تحلیل‌های خود در گفتار وی پیدا می‌کند.
مبارزه‌طلبی: گاهی همسران فقط برای مخالفت کردن، به حرف هم گوش می‌دهند. در این صورت، موضعی می‌گیرند و پای آن می‌ایستند و بدون توجه به صحبت همسر، موضوع و حرف خود را تکرار می‌کنند. در میان بسیاری از همسران ناموفق، مبارزه‌طلبی و گوش دادن برای یکی به دو کردن، مهم‌ترین مانع برای گوش دادن است. مثال: مرد درباره‌ی تعداد فرزندان، روش سرمایه‌گذاری یا... نظر خاصی دارد و شروع به تکرار عقیده و حمایت از عقیده‌اش می‌کند، وی چنان بر عقیده‌ی خود مصرّ است که با لحن ستیزه‌جویانه‌ای، توانایی گوش دادن به نظر همسر را از خود سلب می‌کند.
خارج شدن از موضوع: در این حالت همسری که شنونده است، موضوع را تغییر می‌دهد، مزاح می‌کند و با عوض کردن مسیر مذاکره، از موضوعی که آن را تهدیدآمیز ارزیابی می‌کند، فرار می‌کند. مثال: مرد درباره‌ی هزینه‌های زیاد ابراز نگرانی می‌کند و همسرش موضوع صحبت را به تعویض لامپ سوخته‌ی اتاق می‌کشاند.
سیر در خیال: بعضی اوقات یکی از همسران در حال صحبت است و طرف مقابل به سیر در رؤیاها مشغول است. مثال: زن درباره‌ی برنامه‌ریزی برای جشن تولد فرزندشان صحبت می‌کند و مرد به جلسه فردایش فکر می‌کند.
مربوط ساختن: این اقدام زمانی است که با شنیدن صحبت دیگران، به یاد تجربه‌ای از خودمان می‌افتیم و صحبت طرف مقابل را برای بازگو کردن تجربه‌ی خود قطع می‌کنیم. مثال: مرد مقدمه‌ای از تجربه‌ی تلخ خود درباره‌ی مشاجره با دوستش می‌گوید و در همین زمان، همسرش حرف وی را قطع و می‌گوید او نیز تجربه مشابهی با دوستش داشته و صحبت گوینده ناتمام باقی می‌ماند.
توصیه کردن: در این مورد هنوز صحبت فرد تمام نشده، همسر به میان صحبت او می‌آید و برای کمک و راهنمایی، شروع به پند دادن می‌کند و راه حل پیش‌نهاد می‌کند. این مورد موقعی اتفاق می‌افتد که شنونده به صحبت همسر گوش نمی‌دهد و قصد کمک هم‌دلانه با وی را ندارد. مثال: مرد درباره‌ی نیاز بیش‌تر به پول برای خرید ماشین صحبت می‌کند و زن بدون شنیدن ادامه‌ی صحبت همسرش، به وی تذکر می‌دهد که فکر خریدن ماشین را از سر بیرون کند و به جای آن به تعمیر خانه بپردازد.
مهرطلبی: مهرطلبی یا تسلی بخشیدن، در حالی اتفاق می‌افتد که یکی از همسران با جملاتی از قبیل «بله حق با توست» و «درستش می‌کنم» می‌خواهد مقبول واقع شود، بدون این‌که اظهارنظر، مخالفت یا تحلیلی داشته باشد.
بین سه کلمه‌ی «بی‌تفاوتی» apathy)) «هم‌دردی» (sympathy) و «هم‌دلی» (empathy) تفاوت زیادی وجود دارد. «بی‌تفاوتی» یعنی فرد نسبت به مسائل و احساسات دیگران بی‌اهمیت باشد. چون ما نمی‌توانیم رابطه‌ی خوب و پایدار با فردی داشته باشیم که نسبت به مشکلاتش بی‌تفاوتیم؛ پس بی‌تفاوتی نقطه‌ی پایان یک رابطه است. «هم‌دردی» هنگامی اتفاق می‌افتد که با فرد دیگر احساس مشترک داشته باشیم و بکوشیم شادی و غم او را شادی و غم خود به حساب آوریم. «هم‌دلی» یعنی قدرت درک نقطه‌نظر فرد دیگر، برای چنین منظوری باید خودمان را به جای او بگذاریم، امور را از دیدگاه او ببینیم و از خود بپرسیم که اگر به جای وی بودیم چه احساسی داشتیم. نیازی نیست که با عقاید و احساسات طرف مقابل موافق باشیم؛ چرا که می‌توان با نقطه‌نظرهای طرف مقابل مخالف بود و در عین حال با فهمیدن علائق و تمایلاتش، وضعیت و احساسات او را درک کرد. هم‌دلی یا دردآشنایی موجب می‌شود که شکاف موجود در روابط از بین برود و زمینه‌ی مساعدی برای نزدیک شدن و در نتیجه کاهش حالت تدافعی و تفاهم فراهم آید. (کول، 1390، 40)
به‌طور حتم آنچه در روابط همسران اهمیت دارد میزان هم‌دلی آن‌ها با یک‌دیگر است. گرچه بخش قابل توجهی از هم‌دلی آن‌ها به میزان انطباق چارچوب‌های ذهنی آن‌ها مربوط است. انطباق چارچوب‌های ذهنی با شباهت زمینه‌های تربیتی، فرهنگی، سنی، تجارب زندگی و... امکان‌پذیر است که بهترین راه انتخاب همسر نیز، مرور و بررسی این مشابهت‌هاست. هم‌دلی همسران نقطه عطف رابطه‌ی مؤثر و مفید آن‌ها با یک‌دیگر است. گوش دادن هم‌دلانه این پیام را دارد که چه با آنچه  همسر می‌گوید، موافق باشیم یا نباشیم، به او احترام بگذاریم و بکوشیم قضایا را از دیدگاه وی ببینیم و درک کنیم.

منابع :
ـ کول، کریس، کلید طلایی ارتباطات، ترجمه: محمدرضا آل یاسین، انتشارات هامون، 1390.
ـ لواسانی، فهیمه و همکاران، مهارت‌های ارتباطی همسران، انتشارات آهنگ قلم، چاپ پنجم، 1389.
‌- Myers, G and Myers, M, Dynamics of Human Communication, Me Graw, Hill, 1985.
‌- Dimbleby, Rand Burton, G, More Thanwords, Methaen, 1998.